آموزههای قرآن
مقدمه
معارف و آموزههای قرآن کریم را میتوان از زوایای مختلفی دستهبندی کرد. در یک نگاه، معارف قرآن و سنت به سه حوزه مسائل اعتقادی، احکام و اخلاقیات قسمتپذیر است؛ لکن با عنایت به آیات قرآن و سخنان امیرمؤمنان(ع)، قسمتبندی دیگری را میتوان عرضه کرد. ملاک این دستهبندی، سنخ محتوای شناختهای قرآنی است. هر دسته از آموزههای قرآن، حوزه شمول، شیوه فهم و تفسیر ویژه خود را دارا است. بر این اساس، آموزههای قرآن - از نظر محتوا - به سه دسته قسمتپذیر است:
آموزههای ارشادی
آموزه ارشادی، گزاره یا حکمی است که عقل آدمی - مستقل از وحی - آن را درک و اثبات میکند. سخنان وحی و شرع در این موارد، ارشاد و تأیید حکم عقل است. بسیاری از معارف و احکام قرآن، ارشاد به حکم عقل است. احکامی مانند وجوب ایمان به خدا پس از یادآوری معرفت فطری، وجوب توبه، لزوم وفا به عهد، نیکی به پدر و مادر و حرمت شرب خمر - که حوزه مستقلات عقلی را شکل میدهند - با عقل کشف میشود؛ چنانکه بنمایه اخلاق را مستقلات عقلی پی میریزد.
مقایسه احکام و آموزههای قرآنی با احکام عقلی که در بیان امام علی(ع) مطرح شده گواه ملازمه و هماهنگی معارف قرآنی با دریافتهای عقلی است؛ مثلاً در قرآن از امر به معروف و نهی از منکر سخن به میان آمده است؛ امام علی(ع) نیز میفرماید: «الْعَقْلُ مُنَزَّهٌ عَنِ الْمُنْكَرِ آمِرٌ بِالْمَعْرُوفِ»[۱] «خرد از بدی پاک میکند و به خوبی فرمان میدهد». در جای دیگری، امام میانهروی، ترک اسراف، وفا به عهد و بردباری به هنگام خشم را جزو احکام خرد دانستهاند[۲]. در قرآن کریم نیز از این احکام سخن گفته شده است. امام علی(ع) در وصف عقل، همان تعابیر را به کار میبرند که در توصیف قرآن یاد کردهاند؛ مثلاً درباره قرآن، وصف هدایتگری را به کار برده، و در مورد عقل میفرمایند: «الْعَقْلُ يَهْدِي وَ يُنْجِي»[۳]؛ «عقل هدایت میکند و نجات میبخشد». درباره قرآن میفرماید: «هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ»[۴]؛ «خیرخواهی است که خیانت نمیکند». در مورد عقل میفرماید: «لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ انْتَصَحَهُ»[۵]؛ «خرد به پندخواهانش خیانت نمیکند».
همسانی توصیفهای عقل و قرآن و هماهنگی احکام این دو، نشاندهنده هماهنگی آموزههای قرآن با دریافتهای عقلانی است[۶].
آموزههای تذکری
«ذکر» مقابل نسیان و غفلت، و «تذکر»، بازیافتِ امرِ منسی و مغفول و علم بدان پس از غفلت و فراموشی است[۷]. از دیدگاه منابع اسلامی[۸]، برخی از معارف مانند خداشناسی در فطرت آدمی به ودیعت نهاده شده است و آیات قرآنی سبب یادآوری معرفت فطری خدادادی است. قرآن کریم با تعابیر «ذکر»، «ذکری» و «تذکره» از مذکر بودن خود یاد میکند: ﴿ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ﴾[۹]. همچنین میفرماید: ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ﴾[۱۰]. در جای دیگر، پیامبر را «مذکر» مینامد: ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ﴾[۱۱].
امام علی(ع) نیز بازخواست پیمان فطری و یادآوری نعمت فراموش شده را - که همان معرفت الله است - از اهداف رسالت پیامبران میداند: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ»[۱۲]؛ «و رسولان خود را در میان ایشان گسیل داشت و پیامبران خود را پی در پی فرستاد، تا پیمان فطرت خداوندی را از ایشان بازستانند و نعمت فراموش شده را به یادشان آورند».
مولای متقیان(ع) هدف از بعثت پیامبر و نزول قرآن را دعوت انسانها به سوی خداپرستی دانسته، میفرماید: پس خداوند، محمد(ص) را برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتها به پرستش خود، و از طاعت شیطان به طاعت خودش بیرون برد؛ با قرآنی که آن را روشن و استوار گردانید، تا بندگان - که متذکر معرفت خدا نبودند - او را بشناسند و پس از انکارش، به وجود او اعتراف کنند و پس از آنکه معرفت او را فراموش کرده بودند، او را نیک بشناسند[۱۳].
یکی از قرآنپژوهان معاصر، درباره آموزههای ارشادی و تذکری قرآن مینویسد: اساس قرآن بر احتجاج و استدلال به امور و حقایقی استوار است که شنونده با تذکر و ارشاد متوجه آنها میشود... بسیاری از آموزههای قرآن، به نور عقل و فروغ فطرت خدادادی مبتنی است که بهترین و استوارترین راه برای رساندن انسان به کمالات ممکنالوصول است[۱۴].
تذکری بودن آموزهای، به معنای نفی عقلانی بودن آن نیست؛ زیرا مؤدای تذکر با مفاد ارشاد، یکی است؛ ازاینرو، خداشناسی هم تذکری است، هم عقلی. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ»[۱۵]؛ «خداوند با نشانههای تدبیر استوار و قضای مبرم که به ما نشان داد، بر عقلها ظاهر گشته است»[۱۶].
آموزههای تعلیمی (تعبدی)
مراد از معارف تعلیمی، آن گروه از آموزههای قرآنی است که فهم و درک آنها نیازمند فراگیری از معصومان(ع) است. مفاد این آموزهها - که از موارد ارشادی یا تذکری نیست - تعبداً پذیرفته میشود. بسیاری از احکام عملی دین مانند نماز، روزه و حج که از مستقلات عقلی نیست، در زمره معارف تعلیمی قرار دارد. برای تفسیر و تبیین آیات احکام به سخنان پیامبر و اهلبیت(ع) نیازمندیم.
از سوی دیگر، دریافت تفاصیل و جزئیات پارهای از معارف اعتقادی به بیانات مفسران حقیقی قرآن نیاز دارد. بر این اساس، مسائلی مانند حقیقت عرش، کرسی، لوح محفوظ، کتاب مبین و جزئیات عالم آخرت، از معارف تعلیمی است. امام علی(ع) همواره به نقش تعلیمی اهلبیت(ع) در قبال قرآن تأکید کردهاند[۱۷].
منابع
پانویس
- ↑ غررالحکم، ج۱، ص۳۲۸، ح۱۲۵۰.
- ↑ غررالحکم، ج۲، ص۱۴۵، ح۲۱۳۰.
- ↑ غررالحکم، ج۲، ص۱۵۲، ح۲۱۵۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.
- ↑ غررالحکم، ج۶، ص۳۸۹، ح۱۰۶۹۸.
- ↑ خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآنشناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص۱۷۳.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۵۸؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۲۰۹.
- ↑ ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۷۶ و ج۵، ص۲۲۵؛ و مقاله «فطرت» در همین مجموعه.
- ↑ «آن را که بر تو فرا میخوانیم از آیات و (قرآن) یادآور حکمتآموز است» سوره آل عمران، آیه ۵۸.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.
- ↑ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای * تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ١.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.
- ↑ ملکی میانجی، محمد باقر، مناهج البیان، جزء ۳، ص۶۸-۶۹؛ ر.ک: جزء ۳۰، ص۱۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.
- ↑ خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآنشناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص۱۷۴.
- ↑ خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآنشناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص۱۷۶.