حق خدا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مؤمنان از نظر درجه ایمانی یکسان نیستند، بلکه در درجات و مراتب گوناگونی از ضعف و شدت قرار دارند. برخی چنان در ایمان بالا رفته‌اند که می‌‌توان گفت ایمان در آنان ثابت شده و حقیقت یافته است، در حالی که برخی دیگر، هنوز ایمان در آنان ثابت نیست و حتی ممکن است کارهایی را انجام دهند که در تضاد با ایمان است.

از نظر قرآن، کسی که ایمان در آنان ثابت و حقیقت یافته، حقوقی در نزد خدا دارند که بازتابی از حقانیت ایمان ایشان است؛ چنان که «حق» و «حقوقی» نیز برای دیگر مراتب ایمان است که نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های وحیانی قرآن بر آن است تا این حقوق را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می‌‌گذرانیم.[۱]

ویژگی‌های مؤمنان حقیقی

از نظر قرآن، هر گاه ایمان در شخصی، حقیقت یافت و ثابت شد، آن ایمان حقیقی را می‌‌توان در عقاید و رفتار و قول و فعل او ردگیری کرد؛ زیرا قول و فعل هر کسی تابع شاکله شخصیتی اوست؛ چنان که خدا می‌‌فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله شخصیتی خویش عمل می‌‌کند.[۲]

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مؤمنان حقیقی کسانی هستند که ایمان آورده، هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده و دیگر مؤمنان را مأوی و نصرت داده‌اند؛ چراکه اینان در درجه نخست همان الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا[۳]؛ یعنی مؤمنان حقیقی هستند که ایمان در آنان ثابت و حقیقی شده و خدا به پاداش ایمان نیز آنان را تحت مغفرت خویش قرار داده و رزق کریم را در دنیا و آخرت برایشان ثابت دانسته است.[۴]

البته گروه دیگری نیز به این دسته از مؤمنان ملحق می‌‌شوند و آنان نیز به عنوان مؤمنان حقیقی هستند؛ این گروه دوم همان کسانی هستند که از نظر دوره زمانی پس از گروه اول ایمان آورده و هجرت و جهاده کرده‌اند و به یاری گروه اول شتافته‌اند.[۵]

بنابراین، مؤمنان حقیقی کسانی هستند که ایمان را با انجام اعمالی سخت چون هجرت و جهاد به نمایش گذاشته و نشان داده‌اند که برای ایمان خویش چنان ارزشی قائل هستند که همه هستی خویش از جان و مال را در راه ایمان خویش می‌‌دهند.[۶]

همچنین از نظر قرآن، اطاعت از خدا و رسول الله، وجل قلوب هنگام ذکر الله، افزایش و ازدیاد ایمان هنگام تلاوت آیات قرآنی، توکل بر خدا، اقامه نماز و انفاق مالی از جمله نشانه‌هایی است که برای مؤمنان حقیقی است.[۷]

همچنین از نظر قرآن مؤمنان حقیقی کسانی هستند که به عنوان تائب، عابد، حامد، سائح و صائم، راکع، ساجد، آمر به معروف، ناهی از منکر و حافظ حدود الهی شناخته می‌‌شوند.[۸] پس نمی‌توان از ایمان حقیقی سخن گفت، در حالی که شخص به این صفات و ویژگی‌ها شناخته نشود.

از نظر قرآن کسانی که ایمان حقیقی نداشته باشند، در هنگام شرایط سخت، رفتاری را نشان می‌‌دهد که گواه از ضعف و سستی ایمان آنان است؛ ممکن است که آنان منافق نباشند، و ایمان را به عنوان «جُنّه» و سپر به کار نبرده باشند[۹] اما در عمل«صبر» را به نمایش نمی‌گذارند و سختی‌ها و تلخی‌ها را برای رضایت خدا به جان نمی‌خرند، بلکه گاه در شرایط سخت از میدان جهاد در می‌‌روند و گاه دیگر برای اموال دنیوی مسئولیت‌های میدانی را ترک می‌‌کنند. از نظر قرآن، چنین افراد را نمی‌توان مؤمنان حقیقی دانست و اگر خدا ایشان را عذاب نمی‌کند، به سبب سنت الهی و حکم كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ[۱۰] است؛ و گرنه می‌‌بایست به سبب اعمال نادرست و خلاف ایمان، مجازات می‌‌شدند.[۱۱]

این افراد سست ایمان در امور حق با پیامبر(ص) مجادله می‌‌کنند و هنگامی که امر جهاد به آنان داده شود، گویی فرمان مرگ به آنان داده شده و از آن به کراهت دارند.[۱۲]

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، مؤمنان در یک سطح نیستند؛ و از آن جایی که ایمان افراد در اعمال و رفتار خودش را نشان می‌‌دهد، می‌‌بایست در شناسایی مراتب ایمان به شاخصه‌های رفتاری و اعمالی توجه کرد. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌ها همان تقوای الهی است. از نظر قرآن، مؤمنان حقیقی می‌‌بایست در سطح حَقَّ تُقَاتِهِ[۱۳] این حق تقاته در قالب وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ[۱۴] یعنی ثقلین از کتاب الله و عترتی خود را نشان می‌‌دهد و شخص در رفتار اجتماعی با مؤمنان با الفت نسبت به یک دیگر و سخت‌گیری و شدت علیه دشمن نعمت‌های الهی را در علم و عمل شکرگزاری می‌‌کند و با امر به معروف و نهی از منکر توصیه به حق و صبر در راه ایمان را به نمایش می‌‌گذارد.[۱۵]

بر اساس آموزه‌های وحیانی قرآن، کسانی که مدعی ایمان هستند ولی میان خدا و رسولان جدایی می‌‌افکنند یا می‌‌گویند به بعضی ایمان داشته و نسبت به بعضی ایمان نداریم، و می‌‌خواهند این گونه راهی دیگر میان آن را برای خویش برگزینند، این گونه تفرقه خود گواهی روشن است که ایشان کافر هستند و هیچ ایمان ندارند؛ از همین روست که خدا آنان به عنوان کافران حقیقی معرفی می‌‌کند که در برابر مؤمنان حقیقی قرار می‌‌گیرند.[۱۶].[۱۷]

حقوق متقابل الهی و مردمی

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، حقوق ثابت را می‌‌بایست به دو دسته حقوق الهی و حقوق مردمی تقسیم کرد. حقوق الهی همان واجباتی است که انسان می‌‌بایست به آن عمل کند[۱۸]؛ چنان که حقوق مردمی حقوقی است که خدا برای انسان قرار داده تا از آن بهره مند شوند.

خدا در قرآن، نگارش و کتابت وصیت برای والدین و نزدیکان به عنوان یک حق الهی بر مؤمنان به عنوان عمل تقوایی مطرح کرده و از متقین می‌‌خواهد با چنین رفتاری را نشان دهند که تابع قوانین الهی به عنوان حق الله هستند که البته این حق الله سودش به خود مردم می‌‌رسد؛ زیرا وصیت کردن موجب می‌‌شود تا هر یک از والدین و فرزندان و خویشاوندان به حقوق مادی خویش برسند.[۱۹]

همچنین از نظر قرآن، انفاق به زنان مطلقه به عنوان یک حق بر مؤمنان در سطح محسنین مطرح شده و از آنان خواسته می‌‌شود تا به عنوان محسنین به انفاق در چارچوب عرف اجتماعی بپردازند.[۲۰] این حق نیز به نفع مردمان به ویژه زنان است تا بتوانند از وضعیت مالی و اقتصادی مناسبی برخوردار شوند و مشکلات اقتصادی نداشته باشند؛ زیرا مهم‌ترین وظیفه مردان در قبال زنان تأمین معشیت آنان است و از همین روست که خدا مردان را به سبب همین وظیفه و تکلیف الهی به عنوان «قوامون» معرفی می‌‌کند.[۲۱]

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، خدا در قرآن به این نکته توجه می‌‌دهد که مردمان با ایمان و عمل صالح می‌‌توانند از حقوقی برخوردار شوند که از جمله آنها بهشت اخروی است که به عنوان وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا[۲۲] در قرآن مطرح شده است.

مؤمنان حقیقی با بهره‌مندی از این حق می‌‌توانند فلاح و رستگاری ابدی را داشته باشند؛ چراکه خدا به آنان وعده داده و این وعده الهی حق و ثابت است و هرگز تبدیل و تحویلی در آن را نمی‌یابد. از نظر قرآن، وقتی مؤمنان در قیامت با این وعده حق الهی مواجه می‌‌شوند، احساس رضایت و خشنودی می‌‌کنند؛ در حالی که وقتی کافران با وعده حق عذاب مواجه می‌‌شوند و آن را حق می‌‌یابند، بسیار ناراحت خواهند شد؛ زیرا آنان گمان نمی‌کردند که آخرت و عذابی دایم و باقی برای آنان باشد و بر این باور بودند که چنین چیزی بعید و غیر قابل تحقق است؛ اما وقتی با آن مواجه می‌‌شوند خود را در بدترین وضعیت می‌‌یابند که راه بازگشت و برگشتی برای آنان نیست تا به اصلاح امر فاسد خویش بپردازند.[۲۳]

پس از نظر قرآن، وعده حقیقی خدا مختص مؤمنان نیست، بلکه شامل مؤمنان و کافران می‌‌شود؛ چراکه خدا وعدهحق داده که مؤمن به بهشت و کافر به دوزخ می‌‌رود.[۲۴]

بنابراین، از نظر قرآن، مؤمن حقیقی با ایمان و عمل بر اساس آموزه‌های اسلامی و شرایع آن، در قیامت با وعده حق الهی مواجه می‌‌شود و بهشت را برای خویش می‌‌سازد؛ او با خدا با جان و مالش معامله می‌‌کند و به جهاد علیه دشمن می‌‌پردازد و می‌‌کشد و کشته می‌‌شود و با شهادت خویش به بهشتی می‌‌رود که خدا در کتب آسمانی از جمله تورات و انجیل و قرآن وعده حقیقی داده است. پس هر کسی که به عهد خویش با خدا وفا کند از این فوز بزرگ و عظیم بهشت بهره مند می‌‌شود.[۲۵]

البته از نظر قرآن، وعده‌های حق الهی مختص به آخرت نیست، بلکه در همین دنیا نیز خدا وعده‌های حقی به مؤمنان داده که با آن مواجه می‌‌شوند. به عنوان نمونه از وعده‌های حق الهی، وعده نجات مؤمنان در دنیا از شرور دشمنان و مشکلات و ظلمات است؛ چراکه خدا وعده حق داده که رسولان و مؤمنان را نجات دهد و این کار را هم می‌‌کند.[۲۶]

همچنین از نظر قرآن، نصرت و پیروزی مؤمنان بر دشمنان نیز از وعده‌های حق الهی است که تحقق خارجی آن قطعی و یقینی است.[۲۷]

باید توجه داشت که تحقق خارجی امری خود از مصادیق حقانیت است؛ از همین رو، تحقق خارجی رویا به عنوان «حق» معرفی می‌‌شود.[۲۸] همچنین از مصادیق حق می‌‌توان به وعده بعثت و معاد در قیامت اشاره کرد که پس از آن اعمال خوب و بد و نیکوکاران از بدکاران جدا می‌‌شوند و هر کسی نتیجه عمل خویش را می‌‌بیند.[۲۹]

وعده الهی درباره آخرالزمان و نابودی سد ذوالقرنین در آن زمان نیز یکی از مصادیق وعده حق است که تحقق خواهد یافت.[۳۰].[۳۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. منصوری، خلیل، مقاله «مؤمن حقیقی و حقوق الهی»
  2. قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار می‌کند و پروردگار شما داناتر است که چه کس رهیافته‌تر است» سوره اسراء، آیه ۸۴.
  3. «آنانند که به راستی مؤمنند» سوره انفال، آیه ۴.
  4. وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.
  5. وَالَّذِينَ آمَنُواْ مِن بَعْدُ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنكُمْ وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ«و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کرده‌اند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارث‌بری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۵.
  6. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  7. يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید. مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند. کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند. آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایه‌ها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۱-۴.
  8. التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ«آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان ، نمازگزاران، سجده‌کنندگان ، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه 112.
  9. إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ«چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱. و اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ«سوگندهاشان را سپر کردند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند؛ به راستی آنان بدکرداری انجام می‌دادند» سوره منافقون، آیه ۲. و اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ«سوگندهای خود را سپر کرده‌اند، آنگاه (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند پس، عذابی خوارساز (در پیش) دارند» سوره مجادله، آیه ۱۶.
  10. «اگر در آنچه گرفته‌اید نوشته‌ای از خداوند، از پیش نبود، به یقین عذابی سترگ به شما می‌رسید» سوره انفال، آیه 68.
  11. مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ«بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را می‌خواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) می‌خواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷. و لَوْلَا كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ«اگر در آنچه گرفته‌اید نوشته‌ای از خداوند، از پیش نبود، به یقین عذابی سترگ به شما می‌رسید» سوره انفال، آیه ۶۸.
  12. كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ«چنان که پروردگارت تو را از خانه‌ات به درستی بیرون آورد با آنکه بی‌گمان دسته‌ای از مؤمنان ناخرسند بودند» سوره انفال، آیه ۵. و يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ «با تو درباره حقّ پس از آشکار شدن آن چالش می‌ورزیدند گویی آنان را به سوی مرگ می‌رانند و آنان می‌نگرند» سوره انفال، آیه ۶.
  13. سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
  14. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  15. وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  16. أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا«آنان به راستی کافرند و ما برای کافران عذابی خوارساز آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۵۱.
  17. منصوری، خلیل، مقاله «مؤمن حقیقی و حقوق الهی»
  18. التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ«آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان ، نمازگزاران، سجده‌کنندگان ، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه 112.
  19. كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  20. لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ «اگر زنانی را که با آنان آمیزش نکرده یا برای آنها کابینی نبریده‌اید، طلاق دهید، بر شما گناهی نیست. ولی ایشان را از دهشی شایسته بهره‌مند سازید- توانگر به اندازه خویش و تنگدست به اندازه خویش- این بر نیکوکاران واجب است» سوره بقره، آیه ۲۳۶. و وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ«و زنان طلاق داده را بهره‌ای است شایسته که بر عهده پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲۴۱.
  21. الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  22. « وعده راستین خداوند » سوره نساء، آیه ۱۲۲.
  23. وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ«و بهشتیان، دمسازان آتش را ندا می‌کنند که ما وعده پروردگار خویش را راستین یافته‌ایم آیا شما (نیز) وعده پروردگارتان را راستین یافته‌اید؟ می‌گویند: آری آنگاه بانگ برآورنده‌ای در میان آنان بانگ برمی‌دارد که لعنت خداوند بر ستمکاران!» سوره اعراف، آیه ۴۴.
  24. إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ«بازگشت همه شما بنا به وعده راستین خداوند، به سوی اوست؛ بی‌گمان او آفرینش را می‌آغازد آنگاه آن را باز می‌گرداند تا به آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، دادگرانه پاداش دهد و آنان که کافرند برای کفری که می‌ورزیده‌اند نوشابه‌ای از آب جوشان» سوره یونس، آیه ۴.
  25. إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱. و التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ«آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان ، نمازگزاران، سجده‌کنندگان ، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲. و إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ «بی‌گمان، آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بهشت‌های پرنعمت دارند» سوره لقمان، آیه ۸. و خَالِدِينَ فِيهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «به وعده راستین خداوند؛ جاودانه در آنند و او پیروزمند فرزانه است» سوره لقمان، آیه ۹.
  26. ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ«سپس پیامبرانمان و مؤمنان را رهایی می‌بخشیم؛ بدین‌گونه بنا به حقّی که بر عهده ماست مؤمنان را رهایی می‌بخشیم» سوره یونس، آیه ۱۰۳.
  27. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ«و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهان‌ها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.
  28. وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ«و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  29. وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ«و سخت‌ترین سوگندهاشان را به خداوند خوردند که خداوند کسی را که می‌میرد (دیگر) برنمی‌انگیزد؛ چرا، به وعده‌ای واجب که بر عهده اوست (بر می‌انگیزد) امّا بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۳۸. و لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ«تا بر آنان چیزی را که در آن اختلاف می‌ورزیدند روشن گرداند و تا کافران بدانند که دروغگو بوده‌اند» سوره نحل، آیه ۳۹.
  30. قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا«گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است» سوره کهف، آیه ۹۸.
  31. منصوری، خلیل، مقاله «مؤمن حقیقی و حقوق الهی»