مسجد النبی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مسجدالنبی در شهر مدینه و در مکانی که محل اسکان موقت پیامبر (ص) در منزل ابوایوب انصاری بود، بنا شده است. این مسجد محل عبادت و جلسات قرآن بود. همچنین تصمیمات مهم در این مسجد گرفته می‌‌شد و محل مشورت حضرت با اصحاب بوده است. پیمان برادری و اخوت نیز در این مسجد منعقد شد. قانون شهروندی نیز در مسجد النبی تدوین و ابلاغ گردید که اسلام و مسلمین را به سمت امت واحده حرکت می‌داد.

تأسیس مسجد النبی

رسول خدا (ص) بعد از هجرت به مدینه و سکونتی چند روزه در محله قبا، روز جمعه از آن منطقه حرکت کردند و در وادی "رانوناء" که در محله بنی‌ سالم بن عوف بود، نماز جمعه خواندند و این نخستین نماز جمعه پیامبر (ص) در مدینه بود[۱].

بزرگان قبایل مدینه هر کدام از پیامبر (ص) تقاضا کردند که آن حضرت در منزل ایشان وارد شوند؛ اما پیامبر (ص) می‌فرمود: "راه شتر را باز بگذارید. او مأمور است". سرانجام شتر پیامبر (ص) در محله بنی‌مالک بن نجار زانو به زمین زد و از آنجا که هنگام زانو زدن شتر، ابوایوب انصاری، زاد و توشه حضرت را به خانه خود برده بود، رسول خدا (ص) در منزل وی سکونت گزید[۲] و تا هفت ماه آنجا ماند.

در منابع تاریخی آمده است که پیامبر خاتم (ص) هنگام ورود به شهر یثرب (مدینه منوره) امر فرمود در زمینی که شتر ایشان در آن زانو زده بود، مسجدی ساخته شود[۳]. عموم مسلمانان در ساخت این مسجد فعالیت داشتند و خود حضرت، همپای دیگر مسلمانان در این کار می‌کوشید[۴]. از این پس این مسجد، مرکز فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های مسلمانان و مقر فرماندهی اسلام شد[۵].

مسجد النبی فضیلت بسیار دارد و نماز در آن برابر با هزار نماز در جای دیگر است و مسافر می‌تواند نماز خود را در آن تمام بخواند. قبر مطهر پیامبر (ص) هم اکنون در این مسجد قرار دارد و قبة الخضرا (گنبد سبز) بر روی مرقد اوست و بسیار توصیه شده به رفتن به آن مسجد و نماز خواندن در آن و زیارت قبر حضرت رسول (ص) در زمان آن حضرت، خانه وی و اتاق‌های همسرانش و خانه امیرالمؤمنین (ع) و فاطمه (س) کنار مسجد بوده که اکنون با توسعه مسجد در داخل آن است[۶].

بررسی ماجراهایی از ساخت مسجد

از محل ساختن خشت، هر مسلمانی یک خشت برداشته و به کنار مسجد می‌آمد. ولی مردم بر دوش عمار دو خشت بار می‌کردند. عمار به ستوه آمده بود و شکایت به پیامبر آورد که اینها با این بار سنگینی که بر من بار می‌کنند، مرا کشتند! پیامبر فرمود: اینها تو را نمی‌کشند، بلکه آن دسته ستمگر تو را می‌کشند. این سخن پیامبر در جنگ صفین بازگو شد، غوغایی در لشکر معاویه که عمار را کشته بود به پا کرد.

عثمان در آوردن خشت‌های مسجد شرکت داشت. اما هر بار که یک خشت می‌آورد، مدتی لباس خودش را می‌تکاند. امیرالمؤمنین که در ساختن مسجد حضور داشت و کمک می‌کرد، زیر لب شعری می‌خواند: «لا یستوی من یعمر المساجد یدأب فیها قائما و قاعدا و من یری عن الغبار حائدا»؛ «هیچ‌گاه کسی که با کوشش و جدیت تمام در حال قیام و قعود به کار ساختمان مسجد مشغول است با کسی که روی خود را از خاک و غبار می‌گرداند مساوی و برابر نیست»[۷].

عمار بن یاسر که این ارجوزه را از علی (ع) یاد گرفته بود، زیر لب زمزمه می‌کرد، عثمان بن عفان که گوشه‌ای نشسته و عصایی در دست داشت این ارجوزه را از عمار شنید و پیش خود خیال کرد عمار به او گوشه می‌زند و منظورش از جمله آخر اوست، از این رو بر آشفته پیش آمد و گفت: ای پسر سمیه من شنیدم که چه گفتی و چنان که گفتارت را ادامه دهی با این عصا بینی تو را خرد خواهم کرد!

پیغمبر که این سخن را از عثمان شنید، غضبناک شده فرمود: اینان را با عمار چه کار؟ عمار آنها را به سوی بهشت می‌خواند و آنها او را به طرف آتش دوزخ دعوت می‌کنند، «‌عَمَّارٌ جِلْدَةٌ بَيْنَ عَيْنَيَ وَ أَنْفِي‌»: همانا عمار، پوست میان دو چشم من است. آن گاه فرمود: از این پس اگر سخنی از آن مرد (یعنی عثمان) شنیدید به وی اعتنا نکرده و از او دوری کنید![۸].

مورخان مکتب خلافت در مورد آن صحابی که عمار را به ضرب و شتم تهدید کرده و پیامبر را به خشم آورد، سخت به مشکل افتاده‌اند و اغلب کوشیده‌اند این نام مستور بماند[۹].[۱۰]

خصوصیات و کارکردهای مسجدالنبی

محل عبادت و فعالیت‌های جمعی

این مسجد اولین مسجد جامع و مرکزی اسلام است، در آن روزگار بایستی همه امور اسلام در آن رتق و فتق گردد. محل عبادات و نمازهای یومیه بود. نماز جمعه شهر در آن به پا می‌شد[۱۱]. محل آموزش علم و ادب بود[۱۲]. در گوشه‌ای از آن چادر می‌زدند، به تازه‌واردان قرآن می‌آموختند[۱۳]. حلقه‌های حفظ قرآن در آنجا برگزار می‌شد. ملجا و پناه مساکین و مستمندان و تازه‌واردان و تازه اسلام پذیرفتگان بود[۱۴].

در همین مسجد پیامبر مجالس شور و مشورت تشکیل می‌داد، در مسائل مهمی همانند حمله مشرکان قریش در احد و احزاب، به مشورت می‌پرداخت. بسیج عمومی برای جهاد در آن انجام می‌گرفت[۱۵]. پرچم جهاد برای فرماندهان در آن بسته می‌شد. در آن پیامبر سفرای دولت‌ها، قبایل و مذاهب را می‌پذیرفت. در واقع همه کارهای اجتماعی اسلام در آن حل و فصل می‌یافت[۱۶].[۱۷]

پیمان برادری و عقد اخوت

در این مسجد نخستین سنگ‌بنای یک جامعه اسلامی نهاده شد. پیامبر در اولین فرصت در میان مهاجران از مکه و مسلمانان مدینه که بعدها انصار نامیده شدند عقد برادری برقرار کردند. این پیمان برادری که چند ماه بعد از هجرت انجام گرفت، نخستین اقدام اساسی پیامبر در راستای تشکیل «امت واحده» یا «جامعه اسلامی» بود[۱۸]. بدین ترتیب جامعه‌ای که پیامبر اکرم (ص) درصدد تأسیس آن بود، جامعه‌ای که بر اساس رنگ پوست یا ملیت یا نژاد تشکیل شد، بلکه تنها بر اساس عقیده و ایمان به خدای واحد بود. تعداد کسانی که در این پیمان برادری حضور داشتند تا سی‌صد نفر نقل شده است[۱۹].

تدوین و ابلاغ اولین قانون شهروندی

سومین خصوصیت مسجدالنبی آن است که پیامبر (ص) امر فرمود و خطوط کلی برای اداره یک کشور اسلامی را به شکل مکتوب درآوردند. در این قانون‌نامه که خاورشناسان اروپایی به آن «قانون اساسی مدینه» گفته‌اند[۲۰]، همه رفتارهای اجتماعی و ارتباطات لازم با گروه‌های مختلف شهر و با بیگانگان تنظیم شده و مردم آن شهر، یک واحد سیاسی جدیدی را که همان «امت واحده» یا جامعه اسلامی باشد تشکیل می‌دادند. این پیمان را می‌توان یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین ارکان پیشرفت اسلام با توجه به اوضاع آن روز شهر مدینه و منطقه حجاز دانست.

تنظیم و انتشار این پیمان نامه از چند جهت دارای اهمیت است:

  1. این پیمان بیانگر مهم‌ترین اموری است که دولت اسلامی نوپا برای اداره جامعه خود به آن احتیاج داشت.
  2. این پیمان خط بطلانی بر روی همه نظریاتی است که فکر می‌کند دین اسلام تنها به رابطه انسان و خدا خلاصه می‌شود و اسلام تنها به مناسک و عبادات فردی می‌پردازد و قادر به تشکیل دولت و اداره جامعه نیست.
  3. تدوین این پیمان‌نامه از طرفی اسلام و مسلمین را به سمت امت واحده حرکت می‌داد و از طرفی همه حرکت‌های استعماری و دیکتاتوری را در نطفه خفه می‌کرد. در مورد تاریخ این وثیقه یا پیمان نامه در بین محققین اختلاف‌نظر شده است. اما دلائل محکم‌تری آن را به قبل از غزوه بدر موکول می‌کند[۲۱].[۲۲]

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۹.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.
  3. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۹۴: احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶.
  5. قاضی خانی، حسین، اقدامات اولیه پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱.
  6. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۲-۲۱۳.
  7. السیرة النبویة، ج۱، ص۴۹۷؛ الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص۱۲۱.
  8. الروض الانف، ج۴، ص۱۶۲؛ سبل الهدی، ج۳، ص۳۳۶؛ العقد الفرید، ج۵، ص۹۰؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۵۴.
  9. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به مقاله «مفصل‌ترین سیره پیامبر اکرم»، تالیف: محمدعلی جاودان، مجله آیینه پژوهش، سال ۱۳۷۴، شماره ۳۲.
  10. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۹۰.
  11. وفاء الوفاء، ج۲، ص۴۲.
  12. المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۷۳؛ مجمع الزوائد، ‌ج۱، ص۳۹۷.
  13. البدایة النهایة، ج۵، ص۳۰؛ المعجم الکبیر، ج۱۷، ص۱۶۹؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.
  14. صحیح البخاری، ش۶۴۵۲؛ وسایل الشیعة، ج۵، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۹.
  15. تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۱۷؛ سبل الهدی، ج۶، ص۳۱۸.
  16. وفاء الوفاء، ج۲، ص۴۵.
  17. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۹۳.
  18. جایگاه پیمان برادری در حکومت نبوی، ص۲۵۶، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا آبان و آذر ۸۱.
  19. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۹۴.
  20. محمد فی مکة، ج۱، ص۳۳۷، نویسنده: مونتجومری وات، مترجم: شعبان برکات.
  21. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۵۶.
  22. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۹۶.