عبدالله بن بشیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عبدالله بن بشیر در حدیث]] - [[عبدالله بن بشیر در کلام اسلامی]] - [[عبدالله بن بشیر در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عبدالله بن بشیر در حدیث]] - [[عبدالله بن بشیر در کلام اسلامی]] - [[عبدالله بن بشیر در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از [[خادمان]] دربار [[مأمون]] بود در مورد [[شهادت امام رضا]]{{ع}} می‌گوید: «مأمون از من خواست تا ناخن‌های خود را کوتاه نکنم و آنها را بلند نگه دارم و در این باره با کسی چیزی نگویم. من نیز به [[دستور]] او عمل کردم. روزی به نزد من آمد و خواست چیزی شبیه تمرهندی را با دستانم به هم بزنم، و سپس از نزد من خارج شد و به طرف حجره [[امام رضا]]{{ع}} رفت و لحظاتی بعد مرا صدا زد و از من خواست برای آنان انار ببرم. آن گاه به من گفت: با دست خودت آنها را آب بگیر. من نیز با دست خودم، آب گرفتم و سپس به مأمون دادم و او با دست خود آن را به [[علی بن موسی]]{{ع}} خورانید. لکن همین آب انار، موجب [[بیماری]] آن [[حضرت]] گردید و پس از دو [[روز]] بدرود [[حیات]] گفت»<ref>زندگانی چهاده معصوم{{عم}}، ص۴۵۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۴۹۸.</ref>
از [[خادمان]] دربار [[مأمون]] بود در مورد [[شهادت امام رضا]] {{ع}} می‌گوید: «مأمون از من خواست تا ناخن‌های خود را کوتاه نکنم و آنها را بلند نگه دارم و در این باره با کسی چیزی نگویم. من نیز به [[دستور]] او عمل کردم. روزی به نزد من آمد و خواست چیزی شبیه تمرهندی را با دستانم به هم بزنم، و سپس از نزد من خارج شد و به طرف حجره [[امام رضا]] {{ع}} رفت و لحظاتی بعد مرا صدا زد و از من خواست برای آنان انار ببرم. آن گاه به من گفت: با دست خودت آنها را آب بگیر. من نیز با دست خودم، آب گرفتم و سپس به مأمون دادم و او با دست خود آن را به [[علی بن موسی]] {{ع}} خورانید. لکن همین آب انار، موجب [[بیماری]] آن [[حضرت]] گردید و پس از دو [[روز]] بدرود [[حیات]] گفت»<ref>زندگانی چهاده معصوم {{عم}}، ص۴۵۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۴۹۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۰

مقدمه

از خادمان دربار مأمون بود در مورد شهادت امام رضا (ع) می‌گوید: «مأمون از من خواست تا ناخن‌های خود را کوتاه نکنم و آنها را بلند نگه دارم و در این باره با کسی چیزی نگویم. من نیز به دستور او عمل کردم. روزی به نزد من آمد و خواست چیزی شبیه تمرهندی را با دستانم به هم بزنم، و سپس از نزد من خارج شد و به طرف حجره امام رضا (ع) رفت و لحظاتی بعد مرا صدا زد و از من خواست برای آنان انار ببرم. آن گاه به من گفت: با دست خودت آنها را آب بگیر. من نیز با دست خودم، آب گرفتم و سپس به مأمون دادم و او با دست خود آن را به علی بن موسی (ع) خورانید. لکن همین آب انار، موجب بیماری آن حضرت گردید و پس از دو روز بدرود حیات گفت»[۱].[۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. زندگانی چهاده معصوم (ع)، ص۴۵۱.
  2. محمدی، حسین، رضانامه ص۴۹۸.