[[قبر مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} هم اکنون در این [[مسجد]] قرار دارد و قبة الخضرا (گنبد سبز) بر روی [[مرقد]] اوست و بسیار توصیه شده به رفتن به آن [[مسجد]] و [[نماز خواندن]] در آن و [[زیارت]] [[قبر]] [[حضرت رسول]] {{صل}} در زمان آن [[حضرت]]، خانه وی و اتاقهای همسرانش و خانه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} کنار [[مسجد]] بوده که اکنون با توسعه [[مسجد]] در داخل آن است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱۲-۲۱۳.</ref>.
[[قبر مطهر]] [[پیامبر]] {{صل}} هم اکنون در این [[مسجد]] قرار دارد و قبة الخضرا (گنبد سبز) بر روی [[مرقد]] اوست و بسیار توصیه شده به رفتن به آن [[مسجد]] و [[نماز خواندن]] در آن و [[زیارت]] [[قبر]] [[حضرت رسول]] {{صل}} در زمان آن [[حضرت]]، خانه وی و اتاقهای همسرانش و خانه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[فاطمه]] {{س}} کنار [[مسجد]] بوده که اکنون با توسعه [[مسجد]] در داخل آن است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱۲-۲۱۳.</ref>.
== بنای [[مسجد]] یکی از اقدامات [[پیامبر خاتم]] در ورود به [[مدینه]] ==
[[رسول خدا]] {{صل}} [[روز جمعه]] از [[قبا]] حرکت کردند و در وادی "رانوناء" که در محله بنی سالم بن عوف بود، [[نماز جمعه]] خواندند، و این، نخستین [[نماز جمعه]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[مدینه]] بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۹.</ref>.
بزرگان [[قبایل]] [[مدینه]]، هر کدام از [[پیامبر]] {{صل}} تقاضا کردند که آن [[حضرت]] در منزل ایشان وارد شوند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} میفرمود: "راه شتر را باز بگذارید. او [[مأمور]] است". سرانجام شتر [[پیامبر]] {{صل}} در محله بنیمالک بن نجار زانو به [[زمین]] زد، و از آنجا که هنگام زانو زدن شتر، [[ابوایوب انصاری]]، زاد و توشه [[حضرت]] را به [[خانه]] خود برده بود، [[رسول خدا]] {{صل}} در منزل وی سکونت گزید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.</ref> و تا هفت [[ماه]] آنجا ماند<ref>[[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[اقدامات اولیه پیامبر (مقاله)|اقدامات اولیه پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۴۹.</ref>.
در منابع تاریخی آمده است که [[پیامبر خاتم]] {{صل}} هنگام ورود به شهر [[یثرب]] ([[مدینه منوره]]) [[امر]] فرمود در زمینی که شتر ایشان در آن زانو زده بود، مسجدی ساخته شود<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۹۴: احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳.</ref>. درباره مالک [[زمین]] گفته شده است: آن [[زمین]] که محل نگهداری شتران بود، در ملکیت سهل و سهیل، [[فرزندان]] عمرو بود که در آن زمان به علت فوت [[پدر]]، تحت [[سرپرستی]] [[معاذ بن عفراء]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.</ref> و یا [[اسعد بن زراره]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۸.</ref> قرار داشتند. [[پیامبر]] {{صل}}، تقاضای خرید آن [[زمین]] را برای ساختن [[مسجد]] مطرح کرد.
آوردهاند که در پاسخ این تقاضا، سهل و سهیل خواستار هبه [[زمین]] به [[رسول الله]] {{صل}} شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۸.</ref> یا [[معاذ بن عفراء]] گفت: من سهل و سهیل را [[راضی]] خواهم کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.</ref>؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} قبول نکرد و [[زمین]] را از آنها خرید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۸.</ref>. این در حالی است که بنا بر [[نقلی]] قابل قبول، نزد [[طبری]]، "[[بنی نجار]]" مالکان [[زمین]] بودند، و در آن چند نخل و قبوری از [[دوران جاهلیت]] وجود داشت. [[پیامبر]] {{صل}} از آنها خواست قیمت [[زمین]] را از [[حضرت]] دریافت کنند؛ اما آنها در پاسخ گفتند: "قیمتی جز [[ثواب]] نزد [[خدا]] نمیخواهیم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۶.</ref>. عموم [[مسلمانان]] در ساخت این [[مسجد]] فعالیت داشتند و خود [[حضرت]]، همپای دیگر [[مسلمانان]] در این کار میکوشید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶.</ref>. پایههای اصلی را تا سه ذراع با سنگ و بقیه را با خشت چیدند. آن گاه چند ستون از چوب خرما برافراشتند و روی آن را با شاخ و برگ نخلها پوشاندند، و چون از ایشان درباره سقف [[مسجد]] پرسیدند، فرمود: "سایهبانی چون، سایهبان [[موسی]] کافی است"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۱۶.</ref>. از این پس این [[مسجد]]، مرکز فعالیتها و تصمیمگیریهای [[مسلمانان]] و مقر [[فرماندهی]] [[اسلام]] شد.
پس از اتمام بنای [[مسجد]]، در اطراف آن منازلی برای [[رسول خدا]] {{صل}} و [[اصحاب]] ساخته شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۵؛ محمد بن جریر طبری، اعلام الوری یا علام الهدی، ج۱، ص۱۵۸.</ref>. از این منازل، درهایی به [[مسجد]] باز بود که بعدها با [[فرمان الهی]] و [[نزول]] [[جبرئیل]] همه آنها جز در منزل [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بسته شد<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۵۹-۱۶۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۶۷.</ref><ref>[[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[اقدامات اولیه پیامبر (مقاله)|اقدامات اولیه پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۵۰-۱۵۱.</ref>.
مسجدپیامبر خدا در مدینه. حضرت محمد (ص) پس از هجرت به مدینه، اولین کاری که کرد، با همکاریمردم مسجدی ساخت که محل تجمع مردم و برپایی نماز باشد. ابتدا مسجدی ساده و بیسقف بود، سپس به مرور و در دورههای بعد بر وسعت و بنای آن افزوده شد و به وضع امروز رسید که یکی از بزرگترین و با شکوهترین مساجد در جهان اسلام است و زیارتگانه مقدس به شمار میرود.
مسجد النبی فضیلت بسیار دارد و نماز در آن برابر با هزار نماز در جای دیگر است و مسافر میتواند نماز خود را در آن تمام بخواند.