بحث:عصمت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


== محتوای خام سابق ==
== محتوای خام سابق ==
==عصمت در مقامات امامان==
ابن‌فارس می‌گوید: "عصم" ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است [[عصمت]] که دلالت بر معصوم‌بودن از [[گناه]] دارد»<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>. ابن‌منظور نیز گفته است: "عصمت" در [[کلام عرب]] به معنی منع است و عصمت [[خداوند]] نسبت به [[بنده]] خود به این معنی است که او را از آنچه موجب [[هلاکت]] او است باز می‌دارد<ref>لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.</ref>. همچنین راغب اصفهانی ماده "عصم" را به معنی امساک و نگهداری معرفی کرده است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۵۶۹.</ref>. و طریحی هم گفته است: {{عربی|عصمة الله للعبد}} یعنی منع کردن [[عبد]] از [[معصیت]] و {{عربی|عصمة الله من المکروه}} یعنی خداوند او را از [[ناگواری‌ها]] [[حفظ]] کرد<ref>مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.</ref>. و ماده "عصم" با همان معنی حفظ و منع و [[دوری از گناهان]]، بارها در [[قرآن]] و [[روایات]] به کار رفته است<ref>{{متن قرآن|قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ}} «او گفت: آنک به کوهی پناه می‌جویم که مرا از آب نگاه می‌دارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرق‌شدگان گشت» سوره هود، آیه ۴۳؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}} «ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰؛ {{متن قرآن|وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «و چگونه کفر می‌ورزید در حالی که آیات خداوند را برای شما می‌خوانند و پیامبر او در میان شماست و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}} «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷؛ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا}} «اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.</ref>.
برخی از موارد استعمال واژه [[عصمت]] در [[روایات]]، که به عنوان تاریخچه استعمال واژه عصمت در روایات مطرح می‌شود، از این قرار است: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ أُعْطِيَ‏ أَرْبَعَ‏ خِصَالٍ‏ فِي الدُّنْيَا، فَقَدْ أُعْطِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ فَازَ بِحَظِّهِ مِنْهُمَا: وَرَعٌ يَعْصِمُهُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ...}}<ref>أمالی طوسی، ص۵۷۷: «هرکس که چهار خصلت به او داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: ورعی که او را از محارم الهی حفظ کند و.»...</ref>.
پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|وَ إِنَّ اللَّهَ يَعْصِمُ‏ مَنْ‏ أَطَاعَهُ‏ وَ لَا يَعْصِمُ‏ مَنْ عَصَاهُ}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۳؛ أمالی صدوق، ص۴۸۹؛ کافی، ج۸، ص۸۲؛ کتاب زهد، ص۱۴: «خداوند هرکس را که اطاعت او کند حفظ می‌کند و هرکس را که معصیت او کند حفظ نمی‌کند».</ref>.
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: «سه مطلب است که هرکس محافظت کند [[معصوم]] از [[شیطان]] رجیم می‌شود.»..<ref>نوادر، ص۱۴؛ بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۴۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۶۴: {{متن حدیث|ثَلَاثٌ‏ مَنْ‏ حَفِظَهُنَّ‏ كَانَ‏ مَعْصُوماً مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ...}}.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}}: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي‏ مِنَ‏ الْمَعْصُومِينَ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الزَّلَلِ‏ وَ الْخَطَايَا بِتَقْوَاكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۲۵، دعا برای فرزندان، ص۱۲۳: «خدایا با تقوای خود مرا در زمره معصومین از گناه و لغزش و خلا قرار ده».</ref>.
امام سجاد{{ع}}: «خدایا با [[سلطه]] خود بر سلطه شیطان [[غلبه]] کن تا با کثرت دعایمان ما را از او [[حفظ]] کنی و در زمره [[معصومین]] از او قرار بگیریم»<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۷۳؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۶۰؛ صحیفه سجادیه، ص۱۲۲، دعای حضرت برای فرزندانش: {{متن حدیث|وَ اقْهَرْ سُلْطَانَهُ‏ عَلَيَ‏ بِسُلْطَانِكَ‏ عَلَيْهِ‏ حَتَّى‏ تَحْبِسَهُ عَنِّي بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ مِنِّي فَأَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ مِنْهُ بِكَ}}.</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}}: «گفتند: چرا [[انسان]] [[معصوم]] از [[بدی‌ها]] نیست تا بدی‌ها به او نرسد.»..<ref>توحید مفضل، ص۱۶۹: {{متن حدیث|قَالُوا فَلِمَ لَمْ يَكُنِ الْإِنْسَانُ مَعْصُوماً مِنَ‏ الْمَسَاوِئِ‏ حَتَّى لَا يَحْتَاجَ إِلَى أَنْ تَلْذَعَهُ هَذِهِ الْمَكَارِهُ}}.</ref>.
امام صادق{{ع}}: «[[حاجی]] و عمره‌گزار مانند دو [[کودکی]] که یکی از آنها بدون [[گناه]] مرده و دیگری در تمام [[زندگی]] معصوم بوده برمی‌گردند»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۶: {{متن حدیث|أَنَّ الْحَاجَّ وَ الْمُعْتَمِرَ يَرْجِعَانِ‏ كَمَوْلُودَيْنِ‏ مَاتَ أَحَدُهُمَا طِفْلًا لَا ذَنْبَ لَهُ وَ عَاشَ الْآخَرُ مَا عَاشَ مَعْصُوماً}}.</ref>.
امام صادق{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَيُهَوِّنَانِ‏ الْحِسَابَ‏ وَ يَعْصِمَانِ‏ مِنَ الذُّنُوبِ}}<ref>کافی، ج۲، ص۱۵۷: «همانا صله رحم و نیکوکاری حساب را آسان می‌کند و از گناهان حفظ می‌کند».</ref>.
[[علی بن بصیر]] از [[امام]]{{ع}} درخواست کرد دعایی به او بیاموزد که با خواندن آن، [[عصمت از گناهان]] پیدا کند<ref>کافی، ج۲، ص۵۷۸: {{متن حدیث|دُعَاءً يُعَلِّمُهُ‏ إِيَّاهُ‏ يَدْعُو بِهِ فَيُعْصَمُ بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ}}.</ref>.
[[امام رضا]]{{ع}}: «از [[خداوند]] بخواهید... شما را معصوم از [[گناهان]] قرار دهد»<ref>فضائل الأشهر الثلاثة، ص۹۷: {{متن حدیث|فَاسْأَلُوا اللَّهَ... يَعْصِمَكُمْ‏ مِنْ‏ مَعْصِيَتِهِ‏}}.</ref>.
[[روایت]] شده: {{متن حدیث|الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ تَعَالَى يُنِيرُ الْقَلْبَ وَ يَعْصِمُ‏ عَنْ‏ مُعَاوَدَةِ الذَّنْبِ‏}}<ref>تصنیف غرر الحکم، ص۱۹۲: «گریه از ترس خدا قلب را نورانی می‌کند و از برگشت به گناهان حفظ می‌کند».</ref>.
در [[اعمال]] [[روز جمعه]] آمده: {{متن حدیث|مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْكَهْفِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَهُوَ مَعْصُومٌ إِلَى ثَمَانِيَةِ أَيَّامٍ وَ إِنْ خَرَجَ‏ الدَّجَّالُ‏ عُصِمَ‏ مِنْهُ‏}}<ref>بحارالأنوار، ج۸۶، ص۳۵۸: «هرکس سوره کهف را بخواند تا هشت روز محفوظ است و حتی اگر دجال خروج کند از دست او حفظ می‌شود».</ref>.
در دعای شب یازدهم: {{متن حدیث|مَا يُسْعِدُهُ‏ بِطَاعَتِكَ‏ وَ تَجَنُّبِهِ الشِّقْوَةَ بِمَعْصِيَتِكَ حَتَّى يَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ}}<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج۹۵، ص۳۲: «تا با اطاعت تو سعادتمند شود و از شقاوت با معصیت تو دور بماند تا در زمره معصومین قرار گیرد».</ref>.
{{متن حدیث|مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الْخَطَايَا تَائِبِينَ‏ وَ عَنِ‏ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ مُنَزَّهِينَ وَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الزَّيْغِ وَ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ مَعْصُومِينَ}}<ref>بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۲۳: «خدایا ما را توبه کننده از گناهان و خطاها و منزّه از ریاء وسمعه و معصوم از شرک و زنگار و شرک و کفر و اختلاف و نفاق قرار بده».</ref>.
{{متن حدیث|وَ اجْعَلْنِي‏ بِطَاعَتِكَ‏ مَعْصُوماً عَنْ‏ طَاعَةِ مَنْ سِوَاكَ يَا بَارِئُ وَ اجْعَلْنِي عامِلًا بِطاعَتِكَ‏ مَعْصُوماً عَنْ‏ طاعَةِ مَنْ‏ سِواكَ}}<ref>إقبال بالأعمال الحسنة، ج۲، ص۳۶۲؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۲۰: «خدایا مرا با اطاعت خود معصوم و محفوظ از اطاعت دیگران قرار ده».</ref>.
[[امام صادق]]{{ع}}: {{متن حدیث|عِصْمَةً تَحُولُ‏ بَيْنِي‏ وَ بَيْنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا بَيْنَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ}}<ref>إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۹۸؛ ریاض السالکین، ج۴، ص۹۴؛ البلد الأمین، ص۲۰۲؛ مصباح کفعمی، ص۵۸۴؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۱۵۵: «خدایا عصمتی به من بده که مانع بین من و گناه شود و تا رستگاری قرار گرفتن در بین معصومین و محفوظین نزد تو را پیدا کنم».</ref>.
دعای هنگام [[رؤیت]] [[هلال]]: {{متن حدیث|وَ اعْصِمْنَا مِنَ‏ الْآثَامِ‏ وَ الْحَوْبَةِ}}<ref>بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۸۰: «خدایا ما را از گناهان کوچک و بزرگ حفظ کن».</ref>.
همان‌طور که [[مشاهده]] می‌شود ماده [[عصمت]] با معانی مختلف آن به ویژه به معنی [[دوری از گناه]] و [[حفظ]] شدن از [[گناه]] بارها در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} مطرح شده و نمی‌توان آن را اختراع و [[ابداع]] [[هشام بن حکم]] یا [[غالیان]] و صوفیان در قرن‌های بعد دانست.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۰۷-۲۱۰.</ref>
==عصمت در آستان امامان معصوم==
==عصمت در آستان امامان معصوم==
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[عصمت]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|" الْمَعْصُومُون‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آمده است.
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} [[مقام]] [[عصمت]] که در [[زیارت جامعه کبیره]] با عبارت {{عربی|" الْمَعْصُومُون‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آمده است.

نسخهٔ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۰

عصمت در حدیث، به معنای دوری معصومان از خطا و گناه است. این عصمت موجب اعتماد و اطمینان پیروان به درستی گفته‌ها و اعمال معصوم و انطباق آنها با دین حق و فرامین الهی است و چون معصومان به خاطر قابلیت و لطف الهی می‌‌توانند چنین نیرویی را داشته باشند به ایشان معصوم می‌گویند. در مجامع روایی شیعه و اهل سنت، روایات فراوانی وجود دارد که موضوع عصمت معصومان در آنها مورد تأیید قرار گرفته است. این احادیث بر دو گونه است: در برخی از احادیث ویژگی‌هایی برای معصومان بیان شده که لازمه آن عصمت است، مانند حدیث ثقلین، حدیث سفینه و حدیث امان که بر عصمت امامان دلالت دارند. گروه دیگری از احادیث نیز وجود دارد که صریحا بر عصمت معصومان (ع) و طهارت ایشان از هر گونه رجس و پلیدی و گناه دلالت دارند. به طور کلی آنچه پیرامون عصمت و موضوعات مرتبط با آن همچون گستره عصمت، منشأ عصمت و شرطیت عصمت در روایات آمده غالباً مرتبط با عصمت پیامبر خاتم(ص) و امامان اهل بیت(ع) است و در مورد سایر انبیا(ع)، هر چند اصل معصوم بودنشان مورد تاکید قرار گرفته اما به گستره و منشأ عصمت ایشان چندان اشاره‌ روشنی نشده است.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.

گستره عصمت

احادیث متعددی از لسان پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده که می‌توان از آنها به گستره عصمت معصومان پی برد.

احادیث نبوی

در برخی احادیث نبوی به قلمرو عصمت اشاره شده است که می‌‌توان این قلمرو را در دو بخش کلی خلاصه نمود[۸].

عصمت از گناه

مصونیت معصومان از ارتکاب گناه، نخستین بخشی است که در روایات نبوی نقل شده است. به عنوان نمونه می‌‌توان به روایتی از ابن عباس اشاره کرد که از پیامبر اکرم (ص) در این باره چنین نقل کرده که آن حضرت پس از نقل آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۹]، می‌‌فرمایند: به خدا سوگند که من و اهل بیت من از همه گناهان پاک و پاکیزه شده‌ایم[۱۰].

عصمت از خطیئه

در برخی از روایات نبوی افزون بر عصمت از گناهان، بر عصمت از «خطیئه» نیز تاکید شده است. لغویون در تبیین این واژه بر این نظرند که واژه «خطیئه» از ریشه «خطا»، به معنای ضد «صواب» گرفته شده استف با وجود این، آنان تاکید دارند که این وازه به معنای گناه نیز به کار رفته و در مواردی نیز برای گناهی که غیر عمد انجام شده است، به کار می‌‌رود[۱۱].

محمد بن علی تمیمی از امام رضا (ع) و ایشان از اجداد طاهرینش (ع) و آنان از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده‌اند که پیامبر خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) برگزیدگان خدا بوده و از همه گناهان و خطیئات معصومند[۱۲].

احادیث علوی

عصمت از رجس و پلیدی

روایات منقول از امیرمؤمنان (ع) حاکی از آن است که از منظر آن حضرت، رسول گرامی اسلام (ص) و اهل بیت ایشان (ع) از همه گناهان ظاهری و باظنی و از هر رجس و پلیدی معصومند و مخالفت با آنها مخالفت با حق و حقیقت است. به عنوان نمونه آن حضرت در یکی از خطبه‌هایشان می‌‌فرمایند: «به تحقیق ما از پلیدی‌های ظاهری و باطنی و از هر پستی و رجسی پاک شده ایم. پس ما بر راه و روش حقیم و هر کس که با ما مخالفت کند، بر راه و روش باطل است»[۱۳].

عصمت از اشتباه و فراموشی

در برخی کلمات امیرالمؤمنین (ع) به مصونیت امام (ع) از اشتباه و فراموشی نیز اشاره شده است. آن حضرت در یکی از خطبه‌های خویش در این باره به نقل از رسول خدا (ص) می‌‌فرمایند: «پیامبر برایم دعا کرد تا چیزی را که به من تعلیم داده بود، فراموش نکنم. پس هیچ حرام و حلالی، امر و نهیی و طاعت و معصیتی را فراموش نکردم. پس رسول خدا دستش را روی سینه ام قرار داد و فرمود: خدایا قلبش را از علم و فهم و حکمت و نور پر کن. سپس پیامبر فرمود: خدا به من خبر داد که دعایم در حق تو مستجاب شده است[۱۴].

عبدالله بن یحیی و برخی دیگر از اصحاب نیز نقل کرده‌اند که امیرالمومین بر فراز منبر فرمود: «به خدا سوگند دروغی نگفتم... گمراه نشدم و کسی را گمراه نکردم و عهدم [با رسول خدا] را فراموش نکردم....»[۱۵].

صراحت این دو روایت در معصوم بودن امام از نسیان و فراموشی علاوه بر معصوم از ارتکاب گناه روشن است.

احادیث سایر امامان (ع)

قلمرو عصمت در روایات سایر اهل بیت (ع) نیز نقل شده است و امامان معصوم (ع) به مناسبت حد و مرز عصمت خویش را بیان کرده‌اند.

به عنوان نمونه امام صادق (ع) در روایت مفضل بن عمر در تبیین آیه ﴿لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۶] به قلمرو عصمت امام اشاره کرده و متصدی منصب امامت را از همه گناهان صغیره و کبیره معصوم دانسته و می‌‌فرماید: «امامت شایسته کسی نیست که بتی را عبادت کرده باشد و به اندازه پشم به هم زدنی برای خدا شریک قرار داده باشد؛ اگر چه پس از آن مسلمان شده باشد... همچنین امامت برای کسی که چیزی از گناهان صغیره یا کبیره را مرتکب شده باشد، شایسته نیست اگر چه بعدا توبه کند»[۱۷].

از امام رضا (ع) نیز نقل شده که آن حضرت ضمن توصیف منزلت امام، قلمرو عصمت را فراتر از مصونیت از ارتکاب انواع معاصی دانسته و به عصمت امام از نسیان، لغزش‌ها و عیوب نیز اشاره کرده و می‌‌فرمایند: «... امام، از گناهان پاک و از عیوب مبرا و مخصوص به علم (الهی) است... او، معصوم، تأیید شده، توفیق داده شده و محکم شده است و از اشتباهات و گمراهی‌ها و لغزش‌ها در امان است و خداوند او را به این امور مختص ساخته است»[۱۸].

گستره عصمت امام به مصونیت از انواع گناهان، عیوب، پلیدی‌ها و شبهات، در توقیع امام عصر (ع) به اسحاق بن احمد نیز با صراحت بیشتری بیان شده است[۱۹].

منشأ عصمت

درباره منشأ یا ریشه عصمت امامان (ع) نیز در روایات می‌‌توان به اموری همچون توفیق و تسدید الهی، همراهی دائمی روح القدس با امام، یاری و کمک خدای متعال و امثال این امور دست یافت که یا به لطف الهی باز می‌‌گردند و یا به علم.

امام باقر (ع) در روایتی، راز عصمت امامان را توفیق و تسدید الهی و همراهی دائمی روح القدس با آنها بیان کرده‌اند[۲۰].

در روایت دیگری هشام بن حکم از امام صادق (ع) چنین نقل کرده که آن حضرت فرمود: "معصوم کسی است که با یاری خدا از همه محرمات بازداشته شده است"[۲۱].

امام عسکری (ع) نیز هنگام ولادت فرزندش امام زمان (ع) به حکیمه خاتون می‌‌فرماید: «این روح القدس است که موکل امامان است. آنها را موفق داشته، تسدید می‌‌کند و به آنها دانش می‌‌آموزد»[۲۲].

شرطیت عصمت

شرطیت عصمت برای امام

در روایات اهل بیت (ع) در کنار منصوص بودن امام از جانب خدای متعال، از عصمت نیز به عنوان شرط لازم برای امامت امام یاد شده است.

امام سجاد (ع) در روایتی با تصریح به این شرط می‌‌فرمایند: «از خاندان ما جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند امام باشد و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا شناخته شود به همین جهت امام نیست مگر کسی که منصوص (از جانب خدا) باشد[۲۳].

شبیه همین تعبیر از امام صادق (ع) نیز نقل شده است. آن حضرت در روایتی در باب لزوم شرطیت عصمت در امام می‌‌فرمایند: «جز معصوم نمی‌تواند امام باشد و عصمت او جز از راه سخن خداوند به وسیله پیامبرش معلوم نمی‌شود چون عصمت در ظاهر خلقت آدمی نیست تا مثل سیاهی و سفیدی و مانند آن دیده شود. پنهان است و جز با بیان خداوند علام الغیوب (نص الهی) شناخته نمی‌شود»[۲۴].

آن حضرت در روایت دیگری خطاب به سلیمان بن مهران، ده صفت را برای امام ذکر می‌‌کنند که نخستین آنها عصمت است و این حاکی از اهمیت این صفت برای امام است[۲۵].

مصادیق معصومان

احادیث نبوی

در روایات منقول از پیامبر اکرم (ص)، نه تنها به قلمرو عصمت اشاره شده بلکه افراد معصوم نیز معرفی شده‌اند. در این میان از خود پیامبر اکرم {{صل}، اهل بیت آن حضرت (ع) که حضرت صدیقه طاهره (س) نیز در شمار آنان است، امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن و امام حسین (ع) و نه نفر دیگر از فرزندان امام حسین (ع) به عنوان مصادیق معصومین نام برده شده است.

به عنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) در وصف خود و اهل بیتشان فرموده اند: «من و اهل بیتم مطهریم. پس از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌‌شوید... و از آنها سرپیچی نکنید که به جهالت خواهید افتاد»[۲۶].

علاوه بر این، دو روایت نبوی مشهور «علی با حق است و حق با علی است»[۲۷] و «علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من فرود آیند»[۲۸] نیز بر عصمت امیرالمؤمنین (ع) دلالت می‌نمایند. چرا که از طرفی امام علی (ع) از نخستین روزهای نزول وحی، در کنار پیامبر بود و آیات قرآن و صدای جبرئیل را می‌شنید و معارف قرآن را از پیامبر می‌آموخت و فکر و جانش، کلام و زندگی‌اش، گفتار و کردارش همه قرآنی بود از این رو این روایت همراهی همیشگی و همه‌شئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها را از یکدیگر بیان می‌کند. از طرف دیگر از آنجا که قرآن کلام حق است پس همراهی با قرآن عین همراهی با حق نیز خواهد بود و کسی که چنین صفتی داشته باشد، قطعا مصداق معصوم خواهد بود.

در خصوص عصمت امامان دوازده گانه نیز روایاتی از رسول خدا (ص) نقل شده است. به عنوان نمونه انس بن مالک چنین نقل کرده که روزی همراه با ابوذر، سلمان، زید بن ثابت و زید بن ارقم نزد رسول خدا (ص) بودیم که آن حضرت ضمن بیان داستان معراج خود، نام فرزندان امام حسین (ع) را که از امامان معصومند، برده و در ادامه فرمودند: در این هنگام سر خود را بلند کردم پس نورهای علی، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و حجت را دیدم... پس گفتم خدایا اینان چه کسانی هستند؟ فرمود:... آنان امامان پس از تو، تطهیر شدگان از صلب تواند»[۲۹].

احادیث علوی

بخش وسیعی از روایات منقول از امیرمؤمنان (ع)، ویژه معرفی معصومان و به عبارت دیگر مصادیق معصومان است. شخص پیامبر اکرم (ص)، اولی الامر، اهل بیت رسول خدا (ع) و به طور ویژه امام حسن و امام حسین (ع)، از جمله کسانی هستند که در کلام امیرالمؤمنین (ع)، با عنوان معصوم معرفی شده‌اند.

سلیم بن قیس هلالی از امیرمؤمنان (ع) چنین نقل کرده که آن حضرت پس از سفارش به پیروی از رسول گرامی اسلام (ص) و اولی الامر که در روایات همان امامان معصوم (ع) معرفی شده‌اند، می‌‌فرماید: «همانا خدا به اطاعت رسولش فرمان داد زیرا او معصوم و تطهیر شده است و امر به گناه نمی‌کند و به اطاعت اولی الامر نیز فرمان داده است چون آنان معصوم و تطهیر شده‌اند و به گناه امر نمی‌کنند»[۳۰]. در سایر کلمات امیرالمؤمنین (ع) بر عصمت اهل بیت پیامبر (ع) تاکید شده است[۳۱].

همچنین در کلمات آن حضرت بر عصمت امام حسن و امام حسین (ع) نیز به طور ویژه و خاص تاکید شده است. در این باره طارق بن شهاب از امام علی (ع) نقل کرده که آن حضرت به امام حسن و امام حسین (ع) می‌‌فرمود: «شما دو امام پس از من، سرور جوانان بهشت و معصومید. خداوند شما را حفظ فرماید»[۳۲].

احادیث سایر امامان

علاوه بر پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) سایر امامان (ع) نیز در روایات خویش به معرفی مصادیق شخص معصوم پرداخته‌اند.

احادیث امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی (ع) در خطبه‌ای که روز شهادت پدر بزرگوارشان و هنگام بیعت کردن مردم با خویش در کوفه ایراد کردند، فرمودند: «ما حزب الله پیروز و عترت نزدیک رسول الله و اهل بیت پاک و پاکیزه و یکی از دو ثقلی هستیم که پیامبر پس از خود در میان امتش بر جا گذاشته است»[۳۳].

روشن است که امام در این خطبه بر طاهر و پاک بودن اهل بیت پیامبر تاکید کرده و آنها را به عنوان مصادیق معصومین معرفی فرموده است.

احادیث امام حسین (ع)

امام حسین (ع) در پاسخ درخواست مروان از ایشان که آن حضرت را به بیعت با یزید فراخوانده بود، می‌‌فرماید: «ای دشمن خدا از من دور شو که ما از اهل بیت رسول خدا هستیم و تو رجس و پلیدی هستی و ما از اهل بیت پاکیزه ای هستیم که خداوند در باره انها این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۴] [۳۵].

در این کلام، امام حسین (ع) خود را از اهل بیتی می‌‌داند که خداوند تطهیرشان کرده و آیه تطهیر را در شانشان نازل فرموده است.

احادیث امام سجاد (ع)

یزید بن حسن کحال، غلام زید بن علی از پدرش نقل می‌‌کند که امام کاظم (ع) از پدرش امام صادق (ع) و آن حضرت از امام باقر (ع) و ایشان از امام سجاد (ع) نقل می‌‌کنند که آن حضرت فرمود: «از خاندان ما جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند امام باشد و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا شناخته شود به همین جهت امام نیست مگر کسی که منصوص از جانب خدا باشد»[۳۶].

احادیث امام باقر (ع)

امام باقر (ع) در روایتی اهل بیت پیامبر (ص) را همان مصادیق اولی الامر برشمرده و می‌‌فرمایند: «مقصود از اهل بیت پیامبر، امامان هستند که حق تعالی ایشان را با طاعت خود مقرون کرده و فرموده است: ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ [۳۷] و مقصود از صاحبان امر، امامان معصوم‌اند که از هر گونه آلودگی پاکند؛ مرتکب هیچ گناهی نمی‌شوند و اساسا کوچکترین عصیانی از آنان سر نمی‌زند[۳۸].

احادیث امام صادق (ع)

امام صادق (ع) نیز همچون دیگر پیشوایان مذهب، امامان بر حق شیعه را دوازده نفر برشمرده و ضمن نام بردن از آنها، بر معصوم بودنشان تأکید می‌‌فرماید. آن حضرت در پاسخ پیرمردی که آروزی دیدار قائم آل محمد (ص) را داشت، می‌‌فرماید: «ای پیرمرد همانا قائم ماقیام می‌‌کند در حالی که از صلب فرزندم حسن (منظور امام حسن عسکری است) بوده و او از صلب علی (امام هادی) و او از صلب محمد (امام جواد) و او از صلب علی (امام رضا) و او از صلب این فرزندم است در حالی که اشاره می‌‌کرد به موسی و این (امام کاظم) نیز از صلب من است. ما دوازده نفریم که همگی معصوم و پاکیزه شده ایم»[۳۹].

احادیث امام کاظم (ع)

امام کاظم (ع) نیز همچون دیگر امامان، به آگاه کردن مردم در باره عصمت پیشوایان خود توجهی ویژه داشته است. آن حضرت هنگام زیارت قبر جد خویش، امیرالمؤمنین (ع) با اشاره به پیشوایان و امامان دین، بر مطهر بودن آنها تاکید کرده[۴۰] و در بیانی دیگر، امامان پاک (ع) را معدن عصمت معرفی فرموده‌‌اند[۴۱].

احادیث امام هادی (ع)

امام هادی (ع) نیز در برخی فرازهای زیارت جامعه کبیره خود که حاوی مطالب ارزشمندی پیرامون امامت اهل بیت رسول خدا (ص) و اوصاف والای آنها است، به معرفی معصومان پرداخته‌اند. آن حضرت در موضعی از این زیارت چنین می‌‌فرمایند: «شهادت می‌‌دهم که شما امامان، رشد یافته، هدایت شده، معصوم، محترم، مقرب، متقی، راستگو، برگزیده، مطیع خدا، برپادارنده امر او و عامل اراده‌اش هستید... خداوند شما را از گمراهی دو رکرده و از فتنه‌ها امان داده و از پلیدی‌ها پاک کرده و ناپاکی‌ها ر ا از شما برده است[۴۲].

توقیعات امام زمان (ع)

امام زمان (ع) در یکی از نامه‌های خود خطاب به اسحاق بن احمد از مسأله عصمت سخن به میان آورده و در باره امامان دوازده گانه شیعه می‌‌فرمایند: «... خداوند متعال آنها را از گناهان معصوم ساخته و از عیب‌ها مبرا نموده و از پلیدی‌ها تطهیر و اط شبهات منزه کرده است»[۴۳].

اثبات عصمت

اثبات عصمت پیامبران و امامان

عصمت پیامبران
عصمت اهل بیت
  1. عصمت امامان اثنی عشر
    1. حدیث ثقلین
    2. حدیث منزلت
    3. حدیث سفینه
    4. حدیث امان
    5. احادیث معیت
      1. حدیث علی مع القرآن
      2. حدیث علی مع الحق
  2. عصمت حضرت فاطمه
    1. حدیث کساء
    2. حدیث مباهله

جمع‌بندی

محتوای خام سابق

عصمت در آستان امامان معصوم

از جمله مقامات امامان معصوم(ع) مقام عصمت که در زیارت جامعه کبیره با عبارت " الْمَعْصُومُون‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" آمده است.

واژه "عصمت" از ریشه "عصم" در عربی به معنای منع و امساک است و چون شخص معصوم، از خطا و گناه بازداشته می‌شود، به او معصوم می‌گویند[۴۴].

پیرامون معنای اصطلاحی عصمت، برخی حقیقت عصمت را لطف و تفضل الهی و عده‌ای، آرا قوه عاقله و دسته‌ای، ملکه نفسانی و گروهی، حیثیت ویژه‌ دانسته‌اند[۴۵].

حق مطلب آن است که در تحقق ملکه عصمت، قابلیت قوه عاقله معصوم و لطف الهی، مؤثری باشند[۴۶].

پیشوایان معصوم، قابلیت دریافت عصمت اعطایی از خداوند متعال را در دوره عالم ذر دریافت کرده‌اند، لذا عصمت پیامبران و امامان، قبل از بعثت و امامت و حتی قبل از جهان دنیوی اثبات می‌گردد[۴۷].

برای عصمت در بیان لغویان معانی‌ای چون منع از گناه، حفظ از گناه، نگه‌داری و امساک بیان شده است.[۴۸].

قصه حضرت یوسف(ع) و زلیخا

در جریان عشق آتشین زلیخا نسبت به حضرت یوسف(ع) و خلوتگاه عجیبی که برای انحراف فکر حضرت یوسف(ع) فراهم ساخته بود، قرآن می‌گوید: ﴿ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ [۴۹][۵۰].

"برهان" در لغت و در بسیاری از آیات قرآن به معنای "علم و دانش، یا چیزی که به علم و دانش بازگشت می‌کند" آمده است. در حقیقت علم خداداد یوسف بود که او را از این عمل بازداشت؛ بنابراین، سرچشمه "عصمت" در این آیه، همان "برهان پروردگار" است[۵۱].

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. ر. ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه تا پایان قرن پنجم هجری، ص۹۷.
  9. «خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  10. ««...فأنا وأهل بیتی مطهرون من الذنوب»، فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص ۳۴۰، سیوطی جلال الدین، الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۹، شوکانی، محمدعلی، فتح القدیر، ج۴، ص۲۸۰.
  11. ر. ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹۲؛ جوهری اسماعیل بن حماد، صحاح، ج۱، ص۴۸-۴۷، محمدبن مکرم، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۷.
  12. «فانهم خیرة الله عزوجل و صفوته و هم المعصومون من کل ذنب و خطیئة». محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، الامالی، ص۵۸۳.
  13. «فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن، و من کل دنیة و کل رجاسة، فنحن علی منهاج الحق و من خالفنا فعلی منهاج الباطل». نعمانی محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمومنین.
  14. «دعا (النبی) (ص) الله لی ان لا انسی شیئا علمنی ایاه فما نسیت من حرام و لا حلال و امر و نهی و طاعة و معصیة و لقد وضع یده علیصدری و قال: اللهم املاء قلبه علما و حکما و نورا ثم قال لی: اخبرنی ربی عزوجل انه قد استجاب لی فیک»، ابن عساکر علی بن حسین، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص ۳۸۶؛ محمد بن محمد بن نعمان، (شیخ مفید)، الارشاد، ج۱، ص ۱۹۵.
  15. «والله ما کذبت و ... و لا ضللت و لا ضل بی و لا نسیت ما عهد الی و انی لعلی بینة من ربی بینها لنبیه (ص)...»، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص ۳۹۶.
  16. «عهد من (امامت) به ظالمین نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  17. «أن الامامة لا تصلح لمن قد عبد صنما او وثنا او اشرک بالله طرفة عین و إن أسلم بعد ذلک ... و کذلک لا تصلح الإمامة لمن قد ارتکب من المحارم شیئا صغیرا او کبیرا و ان تاب منه بعد ذلک»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص۳۱۰.
  18. «... الامام المطهر الذنوب المبرأ من العیوب مخصوص بالعلم ... و هو معصوم موید موفق مسدد قد امن الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه ...»، صدوق، محمدبن علی بن الحسین، عیون اخبار الرضا (ع)، ص۲۰۰-۱۹۵.
  19. طوسی، محمد بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۸.
  20. «...لا یعصون و هم المویدون الموفقون المسددون... لا یفارقهم روح القدس و لا یفارقونه و لا یفارقون القرآن و لا یفارقهم صلوات الله علیهم اجمعین»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۳.
  21. «المعصوم هو الممتنع بالله من جمیع محارم الله و قال الله تبارک و تعالی: و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
  22. «هذا روح القدس الموکل بالائمة یوفقهم و یسددهم و یربیهم بالعلم»، طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
  23. « الامام منا لایکون الا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  24. «لا یکون الامام الا معصوما و لم تعلم عصمته الا بنص الله عزوجل علیه علی لسان نبیه لان العصمة لیست فی ظاهر الخلقة فتری کالسواد و البیاض و ما اشبه ذلک و هی مغیبة لا تعرف الا بتعریف علام الغیوب عز و جل»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص۳۱۰.
  25. «عشر خصال من صفات الامام: العصمة و النصوص و ان یکون اعلم الناس و اتقاهم الله و اعلمهم بکتاب الله و ان یکون صاحب الوصیة الظاهرة و یکون له المعجز و الدلیل و تنام عینه و لا ینام قلبه و لا یکون له فیء و یری من خلفه کما یری من بین یدیه»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۲، ص۴۲۸.
  26. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسرشد فی امامة امیرالمومنین، ص ۳۹۹؛ قمی علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص ۵-۴.
  27. «علی مع الحق و الحق مع علی ..»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۲، ص ۵۵۹؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، وقعة الجمل، ص ۳۶؛ حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک، ج۳، ص۱۲۴، خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد؛ ج۱۴، ص ۳۲۲.
  28. «عَلِیٌّ‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ‏ مَعَ‏ عَلِیٍّ‏ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»، الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴.
  29. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۶۹-۷۴ و ص ۱۹ و ص۱۰۴-۱۰۲؛ مفید محمد بن محمد بن نعمان، الامالی، ص۷۹ و ۷۸.
  30. «و انما امر الله عز و جل بطاعة الرسول لانه معصوم مظهر لا یأمر بمعصیته و انما أمر بطاعة اولی الامر لانهم معصومون مطهرون لا یامرون بمعصیة»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص ۱۳۹؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲۳.
  31. ر. ک: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمومنین، ص۳۹۹.
  32. «انتما امامان بعدی سیدا شباب اهل الجنة و المعصومان حفظکما الله و لعنة الله علی من عاداکما»، خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۲.
  33. «نحن حزب الله الغالبون و عترة رسوله الاقربون و اهل بیته الطیبون الطاهرون و احد الثقلین اللذین خلفهما رسول الله (ص) فی امته» مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الامالی، ص ۳۴۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۱۲۱؛ مروج الذهب، مسعودی علی بن حسین، ج۲، ص۴۳۱.
  34. «خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه۳۳
  35. کوفی احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷.
  36. صدوق، محمدبن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
  37. «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد» سوره نساء، آیه۵۹.
  38. صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۳.
  39. «یا شیخ ان قائمنا یخرج من صلب الحسن و الحسن یخرج من صلب علی و علی یخرج من صلب محمد و محمد یخرج من صلب علی و علی یخرج من صلب ابنی و اشار الی موسی و هذا یخرج من صلبی نحن اثنی عشر کلنا معصومون مطهرون»، خزار قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۲۶۶-۲۶۴.
  40. «...اللهم صل علی الأئمة من ولده... المطهرین الذین ارتضهیتهم انصارا لدینک و حفظة لسرک و شهداء علی خلقک و أعلاما لعبادک ...»، ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۴-۴۲.
  41. «اللهم صل علی محمد و آله الأئمة ینابیع الحکمة و اولی النعمة و معادن العصمة»، طوسی، محمدبن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۹-۷۹۸.
  42. «وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطیعُونَ لِلّهِ الْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ الْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ...»، زیارت جامعه کبیره.
  43. «... بأن عصمهم من الذنوب و برأهم من العیوب و طهرهم من الدنس و نزههم من اللبس»، طوسی، محمد بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۸.
  44. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  45. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  46. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  47. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  48. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۷.
  49. و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه:۲۴.
  50. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۶.
  51. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۴۷.