خوش‌گمانی در اخلاق اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

این فضیلت، از سلامت نفس آدمی و پالوده‌بودن آن از آلودگی‌ها، نشأت می‌گیرد. چرا که قلب سالم، از اعمال دیگر مردمان، تنها زیبائی آن را می‌بیند؛ بلکه هر کردار و سخنی را بر عالی‌ترین وجه ممکن آن حمل می‌کند؛ چرا که از کوزه پاکیزه جز شریتی پاکیزه نمی‌تراود، و از ظرف گِلین چرک نیز، جز از حاصلی کثیف چیز دیگری پدید نخواهد آمد.

حضرت حق در این زمینه می‌فرماید: وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا[۱]. از این‌رو کسانی که به این حسنه اخلاقی متّصف شوند، تنها و تنها در این عالم زیبائی و درستی می‌بینند؛ و اصلاً به احتمال دیگری جز از این مجال بروز نمی‌دهند. قرآن کریم نیز مواردی که گمان را طرفی دیگر نباشد، آن را به جای علم به‌کار برده است: حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ[۲]؛ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا[۳].[۴]

انواع حُسن ظن و نیکواندیشی

نیکواندیشی را نیز به اعتبار متعلَّق آن، می‌توان به اقسامی چند تقسیم نمود:

ظنّ نیکو در حقّ حضرت حق

این نوع از حسن ظن، در شمار برترین انواع آن قرار دارد؛ و خود در شمار برترین صفات مؤمنان است. پیش از این در بحث رجاء / امید نیکو داشتن به حضرت او، از تشویق قرآن و سنّت برای به‌دست آوردن این صفت، سخن داشتیم و برخی از این احادیث و آیات را نیز از نظر گذراندیم. مراجعه به آن مبحث، در اینجا سخت نافع است؛ هرچند پس از این، به برخی دیگر از این آیات و روایات نیز اشاره خواهیم کرد.

اکنون اضافه می‌کنیم که توجه به داستان حضرت موسی (ع)، در این زمنیه راهگشا است. حضرت حق، موسای نبی (ع) را نخست در خانه دشمن جای می‌دهد؛ آنگاه او را به محضر شعیب (ع) هدایت می‌فرماید تا از او درس آموزد؛ آنگاه او را به عنوان رسول به سوی قومش مبعوث می‌گرداند، و او را از موهبت معجزات فراوان برخوردار می‌سازد؛ آنگاه او را فرمان می‌دهد تا به دربار آن کس که ادّعای خدائی می‌کند، بشتابد و با ملاطفت او را از این سخن بازدارد؛ و سرانجام با شکافتن دریا، اژدها شدن عصای چوبین و دیگر معجزات، هدایت قوم را به‌دست او ممکن می‌سازد!

برتر از این امّا، توجّه به این نکته آدمی را در برترین مراتب حُسن ظن به حضرت حق قرار می‌دهد، که او - جلَّ وعلا!- چنان به بندگان خود نظر لطف فرموده است، که کلمه تشریعی خود: قرآن کریم و کلمه تکوینی خود: صاحبان عصمت (ع) را از برترین اُفق عالم هستی، به پائین‌ترین مراتب آن ارسال فرموده، و در مراتب گوناگون آنان را تنزّل بخشیده، تا آدمیان توان درک آن اَنوار را دریابند؛ و این همه نبوده جز برای آنکه اینان هدایت شوند و راه به سرمنزل مقصود برند: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ[۵].

آری! حضرت حق اینان را برای هدایت مردمان ارسال می‌فرماید، با آنکه می‌داند مردم هم قرآن را فراموش می‌کنند، و هم معصومان (ع) را به زجر و ناسپاسی به قتل می‌رسانند!؛ با این وجود امّا به‌خاطر محبّتی که نسبت به آنان دارد، سر از هدایتشان باز نمی‌کشد: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۶].

به این سخن پیامبر اکرم (ص) در این زمینه بنگرید:"هیچ پیامبری آن‌گونه که من آزار شدم، مورد آزار و اذیّت قرار نگرفت" [۷]؛ حال با وجود چنین رحمت بی‌منتهائی، آدمی را می‌رسد که نسبت به حضرت حق ظنّ نیکو نداشته بالاترین مراتب حُسن ظن را در حقّ او روا نسازد؟!»[۸].

ظنّ نیکو در حق دو عالَم تکوین و تشریع

این حالت، شادمانیِ دائمی را در پی خواهد داشت. چه رضایت از حضرت حق و آنچه در عالَم پدید آورده است، شادمانی، و زان پس زندگی خوش و رضایت از آن را به دنبال خواهد آورد.

در بعضی از ادعیه ائمه هدی (ع) چنین می‌خوانیم:"پروردگارا! من از تو ایمانی درخواست می‌کنم که همواره همراه قلبم باشد، و یقینی که بدانم تنها آنچه تو برایم مقدّر فرمائی برایم پیش خواهد آمد، و مرا به‌واسطه آنچه برایم مقدّر کرده‌ای از زندگیم راضی بدار؛ ای مهربان‌ترین مهربانان!" [۹]. در کتاب شریف کافی، روایت شده است که این دعاء در شمار یادگاران پیامبران قرار دارد.

این حالت، نتیجه دیگری نیز در پی خواهد داشت؛ و آن اینکه انسانی که به مرحله حُسن ظن به عالم موجودات رسیده است، نه تنها هیچ نقص و عیبی در عالَم نمی‌بیند، که هیچ امر زشتی نیز در آن میانه به چشمش نخواهد آمد. آری! اگر در جزئی از عالم نیز بر اساس نقصان ادراک بشری، به علّت وجودیِ چیزی پی نبرده آن را نازیبا بیند.

بعضی از نغمه‌ها که با بعضی دیگر ناسازند، اگر در نظام کلّیِ هستی دیده شوند، هریک کاملاً سازگار بوده از زیبائی برخوردارند.

و به سخن حضرت حق متمسّک می‌شود که: وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۱۰].

این چنین کس، بلاها و سختی‌های عالَم را نیز از الطاف غیر آشکار حق می‌داند؛ و این آیه شریفه را به هنگام روی‌کرد سختی‌ها، ‌ زمزمه می‌نماید: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ[۱۱]. بلکه در می‌یابد که آسانی‌ها، در گرو سختی‌ها و شیرینی‌ها در بند تلخی‌ها است؛ حضرت حق نیز می‌فرماید: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا[۱۲].

او در می‌یابد که وجود آدمی بیهوده نیست و هدفی از خلقت آن در میان بوده است، و آن همانا رسیدن به کمالات بی‌پایانی است که اساس زیبای جهان زیبا بر آن بنا شده است. پس نه از انجام مجاهدت‌های شرعی خسته می‌شود، و نه در مسیر کسب کمال سستی می‌ورزد[۱۳].

ظنّ نیکو در حق خویشتن

این مرتبه از حُسن ظن نیز، در شمار مواهب بزرگ الهی است؛ چه پیشرفت و تعالی تنها در سایه این صفت ممکن می‌شود.

توضیح آنکه در میان تمامیِ موجودات، آدمی را از آن جهت که خلیفه اللّه و مسجود ملائکه است، آن قدرت را بخشیده‌اند که به مراتبی از کمال دست یابد، که نه در وهم درآید و نه به خاطر کسی گنجد!؛ رسیدن به این مراتب امّا، در گرو آن است که آدمی خود را شایسته این مراتب، و نیز قادر بر رسیدن به آن بداند؛ و این ممکن نمی‌شود جز از آن راه که به خویشتن ظنّ نیکو برده، هم ذات خود و هم قدرت خود را مناسب چنین سلوکی دریابد.

در قاموس این افراد، "نمی‌توانم" و "برایم امکان ندارد" جائی نداشته، تنها عباراتی همچون "اگر بخواهم می‌توانم" و "باید به انجام رسد"، بر زبان و ذهن آنان حکم‌فرمائی می‌کند. حضرت حق در وصف این افراد می‌فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ[۱۴]؛ و باز می‌فرماید: أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً[۱۵].[۱۶]

حسن ظن به مردمان

این نوع از حسن ظن، در شرع به شدت مورد تأکید واقع شده و از همین‌رو در دو دانش فقه و اخلاق نیز بر آن تأکیدها رفته است. بسیاری از فقیهان امت نیز در باب آن رساله‌ها پرداخته‌اند. این مطلب اخلاقی، در علم فقه به "اصل حست در عمل دیگران" مشهور؛ و بدان معنی است که اگر سخنی یا عملی از مسلمانان دیگر شنیده و دیده شد، که احتمالی ناصواب در آن راه داشت، بر انسان واجب است که با رد آن احتمال، بهترین وجه ممکن را برای آن سخن و کار در نظر گیرد. در روایتی شریف اشاره شده است که: "باید برای عمل برادر و خواهر مسلمان، هفتاد توجیه بیان کرد" [۱۷]، تا آن عمل رنگی از ناراستی در خود نیابد.

پس از آن نیز، اگر کسی نتوانست چنین توجیهات و محملهائی را برای کاری فراهم نماید، تنها باید به سرزنش خویشتن بپردازد؛ چرا که بنا به نص قرآن کریم و احادیث معصومان (ع) همچنان نمی‌تواند به اعضاء جامعه خود سوء ظن یافته، آنان را در کاری که انجام داده‌اند محکوم نماید. به این آیه و این حدیث شریف بنگرید: لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ[۱۸]، امیرالمؤمنین می‌فرمایند:" آنچه از برادر مسلمانت بوقوع پیوسته است را بر بهترین وجه ممکن حمل نما، تا آنگاه که به عیان چیزی را ببینی که امکان حمل آن بر محملی صحیح ممکن نباشد؛ و تا آنگاه که امکان حمل بر راستی و صواب داشته باشد، نسبت به سخنی که از برادرت صادر می‌شود گمان بدمبر"[۱۹].

گذشته از این دو، عقل انسانی و اجماع فقیهان اُمت نیز، یک صدا بر این مطلب دلالت داشته وجوب حسن ظن به اهالی جامعه را نشان می‌دهند[۲۰].

حسن ظنّ در اصطلاح

حسن ظن در اصطلاح اخلاق، در مقابل سوء ظن دارای دو کاربرد است: اول؛ حسن ظن به مردم، به این معنی که کردار و گفتار مسلمانان را در حد امکان به صورتی تفسیر کنی که بر صحت و سلامت اعتقادی و عملی ایشان دلالت کند و تا زمانی که می‌توان قول یا فعلی را بر صورت صحیحی حمل کرد، از حمل آن بر صورت فاسد و نادرست، خودداری کنی؛ برای نمونه، اگر مرد مسلمانی را در حال اختلاط با زنی دیدی با خود بگویی که آن زن محرم اوست و اگر کسی را دیدی که به نزد ظالمی می‌رود با خود بگویی برای حل مشکل مسلمانی به نزد او رفته است.

دوم؛ حسن ظن به خدا، به این معنی که از رحمت خدا مأیوس نباشی و گمان نکنی خدا تو را نمی‌بخشد و گمان نکنی مصائب دنیوی به زیان توست و خداوند متعال برای مجازات بدی‌هایت تو را به آنها دچار کرده است؛ بلکه بر این باور باشی که خداوند از پدر و مادر بر تو مهربان‌تر است و تو را آفریده است تا از رحمتش برخوردار شوی پس هر چه گناهکار باشی تو را می‌بخشد و از عذاب ابدی جهنم می‌رهاند و باور کنی که مصیبت‌های دنیوی هم برای پیشرفت و ترقی و تکامل انسان مقدّر شده‌اند و همه به خیر و صلاح اوست و برای روز قیامت و زندگی اخروی به کارش می‌آیند[۲۱].

حسن ظن آن است که تو خالصانه تلاش کنی و امید داشته باشی خدا لغزش‌هایت را ببخشد. امام صادق (ع) نیز در تبیین مفهوم حسن ظن می‌فرماید: «حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ‏ إِلَّا ذَنْبَكَ‏»[۲۲].

مستفاد از این دو حدیث شریف آن است که حسن ظن عبارت است از امید به رحمت و کرم خدا که انسان را به عمل شایسته وا می‌دارد و از بدی‌ها دور می‌کند[۲۳].

ستایش حسن ظن

از آنجا که در روایات این باب اقسام حسن ظن از هم تفکیک شده و هر‌قسم با نام خود مورد ستایش قرار گرفته ما نیز ستایش‌های این فضیلت را در دو بخش جداگانه نقل می‌کنیم.

ستایش حسن ظن به خدا

حسن ظن به خدا در قرآن کریم و روایات پیشوایان معصوم مورد ستایش و سفارش قرار گرفته است. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا وَ هُوَ يُحْسِنُ‏ الظَّنَ‏ بِاللَّهِ‏ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّةِ»[۲۴]. حسن ظن به خدا ریشه در معرفت و ایمان آدمی دارد. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ وَ حُسْنُ الظَّنِّ بِهِ‏ حِصْنٌ‏ لَا يَتَحَصَّنُ‏ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ»[۲۵]. از اینکه حضرت بهره‌مندی از حسن ظن را به مؤمن منحصر کرده، استفاده می‌شود که ایمان در تحقق حسن ظن نقش اساسی دارد. امام صادق (ع) نیز می‌فرماید: «‏حُسْنُ‏ الظَّنِّ أَصْلُهُ‏ مِنْ‏ حُسْنِ‏ إِيمَانِ‏ الْمَرْءِ وَ سَلَامَةِ صَدْرِهِ»[۲۶].

به همین دلیل در سرنوشت نهایی انسان تأثیرگذار است، امام صادق (ع) می‌فرماید: «مَا ظَنَّ‏ عَبْدٌ بِاللَّهِ‏ خَيْراً إِلَّا كَانَ اللَّهُ تَعَالَى عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ»[۲۷]. امام رضا (ع) می‌فرماید: «أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ‏ شَرّاً فَشَرّاً»[۲۸].

حسن ظن به خدا فضیلتی است که تلاش انسان برای کسب آن بدون توفیق الاهی ثمر نمی‌دهد، به همین دلیل پیشوایان معصوم این فضیلت را از آن ذات پاک مسئلت می‌کردند. یکی از اصحاب امام کاظم (ع) روایت کرده است: در کوه مروه یا صفا پشت سر امام کاظم ایستاده بودم، آن حضرت پیوسته این دو جمله را تکرار می‌کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ حُسْنَ‏ الظَّنِّ بِكَ‏ عَلَى‏ كُلِّ حَالٍ‏ وَ صِدْقَ‏ النِّيَّةِ فِي التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ»[۲۹]: «خدایا از تو می‌خواهم در هر حال گمانم به تو نیکو باشد و صادقانه بر تو توکل کنم». به همین دلیل است که امیرالمؤمنین (ع) آن را عطیه الاهی نامیده، می‌فرماید: «حُسْنُ‏ الظَّنِّ مِنْ‏ أَفْضَلِ‏ السَّجَايَا وَ أَجْزَلِ‏ الْعَطَايَا»[۳۰]؛ «حسن ظن از برترین سجایاانسانی] و ارزشمندترین عطایا [ی الاهی] است[۳۱].

ستایش حسن ظن به مردم

حسن ظن به مردم فضیلتی است که از صفای باطن انسان سرچشمه می‌گیرد. بهره‌مندی کامل از این فضیلت به توفیق الاهی فراهم می‌شود. امام سجاد (ع) در دعایی عرض می‌کند: «وَ اجْعَلْنِي اللَّهُمَّ... أَسْتَعْمِلُ‏ حُسْنَ‏ الظَّنِّ فِي‏ كَافَّتِهِمْ»[۳۲]. با این‌حال چون خود انسان در خودسازی و کسب فضایل نقش اساسی دارد، قرآن کریم و پیشوایان معصوم، کسب این فضیلت را تشویق کرده و غفلت از آن را مورد توبیخ قرار داده‌اند.

قرآن کریم به طور صریح مسلمانان را نکوهش می‌کند که چرا در آنجا که می‌شد با حسن ظن به هم‌کیش خود از شیوع یک خبر نادرست جلوگیری کنند، از این فضیلت محروم شده، زمینه انتشار آن خبر را فراهم کردند.

لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ[۳۳]. منظور از خویشتن در این آیه کریمه اعضای جامعه اسلامی است که یکی از آنها مورد تهمت قرار گرفته است، چون همه مسلمانان به منزله یک تن هستند[۳۴]. این آیه کریمه درباره یک واقعه در زمان رسول خدا (ص) نازل شده است. رسول خدا (ص) در غزوه بنی مصطلق عایشه را همراه خود برده بود، هنگام بازگشت در یکی از منازل، عایشه وقتی برای قضای حاجت از کاروان دور شد، گردنبند خود را گم کرد، بار دیگر که برای یافتن آن از کاروان فاصله گرفت، کاروانیان حرکت کردند و محمل او را به گمان اینکه او خود در آن نشسته حرکت دادند. عایشه پس از یافتن گردنبند به کاروان برگشت، ولی آنها دور شده بودند. یکی از مسلمانان به نام صفوان بن معطل که از پس لشکر می‌آمد عایشه را در آنجا دید و شناخت، از شتر پیاده شد، او را سوار کرد و خود شتر را می‌راند تا در وقت ظهر که لشکر برای استراحت توقف کرده بود به لشکر رسیدند[۳۵]. گروهی از منافقان از این اتفاق ساده دروغی ساختند و بر سر زبان‌ها انداختند که دامن عفاف عایشه همسر رسول خدا (ص) را تهدید می‌کرد. قرآن کریم به‌طور صریح این سخن ناروا را دروغ نامید و دروغ‌پردازان را سرزنش کرد و وعده عذاب داد[۳۶]، ولی علاوه بر این مسلمانان دیگر را به دلیل عدم تمسک به حسن ظن توبیخ کرد.

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى‏ يَأْتِيَكَ‏ مَا يَغْلِبُكَ‏ مِنْهُ‏ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا»[۳۷].[۳۸]

حسن ظن ممنوع

از آنچه گذشت نتیجه می‌گیریم که حسن ظن به دیگران یکی از فضایل نفسانی است و تحصیل آن نیز بر هر مسلمانی واجب است؛ با این همه در موارد و شرایط خاصی حسن ظن، ارزش اخلاقی خود را از دست می‌دهد و حتی از نظر فقهی در حوزه منع و نهی قرار می‌گیرد. ما در این گفتار درباره سه مورد از موارد حسن ظن ممنوع سخن می‌گوییم.

حسن ظن در شرایط فساد

هرگاه فساد در محیطی به صورت یک خوی غالب در آید و آلودگان غلبه پیدا کنند، حسن ظن نه تنها از فضایل اخلاقی نیست، بلکه ممکن است انسان را گرفتار عواقب ناگواری کند؛ لذا در روایات اسلامی نسبت به این موضوع هشدار داده شده است. در حدیثی از امیر مؤمنان علی (ع) می‌خوانیم: «إِذَا اسْتَوْلَى‏ الصَّلَاحُ‏ عَلَى‏ الزَّمَانِ‏ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ»[۳۹].

این مضمون از امام صادق (ع)[۴۰]، امام کاظم (ع)[۴۱] و امام هادی (ع)[۴۲] با تعبیرات مختلف نقل شده است. رسول خدا (ص) نیز می‌فرماید: «احْتَرِسُوا مِنَ‏ النَّاسِ‏ بِسُوءِ الظَّنِّ»[۴۳]. این حدیث شریف نیز به چنین شرایطی ناظر است؛ وگرنه سوء ظن هرگز به عنوان یک فضیلت ستایش و سفارش نشده است. از آنچه گذشت می‌توان نتیجه گرفت که در شرایط سلامت جامعه، که اصل غالب، پاکی، صداقت و برائت انسان‌هاست، وظیفه ما حسن ظن به دیگران است و در شرایط بیماری جامعه که ناپاکی، دروغ و خیانت بر رفتار مردم چیره می‌شود، باید به همه سوء ظن داشت و بدون دلیلی روشن از اعتماد به دیگران پرهیز کرد. گفتنی است که انسان حق ندارد به بهانه غلبه فساد بر جامعه به افراد پاکی که خلاف روشنی از آنها دیده نشده، گمان بد ببرد. در جوامع فاسد هم باید حساب خوبان را از توده مردم که به رنگ و بوی غالب جامعه در آمده‌اند، جدا کرد و با آنها با خوش‌گمانی مواجه شد.[۴۴].

حسن ظن در مسائل امنیتی

یکی از مواردی که حسن ظن در آن سفارش نشده و انسان باید با بدبینی به امور جاری نگاه کند، حوزه مسائل امنیتی است که به سرنوشت جامعه اسلامی مربوط می‌شود. مفاد این سفارش این است که متصدیان امور مسلمانان باید نسبت به حفظ امنیت و آرامش و سلامت فکری و فرهنگی جامعه اسلامی حساس، هشیار و محتاط باشند و درباره افراد و جریاناتی که ممکن است به کیان جامعه اسلامی زیانی برسانند، تحقیق و تجسس کنند تا بدین وسیله باب فتنه بسته شود؛ ولی در این‌صورت هم نمی‌توان با استناد به این اصل که به قصد حفظ امنیت و آرامش مسلمانان تأسیس و سفارش شده به امنیت و آرامش آحاد مسلمانان تعرّض کرد و با سوء ظن حریم شخصی ایشان را شکست. بدون دلیلی روشن و محکم و جز بر مبنای قانون الاهی، نمی‌توان کسی را مجازات کرد یا مورد هتک و اهانت قرار داد. متصدیان امنیتی حق ندارند به صرفِ احتمال، شهروندی را از حقی محروم کنند؛ چراکه در این صورت از این حکم اسلامی برخلاف غرض آن بهره‌برداری شده است.[۴۵].

حسن ظن به دشمن

یکی از مواردی که سوء ظن تجویز و حتی گاهی تکلیف شده، در مواجهه با دشمن است، دشمن گاهی برای بازسازی قوای خود، کسب اطلاعات یا نفوذ به ارکان و قوای کشور اسلامی، نیازمند فرصت است؛ بنابراین دست دوستی دراز می‌کند و خود را دوست و همراه با مسلمانان نشان می‌دهد. در این‌گونه موارد نمی‌توان به دشمن اعتماد کرد و با حسن ظن دست او را فشرد؛ بلکه باید احتمال داد که طرح دوستی مکری است برای غافلگیری ما. امیرالمؤمنین (ع) در عهد خویش به مالک‌اشتر می‌فرماید: «الْحَذَرَ كُلَ‏ الْحَذَرِ مِنْ‏ عَدُوِّكَ‏ بَعْدَ صُلْحِهِ‏ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ‏ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ»[۴۶].[۴۷].

سرچشمه‌های حسن ظن

حسن ظن در تحلیل نفسانی، ریشه در قوت نفس دارد. نفس شجاع و قوی هر خیال فاسدی را به حریم خود راه نمی‌دهد و فرصت نمی‌دهد هر فکر باطلی به واهمه‌اش راه پیدا کند؛ به همین دلیل گمان بد در خاطرش پا نمی‌گیرد[۴۸]. در روایاتی که از حضرات معصومین به دست ما رسیده، چند چیز به عنوان منشأ حسن ظن معرفی شده‌اند که از آن جمله است:

ایمان

حسن ظن خواه در حق خدا و خواه در حق مردم با ایمان رابطه‌ای محکم دارد. امیر المؤمنین (ع) درباره حسن ظن به خدا می‌فرماید: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ‏ وَ حُسْنُ‏ الظَّنِّ بِهِ‏ حِصْنٌ‏ لَا يَتَحَصَّنُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُؤْمِنٍ»[۴۹]. امام صادق (ع) می‌فرماید: «حُسْنُ‏ الظَّنِّ‏ أَصْلُهُ‏ مِنْ‏ حُسْنِ‏ إِيمَانِ‏ الْمَرْءِ وَ سَلَامَةِ صَدْرِهِ»[۵۰].[۵۱].

یقین

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «حُسْنُ‏ الظَّنِّ‏ مِنْ‏ قُوَّةِ الْيَقِينِ‏»[۵۲].[۵۳].

خوف و رجاء

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «فَإِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّ الْعَبْدِ بِرَبِّهِ‏ عَلَى‏ قَدْرِ خَوْفِهِ‏ فَإِنَ‏ أَحْسَنَ النَّاسِ بِاللَّهِ ظَنّاً أَشَدُّهُمْ خَوْفاً»[۵۴]. آن حضرت در کلامی دیگر می‌فرماید: «حُسْنُ‏ ظَنِّ‏ الْعَبْدِ بِاللَّهِ‏ سُبْحَانَهُ عَلَى قَدْرِ رَجَائِهِ لَهُ»[۵۵].[۵۶].

عبادت

رسول خدا (ص) می‌فرماید: «أَنَّ حُسْنَ‏ الظَّنِّ‏ بِاللَّهِ‏ مِنْ‏ حُسْنِ‏ الْعِبَادَةِ»[۵۷].[۵۸].

سلامت نفس

در حدیثی که از امام صادق (ع) خواندیم «سلامت صدر» به عنوان یکی از ریشه‌های حسن ظن معرفی شده است. به نظر می‌رسد این سخن شریف به تحلیل نفسانی حسن ظن اشاره دارد که درباره آن به اختصار سخن گفتیم.[۵۹].[۶۰].

نشانه‌های حسن ظن

امام صادق (ع) می‌فرماید: «وَ عَلَامَتُهُ أَنْ يَرَى كُلَّ مَا نَظَرَ إِلَيْهِ بِعَيْنِ الطَّهَارَةِ وَ الْفَضْلِ‏ مِنْ‏ حَيْثُ‏ رُكِّبَ‏ فِيهِ وَ قُذِفَ فِي قَلْبِهِ مِنَ الْحَيَاةِ وَ الْأَمَانَةِ وَ الصِّيَانَةِ وَ الصِّدْقِ»[۶۱].[۶۲].

آثار حسن ظن

مهم‌ترین ثمره حسن ظن به خداوند متعال برخورداری از رحمت الاهی و ورود به بهشت است. در روایاتی که پیش از این نقل شد، خواندیم که خداوند متعال با بنده مؤمنش مطابق گمان خودش عمل می‌کند؛ کسی که گمان بد برد، خدا با او بدرفتاری می‌کند و کسی که گمان نیک برد و به رحمت و مغفرت الاهی امیدوار شود، خداوند با او به رحمت و مغفرت رفتار می‌کند[۶۳]. علاوه بر این رسول خدا (ص) می‌فرماید: «فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ‏ بِاللَّهِ‏ ثَمَنُ‏ الْجَنَّةِ»[۶۴]. حسن ظن به برادران ایمانی، علاوه بر آثار اخلاقی و معنوی فراوانی که از خود به جا می‌گذارد، رنج زندگی را کم می‌کند، و به زندگی دنیوی آرامش و به قلب نور و روشنایی می‌بخشد.

امیر المؤمنین (ع) در عهد خویش به مالک‌اشتر می‌نویسد: «فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ‏ نَصَباً طَوِيلًا»[۶۵]. و امام صادق (ع) می‌فرماید: «أَحْسِنُوا ظُنُونَكُمْ‏ بِإِخْوَانِكُمْ‏ تَغْتَنِمُوا بِهَا صَفَاءَ الْقَلْبِ»[۶۶].[۶۷].

راه‌های دست‌یابی به حسن ظن

برای دست‌یابی به حسن ظن، همانند هر فضیلت دیگری دو گونه راه علمی و عملی پیشنهاد شده است.

راه‌های علمی دستیابی به حسن ظن

توجه به ثمرات و پیامدها

یکی از راه‌های درمان سوء ظن و آراستن خویش به خوش‌گمانی، این است که انسان درباره ثمرات حسن ظن و عواقب ناگوار سوء بیندیشد و به این نکته توجه داشته باشد که انسان برای خوش‌گمانی نیاز به دلیل و حجت ندارد؛ ولی برای بدگمانی به دیگران باید حجتی داشته باشد و بداند که خداوند متعال در روز قیامت از ما درباره گمان‌های نیکی که به مردم برده‌ایم سؤال نمی‌کند و دلیل نمی‌جوید، ولی برای هر گمان بد و نسبت ناروایی که به کسی داده باشیم سؤال می‌کند و دلیل می‌خواهد. در باب خوش‌گمانی به خدای تعالی توجه به این نکته کافی است که حضرت حق به ما وعده است که با ما چنان رفتار کند که خود گمان می‌بریم، با این حال چرا گمان بد برده برای خود عذاب و آتش تصور کنیم؟ وقتی می‌توان گرانبهاترین ارزش‌ها و بالاترین موقعیت‌ها را با تصور به دست آورد، چرا انسان کوتاهی کند و از تصور آن دریغ ورزد؟ اگر کسی با توجه به این نکته باز گمان برد که خدا او را عذاب خواهد کرد، بداند که این گمان ساخته و پرداخته دست شیطان است که می‌خواهد حقیقت او را به عذاب الاهی گرفتار کند.[۶۸].

کنترل و اصلاح منابع شناخت

قرآن کریم می‌فرماید: وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا[۶۹]. ادراکات حسی، به ویژه دیده و شنیده‌های ما در شکل‌دادن به افکار و تخیلات ما سهم به‌سزایی دارند؛ بنابراین یکی از راه‌های پیدایش سوء ظن همین مجاری ادراکات حسی انسان است و یکی از راه‌های اصلاح گمان‌ها، اصلاح این ادراکات است. برای این منظور باید چشم و گوش خویش را از ورود به حریم خصوصی دیگران بازداریم و تا زمانی که چیزی را به خوبی ندیده یا به درستی نشنیده‌ایم، از ثبت آن در دفتر آگاهی‌های خود در ذهن اجتناب کرده، همچنان در ردیف امور مجهول خود بازداشتش کنیم؛ البته باید توجه داشت که در این مقام شیطان تلاش می‌کند، همان دیده و شنیده مبهم را به صورت آگاهی قطعی و روشن جلوه دهد تا آن را در باور ما بگنجاند و به پی‌آمدهای شومش گرفتار کند، بنابراین باید در برابر شیطان مقاومت کرد و به این نکته توجه داشت که چیزی که من به خوبی ندیده و به درستی نشنیده‌ام، جز با القای شیطان نمی‌تواند در قلب من نفوذ کند؛ پس در حقیقت این شیطان است که برای من خبر آورده که فلان برادر دینی چنین و چنان کرده است. شیطان نیز دروغگو و فاسق است و خبر فاسق قابل اعتماد نیست. قرآن کریم می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ[۷۰]. طبق این فرمان الاهی ما حق نداریم شیطان را که از همه فاسقان عالم فاسق‌تر است، تصدیق کرده، سخنش را بپذیریم؛ پس لازم است آنچه را به قلب ما القا می‌کند، دروغ بینگاریم[۷۱].[۷۲].

راه‌های عملی دستیابی به حسن ظن

تقویت ایمان

دانستیم که حسن ظن از صفات ایمانی است؛ بنابراین به هر میزان، ایمان انسان قوی‌تر باشد گمانش به بندگان خدا و به ذات اقدس الاهی زیباتر است؛ پس برای درمان سوء ظن و تحصیل حسن ظن بهترین راه تقویت ایمان است. ما در فصول پیش درباره تقویت ایمان سخن گفتیم.[۷۳].

ملاک قرار دادن ظاهر

انسان باید توجه داشته باشد که بندگان خدا ظاهری دارند و باطنی و هیچ‌کسی جز ذات اقدس الاهی از باطن آنها آگاه نیست و ما نیز مکلف به کاوش باطن و کشف اسرار دیگران نیستیم. زندگی اجتماعی بر مبنای ظاهر انسان‌ها شکل می‌گیرد و ما را با باطن یکدیگر کاری نیست؛ بنابراین، همین که انسان‌ها در ظاهر خوب و خوش رفتارند حکم به خوبی آنها کافی است و نیز باید به همین مقدار بسنده کنیم و در پی کشف امور مخفی آنها نرویم. هرکه را جامه پارسا بینی پارسا بین و نیک مرد انگار ورندانی که در نهانش چیست محتسب را درون خانه چه کار[۷۴]؟ علاوه بر این می‌توان احتمال داد که هرکسی باطن زیباتر از ظاهر خود دارد. به این معنی که با خدای خود بسیار نزدیک و صمیمی و مورد توجه حضرت پروردگار است. با این احتمال می‌توان برخی نواقص ظاهری دیگران را نیز ندیده و به رغم ظاهر معیوب به حسن حال ایشان حکم کرد.[۷۵].

تهذیب نفس و اصلاح درون

از آنجا که انسان همگان را به مقیاس نفس خویش می‌بیند، کسانی که از نفس پاکیزه‌تری برخوردارند از بدگمانی دورترند؛ بنابراین برای کسب حسن ظن لازم است انسان درون خویش را از بدی‌ها بپیراید تا بتواند دیگران را نیز خوب ببیند.

تأویل نیک

یکی از راه‌های گریز از بدگمانی تأویل نیک است. پیش از این گفتم که شرع مقدس ما را موظف کرده است تا آنجا که می‌توان گفتار یا رفتار مسلمانی را به نیکی تفسیر کرد، از تفسیر آن به بدی بپرهیزیم[۷۶]؛ بنابراین باید تلاش کنیم با قبول تفسیر نیک دیده‌ها و شنیده‌های خود از گمان بد به دور بمانیم.[۷۷].

پرهیز از ترتیب اثر

پیش از این گفتیم که که گمان بد در صورتی مورد تکلیف قرار می‌گیرد که دارای آثار عملی باشد، ولی در صورتی‌که هیچ اثر عملی در پی نداشته باشد، موضوع تکلیف نیست. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تَقْضِ‏»[۷۸]. هرچند این سخن شریف، در ظاهر یک حکم تکلیفی را بیان می‌کند، بر این اصل روانی استوار است که هر فکر و اندیشه‌ای در میدان عمل بروز پیدا نکند در صفحه خاطر محو می‌شود؛ بنابراین یکی از راه‌های درمان بدگمانی و تحصیل حسن ظن عمل‌نکردن به مقتضای بدگمانی است. هرگاه به کسی گمان بدی بردی رفتارت را با او عوض نکن اگر پیش از آن با او مهر و محبتی داشتی یا احترامش می‌کردی به همان شیوه رفتار کن و بلکه بهتر است که بر احترام او بیفزایی و بیشتر به او محبت کنی و در غیابش به او دعا کنی تا شیطان خشمگین شود و از ترس صمیمی‌تر شدن رابطه شما از وسوسه دست بردارد و گمان‌های بد به خاطرت نیفکند.[۷۹].

منابع

پانویس

  1. «و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون می‌آید و از آن (سرزمین) که ناپاک است جز به سختی و کندی (گیاهی) بیرون نمی‌آید» سوره اعراف، آیه ۵۸.
  2. «تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.
  3. «و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  4. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص۸۱ ـ ۸۲.
  5. «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستاده‌اند؛ به رهنمودی برای مردم و برهان‌هایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
  6. «پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
  7. « مَا أُوذِيَ‌ نَبِيٌّ مِثْلَ‌ مَا أُوذِيتُ‌»؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۳۶۶.
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص۸۲ ـ ۸۳.
  9. « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِيمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي وَ يَقِيناً حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِي إِلَّا مَا كَتَبْتَ‌ لِي‌ وَ رَضِّنِي مِنَ الْعَيْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»؛پایان دعاء اَبوحمزه ثمالی
  10. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
  11. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: "انّا للّه و انّا الیه راجعون" (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافته‌اند» سوره بقره، آیه ۱۵۵-۱۵۷.
  12. «به راستی با دشواری، آسانی همراه است به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵-۶.
  13. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص۸۵ ـ ۸۶.
  14. «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد! ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم» سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
  15. «آیا ندیده‌اید که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
  16. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص۸۷.
  17. « يجب أن يجعل لفعلهما سبعون محملا»؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۹۶.
  18. از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟؛ سوره نور، آیه: ۱۲.
  19. «ضَعْ‏ أَمْرَ أَخِيكَ‏ عَلَى‏ أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا‏‏‏»؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۹۶.
  20. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص۸۸-۸۹.
  21. ر.ک: نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۴.
  22. «حسن ظن به خدا آن است که جز به خدا امید نبندی و جز از گناهت نهراسی»محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۷۲.
  23. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۲۴.
  24. «با گمان نیکو به خدا از دنیا بروید؛ زیراگمان نیکو به خدا بهای بهشت است»محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۵۰۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۲، ص۴۴۸.
  25. «اعتماد و حسن ظن به خدا قلعه محکمی است که جز بنده مؤمن کسی در آن پناه نمی‌گیرد»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۰.
  26. «حسن ظن ریشه در ایمان محکم و صفای باطن انسان دارد»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۱، ۱۴۵ و ۲۵۱؛ مصباح الشریعه، ص۱۷۳.
  27. «هر بنده‌ای گمان نیکی به خدا برد، خداوند متعال با او به همان صورت رفتار می‌کند»صدوق، ثواب الاعمال، ص۱۷۳.
  28. «گمانت را به خدا نیکو کن، زیرا خدای عزوجل می‌فرماید: من مطابق گمان بنده مؤمنم رفتار می‌کنم؛ گمان خوب برد، خوب رفتار می‌کنم و گمان بد برد، بد رفتار می‌کنم»محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۷۲.
  29. طوسی، استبصار، ج۲، ص۲۳۸.
  30. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۲.
  31. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۲۵.
  32. «خداوندا مرا چنان قرار ده که... درباره همه آنها حسن ظن به کار برم»صحیفه سجادیه، تحقیق سید محمدباقر موحد ابطحی، ص۱۳۲.
  33. «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
  34. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۲۳۱؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۷، ص۴۱۵.
  35. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۷، ص۴۱۵.
  36. إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
  37. «کار برادر دینی‌ات را به بهترین صورت ممکن تفسیر کن تا زمانی که دلیل واضحی بر غیر آن صورت پیدا شود. در مورد سخنی که از دهان برادرت خارج می‌شود تا آنجا که می‌توانی به خوبی معنی‌اش کنی گمان بد، مبر»محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۶۲.
  38. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۲۷.
  39. «هنگامی که صلاح و درستی بر زمان و اهلش غالب شود، اگر کسی نسبت به دیگری که گناهی از او آشکار نشده است سوء ظن پیدا کند، ستم کرده است، و هرگاه فساد بر زمان و اهلش چیره گردد و در این حال کسی به دیگری حسن ظن پیدا کند، خود را فریب داده است»شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۴، ص۲۷.
  40. صدوق، امالی، ص۷۶۷؛ حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۳۵۷.
  41. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۵، ص۲۹۸.
  42. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۹۷.
  43. «در برابر مردم با سوء ظن از خود پاسداری کنید»حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۴.
  44. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۰.
  45. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۱.
  46. «هنگامی که با دشمن پیمان صلح بستی، از او بر حذر باش، زیرا دشمن گاهی نزدیک می‌شود تا غافلگیر کند، بنابراین احتیاط را از دست نده، دوراندیش باش، و به مقتضای حسن ظن عمل نکن»شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۳۰، ص۱۰۶.
  47. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۲.
  48. ر. ک: نراقی، جامع السادات، ج۱، ص۲۸۴.
  49. «اعتماد و حسن ظن به خدا دژی است که جز اهل ایمان به آن پناه نمی‌آورند»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۰.
  50. «ریشه حسن ظن در ایمان نیک و سلامت سینه انسان است»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۵.
  51. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۹.
  52. «حسن ظن ناشی از قوت یقین است»علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۸.
  53. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۰.
  54. «حسن ظن بنده به پروردگارش به میزان خوفی است که از خدا دارد. کسی گمانش به خدا نیکوتر است که خوفش بیشتر است»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۰؛ شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۳، ص۲۹.
  55. «حسن ظن بنده به خدا به میزان امیدی است که به او دارد»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۱.
  56. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۰.
  57. «حسن ظن به خدا ناشی از خوب عبادت‌کردن است»میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۱؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۹۷.
  58. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۰.
  59. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۱۵۹.
  60. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۰.
  61. «نشانه حسن ظن آن است که همه‌چیز را به چشم پاکی و نیکی می‌نگرد چون خداوند حیا، امانتداری، خویشتن‌داری و صداقت را ترکیب کرده و در قلب او افکنده است»مصباح الشریعه، باب ۸۲، ص۱۷۳؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۵.
  62. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۱.
  63. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۷۲.
  64. «خوش‌گمانی به خدا بهای بهشت است»ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۷۸؛ محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۵۰۳؛ طوسی، امالی، ص۳۸۰.
  65. «خوش‌گمانی رنجی طولانی را از تو بر می‌دارد»شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۳، ص۸۹.
  66. «به برادرانتان گمانِ خوش برید، تا صفای قلب را بهره بگیرید» مصباح الشریعه، ص۱۷۳، باب ۸۲؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۵.
  67. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۳.
  68. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۶.
  69. «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
  70. «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
  71. ر. ک: نراقی، جامع السعادت، ج۱، ص۲۸۱.
  72. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۶.
  73. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۷.
  74. سعدی، گلستان، باب دوم، حکایت ۱.
  75. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۸.
  76. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۲، ص۲۴۰.
  77. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۸.
  78. «چون گمان بد بردی به آن ترتیب اثر نده» حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۰؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۱۱، ص۳۶۲.
  79. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۴۹.