تحجر و ارتجاع
مقدمه
ارتجاع از ریشه "ر ج ع" و در لغت بهمعنای بازگشت و بازگردانیدن به وضعیت پیشین [۱] و گاه بهمعنای تبدیل چیزی از کار افتاده و کهنه به چیزی جدید و کارآمد است.[۲] این واژه در اصطلاحی نوآمد در حوزه علوم اجتماعی، به هرگونه دفاع از وضعیت موجود حاکم و نظام فرسوده و رو به زوال یا مخالفت با نوآوری و پیشرفتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اطلاق شده،[۳] افزون بر امور فردی و مادّی، گاه در امور اجتماعی و عرصه اندیشه نیز به منظور، احیای سنّتهای قدیم و منسوخ طرح میشود؛[۴] مجموعه گروههای موسوم به «سلفیّه» که در دوره اخیر، رویکردی سیاسی ـ اجتماعی یافتهاند، این نوع دیدگاه را دارند.[۵] اصطلاح ارتجاع (Reaction) در مرزبندی گرایشهای سیاسی بهطور معمول بر جناحهای راست سنّتی اطلاق میشود که با دگرگونیهای بنیادین در نهادهای اجتماعی مخالفت جدّی دارند و در موارد بسیاری از سوی گروههای چپ در برابر راستگرایان و گاه مذهبیان بهکار میرود؛[۶] ازاینرو این اصطلاح با اصطلاحات اصولگرایی، محافظهکاری و سنّتگرایی، حوزه معنایی مشترکی یافته است.
از آنجا که دو مفهوم "ارتجاع" و "ترقّی خواهی" مفاهیمی نسبی هستند، چه بسا امری در وضعیّت و جامعهای خاص، از مصادیق ارتجاع بوده و در موقعیّت و جامعهای دیگر، نوعی پیشرفت و ترقّی بهشمار آید.[۷] در مجموع، مهمترین وجه اشتراک تعاریف گوناگون "ارتجاع"، بار منفی آن است؛ بدین سبب در دورههای مختلف تاریخی، افراد، گروهها و جوامع گوناگون از این واژه به منظور حمله به دشمنان و رقیبان خود سود بردهاند که در این میان، دین اسلام نیز گاه از این اتّهام مصون نبوده است؛ بدین لحاظ، بسیاری از اندیشهوران مسلمان و غیر مسلمان با تکیه بر گوهر و اصول بنیادین اسلام از یک سو و مطالعه تاریخ تمدّن اسلامی از سوی دیگر به مقابله با این اتّهام برخاستهاند.[۸][۹]
ارتجاع در قرآن
جریانهای ارتجاعی
عوامل و زمینههای ارتجاع
خو گرفتن به عادات و سنن گذشته
تعصبات قومی و نژادی
نادانی
حاکمان ظالم
اشراف و مترفان
مشرکان و اهل کتاب
آثار و پیامدهای ارتجاع
تحجر از آسیبهای معرفت دینی
منطق فهم دین و معرفت دینی، دارای آفتها و آسیبهایی است که باعث سوء فهم و انحراف در فهم دین میگردد. بنابراین یکی از ارکان بحث درباره منطق فهم دین، سخن گفتن از آفات و آسیبهای معرفت دینی است[۱۰]. از جمله این آسیبها «تحجر» است.
تحجر فراموش کردن عقل و متوقف ماندن در فهم دین است[۱۱]، یعنی اینکه ما در کار بزرگی که در جهت تحقق اهداف اسلامی داریم، نتوانیم نیازهای زمان و لوازم هر لحظه زندگی ملت را بشناسیم و در وضعیتی ایستا و بدون انعطاف، پیش برویم. آنچه در اندیشه اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است آن است که «اسلام دینی جامع است که برای بشر تا قیامت برنامه دارد، و به این دلیل ضرورت دارد که فهمی کارساز از دین در دنیای جدید داشته باشیم؛ و جامعه اسلامی را بر مبانی اسلام بنا کنیم و در این صورت اگر به ظواهر احکام اکتفا کنیم و نتوانیم کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را، در جایی که قابل کشش است، درک کنیم، دچار تحجر و جمود و ایستایی میشویم که آسیبی جدی در فهم دین محسوب است که دنبالهاش ویرانی است»[۱۲]. راه مقابله با این آسیب و آفت بزرگ؛ حاکم شدن عقل و نوآوری علمی است که در معارف اسلامی از آن به اجتهاد یاد میشود. اما اجتهاد به این معنی دارای دو رکن اساسی است:
- قدرت علمی که با هوش وافر، ذخیره علمی لازم و مجاهده فراوان برای فراگیری حاصل میشود.
- جرأت علمی[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ النهایه، ج۲، ص۲۰۱؛ لسانالعرب، ج۵، ص۱۴۹؛ لغتنامه، ج۱، ص۱۳۸۰.
- ↑ لسانالعرب، ج۵، ص۱۵۱.
- ↑ فرهنگ سیاسی، ص۵؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ فرهنگ سیاسی، ص۵؛ درآمدی بر دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ص۶۱۳.
- ↑ موسوعة السیاسه، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ فرهنگ جامع سیاسی، ص۱۲۸.
- ↑ فرهنگ سیاسی، ص۵.
- ↑ علل پیشرفت اسلام؛ ص۲۳ـ۲۴؛ تمدن اسلام و عرب، ص۵۱ـ۵۴.
- ↑ صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص 454-455.
- ↑ لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۱۰۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۴/۳/۱۳۷۶ و ۲۳/۹/۱۳۷۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۹/۱۲/۱۳۷۹.
- ↑ لواسانی، سید سعید، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ ص ۱۰۷.