خوش‌گمانی در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = خوش‌گمانی
| موضوع مرتبط = خوش‌گمانی
| عنوان مدخل  = [[خوش‌گمانی]]
| عنوان مدخل  = خوش‌گمانی
| مداخل مرتبط = [[خوش‌گمانی در قرآن]] - [[خوش‌گمانی در حدیث]] - [[خوش‌گمانی در نهج البلاغه]] - [[خوش‌گمانی در اخلاق اسلامی]] - [[خوش‌گمانی در معارف دعا و زیارات]]
| مداخل مرتبط = [[خوش‌گمانی در لغت]] - [[خوش‌گمانی در حدیث]] - [[خوش‌گمانی در اخلاق اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[حسن]] در لغت، نقیض [[قبح]]<ref>ابن منظور، لسان العرب؛ جوهری، صحاح اللغة.</ref>، و به معنی [[جمال]]<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰.</ref> است و به هر چیز پسندیده‌ای اطلاق می‌شود و چون همه انواع [[نیکی]] و [[زیبایی]] و پسندیدگی را شامل می‌شود، معیار تشخیص آن، گاهی [[عقل]]، گاهی نفس و گاهی [[حس]] است<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۳۵.</ref>. [[ظنّ]] در لغت به معنی [[شک]] و [[یقین]] به‌کار رفته است<ref>ابن منظور، لسان العرب؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین؛ ابن اثیر، النهایة، ج۳، ص۱۶۲.</ref>.
[[حسن]] در لغت، نقیض [[قبح]]<ref>ابن منظور، لسان العرب؛ جوهری، صحاح اللغة.</ref>، و به معنی [[جمال]]<ref>زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰.</ref> است و به هر چیز پسندیده‌ای اطلاق می‌شود و چون همه انواع [[نیکی]] و [[زیبایی]] و پسندیدگی را شامل می‌شود، معیار تشخیص آن، گاهی [[عقل]]، گاهی نفس و گاهی [[حس]] است<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۳۵.</ref>. [[ظنّ]] در لغت به معنی [[شک]] و [[یقین]] به‌کار رفته است<ref>ابن منظور، لسان العرب؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین؛ ابن اثیر، النهایة، ج۳، ص۱۶۲.</ref>.
در تعریفی دیگر، ظنّ تنها بر شک قابل [[تطبیق]] است. زبیدی نوشته است: «ظنّ اسم حالتی [درجه ای از [[آگاهی]]] است که از یک اَماره [نشانه] برای [[انسان]] پیدا می‌شود؛ این حالت اگر قوت یابد، به [[علم]] می‌رسد و اگر [[ضعیف]] شود، توهّم نام می‌گیرد»<ref>زبیدی، تاج‌العروس، ج۱۸، ص۳۶۳.</ref>. طبق این تعریف، احتمالی که در [[ذهن]] انسان پیدا می‌شود، دارای سه رتبه است: احتمال ضعیف که توهّم نامیده می‌شود، احتمال [[قوی]] که علم نامیده می‌شود و احتمال مساوی‌الطرفین که ظنّ نام دارد؛ این در حالی است که در اصطلاح [[علوم]] معقول، احتمال مساوی‌الطرفین شک نام دارد و ظنّ بر احتمال قوی غیرقطعی اطلاق می‌شود که در فاصله بین شک و علم [[قطعی]] قرار می‌گیرد<ref>محمدرضا مظفر، المنطق، ص۲۰.</ref> و در [[فارسی]] [[گمان]] نامیده می‌شود. راغب اصفهانی هم نوشته است: «وقتی نسبت به چیزی یقین نداری و درباره آن دو احتمال می‌دهی، احتمال قوی‌تر، [[ظن]] نام دارد»<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۹، با تصرف در عبارت.</ref>. بنابر آنچه گذشت، حسن ظنّ در لغت به معنی زیبایی یا نیکویی شک یا علم است و چون هیچ‌یک از این ترکیبات چهارگانه یعنی زیبایی شک، زیبایی علم، نیکویی شک و نیکویی علم، معنی واضحی ندارند، می‌توان گفت [[حسن ظن]] در حالت مرکب کاربرد لغوی ندارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۲۲۳.</ref>.
 
در تعریفی دیگر، ظنّ تنها بر شک قابل [[تطبیق]] است. زبیدی نوشته است: «ظنّ اسم حالتی [درجه ای از [[آگاهی]]] است که از یک اَماره [نشانه] برای [[انسان]] پیدا می‌شود؛ این حالت اگر قوت یابد، به [[علم]] می‌رسد و اگر [[ضعیف]] شود، توهّم نام می‌گیرد»<ref>زبیدی، تاج‌العروس، ج۱۸، ص۳۶۳.</ref>. طبق این تعریف، احتمالی که در [[ذهن]] انسان پیدا می‌شود، دارای سه رتبه است: احتمال ضعیف که توهّم نامیده می‌شود، احتمال [[قوی]] که علم نامیده می‌شود و احتمال مساوی‌الطرفین که ظنّ نام دارد؛ این در حالی است که در اصطلاح [[علوم]] معقول، احتمال مساوی‌الطرفین شک نام دارد و ظنّ بر احتمال قوی غیرقطعی اطلاق می‌شود که در فاصله بین شک و علم [[قطعی]] قرار می‌گیرد<ref>محمدرضا مظفر، المنطق، ص۲۰.</ref> و در [[فارسی]] [[گمان]] نامیده می‌شود. راغب اصفهانی هم نوشته است: «وقتی نسبت به چیزی یقین نداری و درباره آن دو احتمال می‌دهی، احتمال قوی‌تر، [[ظن]] نام دارد»<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۹، با تصرف در عبارت.</ref>. بنابر آنچه گذشت، حسن ظنّ در لغت به معنی زیبایی یا نیکویی شک یا علم است و چون هیچ‌یک از این ترکیبات چهارگانه یعنی زیبایی شک، زیبایی علم، نیکویی شک و نیکویی علم، معنی واضحی ندارند، می‌توان گفت [[حسن ظن]] در حالت مرکب کاربرد لغوی ندارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص۲۲۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:1100254.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱۴''']]
# [[پرونده:1100254.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۰: خط ۲۰:


[[رده:خوش‌گمانی]]
[[رده:خوش‌گمانی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۳۶

مقدمه

حسن در لغت، نقیض قبح[۱]، و به معنی جمال[۲] است و به هر چیز پسندیده‌ای اطلاق می‌شود و چون همه انواع نیکی و زیبایی و پسندیدگی را شامل می‌شود، معیار تشخیص آن، گاهی عقل، گاهی نفس و گاهی حس است[۳]. ظنّ در لغت به معنی شک و یقین به‌کار رفته است[۴].

در تعریفی دیگر، ظنّ تنها بر شک قابل تطبیق است. زبیدی نوشته است: «ظنّ اسم حالتی [درجه ای از آگاهی] است که از یک اَماره [نشانه] برای انسان پیدا می‌شود؛ این حالت اگر قوت یابد، به علم می‌رسد و اگر ضعیف شود، توهّم نام می‌گیرد»[۵]. طبق این تعریف، احتمالی که در ذهن انسان پیدا می‌شود، دارای سه رتبه است: احتمال ضعیف که توهّم نامیده می‌شود، احتمال قوی که علم نامیده می‌شود و احتمال مساوی‌الطرفین که ظنّ نام دارد؛ این در حالی است که در اصطلاح علوم معقول، احتمال مساوی‌الطرفین شک نام دارد و ظنّ بر احتمال قوی غیرقطعی اطلاق می‌شود که در فاصله بین شک و علم قطعی قرار می‌گیرد[۶] و در فارسی گمان نامیده می‌شود. راغب اصفهانی هم نوشته است: «وقتی نسبت به چیزی یقین نداری و درباره آن دو احتمال می‌دهی، احتمال قوی‌تر، ظن نام دارد»[۷]. بنابر آنچه گذشت، حسن ظنّ در لغت به معنی زیبایی یا نیکویی شک یا علم است و چون هیچ‌یک از این ترکیبات چهارگانه یعنی زیبایی شک، زیبایی علم، نیکویی شک و نیکویی علم، معنی واضحی ندارند، می‌توان گفت حسن ظن در حالت مرکب کاربرد لغوی ندارد[۸].

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب؛ جوهری، صحاح اللغة.
  2. زبیدی، تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰.
  3. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۳۵.
  4. ابن منظور، لسان العرب؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین؛ ابن اثیر، النهایة، ج۳، ص۱۶۲.
  5. زبیدی، تاج‌العروس، ج۱۸، ص۳۶۳.
  6. محمدرضا مظفر، المنطق، ص۲۰.
  7. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۹، با تصرف در عبارت.
  8. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص۲۲۳.