ابوبکر بن ابیقحافه در تاریخ اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۳
، ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۳جایگزینی متن - 'جمعآوری قرآن' به 'جمعآوری قرآن'
جز (جایگزینی متن - 'سپاهیان اسلام' به 'سپاهیان اسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'جمعآوری قرآن' به 'جمعآوری قرآن') |
||
خط ۳۲۴: | خط ۳۲۴: | ||
قابل توجه است که بنا بر [[روایت]] [[ابن ابی شیبه]]<ref>ابن ابی شبیه، ج۷، ص۵۲۶.</ref> و [[بخاری]]<ref>بخاری، ج۴، ص۲۱۰.</ref> از [[مِسوَر بن مخرمه]]، هرکس فاطمه {{ع}} را [[خشمگین]] کند، رسول خدا {{صل}} را خشمگین کرده است. به روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، ابوبکر از فاطمه خواست برای ادعای خود [[شاهد]] بیاورد، ایشان [[ام ایمن]] و [[امام علی]] {{ع}} را آورد، اما [[گواهی]] آنان را به دلیل [[زن]] بودن ام ایمن و [[منفعت]] خواهی شخصی امیرمؤمنان علی {{ع}} نپذیرفت، آنگاه به پیشنهاد امیرمؤمنان علی {{ع}}، فاطمه {{ع}} بهطور خصوصی با ابوبکر [[گفتگو]] کرد و نامهای برای باز پس گرفتن [[فدک]] از وی گرفت. در میان [[راه]] عمر [[نامه]] را گرفته [[درید]] و چنان لگدی بر شکم فاطمه {{ع}} زد، که فرزندش به نام [[محسن]] سقط شد. البته مفید، با توجه به کتاب [[ارشاد]]<ref>ارشاد، ج۱، ص۵۵.</ref>، این سخن را که [[فاطمه]] {{ع}} فرزند سقط شدهای به نام محسن داشته است، قبول ندارد. حضرت مطابق وصیتش شبانه [[دفن]] شد تا [[ابوبکر]] و [[عمر]] بر جنازه وی حاضر نشوند. اما عمر [[تصمیم]] گرفت [[قبر]] وی را نبش کند که با [[تهدید]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} روبه رو شد و ابوبکر، وی را از آن کار منصرف کرد<ref>مفید، الاختصاص، ص۱۸۳-۱۸۵؛ قیاس کنید با: کلینی، ج۱، ص۵۴۳ و سید مرتضی، الشافی، ج۴، ص۱۱۳.</ref>. به موجب [[آیه تطهیر]]{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> فاطمه {{ع}} [[معصوم]] و از ارائه [[شاهد]] بینیاز بود؛ از اینرو، ابوبکر باید ادعای حضرت را میپذیرفت. [[زنان]] [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[عثمان]] را نزد ابوبکر فرستادند تا درباره میراثشان از سهم آن حضرت از [[خیبر]] و [[فدک]] توضیح بخواهد<ref>ابن سعد، ج۲، ص۳۱۵.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | قابل توجه است که بنا بر [[روایت]] [[ابن ابی شیبه]]<ref>ابن ابی شبیه، ج۷، ص۵۲۶.</ref> و [[بخاری]]<ref>بخاری، ج۴، ص۲۱۰.</ref> از [[مِسوَر بن مخرمه]]، هرکس فاطمه {{ع}} را [[خشمگین]] کند، رسول خدا {{صل}} را خشمگین کرده است. به روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، ابوبکر از فاطمه خواست برای ادعای خود [[شاهد]] بیاورد، ایشان [[ام ایمن]] و [[امام علی]] {{ع}} را آورد، اما [[گواهی]] آنان را به دلیل [[زن]] بودن ام ایمن و [[منفعت]] خواهی شخصی امیرمؤمنان علی {{ع}} نپذیرفت، آنگاه به پیشنهاد امیرمؤمنان علی {{ع}}، فاطمه {{ع}} بهطور خصوصی با ابوبکر [[گفتگو]] کرد و نامهای برای باز پس گرفتن [[فدک]] از وی گرفت. در میان [[راه]] عمر [[نامه]] را گرفته [[درید]] و چنان لگدی بر شکم فاطمه {{ع}} زد، که فرزندش به نام [[محسن]] سقط شد. البته مفید، با توجه به کتاب [[ارشاد]]<ref>ارشاد، ج۱، ص۵۵.</ref>، این سخن را که [[فاطمه]] {{ع}} فرزند سقط شدهای به نام محسن داشته است، قبول ندارد. حضرت مطابق وصیتش شبانه [[دفن]] شد تا [[ابوبکر]] و [[عمر]] بر جنازه وی حاضر نشوند. اما عمر [[تصمیم]] گرفت [[قبر]] وی را نبش کند که با [[تهدید]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} روبه رو شد و ابوبکر، وی را از آن کار منصرف کرد<ref>مفید، الاختصاص، ص۱۸۳-۱۸۵؛ قیاس کنید با: کلینی، ج۱، ص۵۴۳ و سید مرتضی، الشافی، ج۴، ص۱۱۳.</ref>. به موجب [[آیه تطهیر]]{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> فاطمه {{ع}} [[معصوم]] و از ارائه [[شاهد]] بینیاز بود؛ از اینرو، ابوبکر باید ادعای حضرت را میپذیرفت. [[زنان]] [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[عثمان]] را نزد ابوبکر فرستادند تا درباره میراثشان از سهم آن حضرت از [[خیبر]] و [[فدک]] توضیح بخواهد<ref>ابن سعد، ج۲، ص۳۱۵.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن ابیقحافه»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref> | ||
== | == [[جمعآوری قرآن]] == | ||
بر اساس روایاتی، ابوبکر نخستین کسی بود که قرآن را گردآوری کرد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۴۴؛ابن ابی شیبه، ج۷، ص۱۹۶.</ref>. او پس از کشته شدن [[قاریان]] زیادی در [[نبرد]] یمامه، قرآن را که پیش از آن به طور پراکنده نوشته شده بود، جمع کرد و برای این کار ۲۵ تن از [[قریش]] و پنجاه تن از [[انصار]] را به کار گرفت و نوشتهها را بر [[سعید بن عاص]] که مردی [[فصیح]] بود، عرضه کرد. بر اساس [[روایت]] [[زید بن ثابت]]، ابوبکر وی را، به پیشنهاد عمر [[مأمور]] [[گردآوری قرآن]] کرد و قرآن گردآوری شده نزد ابوبکر و سپس نزد عمر و پس از وی نزد [[حفصه]] نگهداری میشد. در ماجرای [[اتحاد]] مصاحف، عثمان همه مصاحف را به جز این قرآن سوزاند، اما بعدها [[مروان]] آن را از [[عبدالله بن عمر]] گرفت و سوزاند<ref>بخاری، ج۶، ص۹۸ و ۹۹؛ ابن کثیر، البدایه، ج۷، ص۲۴۳.</ref>. | بر اساس روایاتی، ابوبکر نخستین کسی بود که قرآن را گردآوری کرد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۴۴؛ابن ابی شیبه، ج۷، ص۱۹۶.</ref>. او پس از کشته شدن [[قاریان]] زیادی در [[نبرد]] یمامه، قرآن را که پیش از آن به طور پراکنده نوشته شده بود، جمع کرد و برای این کار ۲۵ تن از [[قریش]] و پنجاه تن از [[انصار]] را به کار گرفت و نوشتهها را بر [[سعید بن عاص]] که مردی [[فصیح]] بود، عرضه کرد. بر اساس [[روایت]] [[زید بن ثابت]]، ابوبکر وی را، به پیشنهاد عمر [[مأمور]] [[گردآوری قرآن]] کرد و قرآن گردآوری شده نزد ابوبکر و سپس نزد عمر و پس از وی نزد [[حفصه]] نگهداری میشد. در ماجرای [[اتحاد]] مصاحف، عثمان همه مصاحف را به جز این قرآن سوزاند، اما بعدها [[مروان]] آن را از [[عبدالله بن عمر]] گرفت و سوزاند<ref>بخاری، ج۶، ص۹۸ و ۹۹؛ ابن کثیر، البدایه، ج۷، ص۲۴۳.</ref>. | ||