برهان امکان و وجوب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اثبات وجود خدا
| موضوع مرتبط = براهین خداشناسی
| عنوان مدخل  = برهان امکان و وجوب
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[برهان امکان و وجوب در کلام اسلامی]] - [[برهان امکان و وجوب در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[برهان امکان و وجوب در کلام اسلامی]] - [[برهان امکان و وجوب در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
معروف‌ترین و قدیمی‌ترین دلیل اثبات خداوند، برهان «امکان و وجوب» است که به موجب آن وجودها یا ممکن‌الوجود یا واجب‌الوجود است که آن را می‌توان در پنج رکن ذیل چنین تلخیص نمود:
یکی از استوارترین برهان‌هایی که بر وجود [[خداوند متعال]] اقامه شده «[[برهان امکان]]» یا «برهان امکان و [[وجوب]]» است. در این [[برهان]] بر اساس اینکه وجود ممکن الوجود مستلزم وجود [[واجب الوجود]] است، بر وجود [[واجب الوجود بالذات]] [[استدلال]] می‌شود.
رکن اول: هر موجودی یا مستقل ([[واجب]]) یا غیرمستقل (ممکن) است. دلیل این رکن [[حصر]] [[عقل]] است که از یک قضیه منفصله [[حقیقیه]](مانعة الجمع و الخلو) تشکیل شده است.


رکن دوم: یا موجود واجب وجود دارد یا همه موجودها ممکن هستند این رکن هم حصر [[عقلی]] و [[بدیهی]] است.
مشهور این است که [[ابن سینا]] نخستین فیلسوفی است که به این شیوه بر [[اثبات وجود خدا]] استدلال کرده است، از این روی، آن را «برهان سینوی» نیز نامیده‌اند<ref>مطهری، مرتضی، توحید، ص۱۹۴.</ref>. با توجه به اینکه در تقریری که ابن سینا از برهان ارائه کرده، پذیرش اصل وجود عینی، پیش فرض یا نقطه آغاز برهان است، گاهی از آن با عنوان «برهان وجود» تعبیر شده است<ref>پاپکین، ریچارد؛ استرول، اوروم، کلیات فلسفه، ترجمه و اضافات: جلال‌الدین مجتبوی، ص۲۵۵.</ref> و نیز با توجه به اینکه ابن سینا این شیوه از استدلال بر وجود [[خداوند]] را طریقه [[صدیقین]] نامیده است، یعنی کسانی که به وجود [[خدا]] [[استشهاد]] می‌کنند نه بر وجود خدا: {{عربی|إن هذا حكم الصديقين الذين يستشهدون به لا عليه}} آن را «[[برهان صدیقین]]» نیز نامیده‌اند، ولی صدرالمتالهین، آن را طریقه [[صدیقین]] ندانسته، هر چند از دیگر روش‌ها به طریقه صدیقین نزدیک‌تر شمرده است<ref>صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۲۶.</ref>. بر این اساس، برخی برهان صدیقین را به دو گونه سینوی و صدرایی تقسیم کرده و برخی نیز تنها طریقه صدرایی را برهان صدیقین نامیده و [[برهان]] [[ابن سینا]] را با عنوان [[برهان امکان]] یا امکان و [[وجوب]] یا وجوب و امکان یا طریقه حکمای [[الهی]] در مقابل طریقه [[متکلمان]] و [[حکیمان]] طبیعی نام برده‌اند<ref>نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات، ج۳، ص۶۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیة، ج۲، ص۴۶۷؛ همو، المطالب العالیة، ج۱، ص۷۲؛ نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، قواعد العقائد، ص۴۶؛ جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، ج۸، ص۵؛ فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله، اللوامع الالهیة، ص۱۵۲؛ تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۴، ص۱۶؛ لاهیجی، محمد جعفر، شرح المشاعر، ص۳۷۲؛ لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، ج۱، ص۵۵-۵۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، نهایة الحکمة، مرحله ۱۲، فصل ۲؛ همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۸۲ و ۸۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، فصل سوم؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، تقریر: حسن محمد مکی عاملی، ج۱، ص۶۱؛ همو، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج۱، ص۳۱.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[برهان امکان (مقاله)|مقاله «برهان امکان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۲]]، ص۱۲۴.</ref>


رکن سوم: اینکه «همه موجودها ممکن باشند»، کاذب است. در این رکن صورت دوم رکن دوم [[نفی]] شده است که لازمه آن [[صدق]] صورت اول است، (وجود واجب وجود دارد،)؛ چراکه نفی و [[کذب]] هر دو صورت منفصله محال است. به بیان منطقی، در اینجا یک [[قیاس]] استثنائی تشکیل شده است که با رفع [[تالی]] وضع مقدم ثابت شده است.
== معناشناسی ==
حرف [[ابن‌سینا]] مبتنی بر این نکته است که موجودات محال نیستند؛ چون اگر محال بودند، موجود نبودند. پس، اینکه وجود دارند، یکی از دو شق دیگر را دارند و در [[حقیقت]] به حسب احتمال [[عقلی]]، از این دو شق خارج نیستند: یا "ممکن‌الوجودند" و یا "واجب‌الوجود".


رکن چهارم: موجود واجب وجود دارد.
اگر آنچه در عالم وجود دارد، واجب‌الوجود است، فهو المطلوب. اگر نه، آنچه هست، ممکن‌الوجود است. ممکن‌الوجود باید به واجب‌الوجود منتهی شود؛ زیرا اگر واجب‌الوجود نباشد، ممکن‌الوجودی هم نیست؛ چون ممکن‌الوجود، یعنی چیزی که در ذاتش، هم می‌‌تواند باشد، هم می‌‌تواند نباشد؛ پس بودن آن، به [[حکم]] علتی است و در [[حقیقت]]، آن [[علت]] است که وجود را به او داده است.


رکن پنجم: مساوقت واجب‌الوجود با [[خداوند متعال]].
به عبارت دیگر: همین قدر که وجود برای ممکن‌الوجود ذاتی نیست، بلکه امری عرضی است؛ علتی آن را به وجود آورده است. حال می‌‌رویم سراغ آن [[علت]]. وجود آن [[علت]]، یا [[واجب]] است یا ممکن. اگر [[واجب]] باشد، پس مطلوب ما که واجب‌الوجود در عالم هست، حاصل گردیده است و اگر ممکن است، باز آن هم [[علت]] می‌‌خواهد. همین طور سراغ [[علت]] علت می‌‌رویم، الی آخر. ابن‌سینا می‌‌گوید: تسلسل محال است؛ زیرا نمی‌تواند تمام [[نظام هستی]] از بی‌نهایت ممکن‌الوجودها تشکیل شده باشد<ref>مطهری، توحید، ص۱۹۹ - ۱۹۷.</ref>. بر این اساس، بایستی سلسله وجود، به یک واجب‌الوجودی که وجودش ذاتی است و متکی به غیر نیست، منتهی گردد.


حضرت امام در آثار مختلف خود با توضیح معنا و اقسام مختلف امکان به تقریر آن پرداخته است و متذکر می‌شود که ذات ممکن‌الوجود از ذات خود، لیس و عدم است و از ناحیه علت، هستی و أیس خود را دریافت می‌کند که آن وجودش نیز وجود ربط و عین‌الربط و التعلق است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۶، ۲۷، ۶۷؛ ج۲، ص۱۷ و ۱۸؛ الطلب و الاراده، ص۶۹.</ref>. ایشان درباره مناط احتیاج موجود حادث قول [[حکما]] (امکان ذاتی) را بر قول [[متکلمان]] (حدوث) ترجیح داده<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۱.</ref> و به [[نقد]] [[شبهات]] [[مخالفان]] [[برهان]] فوق (قایلان به اتفاق و صدفه) می‌پردازد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۳.</ref>. ایشان مانند سایر حکمای [[حکمت متعالیه]]، اهتمام بیشتر خود را بر [[اثبات]] و تقویت [[برهان صدیقین]] مبذول داشته است.
[[برهان]] امکان از [[خطبه]] ۱۸۶ [[نهج‌البلاغه]] نیز قابل استفاده است. در بخشی از آن [[خطبه]] آمده است: "هر امری که به [[نفس]] ذات خود شناخته شود، مصنوع است، و هر امری که به غیر خود [[قائم]] باشد، معلول است"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۶.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۵۷ ـ ۵۸.</ref>
[[برهان امکان]] و [[وجوب]] را می‌توان با دو ذیل نیز بیان نمود:
 
==== برهان [[خلف]] ====
مطلق وجود اگر واجب باشد این مطلوب است و اگر ممکن باشد، لازم می‌آید به دیگری متعلق گردد؛ در حالی که وجود واحد و بسیط است، و تعدد و کثرات معلول عوارض وجود است، برای وجود دومی نیست تا بدان مفتقر گردد، اگر متعلق به دیگری باشد [[خلف]] لازم می‌آید، پس برای عدم [[لزوم]] خلف وجود قائم‌بالذات است. بنابراین به مجرد قبول وجود و [[واقعیت]] به واجب‌الوجود اعتراف کردیم؛ چون شیء‌ای خارج از وجود نیست که به آن [[وجوب]] وجود ببخشد، اما ماهیت و عدم، امر [[علمی]] هستند که به قول [[حکما]]: فاقد الشیء معطی شیء نمی‌تواند باشد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷-۲۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
 
==== طریق [[استقامت]] ====
اگر وجود [[واجب]] باشد این مطلوب و مدعاست، اما اگر ممکن‌الوجود باشد، آن مستلزم واجب‌الوجود است که فرض این است آن وجود مرتبه‌ای از [[حقیقت]] وجود است. در این صورت، اگر این مرتبه به وجود غیری نیازمند باشد، مستلزم وجود [[غنی]] بالذات [واجب الوجود] است، چون فرض این است که وجودی از حقیقت وجود خارج نیست. استلزام وجود ممکن وجود غنی بالذات را برای دفع دور و [[تسلسل]] است.
[[امام]] در توضیح [[برهان]] یادآور می‌شود که تسلسل علل باید به نحو ترتبی و نه تعاقبی فرض شود که آن محال است. وی در ادامه با دو تقریر به تبیین تسلسل ترتبی می‌پردازد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷-۲۵.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1100222.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[برهان امکان (مقاله)|مقاله «برهان امکان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۰

مقدمه

یکی از استوارترین برهان‌هایی که بر وجود خداوند متعال اقامه شده «برهان امکان» یا «برهان امکان و وجوب» است. در این برهان بر اساس اینکه وجود ممکن الوجود مستلزم وجود واجب الوجود است، بر وجود واجب الوجود بالذات استدلال می‌شود.

مشهور این است که ابن سینا نخستین فیلسوفی است که به این شیوه بر اثبات وجود خدا استدلال کرده است، از این روی، آن را «برهان سینوی» نیز نامیده‌اند[۱]. با توجه به اینکه در تقریری که ابن سینا از برهان ارائه کرده، پذیرش اصل وجود عینی، پیش فرض یا نقطه آغاز برهان است، گاهی از آن با عنوان «برهان وجود» تعبیر شده است[۲] و نیز با توجه به اینکه ابن سینا این شیوه از استدلال بر وجود خداوند را طریقه صدیقین نامیده است، یعنی کسانی که به وجود خدا استشهاد می‌کنند نه بر وجود خدا: إن هذا حكم الصديقين الذين يستشهدون به لا عليه آن را «برهان صدیقین» نیز نامیده‌اند، ولی صدرالمتالهین، آن را طریقه صدیقین ندانسته، هر چند از دیگر روش‌ها به طریقه صدیقین نزدیک‌تر شمرده است[۳]. بر این اساس، برخی برهان صدیقین را به دو گونه سینوی و صدرایی تقسیم کرده و برخی نیز تنها طریقه صدرایی را برهان صدیقین نامیده و برهان ابن سینا را با عنوان برهان امکان یا امکان و وجوب یا وجوب و امکان یا طریقه حکمای الهی در مقابل طریقه متکلمان و حکیمان طبیعی نام برده‌اند[۴].[۵]

معناشناسی

حرف ابن‌سینا مبتنی بر این نکته است که موجودات محال نیستند؛ چون اگر محال بودند، موجود نبودند. پس، اینکه وجود دارند، یکی از دو شق دیگر را دارند و در حقیقت به حسب احتمال عقلی، از این دو شق خارج نیستند: یا "ممکن‌الوجودند" و یا "واجب‌الوجود".

اگر آنچه در عالم وجود دارد، واجب‌الوجود است، فهو المطلوب. اگر نه، آنچه هست، ممکن‌الوجود است. ممکن‌الوجود باید به واجب‌الوجود منتهی شود؛ زیرا اگر واجب‌الوجود نباشد، ممکن‌الوجودی هم نیست؛ چون ممکن‌الوجود، یعنی چیزی که در ذاتش، هم می‌‌تواند باشد، هم می‌‌تواند نباشد؛ پس بودن آن، به حکم علتی است و در حقیقت، آن علت است که وجود را به او داده است.

به عبارت دیگر: همین قدر که وجود برای ممکن‌الوجود ذاتی نیست، بلکه امری عرضی است؛ علتی آن را به وجود آورده است. حال می‌‌رویم سراغ آن علت. وجود آن علت، یا واجب است یا ممکن. اگر واجب باشد، پس مطلوب ما که واجب‌الوجود در عالم هست، حاصل گردیده است و اگر ممکن است، باز آن هم علت می‌‌خواهد. همین طور سراغ علت علت می‌‌رویم، الی آخر. ابن‌سینا می‌‌گوید: تسلسل محال است؛ زیرا نمی‌تواند تمام نظام هستی از بی‌نهایت ممکن‌الوجودها تشکیل شده باشد[۶]. بر این اساس، بایستی سلسله وجود، به یک واجب‌الوجودی که وجودش ذاتی است و متکی به غیر نیست، منتهی گردد.

برهان امکان از خطبه ۱۸۶ نهج‌البلاغه نیز قابل استفاده است. در بخشی از آن خطبه آمده است: "هر امری که به نفس ذات خود شناخته شود، مصنوع است، و هر امری که به غیر خود قائم باشد، معلول است"[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، توحید، ص۱۹۴.
  2. پاپکین، ریچارد؛ استرول، اوروم، کلیات فلسفه، ترجمه و اضافات: جلال‌الدین مجتبوی، ص۲۵۵.
  3. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۲۶.
  4. نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات، ج۳، ص۶۶؛ فخر رازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیة، ج۲، ص۴۶۷؛ همو، المطالب العالیة، ج۱، ص۷۲؛ نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، قواعد العقائد، ص۴۶؛ جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، ج۸، ص۵؛ فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله، اللوامع الالهیة، ص۱۵۲؛ تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۴، ص۱۶؛ لاهیجی، محمد جعفر، شرح المشاعر، ص۳۷۲؛ لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، ج۱، ص۵۵-۵۶؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، نهایة الحکمة، مرحله ۱۲، فصل ۲؛ همو، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۵، ص۸۲ و ۸۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، فصل سوم؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، تقریر: حسن محمد مکی عاملی، ج۱، ص۶۱؛ همو، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج۱، ص۳۱.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «برهان امکان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۲، ص۱۲۴.
  6. مطهری، توحید، ص۱۹۹ - ۱۹۷.
  7. «كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ»؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۸۶.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۵۷ ـ ۵۸.