آرامش‌بخشی و احساس آرامش به عنوان یکی از آثار روان‌شناختی انتظار در بعد ارتقای بهداشت روانی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'حیات' به 'حیات')
جز (جایگزینی متن - 'کنده' به 'کنده')
خط ۶۵: خط ۶۵:
::::::چه تصمیمی؟ مگر [[بشر]] [[قادر]] است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او می‏‌گوید: دوره به وجود آمدن [[انسان]] نسبت به دوره [[تاریخی]]، طولانی، ولی نسبت به دوره‌‏های زمین‌شناسی کوتاه است. تصوّر می‏‌کنند [[انسان]] یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله اینشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره [[حیات]] خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود کند<ref>راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.</ref>.
::::::چه تصمیمی؟ مگر [[بشر]] [[قادر]] است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او می‏‌گوید: دوره به وجود آمدن [[انسان]] نسبت به دوره [[تاریخی]]، طولانی، ولی نسبت به دوره‌‏های زمین‌شناسی کوتاه است. تصوّر می‏‌کنند [[انسان]] یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله اینشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره [[حیات]] خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود کند<ref>راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.</ref>.
::::::انصافاً اگر بر اساس [[علل]] مادّی و ظاهری [[قضاوت]] کنیم این بدبینی‌‏ها بسیار به‌جاست. فقط یک [[ایمان]] [[معنوی]]، [[ایمان]] به «[[امدادهای غیبی]]» و اینکه «[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام» لازم است که این بدبینی‌‏ها را زایل و تبدیل به [[خوشبینی]] کند و بگوید بر عکس، [[سعادت]] بشریّت، [[رفاه]] و کمال بشریّت، [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] مقرون به [[عدل]] و [[آزادی]] و امن و [[خوشی]] [[بشر]]، در [[آینده]] است و [[انتظار]] [[بشر]] را می‏‌کشد. اگر این [[بدبینی]] را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود می‏‌گیرد؛ مثَل [[بشر]]، مثَل طفلی می‌‏شود که در اوّلین لحظه‌‏ای که [[قادر]] می‏‌شود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود می‏‌زند، خودکشی می‏‌کند و کوچک‌ترین حظّی از وجود خود نمی‌‏برد.
::::::انصافاً اگر بر اساس [[علل]] مادّی و ظاهری [[قضاوت]] کنیم این بدبینی‌‏ها بسیار به‌جاست. فقط یک [[ایمان]] [[معنوی]]، [[ایمان]] به «[[امدادهای غیبی]]» و اینکه «[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام» لازم است که این بدبینی‌‏ها را زایل و تبدیل به [[خوشبینی]] کند و بگوید بر عکس، [[سعادت]] بشریّت، [[رفاه]] و کمال بشریّت، [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] مقرون به [[عدل]] و [[آزادی]] و امن و [[خوشی]] [[بشر]]، در [[آینده]] است و [[انتظار]] [[بشر]] را می‏‌کشد. اگر این [[بدبینی]] را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود می‏‌گیرد؛ مثَل [[بشر]]، مثَل طفلی می‌‏شود که در اوّلین لحظه‌‏ای که [[قادر]] می‏‌شود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود می‏‌زند، خودکشی می‏‌کند و کوچک‌ترین حظّی از وجود خود نمی‌‏برد.
::::::حالا اگر بنا باشد که [[انسان]] به همین زودی با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً [[انسان]] با [[قدرت]] [[علمی]] خود [[گور]] خود را به دست خود [[کنده]] باشد و چند گامی بیشتر تا [[گور]] خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی [[اجتماعی]] در [[انتظار]] بشر باشد باید بگوییم [[خلقت]] این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است.
::::::حالا اگر بنا باشد که [[انسان]] به همین زودی با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً [[انسان]] با [[قدرت]] [[علمی]] خود [[گور]] خود را به دست خود کنده باشد و چند گامی بیشتر تا [[گور]] خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی [[اجتماعی]] در [[انتظار]] بشر باشد باید بگوییم [[خلقت]] این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است.
::::::آری، یک نفر مادّی مسلک می‌‏تواند این چنین [[فکر]] کند، ولی یک نفر [[تربیت]] شده در [[مکتب الهی]] اینطور [[فکر]] نمی‌کند؛ او می‌گوید: ممکن نیست که [[جهان]] به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او می‏‌گوید: درست است که [[جهان]] بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی [[خداوند]] همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچک‌تری- این [[معجزه]] را نشان داده، بر سر پیچ‌های خطر [[بشر]] را [[یاری]] کرده و از آستین [[غیب]] [[مصلح]] و [[منجی]] رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد، همان‌طور که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} این [[اطمینان]] را برای [[بشریت]] داد: {{متن حدیث|وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْضِ‏ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ}} «[[اهل‌بیت]] من مایه [[امنیت]] و [[امان]] اهل [[زمین]] است، پس زمانی‌که آنان از [[زمین]] بروند، اهل [[زمین]] نیز از میان خواهند رفت».<ref>.محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.</ref>.
::::::آری، یک نفر مادّی مسلک می‌‏تواند این چنین [[فکر]] کند، ولی یک نفر [[تربیت]] شده در [[مکتب الهی]] اینطور [[فکر]] نمی‌کند؛ او می‌گوید: ممکن نیست که [[جهان]] به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او می‏‌گوید: درست است که [[جهان]] بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی [[خداوند]] همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچک‌تری- این [[معجزه]] را نشان داده، بر سر پیچ‌های خطر [[بشر]] را [[یاری]] کرده و از آستین [[غیب]] [[مصلح]] و [[منجی]] رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد، همان‌طور که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} این [[اطمینان]] را برای [[بشریت]] داد: {{متن حدیث|وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْضِ‏ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ}} «[[اهل‌بیت]] من مایه [[امنیت]] و [[امان]] اهل [[زمین]] است، پس زمانی‌که آنان از [[زمین]] بروند، اهل [[زمین]] نیز از میان خواهند رفت».<ref>.محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.</ref>.
::::::لذا در [[جهان‌بینی]] [[انتظار]]، کار [[جهان]] عبث نیست، [[عمر]] [[جهان]] به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به [[عدل]] و [[عقل]] و [[حکمت]] و خیر و [[سعادت]] و [[سلامت]] و [[امنیّت]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[وحدت]] عمومی و جهانی در [[انتظار]] بشریّت است، همان‌طور که [[پیامبر]] اخرالزمان این نوید قطعی را به [[بشریت]] داده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref> «اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنان‌که از ظلم و ستم پر شده بود» علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.</ref>. در آن [[دولت]]، [[حکومت]] با [[صالحین]] است و [[انتخاب]] اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها: و [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن می‌شود)، روزی که: {{متن حدیث|اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی‏: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ}}<ref>«زمانی که حضرت قائم{{ع}} قیام کند، در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است» محمد بن احمد فتال نیشابوری،  روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ ش، ص۲۶۵.</ref>.
::::::لذا در [[جهان‌بینی]] [[انتظار]]، کار [[جهان]] عبث نیست، [[عمر]] [[جهان]] به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به [[عدل]] و [[عقل]] و [[حکمت]] و خیر و [[سعادت]] و [[سلامت]] و [[امنیّت]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[وحدت]] عمومی و جهانی در [[انتظار]] بشریّت است، همان‌طور که [[پیامبر]] اخرالزمان این نوید قطعی را به [[بشریت]] داده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref> «اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنان‌که از ظلم و ستم پر شده بود» علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.</ref>. در آن [[دولت]]، [[حکومت]] با [[صالحین]] است و [[انتخاب]] اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها: و [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن می‌شود)، روزی که: {{متن حدیث|اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی‏: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ}}<ref>«زمانی که حضرت قائم{{ع}} قیام کند، در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است» محمد بن احمد فتال نیشابوری،  روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ ش، ص۲۶۵.</ref>.