دین در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*دین در لغت به معنای جزا، [[اطاعت]] و [[انقیاد]]<ref>تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».</ref>. آمده است. [[اطاعت]] و [[پیروی]] را بدین جهت دین نامیده اند که [[اطاعت]] برای جزا و پاداش است<ref>مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.</ref>. نیز دین را به چیزی که معبود به واسطه آن [[اطاعت]] می‌شود، معنا کرده‌اند<ref>معجم الفروق اللّغویه، ص ۲۹۹.</ref>. در [[شرع]]، دین عبارت است از چیزی که وضع آن الهی باشد و صاحبان خرد را به اختیار خود به سوی [[رستگاری]] در این دنیا و [[حسن عاقبت]] در آخرت [[هدایت]] کند و شامل [[عقاید]] و [[اعمال]] می‌شود<ref>کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۸۱۴ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/14/9.htm#f23 فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.]</ref>
*دین در لغت به معنای جزا، [[اطاعت]] و [[انقیاد]]<ref>تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».</ref>. آمده است. [[اطاعت]] و [[پیروی]] را بدین جهت دین نامیده اند که [[اطاعت]] برای جزا و پاداش است<ref>مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.</ref>. نیز دین را به چیزی که معبود به واسطه آن [[اطاعت]] می‌شود، معنا کرده‌اند<ref>معجم الفروق اللّغویه، ص ۲۹۹.</ref>. در [[شرع]]، دین عبارت است از چیزی که وضع آن الهی باشد و صاحبان خرد را به اختیار خود به سوی [[رستگاری]] در این دنیا و [[حسن عاقبت]] در آخرت [[هدایت]] کند و شامل [[عقاید]] و [[اعمال]] می‌شود<ref>کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۸۱۴ .</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/14/9.htm#f23 فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.]</ref>
*واژه دِین اسم مصدر<ref>التحقيق، ج۳، ص۲۸۷-۲۹۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».</ref>، برگرفته از ریشه "د- ی - ن" و در لغت دارای معانی گوناگون و گاه متضادی است؛ طاعت، نافرمانی، کیفر و پاداش، قضاوت، عادت و خلق و خوی از این معانی‌اند. واژه دین هر چند با ریشه و ساختاری مشترک بر همه این معانی دلالت دارد، کاربرد فعل مربوط به هریک از معانی با دیگری متفاوت است و با توجه به همین اختلاف در کاربرد، معانی مختلفی را می‌رساند؛ گاهی فعلِ برگرفته از ریشه دین، بی‌هیچ حرف اضافه‌ای در معنای متعدی به کار می‌رود "مانند دانَهُ". در این صورت معانی "به او پاداش داد"، "او را مجازات کرد"، "از او فرمانبرداری کرد"، "او را به اطاعت در آورد" و "درباره او داوری کرد" را می‌رساند<ref>الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».</ref> گاهی فعل آن همراه حرف تعدی "لام" به کار می‌رود "مانند دانَ لَهُ". در این صورت معنای "از او اطاعت کرد" را می‌رساند<ref>العین، ج۸، ص۷۳؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹، «دین».</ref> گاهی نیز همراه حرف تعدى "باء" "مانند دانَ بِالاسلام" به کار رفته و معنای ایمان آوردن و گرویدن "به دین و عقیده‌ای" را می‌رساند<ref>الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۶۹؛ فرهنگ معاصر، ص ۲۱۲.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*دین به معنای اصطلاحی آن "کیش و آیین" به معنای طاعت و فرمانبرداری گرفته شده<ref>مفردات، ص۱۷۵؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».</ref> و به اعتبار انقیاد و تبعیتی که از یک آیین و شریعت می‌شود، به آن دین گفته می‌شود<ref>مفردات، ص ۱۷۵، «دین».</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*برخی واژه پژوهان قرآنی ریشه "د-ی-ن" را در اصل به معنای خضوع و انقیاد در برابر برنامه یا مقرراتی معین - نه هر طاعتی - دانسته و معتقدند که معانی طاعت، تعبد، محکوم و تسلیم شدن در برابر یک فرمان، داوری، قانون، کیفر و پاداش، به آن معنای اصلی نزدیک‌اند، بنابراین، جزا، حساب، طاعت، عادت و جز آن، مصادیق معنای یاد شده‌اند<ref>التحقيق، ج۳، ص۲۶۹.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*ارتباط دین با مفاهیمی چون شریعت و ملت مورد اتفاق نیست. عموم صاحب نظران، دین را فراگیرتر از شریعت دانسته و براین باورند که "دین" بر اصول عقاید، احکام و اخلاق اطلاق می‌شود<ref>نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ج۲، ص۴.</ref>؛ ولی "شریعت" فقط به احکام عملی فرعی گفته می‌شود<ref>نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.</ref> بر همین اساس، اصول دین همه پیامبران برخلاف شریعت آنان یکی<ref>لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».</ref> و نسخ ناپذیر است<ref>مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبية، ج۴۰، ص۵۹۸.</ref>؛ اما شریعت هر پیامبری در برخی از احکام با دیگری فرق دارد<ref>المیزان، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ المنیر، ج۶، ص۲۱۸؛ نک: شریعت در آیینه معرفت، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> گروهی دیگر دین، شریعت و ملت را مترادف<ref>نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.</ref> و به معنای مجموعه‌ای از اصول و فروع وحیانی و گاه دربرگیرنده تاریخ زندگی و سیره اولیای دین دانسته‌اند<ref>نک: قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ گستره شریعت، ص۲۵.</ref> بر این اساس، تفاوت دین، شریعت و ملت فقط اعتباری است<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*مجموع آموزه‌های اعتقادی و عملی "هست و نیست‌ها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها پیروی می‌شود، دین، به جهت اینکه املاء و نوشته می‌شوند، ملت و از آنجا که برای انسان تشریع شده‌اند، شریعت خوانده می‌شوند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*واژه دین در اصطلاح رشته‌هایی چون فلسفه دین، جامعه‌شناسی دین و روانشناسی دین در برابر noigiler به کار می‌رود. تعریف اصطلاحی دین در این حوزه‌ها مورد اتفاق نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهت‌هایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرش‌هایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمع‌اند<ref>نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعه‌شناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دین‌پژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.</ref> این وضعیت از یک سو زاییده نگرش‌های گوناگون به دین و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام دین شناخته می‌شود؛ به گونه‌ای که از یکتاپرستی گرفته تا روح پرستی، بت‌پرستی، پرستش اجرام آسمانی، اعتقاد به رب النوع‌ها و نیروهای جادویی و تقدیس برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "دین" شناخته می‌شوند<ref>نک: دین‌شناسی، ص۲۵.</ref> از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام دین شناخته می‌شود، نه امکان پذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دسته‌بندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش می‌پردازیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
==معنای اصطلاحی دین==
*مفهوم اصطلاحی دین با دو رویکرد برون دینی "بدون توجه به آموزه‌های دین" و درون دینی "بر اساس آموزه‌های خود دین" تعریف شده است<ref>فلسفه دین، رشاد، ص۲۰-۲۳.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>:
#'''رویکرد برون دینی:''' در این رویکرد، دین به مثابه یکی از نیازها و لوازم جدا ناشدنی زندگی انسان دانسته و غالباً با رویکرد جامعه شناختی و روان شناختی به تحلیل کارکرد گرایانه آن پرداخته می‌شود. نادیده گرفتن ماهیت الهی وحیانی دین و در نتیجه، تقدس زدایی از آن، همچنین به تعبیر "جان هیک"، بر ساخته بودن تعاریف، از چالش‌های جدی این رویکرد است. در تعاریف برون دینی، عمدتاً دین از مؤلفه‌های اصلی فرهنگ و زاییده ذهن بشر و جامعه پنداشته می‌شود که در فرایند حیات جمعی و برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و روانی انسان پدید آمده است، برای همین، ابتدا نیازهای بشری شناسایی، آن گاه دین با توجه به کارکرد آن در برآوردن این نیازها تعریف می‌شود. تعاریف مبتنی بر این رویکرد هر چند هر یک، بُعدی از ابعاد دین را بیان می‌کند، از ترسیم سیمای کامل آن، به ویژه ادیان وحیانی ناتوان‌اند<ref>درباره نقد این رویکرد نک: انتظار بشر از دین، ۳۱-۲۷.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
#'''رویکرد درون دینی:''' در این رویکرد، با توجه به خاستگاه الهی دین و بر اساس آموزه‌ها و منابع اصیل دینی، به تعریف آن پرداخته می‌شود. رویکرد درون دینی که بیشتر مربوط به متکلمان الهی است، به سبب توجه به "ماهیت وحیانی" دین و آموزه‌های آن از دقت و درستی بیشتری برخوردار است، زیرا اساساً برای تعریف درست یک دین باید آموزه‌های آن را به دقت شناخت و آنها را بر اساس منابع اصیل آن دین تعریف کرد.
*در رویکرد درون دینی، ادیان ابتدا به دو دسته بزرگ الهی و بشری قسمت می‌شوند؛ ادیان الهی، ماهیت وحیانی و ریشه در غیب دارند و انسان، فقط دریافت‌کننده آن بوده و هرگز در ساخت و ساز آن نقش‌آفرین نیست<ref>دین‌شناسی، ص۲۶.</ref>؛ ولی ادیان بشری، بازتاب نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آدمی - براساس شناخت خود او از آنها - و پدید آمده انسان و عمدتاً دارای درونمایه بت‌پرستی و اعتقاد به نیروهای جادویی است<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*از سوی دیگر، ادیان الهی موجود نیز به دین حق و دین باطل قسمت می‌شوند؛ دین حق دارای باورها، ارزش‌ها، هنجارها و مناسک درست، مطابق با واقع و برخوردار از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار خویش است، درحالی که آموزه‌های دین باطل در گذر زمان، دستخوش تغییر و تحریف گشته و با فاصله گرفتن از آموزه‌های اصلی با خرافه و اباطیل درهم آمیخته‌اند<ref>نک: دین‌شناسی، ص۲۸.</ref>، بنابراین، دین الهیِ بر حق، برخاسته از اراده تشریعی خداست که در قالب مجموعه گسترده‌ای از معارف و در حوزه‌های معینی مانند باورها، ارزش‌ها، ایدئولوژی، هنجارها و نمادها ارائه و از راه وحی در اختیار انسان قرار داده شده است تا زندگی او را برای رسیدن به هدف آفرینش هدایت کند<ref>نک: دین‌شناسی، ص۲۷-۲۸.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.


==[[احکام دین]]==
==[[احکام دین]]==

نسخهٔ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۷

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دین است. "دین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
  • دین: مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها و نمادهای توحیدی یا غیرتوحیدی[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • دین در لغت به معنای جزا، اطاعت و انقیاد[۲]. آمده است. اطاعت و پیروی را بدین جهت دین نامیده اند که اطاعت برای جزا و پاداش است[۳]. نیز دین را به چیزی که معبود به واسطه آن اطاعت می‌شود، معنا کرده‌اند[۴]. در شرع، دین عبارت است از چیزی که وضع آن الهی باشد و صاحبان خرد را به اختیار خود به سوی رستگاری در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت هدایت کند و شامل عقاید و اعمال می‌شود[۵][۶]
  • واژه دِین اسم مصدر[۷]، برگرفته از ریشه "د- ی - ن" و در لغت دارای معانی گوناگون و گاه متضادی است؛ طاعت، نافرمانی، کیفر و پاداش، قضاوت، عادت و خلق و خوی از این معانی‌اند. واژه دین هر چند با ریشه و ساختاری مشترک بر همه این معانی دلالت دارد، کاربرد فعل مربوط به هریک از معانی با دیگری متفاوت است و با توجه به همین اختلاف در کاربرد، معانی مختلفی را می‌رساند؛ گاهی فعلِ برگرفته از ریشه دین، بی‌هیچ حرف اضافه‌ای در معنای متعدی به کار می‌رود "مانند دانَهُ". در این صورت معانی "به او پاداش داد"، "او را مجازات کرد"، "از او فرمانبرداری کرد"، "او را به اطاعت در آورد" و "درباره او داوری کرد" را می‌رساند[۸] گاهی فعل آن همراه حرف تعدی "لام" به کار می‌رود "مانند دانَ لَهُ". در این صورت معنای "از او اطاعت کرد" را می‌رساند[۹] گاهی نیز همراه حرف تعدى "باء" "مانند دانَ بِالاسلام" به کار رفته و معنای ایمان آوردن و گرویدن "به دین و عقیده‌ای" را می‌رساند[۱۰][۱۱].
  • دین به معنای اصطلاحی آن "کیش و آیین" به معنای طاعت و فرمانبرداری گرفته شده[۱۲] و به اعتبار انقیاد و تبعیتی که از یک آیین و شریعت می‌شود، به آن دین گفته می‌شود[۱۳][۱۴].
  • برخی واژه پژوهان قرآنی ریشه "د-ی-ن" را در اصل به معنای خضوع و انقیاد در برابر برنامه یا مقرراتی معین - نه هر طاعتی - دانسته و معتقدند که معانی طاعت، تعبد، محکوم و تسلیم شدن در برابر یک فرمان، داوری، قانون، کیفر و پاداش، به آن معنای اصلی نزدیک‌اند، بنابراین، جزا، حساب، طاعت، عادت و جز آن، مصادیق معنای یاد شده‌اند[۱۵][۱۶].
  • ارتباط دین با مفاهیمی چون شریعت و ملت مورد اتفاق نیست. عموم صاحب نظران، دین را فراگیرتر از شریعت دانسته و براین باورند که "دین" بر اصول عقاید، احکام و اخلاق اطلاق می‌شود[۱۷]؛ ولی "شریعت" فقط به احکام عملی فرعی گفته می‌شود[۱۸] بر همین اساس، اصول دین همه پیامبران برخلاف شریعت آنان یکی[۱۹] و نسخ ناپذیر است[۲۰]؛ اما شریعت هر پیامبری در برخی از احکام با دیگری فرق دارد[۲۱] گروهی دیگر دین، شریعت و ملت را مترادف[۲۲] و به معنای مجموعه‌ای از اصول و فروع وحیانی و گاه دربرگیرنده تاریخ زندگی و سیره اولیای دین دانسته‌اند[۲۳] بر این اساس، تفاوت دین، شریعت و ملت فقط اعتباری است[۲۴].
  • مجموع آموزه‌های اعتقادی و عملی "هست و نیست‌ها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها پیروی می‌شود، دین، به جهت اینکه املاء و نوشته می‌شوند، ملت و از آنجا که برای انسان تشریع شده‌اند، شریعت خوانده می‌شوند[۲۵][۲۶].
  • واژه دین در اصطلاح رشته‌هایی چون فلسفه دین، جامعه‌شناسی دین و روانشناسی دین در برابر noigiler به کار می‌رود. تعریف اصطلاحی دین در این حوزه‌ها مورد اتفاق نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهت‌هایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرش‌هایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمع‌اند[۲۷] این وضعیت از یک سو زاییده نگرش‌های گوناگون به دین و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام دین شناخته می‌شود؛ به گونه‌ای که از یکتاپرستی گرفته تا روح پرستی، بت‌پرستی، پرستش اجرام آسمانی، اعتقاد به رب النوع‌ها و نیروهای جادویی و تقدیس برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "دین" شناخته می‌شوند[۲۸] از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام دین شناخته می‌شود، نه امکان پذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دسته‌بندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش می‌پردازیم[۲۹].

معنای اصطلاحی دین

  • مفهوم اصطلاحی دین با دو رویکرد برون دینی "بدون توجه به آموزه‌های دین" و درون دینی "بر اساس آموزه‌های خود دین" تعریف شده است[۳۰][۳۱]:
  1. رویکرد برون دینی: در این رویکرد، دین به مثابه یکی از نیازها و لوازم جدا ناشدنی زندگی انسان دانسته و غالباً با رویکرد جامعه شناختی و روان شناختی به تحلیل کارکرد گرایانه آن پرداخته می‌شود. نادیده گرفتن ماهیت الهی وحیانی دین و در نتیجه، تقدس زدایی از آن، همچنین به تعبیر "جان هیک"، بر ساخته بودن تعاریف، از چالش‌های جدی این رویکرد است. در تعاریف برون دینی، عمدتاً دین از مؤلفه‌های اصلی فرهنگ و زاییده ذهن بشر و جامعه پنداشته می‌شود که در فرایند حیات جمعی و برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و روانی انسان پدید آمده است، برای همین، ابتدا نیازهای بشری شناسایی، آن گاه دین با توجه به کارکرد آن در برآوردن این نیازها تعریف می‌شود. تعاریف مبتنی بر این رویکرد هر چند هر یک، بُعدی از ابعاد دین را بیان می‌کند، از ترسیم سیمای کامل آن، به ویژه ادیان وحیانی ناتوان‌اند[۳۲][۳۳].
  2. رویکرد درون دینی: در این رویکرد، با توجه به خاستگاه الهی دین و بر اساس آموزه‌ها و منابع اصیل دینی، به تعریف آن پرداخته می‌شود. رویکرد درون دینی که بیشتر مربوط به متکلمان الهی است، به سبب توجه به "ماهیت وحیانی" دین و آموزه‌های آن از دقت و درستی بیشتری برخوردار است، زیرا اساساً برای تعریف درست یک دین باید آموزه‌های آن را به دقت شناخت و آنها را بر اساس منابع اصیل آن دین تعریف کرد.
  • در رویکرد درون دینی، ادیان ابتدا به دو دسته بزرگ الهی و بشری قسمت می‌شوند؛ ادیان الهی، ماهیت وحیانی و ریشه در غیب دارند و انسان، فقط دریافت‌کننده آن بوده و هرگز در ساخت و ساز آن نقش‌آفرین نیست[۳۴]؛ ولی ادیان بشری، بازتاب نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آدمی - براساس شناخت خود او از آنها - و پدید آمده انسان و عمدتاً دارای درونمایه بت‌پرستی و اعتقاد به نیروهای جادویی است[۳۵].
  • از سوی دیگر، ادیان الهی موجود نیز به دین حق و دین باطل قسمت می‌شوند؛ دین حق دارای باورها، ارزش‌ها، هنجارها و مناسک درست، مطابق با واقع و برخوردار از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار خویش است، درحالی که آموزه‌های دین باطل در گذر زمان، دستخوش تغییر و تحریف گشته و با فاصله گرفتن از آموزه‌های اصلی با خرافه و اباطیل درهم آمیخته‌اند[۳۶]، بنابراین، دین الهیِ بر حق، برخاسته از اراده تشریعی خداست که در قالب مجموعه گسترده‌ای از معارف و در حوزه‌های معینی مانند باورها، ارزش‌ها، ایدئولوژی، هنجارها و نمادها ارائه و از راه وحی در اختیار انسان قرار داده شده است تا زندگی او را برای رسیدن به هدف آفرینش هدایت کند[۳۷][۳۸].

احکام دین

اختلاف در دین

اخلاص در دین

استقامت در دین

استهزای دین

اصول دین

اعتصام به دین

دین ستیزی

دین فرعون

  • خوف فرعون، از تغییر دین مورد نظر خویش، به دست حضرت موسی(ع):﴿﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ[۳۹][۴۰]
  • نجات از دین فرعون، از دعاهای همسر وی:﴿﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۴۱]
  • تبرّی جستن آسیه، از دین و اعتقادات فرعون:﴿﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۴۲][۴۳]

دین قیم

  • دین توحیدی و مطابق فطرت، دین قیم و حافظ مصالح حیاتی انسانها:﴿﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۴۴]، ﴿﴿مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ [۴۵]، ﴿﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ[۴۶]، ﴿﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ[۴۷]، ﴿﴿وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ [۴۸][۴۹][۵۰]

دین کافران

  • لهو و لعب (سرگرمی و بازی)، دین کافران:﴿﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لاَّ يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْ لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُواْ يَكْفُرُونَ [۵۱][۵۲]، ﴿﴿وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ[۵۳][۵۴]
  • عدم پذیرش دین کافران مکه، از سوی پیامبر(ص):﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ [۵۵]، ﴿﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۵۶][۵۷]
  • رها کردن مشرکان به دین خود در پی ناامیدی پیامبر(ص) از ایمان آوردن آنان به دین اسلام:﴿﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۵۸][۵۹]

دین محمّد(ص)

  • برخی کافران ناتوان از درک دین محمّد(ص) و ارزش آن و نالایق برای استفاده از آن:﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ [۶۰]، ﴿﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۶۱][۶۲]
  • کافران مدّعی آمادگی برای سازش با محمّد(ص) فاقد زمینه پذیرش دین آن حضرت:﴿﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ [۶۳]، ﴿﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۶۴][۶۵]

دین مستقیم

دین و تقوا

  • سفارش تمامی کتب آسمانی به تقوا، نشانِ ثبات و اهمّیت ویژه تقوا در دین الهی:﴿﴿وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللَّهَ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا [۶۶][۶۷]

دین و شرک

  • مبارزه با شرک، اصلی مهم و اساسی در دین الهی:﴿﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [۶۸][۶۹]

دین و عبودیت

  • عبودیت و بندگی خدا، در دین الهی و کتب آسمانی:﴿﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [۷۰][۷۱]

دین و فطرت

  • هماهنگی دین، با فطرت و سرشت انسانها:﴿﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ[۷۲][۷۳]

طعن به دین

  • لزوم جنگیدن با رهبران کافران، در صورت اهانت به دین:﴿﴿وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ[۷۴][۷۵]
  • طعن به دین از سوی یهود، در ضمن سخنان خود با پیامبر(ص):﴿﴿مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً[۷۶][۷۷]

غلو در دین

کامل‌ترین دین

  • اسلام، کامل ترین دین و جامع همه معارف نازل شده بر انبیای گذشته:﴿﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ[۷۸][۷۹]

گرایش به دین

  • گرایش دسته جمعی مردم به دین الهی، در صورت پیروزی نیروهای الهی:﴿﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا [۸۰][۸۱]

محرومیت از دین

  • مکر کافران، عامل بازداشته شدن آنان از دین خدا:﴿﴿أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ[۸۲][۸۳][۸۴]

وحدت در دین

هدایت به دین

دین در قرآن

  • واژه دین دست کم ۹۱ بار در قرآن کریم آمده است: ۶۱ بار در معنای اصطلاحی یا نزدیک به آن برای نمونه: ﴿﴿يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[۸۵]، ﴿﴿ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ[۸۶]، ﴿﴿لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۸۷]، ﴿﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ[۸۸]، ﴿﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ [۸۹]، ﴿﴿أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [۹۰]، ﴿﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۹۱] و ۱۸ بار و اغلب با ترکیب ﴿﴿يَوْمِ الدِّينِ به معنای جزا "کیفر و پاداش" برای نمونه: ﴿﴿يَوْمِ الدِّينِ [۹۲]، ﴿﴿يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ [۹۳]، ﴿﴿هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ[۹۴]، ﴿﴿ وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ [۹۵] و ۱۲ بار به معنای طاعت و انقیاد به کار رفته است برای نمونه: ﴿﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ[۹۶]، ﴿﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللَّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا[۹۷]، ﴿﴿هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنِّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۹۸]، ﴿﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ [۹۹][۱۰۰].
  • قرآن کریم در معنای اصطلاحی با کاربردی نسبتاً گسترده، واژه دین را درباره ادیان بر حق و تحریف شده الهی ﴿﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً [۱۰۱]، ﴿﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ[۱۰۲]، ﴿﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ[۱۰۳]، ادیان بشری شرک‌آمیز و آیین بت‌پرستی ﴿﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ[۱۰۴]، ﴿﴿لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ[۱۰۵]. نیز بخشی از آموزه‌های دینی ﴿﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۱۰۶] به کار برده است. بر همین اساس، واژه دین در کاربردهای قرآنی به تنهایی و بی‌هیچ قرینه‌ای، بار مثبت یا منفی ندارد و درباره ادیان الهی و ادیان بشری یکسان به کار می‌رود[۱۰۷].
  • ادیان یاد شده در قرآن کریم را می‌توان به سه دسته کلی قسمت کرد: قرآن کریم ابتدا به روایت بخش‌های برجسته‌ای از تاریخ ادیان توحیدی و آموزه‌های آنها به عنوان یک جریان واحد تاریخی پرداخته است. این جریان در فرایند تکاملی همراه زندگی نخستین انسان و اولین پیامبر الهی بر روی زمین آغاز و با دین پیامبر خاتم(ص) پایان پذیرفته است. در مرحله دوم گونه‌های مختلف بت‌پرستی و آیین‌های شرک‌آمیز و تعالیم آنها به عنوان ادیان غیر توحیدی و جریان معارض با ادیان و آموزه‌های وحیانی گزارش شده‌اند. دسته سوم، صورت تحریف شده ادیانِ توحیدی است. این دسته از ادیان، به عبارت دقیق، بیشتر یک پرداخت انتقادی از انحرافات اعتقادی و رفتاری یگانه‌پرستان در دوره‌های گوناگون تاریخی و آموزه‌های تحریف شده در یهودیت و مسیحیتِ رایج است و اغلب به همان یهودیت و مسیحیت اختصاص دارد. ابتدا به سیر پیدایش و تکامل ادیان توحیدی و سپس به کلیاتی درباره ادیان غير توحیدی می‌پردازیم[۱۰۸].

تاریخ پیدایش و تکامل ادیان توحیدی

دین حضرت آدم(ع)

دین حضرت نوح(ع)

دین حضرت هود(ع)

دین حضرت صالح(ع)

دین حضرت ابراهیم(ع)

دین حضرت شعیب(ع)

دین حضرت موسی(ع)

دین حضرت عیسی(ع)

دین اسلام

جهانی یا منطقه‌ای بودن ادیان الهی

تحریف ادیان الهی

اشتراک ادیان الهی

اختلاف ادیان الهی

ادیان غیر توحیدی

منشأ دين

قلمرو دین

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  2. تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».
  3. مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.
  4. معجم الفروق اللّغویه، ص ۲۹۹.
  5. کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۸۱۴ .
  6. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  7. التحقيق، ج۳، ص۲۸۷-۲۹۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».
  8. الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».
  9. العین، ج۸، ص۷۳؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹، «دین».
  10. الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۶۹؛ فرهنگ معاصر، ص ۲۱۲.
  11. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  12. مفردات، ص۱۷۵؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».
  13. مفردات، ص ۱۷۵، «دین».
  14. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  15. التحقيق، ج۳، ص۲۶۹.
  16. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  17. نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ج۲، ص۴.
  18. نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.
  19. لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».
  20. مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبية، ج۴۰، ص۵۹۸.
  21. المیزان، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ المنیر، ج۶، ص۲۱۸؛ نک: شریعت در آیینه معرفت، ص۱۱۸-۱۱۹.
  22. نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.
  23. نک: قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ گستره شریعت، ص۲۵.
  24. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  25. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.
  26. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  27. نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعه‌شناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دین‌پژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.
  28. نک: دین‌شناسی، ص۲۵.
  29. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  30. فلسفه دین، رشاد، ص۲۰-۲۳.
  31. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  32. درباره نقد این رویکرد نک: انتظار بشر از دین، ۳۱-۲۷.
  33. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  34. دین‌شناسی، ص۲۶.
  35. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  36. نک: دین‌شناسی، ص۲۸.
  37. نک: دین‌شناسی، ص۲۷-۲۸.
  38. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  39. و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.
  40. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  41. و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان؛ سوره تحریم، آیه:۱۱.
  42. و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانه‌ای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان؛ سوره تحریم، آیه:۱۱.
  43. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  44. بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه:۳۶.
  45. شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه:۴۰.
  46. بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.
  47. پس، روی (دل) برای این دین استوار راست بدار پیش از آنکه روزی فرا رسد که از سوی خداوند بازگشتی ندارد؛ در آن روز (مردم) پراکنده می‌شوند؛ سوره روم، آیه: ۴۳.
  48. و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه: ۵.
  49. در آیه اشاره به این است که دین توحیدی با دستوراتی به جوامع بشری حافظ مصالح حیات شان است و دینی قیم است که مصالح اجتماع بشر را تأمین می کند؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۳۹.
  50. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  51. و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره انعام، آیه:۷۰.
  52. کافران، به مجموعه ای از سرگرمیها و بازیچه ها نام دین نهادند؛ تفسیر التحریروالتنویر، ج ۴، جزء ۷، ص ۲۹۵.
  53. و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است.همان کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد می‌بریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار می‌ورزیدند ؛ سوره اعراف، آیه: ۵۰- ۵۱.
  54. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  55. بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه:۱.
  56. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
  57. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  58. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
  59. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  60. بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه:۱.
  61. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
  62. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  63. بگو: ای کافران!؛ سوره کافرون، آیه:۱.
  64. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
  65. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  66. و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است؛ و ما به کسانی که به آنان پیش از شما کتاب (آسمانی) داده شده است و به شما، سفارش کرده‌ایم که از خداوند پروا کنید و اگر کفر ورزید، باری، آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است بی‌گمان از آن خداوند است و خداوند بی‌نیازی ستوده است؛ سوره نساء، آیه:۱۳۱.
  67. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  68. بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۴.
  69. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  70. بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۴.
  71. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  72. بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.
  73. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  74. و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.
  75. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  76. برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابه‌جا می‌کنند و با پیچاندن زبانشان و از سر طعنه بر دین می‌گویند: «شنفتیم و نپذیرفتیم» و (یا): «بشنو و باور مکن» و (یا) «راعنا» و اگر می‌گفتند: «شنیدیم و فرمان بردیم» و «بشنو و ما را بنگر» برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود اما خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد؛ سوره نساء، آیه:۴۶.
  77. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  78. از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
  79. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  80. چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد،و مردم را ببینی که دسته دسته به دین خداوند درمی‌آیند؛ سوره نصر، آیه: ۱- ۲.
  81. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  82. آیا آنکه بر آنچه هر کس کرده است، چیرگی دارد؛ (چون کسی است که چنین نیست)؟ و برای خداوند شریک‌هایی تراشیدند، بگو نامشان را بر زبان آورید؛ آیا به او از آنچه در زمین نمی‌داند خبر می‌دهید یا تنها به گفتاری سرسری (زبان می‌گردانید؟) بلکه نیرنگ کافران را در چشمشان آراسته‌اند و از راه بازشان داشته‌اند و آن را که خداوند بیراه نهد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره رعد، آیه:۳۳.
  83. مقصود از «السَّبِيلِ»، حق و دین خدا است؛مجمع البیان، ج ۵ - ۶ ، ص ۴۵۴.
  84. فرهنگ قرآن، ج۱۴ ، ص۱۹۰- ۲۲۰.
  85. که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.
  86. و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه:۱۹۳.
  87. در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.
  88. بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.
  89. آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست؛ سوره یوسف، آیه:۷۶.
  90. مگر آنان را شریک‌هایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشته‌اند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری می‌شد و بی‌گمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره شوری، آیه:۲۱.
  91. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
  92. مالک روز پاداش و کیفر؛ سوره فاتحه، آیه:۴.
  93. می‌پرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۲.
  94. این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است؛ سوره واقعه، آیه:۵۶.
  95. و آنان که روز پاداش و کیفر را راست می‌شمارند؛ سوره معارج، آیه:۲۶.
  96. بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید؛ سوره اعراف، آیه:۲۹.
  97. مگر آنان که توبه کنند و به راه آیند و به خداوند توسّل جویند و دینشان را برای خداوند، ناب گردانند؛ که اینان با مؤمنان (همراه) اند و زودا که خداوند به مؤمنان پاداشی سترگ بخشد؛ سوره نساء، آیه: ۱۴۶.
  98. اوست که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند تا چون در کشتی‌ها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتی‌ها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شده‌اند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره یونس، آیه: ۲۲.
  99. و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.
  100. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  101. ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.
  102. بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.
  103. از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
  104. و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.
  105. دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.
  106. بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه: ۳۶.
  107. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.
  108. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ؛ ج۱۳، ص: ۲۰۶- ۲۶۶.