عصمت در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

عصمت در حدیث، به معنای دوری معصومان از خطا و گناه است. این عصمت موجب اعتماد و اطمینان پیروان به درستی گفته‌ها و اعمال معصوم و انطباق آنها با دین حق و فرامین الهی است و چون معصومان به خاطر قابلیت و لطف الهی می‌‌توانند چنین نیرویی را داشته باشند به ایشان معصوم می‌گویند. در مجامع روایی شیعه و اهل سنت، روایات فراوانی وجود دارد که موضوع عصمت معصومان در آنها مورد تأیید قرار گرفته است. این احادیث بر دو گونه است: در برخی از احادیث ویژگی‌هایی برای معصومان بیان شده که لازمه آن عصمت است، مانند حدیث ثقلین، حدیث سفینه و حدیث امان که بر عصمت امامان دلالت دارند. گروه دیگری از احادیث نیز وجود دارد که صریحا بر عصمت معصومان (ع) و طهارت ایشان از هر گونه رجس و پلیدی و گناه دلالت دارند. به طور کلی آنچه پیرامون عصمت و موضوعات مرتبط با آن همچون گستره عصمت، منشأ عصمت و شرطیت عصمت در روایات آمده غالباً مرتبط با عصمت پیامبر خاتم(ص) و امامان اهل بیت(ع) است و در مورد سایر انبیا(ع)، هر چند اصل معصوم بودنشان مورد تاکید قرار گرفته اما به گستره و منشأ عصمت ایشان چندان اشاره‌ روشنی نشده است.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

پیشینه استعمال عصمت در احادیث

برخی از موارد استعمال واژه عصمت در روایات، که به عنوان تاریخچه استعمال واژه عصمت در روایات مطرح می‌شود، از این قرار است:

  1. پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ‏ أُعْطِيَ‏ أَرْبَعَ‏ خِصَالٍ‏ فِي الدُّنْيَا، فَقَدْ أُعْطِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ فَازَ بِحَظِّهِ مِنْهُمَا: وَرَعٌ يَعْصِمُهُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ...»[۱۱].
  2. پیامبر(ص) فرمود: «وَ إِنَّ اللَّهَ يَعْصِمُ‏ مَنْ‏ أَطَاعَهُ‏ وَ لَا يَعْصِمُ‏ مَنْ عَصَاهُ»[۱۲].
  3. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «سه مطلب است که هرکس محافظت کند معصوم از شیطان رجیم می‌شود...»[۱۳].
  4. امام سجاد(ع): «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي‏ مِنَ‏ الْمَعْصُومِينَ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الزَّلَلِ‏ وَ الْخَطَايَا بِتَقْوَاكَ»[۱۴].
  5. امام سجاد(ع): «خدایا با سلطه خود بر سلطه شیطان غلبه کن تا با کثرت دعایمان ما را از او حفظ کنی و در زمره معصومین از او قرار بگیریم»[۱۵].
  6. امام صادق(ع): «گفتند: چرا انسان معصوم از بدی‌ها نیست تا بدی‌ها به او نرسد...»[۱۶].
  7. امام صادق(ع): «حاجی و عمره‌گزار مانند دو کودکی که یکی از آنها بدون گناه مرده و دیگری در تمام زندگی معصوم بوده برمی‌گردند»[۱۷].
  8. امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ لَيُهَوِّنَانِ‏ الْحِسَابَ‏ وَ يَعْصِمَانِ‏ مِنَ الذُّنُوبِ»[۱۸].
  9. علی بن بصیر از امام(ع) درخواست کرد دعایی به او بیاموزد که با خواندن آن، عصمت از گناهان پیدا کند[۱۹].
  10. امام رضا(ع): «از خداوند بخواهید... شما را معصوم از گناهان قرار دهد»[۲۰].
  11. روایت شده: «الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ تَعَالَى يُنِيرُ الْقَلْبَ وَ يَعْصِمُ‏ عَنْ‏ مُعَاوَدَةِ الذَّنْبِ‏»[۲۱].
  12. در اعمال روز جمعه آمده: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْكَهْفِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَهُوَ مَعْصُومٌ إِلَى ثَمَانِيَةِ أَيَّامٍ وَ إِنْ خَرَجَ‏ الدَّجَّالُ‏ عُصِمَ‏ مِنْهُ‏»[۲۲].
  13. در دعای شب یازدهم: «مَا يُسْعِدُهُ‏ بِطَاعَتِكَ‏ وَ تَجَنُّبِهِ الشِّقْوَةَ بِمَعْصِيَتِكَ حَتَّى يَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ»[۲۳].
  14. «مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ الْخَطَايَا تَائِبِينَ‏ وَ عَنِ‏ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ مُنَزَّهِينَ وَ مِنَ الشِّرْكِ وَ الزَّيْغِ وَ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ مَعْصُومِينَ»[۲۴].
  15. «وَ اجْعَلْنِي‏ بِطَاعَتِكَ‏ مَعْصُوماً عَنْ‏ طَاعَةِ مَنْ سِوَاكَ يَا بَارِئُ وَ اجْعَلْنِي عامِلًا بِطاعَتِكَ‏ مَعْصُوماً عَنْ‏ طاعَةِ مَنْ‏ سِواكَ»[۲۵].
  16. امام صادق(ع): «عِصْمَةً تَحُولُ‏ بَيْنِي‏ وَ بَيْنَ‏ الذُّنُوبِ‏ حَتَّى أُفْلِحَ بِهَا بَيْنَ الْمَعْصُومِينَ عِنْدَكَ»[۲۶].
  17. دعای هنگام رؤیت هلال: «وَ اعْصِمْنَا مِنَ‏ الْآثَامِ‏ وَ الْحَوْبَةِ»[۲۷].[۲۸]
  18. حضرت امیر (ع): «إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ»[۲۹]: همانا مردم با پادشاهان و دنیا هستند مگر آنکه خداوند آنها را نگه دارد.
  19. هنگامی که رسول خدا (ص) از جنگ بدر فارغ شد، جبرئیل درحالی که بر اسب قرمزی سوار بود نزد او آمد؛ زره پوشیده و نیزه‌اش در دست بود. قَد عَصَم ثَنِيه الغُبارُ: مسیری را که از آنجا آمده بود غبار سد کرده بود. «عصم» در این حدیث به معنای مَنَع و سدَّ آمده است[۳۰] یا به معنای ملازمت می‌تواند باشد که مسیر حرکت او با غبار پوشیده و ملازم غبار بود[۳۱].
  20. رسول خدا (ص) چهار دسته را اهل بهشت می‌داند؛ درباره دسته نخست این‌گونه می‌فرماید: «مَنْ كَانَتْ عِصْمَتُهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[۳۲]: کسی که نگهبان، حافظ و حامی او شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت رسول اکرم (ص) می‌باشد.
  21. خطبه حضرت علی (ص) در روز جمعه: «وَ عَصَمَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ»[۳۳]: و خداوند، ما و شما را از ارتکاب گناهان نگه دارد.
  22. دعای امام سجاد (ع): «وَ طَهِّرْنِي بِالتَّوْبَةِ وَ أَيِّدْنِي بِالْعِصْمَةِ»[۳۴]: خدایا! مرا با توبه پاک نما و با نگهداری و حمایتت تأیید کن.
  23. دعای امام سجاد (ع): «وَ هَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِك»[۳۵]: خداوندا! به من عصمتی عطا کن که تو را به ترس از تو نزدیک سازد و مرا از ارتکاب حرام‌های تو باز دارد.
  24. مناجات حضرت علی (ع): «إِلَهِي لَا سَبِيلَ إِلَى الِاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا بِعِصْمَتِكَ... كَيْفَ بِالاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ مَا لَمْ تُدْرِكْنِي فِيهِ عِصْمَتُكَ»[۳۶]: خداوندا! مرا به دوری از گناه راهی نیست مگر به کمک و نگهداری خودت... و چگونه می‌توانم از گناهان دوری جویم مادامی که حفظ و نگهداری تو به من نرسیده باشد.
  25. روایات زیادی هست که بر عقد نکاح و علقه زوجیت میان زن و مرد لفظ «عصمت» را اطلاق کرده‌اند[۳۷] عصمت در این موارد نیز به همان معنای لغوی آمده است.
  26. حضرت مسیح (ع): «وَ أَكْثِرْ حَمْدَ اللَّهِ عَلَى الْفَقْرِ فَإِنَّ مِنَ الْعِصْمَةِ أَنْ لَا تَقْدِرَ عَلَى مَا تُرِيدُ»[۳۸]: و خداوند را بر فقر بسیار سپاسگزار باش؛ زیرا اینکه تو قدرت بر هرچه می‌خواهی نداشته باشی، خودنگهداری و محافظت خدا نسبت به تو محسوب می‌شود.
  27. شبیه روایت فوق، حکمتی از امیرالمؤمنین (ع) است: «مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي»[۳۹]: مانع داشتن برای گناه کردن، گونه‌ای از ترک گناه است[۴۰]. ابن ابی الحدید در ذیل این حدیث می‌گوید: مراد از عصمت در این روایت معنای کلامی آن نیست؛ چون عصمت کلامی مشروط به قدرت است[۴۱]. در روایت دیگری نیز در نهج البلاغه عصمت به معنای لغوی آن آمده است: «إِنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَيْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ»[۴۲]: بر کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکرِ این نعمت بگزارند، چندان که این شکرگزاری آنان را مشغول دارد و به گفتن عیب مردمان وانگذارد.
  28. عبدالعزیز بن مسلم سخن طولانی و مفصّلی با امام رضا (ع) در شأن و صفات امام دارد که طبق آن، امام (ع) در تبیین مقام این‌گونه می‌فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ»[۴۳]: بنده‌ای را که خداوند برای سرپرستی امور خلق برمی‌گزیند، شرح صدری برای این مقام به او عطا می‌کند؛ چشمه‌های حکمت را در دل او به ودیعت می‌نهد؛ علم ویژه‌ای را به او الهام می‌کند که بعد از آن از پاسخ هیچ پرسشی عاجز نیست و هیچ گاه از یافتن صواب متحیر نیست. پس او معصوم و برخوردار از تأییدات و توفیقات است و از هر خطا و لغزشی در امان است؛ خدا تنها با او چنین می‌کند تا بتواند حجت بر بندگانش باشد و گواه بر خلق قرار گیرد. همان‌طور که مشاهده گردید معنایی که از عصمت درباره امامان مطرح شد، معنا و صفت ویژه‌ای است که به طور اختصاصی در عده‌ای وجود دارد و این همان معنای کلامی عصمت است. در این روایت علم و شعور ویژه‌ای همراه با الهام را برای بندگان مختار الهی بر شمرده است که نتیجه این علم و شعور خاص، عصمت از گناه و عصمت از خطا در مقام تبلیغ احکام الهی و عقاید و معارف دینی می‌باشد. با اضافه کردن توفیق و تسدید ویژه‌ای که از سوی خداوند متعال به آنان اعطا می‌شود، عصمت از اشتباه و لغزش‌های عادی و سهو و نسیان را نیز برای آنها اثبات می‌کند و دلیل عصمت از اشتباه و خطا را همان حجت خدا بودن امام و نبی است و اینکه شاهد و گواه بر بندگان بودن تمام نمی‌شود مگر به این درجه از عصمت.
  29. سلیم بن قیس الهلالی از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا»[۴۴]: خداوند متعال ما را پاک کرد و به مقام عصمت رسانید و ما را گواه بر خلق و حجت روی زمین قرار داد و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد. ما هیچ گاه از قرآن جدا نمی‌شویم و قرآن نیز از ما جدا نمی‌شود. بخش نخست این حدیث یقیناً عصمت از گناه را افاده می‌کند؛ اما بخش پایانی آنکه جداناپذیری قرآن و امامان را مطرح می‌سازد، همان‌گونه که قرآن خطاناپذیر است می‌توان برداشت کرد که عصمت از خطا و خطاناپذیری ائمه (ع) را نیز ایفاد می‌کند.
  30. امام کاظم (ع) درباره امامان می‌فرماید: «... عَصَمَهُمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ»[۴۵]: آنها را از گناهان معصوم کرد. این روایت تنها عصمت از گناه را افاده می‌کند.
  31. امام صادق (ع) در توصیف مقام امامت می‌فرماید: «... اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ... مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ»[۴۶]: خداوند به علم خود امامان را برگزید و آنها را به پاکی و طهارت انتخاب کرد،... آنها از لغزش‌ها معصوم‌اند و از زشتی‌ها مصون. این روایت نیز، هم عصمت از گناه و هم عصمت از اشتباه را ایفاد می‌کند.
  32. امام صادق (ع): «نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا»[۴۷]: ما قوم معصومی هستیم که خداوند به اطاعت از ما امر کرده است و از سرپیچی ما بازداشته است.
  33. حضرت امیرالمؤمنین (ع) درباره صفات امام می‌فرماید: «وَ الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ عَلَامَاتٌ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو بِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا»[۴۸]: امامی که شایستگی امامت را داراست، دارای نشانه‌هایی است؛ یکی از آنها این است که او از همه گناهان معصوم است؛ چه گناه صغیره و چه گناه کبیره؛ در مقام فتوا لغزش نمی‌کند و پاسخ خطا نمی‌دهد؛ سهو نمی‌کند و نسیان ندارد و چیزی از کارهای دنیوی او را غافل نمی‌سازد. این روایت نیز عصمت مطلقه از گناه، خطا، نسیان و امور عادی زندگی را برای امام اثبات می‌کند.
  34. روایتی در معنای عصمت از هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل شده است: از هشام سؤال می‌شود معنای «إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً» چیست؟ (اینکه می‌گویند امام حتماً معصوم است، یعنی چه؟) هشام گفت: از امام صادق (ع) همین سؤال را پرسیدم، آن حضرت فرمود: «الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ» و فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۴۹]»[۵۰]. طبق این حدیث، معصوم کسی است که به کمک [و لطف] خدا از همه گناهان الهی خودداری می‌ورزد.
  35. روایتی در ذیل آیه وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ[۵۱] وارد شده است که راوی از امام صادق (ع) می‌پرسد پس این همه مصایبی که بر پیامبر و اهل بیت (ع) وارد شده است، حال آنکه «هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ»: آنها معصوم و اهل بیت طهارت بودند که آن حضرت در پاسخ می‌فرماید: این مصایب برای افزایش اجر و پاداش آنها بود بدون اینکه گناهی کرده باشند[۵۲]. نیز سلسله روایاتی از این قبیل که توبه‌های زیاد رسول خدا (ص) را معرفی می‌کند: «مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ»: بدون اینکه گناهی کرده باشد[۵۳]. خود سؤال راوی نشان دهنده وجود فضایی است که راوی در آن تنفس می‌کرده است و آن این بوده است که پیامبر و اهل بیت (ع) از هرگونه گناهی منزّه‌اند، پس چرا این آیه به طورکلی چنین بیانی دارد که تمام مصایب نتیجه گناهان بشر است؛ ازاین رو در مورد پیامبر و امامان (ع) در خصوص محتوای این آیه چنین پرسشی را مطرح کرده است.
  36. امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ»[۵۴]. مراد از این شهادت به عصمت، با ملاحظه بخش‌های قبل و بعد این بخش از زیارت، یقیناً معنای دینی عصمت مراد است نه صرف معنای لغوی آن. در بخش دیگری از این زیارت این معنا، مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است: «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً»[۵۵]: خداوند شما امامان را از لغزش‌ها نگاه داشته و از فتنه‌ها ایمن کرده است و شما را از پستی پاک کرده است و تنها از شما اهل بیت پلیدی‌ها را برداشته است و شما را پاک گردانیده است پاک گردانیدنی. این معنا اشاره به حقیقت و معنای دینی عصمت می‌باشد.
  37. ابن عباس از حضرت امیرالمؤمنین (ع) از تفسیر آیات مربوط به سلیمان و قصه مشغول شدن به اسب‌ها و قضا شدن نماز عصر ایشان و برگرداندن خورشید[۵۶] سؤال می‌کند، آن حضرت تفسیر کعب را رد می‌کند و تفسیری ارائه می‌دهد که حضرت سلیمان نماز عصر را در وقت خود خوانده است و سپس در پایان یک گزاره کبرای کلی می‌فرماید: «إِنَّ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ لَا يَظْلِمُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ بِالظُّلْمِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ»[۵۷]: پیامبران الهی نه ظلم می‌کنند و نه فرمان به ظلم می‌دهند؛ چراکه آنان معصوم و پاک‌اند. هم سؤال ابن عباس و هم پاسخ آن حضرت دلالت بر معنای دینی عصمت در صدر اول اسلام دارد. این روایت به دلیل نقلی از حضرت امیر (ع) نیز حایز اهمیت است.
  38. همچنین ابن عباس از رسول خدا (ص) خطبه‌ای طولانی نقل می‌کند که در ضمن آن چنین فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ مَفْتُونِينَ أَوْ فَاتِنِينَ... وَ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ كُلِّ نَجَسٍ فَنَحْنُ الصَّادِقُونَ»[۵۸]: «ای مردم! ما اهل بیت را اختصاصاً خداوند از اینکه فریب بخوریم یا فریبکار باشیم معصوم قرار داده است و ما اهل بیت را خداوند از هر پلیدی پاک کرده است و ما راستگویان هستیم». اهمیت این روایت در دلالت بر معنای کلامی عصمت، نقل آن از رسول خدا (ص) است.
  39. روایتی از امام رضا (ع) درباره حضرت یوسف (ع) وجود دارد که او را از هر گناهی تبرئه می‌کند و لفظ معصوم را بر وی اطلاق می‌کند: «لَكِنَّهُ كَانَ مَعْصُوماً وَ الْمَعْصُومُ لَا يَهُمُّ بِذَنْبٍ وَ لَا يَأْتِيهِ»[۵۹]: اما حضرت یوسف (ع) معصوم بود و معصوم هیچ گاه قصد گناه نمی‌کند و مرتکب آن نمی‌شود.
  40. در زیارت امام صادق (ع) از حضرت امیرالمؤمنین (ع) چنین آمده است: «إِمَامِ الْمُخْلِصِينَ وَ الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ الْمُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيْبِ الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّيْبِ»[۶۰]. در توصیف حضرت علی (ع)، عصمت از وهن، اشتباه، لغزش و پاکی از هر عیب و نقص و شک و شبهه اعتقادی را به ایشان نسبت می‌دهد.
  41. در زیارت امام عسکری (ع) درباره حضرت امام هادی (ع) نیز چنین تعبیری وجود دارد: «وَ الشَّهِيدِ عَلَى الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرِّجْسِ»[۶۱].[۶۲]

گستره عصمت

احادیث متعددی از لسان پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) نقل شده که می‌توان از آنها به گستره عصمت معصومان پی برد. این احادیث، حول دو محور هستند؛ یکی اخباری که دلالت بر عصمت عملی معصومان دارد یعنی روایات به این نکته اشاره دارند که معصومین از تمامی گناهان مبرا هستند یا اینکه به ریشه گناهان اشاره می‌کنند که آن عوامل در معصومین وجود ندارد و دیگری اخبار دال بر عصمت علمی معصومان. این روایات نیز بر عصمت امامان از خطا و نسیان و سهو و غلط در علوم و وقایع خارجی دلالت می‌کنند و به روایات تسدید امامان به وسیله روح القدس معروف‌اند.

به طور کلی باید گفت: احادیثی که در باب عصمت عملی امامان است از حیث تعداد بسیار زیاد است تا جایی که هر بیننده و شنونده را از حیث صدور مطمئن می‌کند. این احادیث عمدتاً از پیامبر اکرم (ص)، امام علی (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام رضا (ع) نقل شده است[۶۳]. این روایات غیر از اینکه به عصمت عملی امامان شهادت می‌دهند، از حیث معنا هم متواترند و می‌توانیم آنها را به چند دسته تقسیم کنیم:

  1. روایاتی که به طور مطلق امامان را از گناه و خطا معصوم و مبرا می‌دانند؛
  2. روایاتی که زمینه‌ها و چگونگی پیدایش عصمت امامان را بیان کرده و می‌گویند معصوم با تمسک به خداوند و قرآن تلاش و مجاهدت و تأیید به الهام الهی به عصمت مطلقه می‌رسند؛
  3. روایاتی که به عوامل و ریشه گناهان اشاره می‌کنند و با بیان بسیار زیبا و لطیف این عوامل را در امام منتفی می‌دانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست می‌آید.

اما احادیثی که در باب عصمت علمی امامان نقل شده، اگرچه از حیث سند و صدور، بعضاً ضعیف و کلاً در حد تواتر لفظی و صدوری نیست، ولی مستفیض و مشهورند[۶۴] از طرفی همه این روایات یک معنا را القا می‌کند و آن هم عصمت علمی امامان است، لذا دلالت این احادیث قابل خدشه نیست. شیخ کلینی هم که از راویان مورد وثوق است، همه این روایات را در کافی نقل کرده است و این روایات مورد استناد اصحاب بوده است، پس ضعف سند هم جبران می‌شود. در نتیجه از این روایات می‌فهمیم که امامان با توجه به الهامات روح‌القدس از ابتدای تولد تا لحظه مرگ با تلاش و مجاهدت نفس از گناه و اشتباه و نسیان به دورند و در سراسر زندگی هیچ اشتباه علمی هم نمی‌کنند[۶۵].

در ادامه به چند روایت با همین مضمون اشاره می‌کنیم.

احادیث نبوی

در برخی احادیث نبوی به قلمرو عصمت اشاره شده است که می‌‌توان این قلمرو را در دو بخش کلی خلاصه نمود[۶۶].

عصمت از گناه

مصونیت معصومان از ارتکاب گناه، نخستین بخشی است که در روایات نبوی نقل شده است. به عنوان نمونه می‌‌توان به روایتی از ابن عباس اشاره کرد که از پیامبر اکرم (ص) در این باره چنین نقل کرده که آن حضرت پس از نقل آیه تطهیر: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶۷]، می‌‌فرمایند: به خدا سوگند من و اهل بیت من از همه گناهان پاک و پاکیزه شده‌ایم[۶۸].

در روایت دیگری ابن عباس از رسول خدا (ص) خطبه‌ای طولانی نقل می‌کند که در ضمن آن چنین فرمود: «ای مردم! ما اهل بیت را اختصاصاً خداوند از اینکه فریب بخوریم یا فریبکار باشیم معصوم قرار داده است و ما اهل بیت را خداوند از هر پلیدی پاک کرده است و ما راستگویان هستیم»[۶۹].

عصمت از خطیئه

در برخی از روایات نبوی افزون بر عصمت از گناهان، بر عصمت از «خطیئه» نیز تاکید شده است. لغویون در تبیین این واژه بر این نظرند که واژه «خطیئه» از ریشه «خطا»، به معنای ضد «صواب» گرفته شده است، با وجود این، آنان تاکید دارند که این واژه به معنای گناه نیز به کار رفته و در مواردی نیز برای گناهی که غیر عمد انجام شده است، به کار می‌‌رود[۷۰].

محمد بن علی تمیمی از امام رضا (ع) و ایشان از اجداد طاهرینش (ع) و آنان از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده‌اند که پیامبر خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) برگزیدگان خدا بوده و از همه گناهان و خطیئات معصومند[۷۱].

احادیث علوی

عصمت از رجس و پلیدی

روایات منقول از امیرمؤمنان (ع) حاکی از آن است که از منظر آن حضرت، رسول گرامی اسلام (ص) و اهل بیت ایشان (ع) از همه گناهان ظاهری و باطنی و از هر رجس و پلیدی معصومند و مخالفت با آنها، مخالفت با حق و حقیقت است. به عنوان نمونه آن حضرت در یکی از خطبه‌هایشان می‌‌فرمایند: «به تحقیق ما از پلیدی‌های ظاهری و باطنی و از هر پستی و رجسی پاک شده‌ایم. پس ما بر راه و روش حقیم و هر کس که با ما مخالفت کند، بر راه و روش باطل است»[۷۲].

سلیم بن قیس الهلالی از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا»[۷۳]: خداوند متعال ما را پاک کرد و به مقام عصمت رسانید و ما را گواه بر خلق و حجت روی زمین قرار داد و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد. ما هیچ گاه از قرآن جدا نمی‌شویم و قرآن نیز از ما جدا نمی‌شود. بخش نخست این حدیث یقیناً عصمت از گناه را افاده می‌کند؛ اما بخش پایانی آنکه جداناپذیری قرآن و امامان را مطرح می‌سازد، همان‌گونه که قرآن خطاناپذیر است می‌توان برداشت کرد که عصمت از خطا و خطاناپذیری ائمه (ع) را نیز ایفاد می‌کند.

امیرالمؤمنین (ع) درباره صفات امام می‌فرماید: امامی که شایستگی امامت را داراست، دارای نشانه‌هایی است؛ یکی از آنها این است که او از همه گناهان معصوم است؛ چه گناه صغیره و چه گناه کبیره؛ در مقام فتوا لغزش نمی‌کند و پاسخ خطا نمی‌دهد؛ سهو نمی‌کند و نسیان ندارد و چیزی از کارهای دنیوی او را غافل نمی‌سازد[۷۴]. این روایت نیز عصمت مطلقه از گناه، خطا، نسیان و امور عادی زندگی را برای امام اثبات می‌کند.

عصمت از اشتباه و فراموشی

در برخی کلمات امیرالمؤمنین (ع) به مصونیت امام (ع) از اشتباه و فراموشی نیز اشاره شده است. آن حضرت در یکی از خطبه‌های خویش در این باره به نقل از رسول خدا (ص) می‌‌فرمایند: «پیامبر برایم دعا کرد تا چیزی را که به من تعلیم داده بود، فراموش نکنم. پس هیچ حرام و حلالی، امر و نهیی و طاعت و معصیتی را فراموش نکردم. پس رسول خدا دستش را روی سینه ام قرار داد و فرمود: خدایا قلبش را از علم و فهم و حکمت و نور پر کن. سپس پیامبر فرمود: خدا به من خبر داد که دعایم در حق تو مستجاب شده است[۷۵].

عبدالله بن یحیی و برخی دیگر از اصحاب نیز نقل کرده‌اند که امیرالمومین بر فراز منبر فرمود: «به خدا سوگند دروغی نگفتم... گمراه نشدم و کسی را گمراه نکردم و عهدم [با رسول خدا] را فراموش نکردم....»[۷۶].

صراحت این دو روایت در معصوم بودن امام از نسیان و فراموشی علاوه بر معصوم از ارتکاب گناه روشن است.

احادیث سایر امامان (ع)

قلمرو عصمت در روایات سایر اهل بیت (ع) نیز نقل شده است و امامان معصوم (ع) به مناسبت حد و مرز عصمت خویش را بیان کرده‌اند.

احادیث امام باقر(ع)

در روایتی، جابر می‌گوید: از امام باقر (ع) درباره علم عالم (پیغمبر و امام) پرسیدم فرمود: ای جابر همانا در پیغمبران و اوصیا پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح زندگی (حرکت)، روح قوه و روح شهوت. ای جابر ایشان به وسیله روح القدس، امور و مطالب زیر عرش تا زیر خاک را بدانند، سپس فرمود: ای جابر، این چهار روح اخیر پیش آمد و آفت می‌رسد، ولی روح‌القدس، بازی و یاوه‌گری نکند[۷۷].

احادیث امام صادق (ع)

حسین بن اشقر از هشام بن حکم سؤال کرد: معنای قولتان که می‌گویید «إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً» چیست؟ هشام گفت: روزی این سؤال را از امام صادق (ع) پرسیدم، امام (ع) فرمود: "معصوم کسی است که با تمسک به خدا از جمیع محارم الله امتناع کند" و خداوند متعال می‌فرماید: وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۷۸].[۷۹] این حدیث شریف با دو سند از امام سجاد و امام صادق (ع) نقل گردیده است[۸۰].

امام صادق (ع) در وصف امامان فرمود: "امام (ع) از لغزش‌ها معصوم و از تمام فواحش پاک است"[۸۱] این حدیث با مضامین مشابه از امام رضا و حضرت علی (ع) آمده است[۸۲].

امام صادق(ع) در روایت مفضل بن عمر در تبیین آیه لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۸۳] به قلمرو عصمت امام اشاره کرده و متصدی منصب امامت را از همه گناهان صغیره و کبیره معصوم دانسته و می‌‌فرماید: «امامت شایسته کسی نیست که بتی را عبادت کرده باشد و به اندازه پشم به هم زدنی برای خدا شریک قرار داده باشد؛ اگر چه پس از آن مسلمان شده باشد... همچنین امامت برای کسی که چیزی از گناهان صغیره یا کبیره را مرتکب شده باشد، شایسته نیست اگر چه بعدا توبه کند»[۸۴].

جابر جعفی می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: ای جابر همانا خداوند مخلوقات را سه دسته آفرید چنان‌که می‌فرماید: "و شما سه گروهید: دست راستی‌ها و تو نمی‌دانی دست راستی‌ها چه کسانی‌اند و دست چپی‌ها و تو نمی‌دانی دست چپی‌ها چه کسانی‌اند و پیشی‌گرفتگان که پیشی گرفته‌اند تنها ایشان، مقربان‌اند"[۸۵]. پیشی گرفتگان همان رسولان خدا و مخصوصین درگاه او از میان مخلوقات‌اند که خدا در ایشان پنج روح قرار داده است: ۱. ایشان را به روح القدس مؤید ساخت و به وسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند. ۲. ایشان را به روح ایمان مؤید ساخت و با آن از خدای بترسند. ۳. آنها را به روح قوه مؤید ساخت و با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند. ۴. آنها را به روح شهوت مؤید ساخت و با آن اطاعت خدا را خواستند و از نافرمانی او کراهت یافتند. ۵. در ایشان روح حرکت نهاد که همه مردم با آن رفت و آمد کنند و در مؤمنین دست راستی‌ها روح ایمان نهاد که با آن از خدا بترسند و در ایشان روح قوه نهاد و با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند و در ایشان روح شهوت نهاد و با آن خواهان اطاعت خدا گشتند و در ایشان روح حرکت نهاد که مردم با آن روح رفت و آمد کنند[۸۶].

امام صادق (ع) در توصیف مقام امامت می‌فرماید: خداوند به علم خود امامان را برگزید و آنها را به پاکی و طهارت انتخاب کرد،... آنها از لغزش‌ها معصوم‌اند و از زشتی‌ها مصون[۸۷]. این روایت نیز، هم عصمت از گناه و هم عصمت از اشتباه را ایفاد می‌کند.

امام صادق (ع): ما قوم معصومی هستیم که خداوند به اطاعت از ما امر کرده است و از سرپیچی ما بازداشته است[۸۸].

روایتی ذیل آیه وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ[۸۹] وارد شده که راوی از امام صادق (ع) سؤال می‌کند از مصایبی که بر پیامبر و اهل بیت (ع) وارد شده است، حال آنکه «هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ»: آنها معصوم و اهل بیت طهارت بودند. آن حضرت در پاسخ می‌فرماید: این مصایب برای افزایش اجر و پاداش آنها بود بدون اینکه گناهی کرده باشند[۹۰]. همچنین سلسله روایاتی از این قبیل وجود دارد که توبه‌های زیاد رسول خدا (ص) را «مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ»[۹۱] معرفی می‌کند. سؤال راوی نشان دهنده وجود فضایی است که راوی در آن تنفس می‌کرده و آن این بوده است که پیامبر و اهل بیت (ع) از هرگونه گناهی منزّه‌اند، پس چرا این آیه به طورکلی چنین بیانی دارد که تمام مصایب نتیجه گناهان بشر است؛ ازاین رو در مورد پیامبر و امامان (ع) در خصوص محتوای این آیه چنین پرسشی را مطرح کرده است.

در زیارت امام صادق (ع) از حضرت امیرالمؤمنین (ع) چنین آمده است: «إِمَامِ الْمُخْلِصِينَ وَ الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ الْمُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيْبِ الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّيْبِ»[۹۲]. در توصیف حضرت علی (ع)، عصمت از وهن، اشتباه، لغزش و پاکی از هر عیب و نقص و شک و شبهه اعتقادی را به ایشان نسبت می‌دهد.

احادیث امام کاظم (ع)

امام کاظم (ع) درباره امامان می‌فرماید: آنها را از گناهان معصوم کرد[۹۳]. این روایت تنها عصمت از گناه را افاده می‌کند.

احادیث امام رضا(ع)

از امام رضا (ع) نیز نقل شده است که آن حضرت ضمن توصیف منزلت امام، قلمرو عصمت را فراتر از مصونیت از ارتکاب انواع معاصی دانسته و به عصمت امام از نسیان، لغزش‌ها و عیوب نیز اشاره کرده و می‌‌فرمایند: «... امام، از گناهان پاک و از عیوب مبرا و مخصوص به علم (الهی) است... او، معصوم، تأیید شده، توفیق داده شده و محکم شده است و از اشتباهات و گمراهی‌ها و لغزش‌ها در امان است و خداوند او را به این امور مختص ساخته است»[۹۴].

عبدالعزیز بن مسلم سخن طولانی و مفصّلی با امام رضا (ع) در شأن و صفات امام دارد که طبق آن، امام (ع) در تبیین مقام این‌گونه می‌فرماید: "بنده‌ای را که خداوند برای سرپرستی امور خلق برمی‌گزیند، شرح صدری برای این مقام به او عطا می‌کند؛ چشمه‌های حکمت را در دل او به ودیعت می‌نهد؛ علم ویژه‌ای را به او الهام می‌کند که بعد از آن از پاسخ هیچ پرسشی عاجز نیست و هیچ گاه از یافتن صواب متحیر نیست. پس او معصوم و برخوردار از تأییدات و توفیقات است و از هر خطا و لغزشی در امان است؛ خدا تنها با او چنین می‌کند تا بتواند حجت بر بندگانش باشد و گواه بر خلق قرار گیرد[۹۵].

روایتی از امام رضا (ع) درباره حضرت یوسف (ع) وجود دارد که او را از هر گناهی تبرئه می‌کند و لفظ معصوم را بر وی اطلاق می‌کند: «لَكِنَّهُ كَانَ مَعْصُوماً وَ الْمَعْصُومُ لَا يَهُمُّ بِذَنْبٍ وَ لَا يَأْتِيهِ»، اما حضرت یوسف (ع) معصوم بود و معصوم هیچ گاه قصد گناه نمی‌کند و مرتکب آن نمی‌شود[۹۶].

احادیث امام هادی (ع)

امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ»[۹۷]. مراد از این شهادت به عصمت، با ملاحظه بخش‌های قبل و بعد این بخش از زیارت، یقیناً معنای دینی عصمت مراد است نه صرف معنای لغوی آن. در بخش دیگری از زیارت این معنا، مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است: «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً»، خداوند شما امامان را از لغزش‌ها نگاه داشته و از فتنه‌ها ایمن کرده است و شما را از پستی پاک کرده است و تنها از شما اهل بیت پلیدی‌ها را برداشته است و شما را پاک گردانیده است پاک گردانیدنی[۹۸]. این معنا اشاره به حقیقت و معنای دینی عصمت است.

احادیث امام عسکری (ع)

در زیارت امام عسکری (ع) درباره امام هادی (ع) نیز چنین تعبیری وجود دارد: «وَ الشَّهِيدِ عَلَى الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرِّجْسِ»[۹۹].[۱۰۰]

گستره عصمت امام به مصونیت از انواع گناهان، عیوب، پلیدی‌ها و شبهات، در توقیع امام عصر (ع) به اسحاق بن احمد نیز با صراحت بیشتری بیان شده است[۱۰۱].

منشأ عصمت

درباره منشأ یا ریشه عصمت امامان (ع) نیز در روایات می‌‌توان به اموری همچون توفیق و تسدید الهی، همراهی دائمی روح القدس با امام، یاری و کمک خدای متعال و امثال این امور دست یافت که یا به لطف الهی باز می‌‌گردند و یا به علم.

امام باقر (ع) در روایتی، راز عصمت امامان را توفیق و تسدید الهی و همراهی دائمی روح القدس با آنها بیان کرده‌اند[۱۰۲]. در روایت دیگری هشام بن حکم از امام صادق (ع) چنین نقل کرده که آن حضرت فرمود: "معصوم کسی است که با یاری خدا از همه محرمات بازداشته شده است"[۱۰۳].

امام عسکری (ع) نیز هنگام ولادت فرزندش امام زمان (ع) به حکیمه خاتون می‌‌فرماید: «این روح القدس است که موکل امامان است. آنها را موفق داشته، تسدید می‌‌کند و به آنها دانش می‌‌آموزد»[۱۰۴].

شرطیت عصمت برای امام

در روایات اهل بیت (ع) در کنار منصوص بودن امام از جانب خدای متعال، از عصمت نیز به عنوان شرط لازم برای امامت امام یاد شده است.

امام سجاد (ع) در روایتی با تصریح به این شرط می‌‌فرمایند: «از خاندان ما جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند امام باشد و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا شناخته شود به همین جهت امام نیست مگر کسی که منصوص (از جانب خدا) باشد[۱۰۵].

شبیه همین تعبیر از امام صادق (ع) نیز نقل شده است. آن حضرت در روایتی در باب لزوم شرطیت عصمت در امام می‌‌فرمایند: «جز معصوم نمی‌تواند امام باشد و عصمت او جز از راه سخن خداوند به وسیله پیامبرش معلوم نمی‌شود چون عصمت در ظاهر خلقت آدمی نیست تا مثل سیاهی و سفیدی و مانند آن دیده شود. پنهان است و جز با بیان خداوند علام الغیوب (نص الهی) شناخته نمی‌شود»[۱۰۶].

آن حضرت در روایت دیگری خطاب به سلیمان بن مهران، ده صفت را برای امام ذکر می‌‌کنند که نخستین آنها عصمت است و این حاکی از اهمیت این صفت برای امام است[۱۰۷].

مصادیق معصومان

احادیث نبوی

در روایات منقول از پیامبر اکرم (ص)، نه تنها به قلمرو عصمت اشاره شده بلکه افراد معصوم نیز معرفی شده‌اند. در این میان از خود پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت آن حضرت (ع) که حضرت صدیقه طاهره (س) نیز در شمار آنان است، امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن و امام حسین (ع) و نه نفر دیگر از فرزندان امام حسین (ع) به عنوان مصادیق معصومین نام برده شده است.

به عنوان نمونه پیامبر اکرم (ص) در وصف خود و اهل بیتشان فرموده اند: «من و اهل بیتم مطهریم. پس از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌‌شوید... و از آنها سرپیچی نکنید که به جهالت خواهید افتاد»[۱۰۸].

علاوه بر این، دو روایت نبوی مشهور «علی با حق است و حق با علی است»[۱۰۹] و «علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من فرود آیند»[۱۱۰] نیز بر عصمت امیرالمؤمنین (ع) دلالت می‌نمایند. چرا که از طرفی امام علی (ع) از نخستین روزهای نزول وحی، در کنار پیامبر بود و آیات قرآن و صدای جبرئیل را می‌شنید و معارف قرآن را از پیامبر می‌آموخت و فکر و جانش، کلام و زندگی‌اش، گفتار و کردارش همه قرآنی بود از این رو این روایت همراهی همیشگی و همۀ شئونی قرآن و امام و تفکیک ناپذیری آنها را از یکدیگر بیان می‌کند. از طرف دیگر از آنجا که قرآن کلام حق است پس همراهی با قرآن عین همراهی با حق نیز خواهد بود و کسی که چنین صفتی داشته باشد، قطعا مصداق معصوم خواهد بود.

در خصوص عصمت امامان دوازده گانه نیز روایاتی از رسول خدا (ص) نقل شده است. به عنوان نمونه انس بن مالک چنین نقل کرده که روزی همراه با ابوذر، سلمان، زید بن ثابت و زید بن ارقم نزد رسول خدا (ص) بودیم که آن حضرت ضمن بیان داستان معراج خود، نام فرزندان امام حسین (ع) را که از امامان معصومند، برده و در ادامه فرمودند: در این هنگام سر خود را بلند کردم پس نورهای علی، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و حجت را دیدم... پس گفتم خدایا اینان چه کسانی هستند؟ فرمود:... آنان امامان پس از تو، تطهیر شدگان از صلب تواند»[۱۱۱].

پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمودند: ای علی! تو وصی و وارث منی. خداوند علم و فهم مرا به تو عنایت فرموده است و خداوند تعالی از صلب حسین، امامان نه گانه پاکیزه و معصوم را بیرون می‌آورد و مهدی این امت از ماست[۱۱۲].

در حدیث دیگری رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: تو وصی بر مردگان از اهل بیت منی و جانشین بر زندگان از امت من هستی؛ جنگ با تو، جنگ با من و تسلیم بودن برای تو، تسلیم شدن برای من است؛ تو امام و پدر امامان هستی که یازده تن از صلب تو پیشوایانی هستند پاکیزه و معصوم و از ایشان است مهدی؛ آن کس که زمین را پر از عدل و داد کند. پس وای به حال کسی که شما را دشمن دارد... و تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستی[۱۱۳].[۱۱۴]

احادیث علوی

بخش وسیعی از روایات منقول از امیرمؤمنان (ع)، ویژه معرفی معصومان و به عبارت دیگر مصادیق معصومان است. شخص پیامبر اکرم (ص)، اولی الامر، اهل بیت رسول خدا (ع) و به طور ویژه امام حسن و امام حسین (ع)، از جمله کسانی هستند که در کلام امیرالمؤمنین (ع)، با عنوان معصوم معرفی شده‌اند.

سلیم بن قیس هلالی از امیرمؤمنان (ع) چنین نقل کرده که آن حضرت پس از سفارش به پیروی از رسول گرامی اسلام (ص) و اولی الامر که در روایات همان امامان معصوم (ع) معرفی شده‌اند، می‌‌فرماید: «همانا خدا به اطاعت رسولش فرمان داد زیرا او معصوم و تطهیر شده است و امر به گناه نمی‌کند و به اطاعت اولی الامر نیز فرمان داده است چون آنان معصوم و تطهیر شده‌اند و به گناه امر نمی‌کنند»[۱۱۵]. در سایر کلمات امیرالمؤمنین (ع) بر عصمت اهل بیت پیامبر (ع) تاکید شده است[۱۱۶].

همچنین در کلمات آن حضرت بر عصمت امام حسن و امام حسین (ع) نیز به طور ویژه و خاص تاکید شده است. در این باره طارق بن شهاب از امام علی (ع) نقل کرده که آن حضرت به امام حسن و امام حسین (ع) می‌‌فرمود: «شما دو امام پس از من، سرور جوانان بهشت و معصومید. خداوند شما را حفظ فرماید»[۱۱۷].

احادیث سایر امامان

علاوه بر پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) سایر امامان (ع) نیز در روایات خویش به معرفی مصادیق شخص معصوم پرداخته‌اند.

احادیث امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن مجتبی (ع) در خطبه‌ای که روز شهادت پدر بزرگوارشان و هنگام بیعت کردن مردم با خویش در کوفه ایراد کردند، فرمودند: «ما حزب الله پیروز و عترت نزدیک رسول الله و اهل بیت پاک و پاکیزه و یکی از دو ثقلی هستیم که پیامبر پس از خود در میان امتش بر جا گذاشته است»[۱۱۸].

روشن است که امام در این خطبه بر طاهر و پاک بودن اهل بیت پیامبر تاکید کرده و آنها را به عنوان مصادیق معصومین معرفی فرموده است.

احادیث امام حسین (ع)

امام حسین (ع) در پاسخ درخواست مروان از ایشان که آن حضرت را به بیعت با یزید فراخوانده بود، می‌‌فرماید: «ای دشمن خدا از من دور شو که ما از اهل بیت رسول خدا هستیم و تو رجس و پلیدی هستی و ما از اهل بیت پاکیزه ای هستیم که خداوند در باره انها این آیه را بر پیامبرش نازل کرد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۱۹].[۱۲۰]

در این کلام، امام حسین (ع) خود را از اهل بیتی می‌‌داند که خداوند تطهیرشان کرده و آیه تطهیر را در شانشان نازل فرموده است.

احادیث امام سجاد (ع)

یزید بن حسن کحال، غلام زید بن علی از پدرش نقل می‌‌کند که امام کاظم (ع) از پدرش امام صادق (ع) و آن حضرت از امام باقر (ع) و ایشان از امام سجاد (ع) نقل می‌‌کنند که آن حضرت فرمود: «از خاندان ما جز معصوم، شخص دیگری نمی‌تواند امام باشد و عصمت صفتی نیست که در ظاهر بدن باشد تا شناخته شود به همین جهت امام نیست مگر کسی که منصوص از جانب خدا باشد»[۱۲۱].

احادیث امام باقر (ع)

امام باقر (ع) در روایتی اهل بیت پیامبر (ص) را همان مصادیق اولی الامر برشمرده و می‌‌فرمایند: «مقصود از اهل بیت پیامبر، امامان هستند که حق تعالی ایشان را با طاعت خود مقرون کرده و فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ[۱۲۲] و مقصود از صاحبان امر، امامان معصوم‌اند که از هر گونه آلودگی پاکند؛ مرتکب هیچ گناهی نمی‌شوند و اساسا کوچکترین عصیانی از آنان سر نمی‌زند[۱۲۳].

احادیث امام صادق (ع)

امام صادق (ع) نیز همچون دیگر پیشوایان مذهب، امامان بر حق شیعه را دوازده نفر برشمرده و ضمن نام بردن از آنها، بر معصوم بودنشان تأکید می‌‌فرماید. آن حضرت در پاسخ پیرمردی که آرزوی دیدار قائم آل محمد (ص) را داشت، می‌‌فرماید: «ای پیرمرد همانا قائم ما قیام می‌‌کند در حالی که از صلب فرزندم حسن (منظور امام حسن عسکری است) بوده و او از صلب علی (امام هادی) و او از صلب محمد (امام جواد) و او از صلب علی (امام رضا) و او از صلب این فرزندم است در حالی که اشاره می‌‌کرد به موسی و این (امام کاظم) نیز از صلب من است. ما دوازده نفریم که همگی معصوم و پاکیزه شده ایم»[۱۲۴].

از امام صادق(ع) حدیث صحیح السندی[۱۲۵] نقل شده است که در آن ائمه اهل بیت(ع) از آفت‌ها پنهان و از لغزش‌ها و تمام زشتی‌ها معصوم دانسته شده است: ... پس امام همان برگزیده پسندیده و رهبر محرم اسرار و امیدبخش است... برگزیده خاندان ابراهیم و اسماعیل و انتخاب شده از عترت محمد(ص)... از آفت‌ها پنهان و از لغزش‌ها نگهداری شده و از تمام زشتی‌ها معصوم است...[۱۲۶].

امام صادق(ع) در روایتی در رابطه با وظیفه امام به سدیر فرمودند: ما (اهل بیت) خزانه‌دار علم خداییم. ما مترجم امر خداییم. ما مردمی معصوم هستیم که خدای تبارک و بلندمرتبه مردم را به فرمان بردن از ما امر فرموده است و از نافرمانی ما نهی کرده است. ما حجت کامل هستیم بر هر که زیر آسمان و روی زمین است[۱۲۷]. علامه مجلسی این حدیث را «حسن» دانسته است[۱۲۸].

از امام صادق(ع) درباره آیه ۱۲۴ سوره بقره که می‌فرماید: لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۲۹] سؤال شد. امام(ع) در پاسخ فرمودند: هر کسی که بتی و معبودی را پرستد، یا یک چشم به هم زدن مشرک به خدا بوده، شایسته امامت نیست؛ اگر چه بعد از آن هم مسلمان شود... و نیز کسی که مرتکب حرامی شود، چه کوچک باشد، چه بزرگ، شایستگی و لیاقت امامت را ندارد و اگرچه بعد از آن هم توبه کند... بنابراین، امام جز معصوم نیست و عصمت او جز به نص خدا از زبان پیغمبرش معلوم نمی‌شود[۱۳۰].

احادیث امام کاظم (ع)

امام کاظم (ع) نیز همچون دیگر امامان، به آگاه کردن مردم در باره عصمت پیشوایان خود توجهی ویژه داشته است. آن حضرت هنگام زیارت قبر جد خویش، امیرالمؤمنین (ع) با اشاره به پیشوایان و امامان دین، بر مطهر بودن آنها تاکید کرده[۱۳۱] و در بیانی دیگر، امامان پاک (ع) را معدن عصمت معرفی فرموده‌‌اند[۱۳۲].

احادیث امام رضا (ع)

مرحوم کلینی درباره امامت حدیثی را از امام رضا(ع) نقل کرده است که در آن امام(ع) به عبدالعزیز بن مسلم فرمودند: ای عبدالعزیز!... در آخر عمر پیامبر(ص) در حجة الوداع آیه الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ... بر پیامبر(ص) نازل شد و همانا امامت از شرایط کمال و اتمام دین است... و پیامبر(ص)، علی(ع) را به عنوان امام مشخص کردند... همانا امام امین خدا در میان خلق اوست و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش است... از گناهان پاک و از عیب‌ها بر کنار است... عالمی است که نادانی ندارد، سرپرستی است که عقب‌نشینی ندارد؛ کانون قدس، پاکی، طاعت، زهد، علم و عبادت است... پس او معصوم است و تقویت شده و با توفیق و استوار گشته؛ از هر گونه خطا، لغزش و افتادنی در امان است...[۱۳۳].

امام رضا(ع) در این حدیث نورانی، ابتدا دلیل امامت امام علی(ع) را با استناد به آیه اکمال، و سپس جایگاه امامت را بیان کرده است و در پایان اوصاف امام را بر می‌شمارد؛ از عصمت به طور مشخص و بدون ابهام یاد می‌کند و امام را از هر گونه خطا و لغزش مصون می‌داند. ابن بابویه نیز این حدیث را با سند کامل نقل نموده است[۱۳۴].

احادیث امام هادی (ع)

امام هادی (ع) نیز در برخی فرازهای زیارت جامعه کبیره خود که حاوی مطالب ارزشمندی پیرامون امامت اهل بیت رسول خدا (ص) و اوصاف والای آنها است، به معرفی معصومان پرداخته‌اند. آن حضرت در موضعی از این زیارت چنین می‌‌فرمایند: «شهادت می‌‌دهم که شما امامان، رشد یافته، هدایت شده، معصوم، محترم، مقرب، متقی، راستگو، برگزیده، مطیع خدا، برپادارنده امر او و عامل اراده‌اش هستید... خداوند شما را از گمراهی دو رکرده و از فتنه‌ها امان داده و از پلیدی‌ها پاک کرده و ناپاکی‌ها ر ا از شما برده است[۱۳۵].

توقیعات امام زمان (ع)

امام زمان (ع) در یکی از نامه‌های خود خطاب به اسحاق بن احمد از مسأله عصمت سخن به میان آورده و در باره امامان دوازده گانه شیعه می‌‌فرمایند: «... خداوند متعال آنها را از گناهان معصوم ساخته و از عیب‌ها مبرا نموده و از پلیدی‌ها تطهیر و اط شبهات منزه کرده است»[۱۳۶].

اثبات عصمت

اثبات عصمت پیامبران و امامان

عصمت پیامبران

در روایات متعددی بر قطعی بودن عصمت انبیا(ع) تأکید شده است[۱۳۷] از جمله آنها روایتی از امام باقر(ع) که در آن آمده است: «انبیا گناه نمی‌کنند؛ چون همگی معصوم و پاک‌اند و آنان مرتکب گناه کوچک یا بزرگ نمی‌شوند»[۱۳۸].

امام رضا (ع) نیز دربارۀ عصمت پیامبران برای مأمون نوشت: «خداوند فرمان کسی که می‌‌داند مردم را گمراه می‌‌کند واجب نمی‌کند و برای رسالت خویش کسی را انتخاب نمی‌کند که می‌‌داند او به خدا و بندگانش کفر ورزیده و شیطان را به جایی خدا عبادت می‌‌کند»[۱۳۹].[۱۴۰]

در برخی ادعیه چنین آمده که إعتبار بازخواست الهی در پرتو عصمت است. توضیح اینکه خداوند متعال انبیاء و اوصیاء را فرستاده است و برای هر یک از ایشان شریعتی قرار داده تا دین الاهی را برپا کنند و به تبع حجت را بر بندگان تمام.

در قسمتی از دعای ندبه اشاره شده است که اگر نبی یا امام معصوم نباشد، احتجاجی باطل میان خداوند و مکلفان صورت خواهد گرفت. در قسمتی از دعای ندبه می‌خوانیم: و به پیامبران شریعت، طریقت و آیینی عطا کردی و برای آنان اوصیاء و جانشینانی برگزینی تا یکی پس از دیگری، از مدتی تا مدتی معین نگهبان دین و پاسدار آیین و شریعت و حجت بر بندگان تو باشد، تا آنکه دین حق از قرارگاه خود خارج نشود و اهل باطل غلبه پیدا نکنند و تا کسی نتواند بگوید: ای خدا، چرا به سوی ما رسول نفرستادی تا ما را از جانب تو به نصیحت ارشاد کند و چرا پیشوا نگماشتی که ما از آیات و رسولانت پیروی کنیم؟[۱۴۱]

محل شاهد دو عبارت «إِقامَةً لِدِينِكَ» و «حُجَّةً عَلى عِبادِكَ» است. هدف از بعثت أنبیاء و نصب اوصیاء همانا برپایی دین و اتمام حجت بر بندگان است. حجت یعنی دلالت روشن. اینکه خبر واحد حجت است؛ یعنی خبر واحد وظیفه مکلف را روشن می‌نماید و موجب اشتغال ذمّه و گردن‌گیری مکلّف است،؛ چراکه خبر واحد یا حکمی را بر عهده مکلّف می‌گذارد که می‌گوئیم حکم منجّز است و به گردن مکلّف مسئولیتی را بار می‌کند، و یا رخصتی برای او می‌آورد که اصطلاحاً به آن می‌گویند معذّر. پس باید حجّت باشد تا بازخواست الهی از ناحیه پروردگار بر مکلّفان تمام باشد و از ناحیه مکلفان، در مقام عذرآوری برای خداوند متعال کامل باشد.

حال اگر در امام ارتکاب سهو، خطا، فراموشی راه داشته باشد، آیا این بازخواست و احتجاج کامل می‌شود؟ خیر!؛ چراکه با وجود احتمال خطا در اعمال، گفتار و تقریر امام، احتجاج با بندگان باطل است؛ از همین رو باید در قول، فعل و تقریر پیامبر و امام، احتمال سهو و فراموشی و خطا راه نداشته باشد[۱۴۲].

عصمت اهل بیت

عصمت امامان اثنی عشر

در منابع روایی شیعه و اهل سنت، روایات فراوانی دال بر عصمت ائمه (ع) وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌‌توان، این احادیث را ذیل دو دسته تقسیم کرد:

  1. احادیثی که صفات و ویژگی‌هایی را برای ائمه ثابت می‌‌کنند که لازمه آنها، عصمت است.
  2. احادیثی که تصریح به اصطلاح «عصمت» و پاکی از گناه و خطا دارند.

حدیث ثقلین

یکی از مهم‌ترین ادلۀ روایی در مورد برتری و حقانیت اهل بیت (ع)، حدیث "ثقلین" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و سنی بوده و به کثرت آن را نقل کرده اند[۱۴۳]. پیامبر اسلام (ص) در این حدیث می‌فرمایند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»[۱۴۴].

کیفیت استدلال:

استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:

  1. قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست. قرآن می‌فرماید: وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۱۴۵]، به عبارت دیگر، قرآن از هر باطل و خطایی به طور مطلق معصوم و مصون است. حال عِدل قرآن ـ اهل بیت ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع می‌کند؟
  2. قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث می‌شود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچ‌گاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم گمراهی بر اثر تمسک به این دو در صورتی راست می‌آید که هر دو معصوم باشند. در غیر این صورت، چه بسا خود به خطا روند و متمسّکین به خود را نیز به گمراهی کشانند.
  3. پیامبر اکرم (ص) خبر داده است که این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن می‌گوید ـ کلام خدا است ـ همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۱۴۶].
  4. «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»؛ مجموعه قرآن و عترت، با هم، باعث هدایت و مانع از فرو رفتن در چاه ضلالت می‌شوند. بی‌شک قرآن کریم کتابی است معصوم از هرگونه خطا و اشتباه. پس اینکه پیامبر اکرم (ص)، عترت خویش را کنار قرآن نشانده و تمسک به هر دو را موجب هدایت دانسته است، بهترین دلیل بر عصمت ایشان است. چه، پیروی نمودن از غیر معصوم، موج هدایت مطلق و قطعی نخواهد شد، بلکه همواره احتمال انحراف و ضلالت در آن می‌رود و این با جمله «لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» سازگار نیست؛ زیرا معنای این جمله آن است که اگر شما به این دو تمسک کنید، در هیچ شرایط زمانی و به هیچ صورتی، گمراهی و ضلالت به سراغ شما نخواهد آمد. بنابراین، اهل‌بیت، از آنجایی که مفسران قرآن هستند، چه در تبیین و تشریح آیات الهی و چه در اعمال فردی، از هر گونه گناه و خطایی معصوم هستند.
  5. «لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ یعنی اینکه عترت پیامبر هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر مرتکب گناه شوند و یا اشتباه و خطایی در تبیین دین از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است.

البته پیامبر اکرم (ص) مسأله جدایی‌ناپذیر بودن اهل‌بیت و قرآن را بارها در طول رسالت خویش گوشزد کرده است. به عنوان مثال، ام‌سلمه می‌گوید از پیامبر شنیدم که می‌فرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[۱۴۷].[۱۴۸]

حدیث سفینه

یکی از احادیث مشهوری که نقش اهل بیت پیامبر را در میان مردم روشن و مشخص می‌‌کند حدیث سفینه است[۱۴۹]. براساس این حدیث ابوذر غفاری نقل می‌کند که پیامبر (ص) در مورد اهل بیتشان فرمودند: «مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک»[۱۵۰]، چنین مضمونی، در احادیث پیامبر با عبارت‌های مختلف بیان شده است. در بعضی از این احادیث، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ سفینه است استفاده شده است[۱۵۱].

کیفیت استدلال

وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:

  1. پیامبر خاتم (ص) به طور مطلق دستور به ملازمت با اهل‌بیت داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانسته‌اند و فرموده‌اند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات می‌یابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات می‌یابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. این مطلب از دو راه فهمیده می‌شود: یکی از لفظ "إِنَّمَا" که افاده حصر می‌کند و دومی از مثال (کشتی نوح)، چون تنها کسانی نجات یافتند که در کشتی سوار شدند و بقیه همه نابود شدند.
  2. در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمی‌سازد؛ لذا این قرائن حاکی از آن است که برای نجات تنها باید به اهل بیت تمسک نمود و تمسک مطلق از اهل بیت مساوی با اطاعت مطلق از آنان است و عقلا امر به اطاعت مطلق از شخصی مساوی با عصمت اوست و الا تناقض لازم می‌‌آید.
  3. در یک سلسله از روایات دیگر که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است که حضرت فرمود: "امّت موسی (ع) ـ یهود ـ بعد از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و امت عیسی (ع) ـ نصارا ـ بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها اهل نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات می‌یابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند روایت سفینه نوح، واژه‌های «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده می‌شود فرقه ناجیه از میان هفتاد و سه فرقه، همان پیروان اهل‌بیت پیامبر (ص) هستند[۱۵۲].

حدیث امان

رسول خدا در حدیثی که نزد محدّثان شیعه و سنّی، به حدیث امان شهرت یافته، اهل بیت خویش را به ستارگان آسمان تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای امّت، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین دانسته‌ است. آن حضرت می‌فرمایند: « النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس»[۱۵۳]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیله‌ای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف می‌کنند در حالی که حزب شیطان می‌شوند"[۱۵۴].

کیفیت استدلال

از این روایت علاوه بر عصمت اهل بیت (ع)، هدایتگر بودن و لزوم اطاعت از آنها نیز قابل اثبات است.

در خصوص اثبات عصمت اهل بیت باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع مردم در پیمودن راه حق‌اند، این یگانه طریق نجات، همسان با عصمت است، چون اگر اهل بیت معصوم نبوده و دچار اشتباه شوند، اطاعت از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و عدم اطاعت در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست[۱۵۵].

سایر احادیث

  1. حضرت رسول (ص) در سخنی صریح موضوع عصمت خود و فرزندانشان را این گونه مورد اشاره قرار می‌‌دهند: «أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون»[۱۵۶]؛ من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از فرزندان حسین، پاک و «معصوم» هستیم. نه نفر از فرزندان امام حسین (ع) همان ائمه اهل بیت (ع) هستند که به تصریح این سخن پیامبر اکرم (ص) معصوم‌اند.
  2. حضرت علی (ع) نیز راجع به موضوع اطاعت از خداوند متعال و پیامبر اکرم (ص) می‌‌فرماید: "تنها باید از خداوند و پیغمبر و جانشینان او فرمان برد و این که خداوند دستور فرموده است‌ فقط از دستورات پیغمبراطاعت شود برای این است که پیغمبر معصوم است و به نافرمانی خداوند دستور نمی‌دهد و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبرامر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به گناه نمی‌‌کنند"[۱۵۷]. حضرت علی (ع) دلیل اصلی لزوم اطاعت از دستورهای پیامبر اکرم (ص) را به خاطر عصمت ایشان می‌‌داند.
  3. در حدیثی دیگر از همان حضرت می‌‌بینیم که ایشان در معرفی خود و خاندانشان می‌‌فرماید: "به درستی که خدای تبارک و تعالی‏ ما را پاکیزه و معصوم گردانید و ما را گواه بر خلق خود و حجت در زمین قرار داد. ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد. نه ما از قرآن جدا می‌‌شویم و نه او از ما جدا می‌ شود"[۱۵۸].
  4. امام علی (ع) همچنین در توصیف عصمت خود می‌‌فرماید: "روز قیامت فرا خوانده می‌‌شوم در حالی که مرا هیچ گناهی نیست و اگر هم گناهی داشته باشم جنگ من با اینان ـ ناکثین ـ گناهانم را پاک می‌‌کند"[۱۵۹]. بدیهی است جنگ امام علی (ع) با ناکثین به هیچ وجه گناهی برای آن حضرت نیست و ایشان فقط در مقام شکایت از این گروه پیمان شکن این تعبیر را درباره خود به کار می‌‌برد.
  5. از امام صادق (ع) نیز راجع به این موضوع احادیثی وجود دارد که در اینجا دو نمونه از آنها را بیان می‌‌کنیم. آن حضرت در بیان اوصاف امام می‌‌فرماید: "از لغزش‌ها محفوظند و از هر گونه زشتی و زشت کاری مصون"[۱۶۰] و در جای دیگر در معرفی خود و خاندان اهل بیت (ع) می‌‌فرماید: "ما ترجمان فرمان خداییم ما جماعتی معصوم هستیم"[۱۶۱]. در این دو نمونه به صراحت از موضوع عصمت به عنوان یکی از اوصاف ائمه (ع) صحبت به میان می‌‌آید.
  6. بیاناتی از امام موسی کاظم (ع) نیز وجود دارد که به وضوح موضوع عصمت ائمه اهل بیت (ع) در آنها مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال در حدیثی منقول از آن حضرت می‌‌خوانیم: "کسی که از ما اهل بیت، امام می‌‌شود، جز شخص معصوم نیست، عصمت امری نیست که در ظاهر فرد باشد و به وسیله آن شناخته شود. از این رو معصوم باید تعیین شود"[۱۶۲].

عصمت حضرت فاطمه

حدیث فاطمة بضعة منی

حدیث نبوی «فاطمه بضعة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است[۱۶۳]. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) در شأن دختر گرامی خویش فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله»؛ «فاطمه پارۀ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است». در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمی‌شود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمی‌دهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب می‌شد یا حتی فکر انجام آن را در سر می‌پروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث بضعة، رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است. بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد[۱۶۴].

«حدیث یغضب لغضبها»

در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) چنین نقل شده که فرمودند: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَة وَ یَرضی لِرِضاها»، «همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضبناک و با رضایت او خشنود می‌شود»[۱۶۵]. بر اساس این روایت، رضایت و نارضایتی حضرت فاطمه زهرا(س)، محور خشنودی و ناخشنودی خداوند قرار داده شده و این حقیقت، بیانگر عصمت مطلق و همه جانبه آن حضرت، است[۱۶۶].

القاب روایی دال بر عصمت

در برخی روایات، القابی برای حضرت فاطمه (س) نقل شده که یا به صراحت بر عصمت آن حضرت دلالت می‌کنند و یا به صورت غیر مستقیم این معنا را می‌رسانند. برخی از آن القاب عبارت‌اند از: فاطمه، صدیقة، طاهرة، مطهرة، بتول، راضیه، تقیه، نقیه، سیدة نساء اهل الجنة و ...[۱۶۷].

اثبات عصمت فرشتگان

از انبوه روایاتی که عصمت همه فرشتگان را آشکار می‌کند، به نمونه‌هایی بسنده می‌کنیم:

  1. امیرالمؤمنین علی (ع) در مورد خلقت ملائکه خطاب به خداوند عرض می‌کند: "و فرشتگانی که آنها را آفریدی و در آسمان‌ها جایشان دادی، پس نه سستی در آنها وجود دارد، و نه غفلت می‌ورزند و نه معصیتی از آنها صادر می‌شود. ایشان از همه آفریده‌هایت شناخت بیشتری به تو دارند"[۱۶۸].
  2. علی (ع) در نهج‌البلاغه در خطبه معروف به اشباح درباره آفرینش فرشتگان مطالب بسیار گران‌قدر و شگفت‌انگیزی می‌فرماید که قسمت‌هایی از آن را که تناسب بیشتری با بحث ما دارد، در اینجا می‌آوریم: آنان را در مقام‌ها که دارند، امینِ وحی خود ساخت، و رساندن امر و نهیش را به پیامبران به گردن ایشان انداخت. از دو دلی و ناباوری نگاهشان داشت... نه تیر ناباوری از کمان دو دلی، ایمان استوارشان را نشانه ساخت، و نه سپاه بدگمانی بر اردوی ایمان آنان تاخت و نه بیماری کینه و رشک در آنان رخنه نمود... یقین بدو چنان آنان را از جز خدا بریده که شیفته اویند، تنها آن‌چه نزد اوست می‌خواهند، و از دیگری نمی‌جویند... غفلت، عزم استوار‌شان را سست نکند، و فریبِ شهوت راهِ همتشان را نزند[۱۶۹].
  3. امام زین العابدین (ع) در دعای سوم صحیفه سجادیه درباره ملائکه به خداوند عرض می‌کند: "بارالها، درود فرست بر حاملان عرشت که در ستایش تو سستی نمی‌ورزند... و در انجام فرمانت، کوتاهی را بر تلاش بر نمی‌گزینند... و بر جبرئیل که امین وحی تو است... و بر سایر فرشتگان... آنها که تلاش زیاد، دلتنگشان نمی‌سازد و خواسته‌ها [ی نفسانی] از ثناگویی تو، بازشان نمی‌دارد و غفلت‌ها از بزرگداشت تو منعشان نمی‌کند"[۱۷۰].
  4. امام حسن عسکری (ع) می‌فرمایند: «فرشتگان خدا، با [کمک] الطاف الهی، از کفر و امور ناپسند، معصوم و در امانند. [چنان‌که] خداوند - عز وجل - درباره آنها می‌فرماید: «که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند»[۱۷۱].[۱۷۲]

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. أمالی طوسی، ص۵۷۷: «هرکس که چهار خصلت به او داده شود خیر دنیا و آخرت به او داده شده است: ورعی که او را از محارم الهی حفظ کند و.»...
  12. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۳؛ أمالی صدوق، ص۴۸۹؛ کافی، ج۸، ص۸۲؛ کتاب زهد، ص۱۴: «خداوند هرکس را که اطاعت او کند حفظ می‌کند و هرکس را که معصیت او کند حفظ نمی‌کند».
  13. نوادر، ص۱۴؛ بحارالأنوار، ج۱۰۱، ص۴۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۶۴: «ثَلَاثٌ‏ مَنْ‏ حَفِظَهُنَّ‏ كَانَ‏ مَعْصُوماً مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ...».
  14. صحیفه سجادیه، دعای ۲۵، دعا برای فرزندان، ص۱۲۳: «خدایا با تقوای خود مرا در زمره معصومین از گناه و لغزش و خلا قرار ده».
  15. إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۷۳؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۶۰؛ صحیفه سجادیه، ص۱۲۲، دعای حضرت برای فرزندانش: «وَ اقْهَرْ سُلْطَانَهُ‏ عَلَيَ‏ بِسُلْطَانِكَ‏ عَلَيْهِ‏ حَتَّى‏ تَحْبِسَهُ عَنِّي بِكَثْرَةِ الدُّعَاءِ لَكَ مِنِّي فَأَفُوزَ فِي الْمَعْصُومِينَ مِنْهُ بِكَ».
  16. توحید مفضل، ص۱۶۹: «قَالُوا فَلِمَ لَمْ يَكُنِ الْإِنْسَانُ مَعْصُوماً مِنَ‏ الْمَسَاوِئِ‏ حَتَّى لَا يَحْتَاجَ إِلَى أَنْ تَلْذَعَهُ هَذِهِ الْمَكَارِهُ».
  17. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۲۶: «أَنَّ الْحَاجَّ وَ الْمُعْتَمِرَ يَرْجِعَانِ‏ كَمَوْلُودَيْنِ‏ مَاتَ أَحَدُهُمَا طِفْلًا لَا ذَنْبَ لَهُ وَ عَاشَ الْآخَرُ مَا عَاشَ مَعْصُوماً».
  18. کافی، ج۲، ص۱۵۷: «همانا صله رحم و نیکوکاری حساب را آسان می‌کند و از گناهان حفظ می‌کند».
  19. کافی، ج۲، ص۵۷۸: «دُعَاءً يُعَلِّمُهُ‏ إِيَّاهُ‏ يَدْعُو بِهِ فَيُعْصَمُ بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ».
  20. فضائل الأشهر الثلاثة، ص۹۷: «فَاسْأَلُوا اللَّهَ... يَعْصِمَكُمْ‏ مِنْ‏ مَعْصِيَتِهِ‏».
  21. تصنیف غرر الحکم، ص۱۹۲: «گریه از ترس خدا قلب را نورانی می‌کند و از برگشت به گناهان حفظ می‌کند».
  22. بحارالأنوار، ج۸۶، ص۳۵۸: «هرکس سوره کهف را بخواند تا هشت روز محفوظ است و حتی اگر دجال خروج کند از دست او حفظ می‌شود».
  23. إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج۹۵، ص۳۲: «تا با اطاعت تو سعادتمند شود و از شقاوت با معصیت تو دور بماند تا در زمره معصومین قرار گیرد».
  24. بحارالأنوار، ج۹۱، ص۱۲۳: «خدایا ما را توبه کننده از گناهان و خطاها و منزّه از ریاء وسمعه و معصوم از شرک و زنگار و شرک و کفر و اختلاف و نفاق قرار بده».
  25. إقبال بالأعمال الحسنة، ج۲، ص۳۶۲؛ إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۲۰: «خدایا مرا با اطاعت خود معصوم و محفوظ از اطاعت دیگران قرار ده».
  26. إقبال الأعمال، ج۱، ص۱۹۸؛ ریاض السالکین، ج۴، ص۹۴؛ البلد الأمین، ص۲۰۲؛ مصباح کفعمی، ص۵۸۴؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۱۵۵: «خدایا عصمتی به من بده که مانع بین من و گناه شود و تا رستگاری قرار گرفتن در بین معصومین و محفوظین نزد تو را پیدا کنم».
  27. بحارالأنوار، ج۹۳، ص۳۸۰: «خدایا ما را از گناهان کوچک و بزرگ حفظ کن».
  28. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۲۰۷-۲۱۰.
  29. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۲.
  30. محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۶۹؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۳۶۶.
  31. علی ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۲۴۹.
  32. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹، ص۲۱۳.
  33. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷.
  34. صحیفه سجادیه، دعای۱۶.
  35. صحیفه سجادیه، دعای۴۷.
  36. ابراهیم کفعمی، البلد الامین، ج۱، ص۳۱۵.
  37. ر.ک: شیخ طوسی، الاستبصار، ج۳، ابواب الطلاق، ص۳۰۸ - ۳۳۶.
  38. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۲۹.
  39. نهج البلاغه، ص۵۳۵، حکمت ۳۴۵.
  40. سیدجعفر شهیدی، شرح نهج البلاغه، ص۴۲۲.
  41. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۲۶۰.
  42. نهج البلاغه، ص۱۹۷.
  43. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
  44. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱.
  45. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰.
  46. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
  47. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰.
  48. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۴.
  49. «و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
  50. ر.ک: شیخ صدوق، معانی الاخبار، باب معنی عصمة الامام، ص۱۳۲.
  51. «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست» سوره شوری، آیه ۳۰.
  52. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۱.
  53. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۱.
  54. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷؛ شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
  55. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷.
  56. ... حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ * رُدُّوهَا عَلَيَّ... «... تا (از دیدگانش) پنهان شدند * آنها را نزد من بازگردانید!.».. سوره ص، آیه ۳۲-۳۳.
  57. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳، به نقل از: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان.
  58. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۳۷۴؛ ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۳۰۵.
  59. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۲.
  60. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷.
  61. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۶۷.
  62. مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۶۴-۷۶.
  63. بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴ و ج۳۸، ص۶۵؛ معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۹۹۷.
  64. مستفیض و مشهور، به روایاتی گفته می‌شود که تعداد راویانش زیاد باشد، ولی به حد تواتر نرسد (محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، جزء ۳، ص۱۶۳).
  65. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۵۰-۵۵.
  66. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۹۷.
  67. «خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  68. ««...فأنا وأهل بیتی مطهرون من الذنوب»، فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص ۳۴۰، سیوطی جلال الدین، الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۹، شوکانی، محمدعلی، فتح القدیر، ج۴، ص۲۸۰.
  69. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ مَفْتُونِينَ أَوْ فَاتِنِينَ... وَ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ كُلِّ نَجَسٍ فَنَحْنُ الصَّادِقُونَ»، محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۳۷۴؛ ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۳۰۵.
  70. ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹۲؛ جوهری اسماعیل بن حماد، صحاح، ج۱، ص۴۸-۴۷، محمدبن مکرم، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۷.
  71. «فانهم خیرة الله عزوجل و صفوته و هم المعصومون من کل ذنب و خطیئة». محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، الامالی، ص۵۸۳.
  72. «فقد طهرنا من الفواحش ما ظهر منها و ما بطن، و من کل دنیة و کل رجاسة، فنحن علی منهاج الحق و من خالفنا فعلی منهاج الباطل». نعمانی محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمومنین.
  73. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱.
  74. «وَ الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ عَلَامَاتٌ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو بِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا»، محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۴.
  75. «دعا (النبی) (ص) الله لی ان لا انسی شیئا علمنی ایاه فما نسیت من حرام و لا حلال و امر و نهی و طاعة و معصیة و لقد وضع یده علیصدری و قال: اللهم املاء قلبه علما و حکما و نورا ثم قال لی: اخبرنی ربی عزوجل انه قد استجاب لی فیک»، ابن عساکر علی بن حسین، تاریخ مدینه دمشق، ج۲، ص ۳۸۶؛ محمد بن محمد بن نعمان، (شیخ مفید)، الارشاد، ج۱، ص ۱۹۵.
  76. «والله ما کذبت و ... و لا ضللت و لا ضل بی و لا نسیت ما عهد الی و انی لعلی بینة من ربی بینها لنبیه (ص)...»، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص ۳۹۶.
  77. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.
  78. «و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
  79. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.
  80. معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۰-۱۹۱؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.
  81. میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۰۰؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳، ح۲۵، ص۱۹۴.
  82. بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳.
  83. «عهد من (امامت) به ظالمین نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  84. «أن الامامة لا تصلح لمن قد عبد صنما او وثنا او اشرک بالله طرفة عین و إن أسلم بعد ذلک ... و کذلک لا تصلح الإمامة لمن قد ارتکب من المحارم شیئا صغیرا او کبیرا و ان تاب منه بعد ذلک»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص۳۱۰.
  85. وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود * (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۷-۱۱.
  86. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۵.
  87. «... اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ... مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
  88. «نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰.
  89. «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست» سوره شوری، آیه ۳۰.
  90. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۱.
  91. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۱.
  92. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷.
  93. «... عَصَمَهُمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰.
  94. «... الامام المطهر الذنوب المبرأ من العیوب مخصوص بالعلم ... و هو معصوم موید موفق مسدد قد امن الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه ...»، صدوق، محمدبن علی بن الحسین، عیون اخبار الرضا (ع)، ص۲۰۰-۱۹۵.
  95. «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ»، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
  96. ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۲.
  97. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷؛ شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
  98. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷.
  99. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۶۷.
  100. مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص۶۴-۷۰.
  101. طوسی، محمد بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۸.
  102. «...لا یعصون و هم المویدون الموفقون المسددون... لا یفارقهم روح القدس و لا یفارقونه و لا یفارقون القرآن و لا یفارقهم صلوات الله علیهم اجمعین»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۳.
  103. «المعصوم هو الممتنع بالله من جمیع محارم الله و قال الله تبارک و تعالی: و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
  104. «هذا روح القدس الموکل بالائمة یوفقهم و یسددهم و یربیهم بالعلم»، طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
  105. « الامام منا لایکون الا معصوما و لیست العصمة فی ظاهر الخلقة فیعرف بها و لذلک لا یکون الا منصوصا»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  106. «لا یکون الامام الا معصوما و لم تعلم عصمته الا بنص الله عزوجل علیه علی لسان نبیه لان العصمة لیست فی ظاهر الخلقة فتری کالسواد و البیاض و ما اشبه ذلک و هی مغیبة لا تعرف الا بتعریف علام الغیوب عز و جل»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص۳۱۰.
  107. «عشر خصال من صفات الامام: العصمة و النصوص و ان یکون اعلم الناس و اتقاهم الله و اعلمهم بکتاب الله و ان یکون صاحب الوصیة الظاهرة و یکون له المعجز و الدلیل و تنام عینه و لا ینام قلبه و لا یکون له فیء و یری من خلفه کما یری من بین یدیه»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۲، ص۴۲۸.
  108. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسرشد فی امامة امیرالمومنین، ص ۳۹۹؛ قمی علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص ۵-۴.
  109. «علی مع الحق و الحق مع علی ..»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۲، ص ۵۵۹؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، وقعة الجمل، ص ۳۶؛ حاکم نیشابوری، محمد بن محمد، المستدرک، ج۳، ص۱۲۴، خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد؛ ج۱۴، ص ۳۲۲.
  110. «عَلِیٌّ‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ‏ مَعَ‏ عَلِیٍّ‏ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»، الجمل، ص۴۱۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۴۶۰، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴.
  111. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۶۹-۷۴ و ص ۱۹ و ص۱۰۴-۱۰۲؛ مفید محمد بن محمد بن نعمان، الامالی، ص۷۹ و ۷۸.
  112. «يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي قَدْ أَعْطَاكَ اللَّهُ عِلْمِي وَ فَهْمِي... وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ يُخْرِجُ اللَّهُ الْأَئِمَّةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ». خزاز رازی، کفایة الاثر، ص۱۲۴.
  113. «‌أَنْتَ الْوَصِيُّ عَلَى الْأَمْوَاتِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ الْخَلِيفَةُ عَلَى الْأَحْيَاءِ مِنْ أُمَّتِي حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى عَشْرَةَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا فَالْوَيْلُ لِمُبْغِضِكُمْ يَا عَلِيُّ... وَ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»، خزاز رازی، کفایة الاثر، ص۱۵۱.
  114. مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۱۳۰.
  115. «و انما امر الله عز و جل بطاعة الرسول لانه معصوم مظهر لا یأمر بمعصیته و انما أمر بطاعة اولی الامر لانهم معصومون مطهرون لا یامرون بمعصیة»، صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ج۱، ص ۱۳۹؛ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲۳.
  116. ر.ک: نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۴۴؛ طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة امیرالمومنین، ص۳۹۹.
  117. «انتما امامان بعدی سیدا شباب اهل الجنة و المعصومان حفظکما الله و لعنة الله علی من عاداکما»، خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۲۲۲.
  118. «نحن حزب الله الغالبون و عترة رسوله الاقربون و اهل بیته الطیبون الطاهرون و احد الثقلین اللذین خلفهما رسول الله (ص) فی امته» مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الامالی، ص ۳۴۸؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۱۲۱؛ مروج الذهب، مسعودی علی بن حسین، ج۲، ص۴۳۱.
  119. «خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه۳۳
  120. کوفی احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷.
  121. صدوق، محمدبن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص۱۳۲.
  122. «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد» سوره نساء، آیه۵۹.
  123. صدوق، محمد بن علی بن الحسین، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۳.
  124. «یا شیخ ان قائمنا یخرج من صلب الحسن و الحسن یخرج من صلب علی و علی یخرج من صلب محمد و محمد یخرج من صلب علی و علی یخرج من صلب ابنی و اشار الی موسی و هذا یخرج من صلبی نحن اثنی عشر کلنا معصومون مطهرون»، خزار قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص ۲۶۶-۲۶۴.
  125. مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۴۰۰.
  126. «فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضَى وَ الْهَادِي الْمُنْتَجَى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى... وَ مُصْطَفًى مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ سُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ وَ صَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ(ص)... مُبْرَأً مِنَ الْعَاهَاتِ مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا...»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
  127. «نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ أَمْرِ اللَّهِ نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ فَوْقَ الْأَرْضِ»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۹.
  128. مجلسی، مرآة العقول، ج۳، ص۱۶۰.
  129. «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  130. «أَنَّ الْإِمَامَةَ لَا تَصْلُحُ لِمَنْ قَدْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً أَوْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ إِنْ أَسْلَمَ بَعْدَ ذَلِكَ... وَ كَذَلِكَ لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ لِمَنْ قَدِ ارْتَكَبَ مِنَ الْمَحَارِمِ شَيْئاً صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً وَ إِنْ تَابَ مِنْهُ بَعْدَ ذَلِكَ... فَإِذَا لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَا تُعْلَمُ عِصْمَتُهُ إِلَّا بِنَصِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ(ص)»، صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۱۰.
  131. «...اللهم صل علی الأئمة من ولده... المطهرین الذین ارتضهیتهم انصارا لدینک و حفظة لسرک و شهداء علی خلقک و أعلاما لعبادک ...»، ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۴-۴۲.
  132. «اللهم صل علی محمد و آله الأئمة ینابیع الحکمة و اولی النعمة و معادن العصمة»، طوسی، محمدبن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۹-۷۹۸.
  133. «یَا عَبْدَ الْعَزِيزِ... أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ(ص) الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ... وَ أَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً(ع) عَلَماً وَ إِمَاماً... الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ... الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ... عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ...»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
  134. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ»؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ج۲، ص۶۷۵.
  135. «وَاَشْهَدُ اَنَّکُمُ الاَئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمَهْدِیُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُکَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقوُنَ الصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطیعُونَ لِلّهِ الْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ الْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ...»، زیارت جامعه کبیره.
  136. «... بأن عصمهم من الذنوب و برأهم من العیوب و طهرهم من الدنس و نزههم من اللبس»، طوسی، محمد بن حسن، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۸.
  137. نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۰۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳؛ ج۱۲، ص۳۴۸؛ ج۴، ص۴۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۹۲ـ۲۰۴.
  138. صدوق، الخصال، ص۳۹۹.
  139. «فِیمَا کَتَبَ الرِّضَا (ع) لِلْمَأْمُونِ لَا یَفْرِضُ اللَّهُ تَعَالَی طَاعَةَ مَنْ‏ یَعْلَمُ‏ أَنَّهُ‏ یُضِلُّهُمْ‏ وَ یُغْوِیهِمْ وَ لَا یَخْتَارُ لِرِسَالَتِهِ وَ لَا یَصْطَفِی مِنْ عِبَادِهِ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَکْفُرُ بِهِ وَ بِعِبَادَتِهِ وَ یَعْبُدُ الشَّیْطَانَ دُونَهُ»؛ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۹، ح۹.
  140. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۸۰-۱۸۱.
  141. «وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ، وَ لِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ يَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ، وَ لا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‌»، إقبال الأعمال، ج۱، ص۵۰۵؛ بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۰۵.
  142. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۶۹.
  143. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
  144. ‏«من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .
  145. «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
  146. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۰.
  147. کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۳، ح۳۲۹۱۲؛ فیض القدیر، ج۴، ص۳۵۶؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۴؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۴، الصواعق المحرقه، ص۱۲۳-۱۲۴؛ نورالابصار، ص۸۰.
  148. ر.ک: یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹.
  149. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص ۱۱۶.
  150. «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.
  151. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  152. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  153. المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
  154. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۴۳.
  155. ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.
  156. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۶۴.
  157. «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ (ص) وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ (ص) لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»؛ شیخ صدوق، الخصال‏، ج ۱، ص۱۳۹.
  158. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۹۱.
  159. «ساُدعی یَومَ القِیامَةِ و لا ذَنبَ لی، و لَو کانَ لی ذَنبٌ لَکَفَّرَ عَنِّی ذُنوبی ما أنا فِیهِ مِن قِتالِهِم ـ یَعنی قِتالَ النّاکِثینَ»؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، ج ۱، ص۲۶۵.
  160. «مَعصوما مِنَ الزَّلاّتِ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ کُلِّها»، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۰۴.
  161. «نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِ اللّه، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ»، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۶۹.
  162. «الإمامُ مِنّا لا یَکونُ إلاّ مَعصوما، و لَیسَتِ العِصمَةُ فی ظاهِرِ الخِلقَةِ فیُعرَفَ بِها و لِذلکَ لا یَکونُ إلاّ مَنصوصا»؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲.
  163. برای نمونه نگاه کنید به سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۹۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۳۳۵.
  164. سبحانی، جعفر، پژوهشی در شناخت و عصمت امام، ص۲۷.
  165. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۷؛ هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۷۵؛ هیثمی‌نور الدین علی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۳؛ طبری، محب الدین، ذخایر العقبی، ص۳۹؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة، ج۸، ص۲۶۶؛ ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابة، ج۶، ص۲۲۴؛ ذهبی، ابی عبدالله محمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۹۲.
  166. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.
  167. علی شاه علیزاده، علی گرامی، اسماء و اوصاف فاطمه، دانشنامه فاطمی ج۲، ص۲۱.
  168. «وَ مَلَائِكَةٌ خَلَقْتَهُمْ وَ أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ- فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ، هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ...»، بحارالانوار، ج۵۶، ص۱۷۵، حدیت ۶.
  169. نهج البلاغه، خطبه ۹۱، ترجمه سید جعفر شهیدی.
  170. «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِينَ لا يَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِيحِكَ‌... وَ لَا يُؤْثِرُونَ التَّقْصِيرَ عَلَى الْجِدِّ فِي أَمْرِكَ... وَ جِبْرِيلُ الْأَمِينُ عَلَى وَحْيِكَ... فَصَلِّ عَلَيْهِمْ‌، وَ عَلَى الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِمْ... الَّذِينَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُءُوبٍ... وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِيحِكَ الشَّهَوَاتُ، وَ لَا يَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِيمِكَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ».
  171. «إِنَّ مَلَائِكَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمْ: لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ»، بحارالانوار، ج۵۶، ص۳۲۱.
  172. شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۳۳۷ ـ ۳۴۰.