عصمت در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

یکی از اعتقادات شیعه دربارۀ پیامبران و امامان معصوم (ع)، مصونیت آنها از هرگونه گناه، خطا، اشتباه و نسیان است؛ چراکه حجت‌های الهی، هادیان بشر و پیشوایان مردمند و هادی بودن امامان به معنای لزوم اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ هدی (ع) باید مصون از هر خطا، اشتباه و گناهی باشند که این همان عصمت است. در مجامع روایی فریقین، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، وجود دارد که در آنها موضوع عصمت امام، مصادیق معصومان و گستره عصمت ایشان، بیان شده است.

معناشناسی

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن [۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

معنای اصطلاحی

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است.

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست، و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است. [۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست.[۸] پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

عصمت در روایات پیامبر اکرم (ص)

روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص)، نه تنها به بیان ویژگی‌های عصمت پرداخته‌اند، بلکه افرادی را با عنوان انسان‌هایی معصوم از گناه و اشتباه نیز برشمرده‌ و حتی گستره عصمت آنها را نیز تا حدودی بیان کرده‌اند. توجه به این مبحث، از این رو مهم است که بدانیم در عصر نبوی، مخاطبان پیامبر اکرم (ص)، نه تنها با مفهوم و حقیقت عصمت آشنا بودند، بلکه دایره آشنایی آنان با این مقوله، فراتر از معرفت به حقیقت عصمت بوده است، و حتی انسان‌هایی را که به لباس عصمت آراسته بودند نیز می‌شناختند. از گروه‌هایی که در روایات نبوی انسان‌هایی معصوم معرفی شده‌اند، می‌توان به خود پیامبر اکرم (ص)، اهل بیت ایشان، امام علی، امام حسن، امام حسین و نه تن از فرزندان امام حسین (ع) اشاره کرد.

گستره عصمت

در برخی احادیث نبوی به گستره عصمت معصومان اشاره شده است که می‌‌توان این قلمرو را در دو بخش کلی خلاصه نمود.

عصمت از گناه

مصونیت معصومان از ارتکاب گناه، نخستین بخشی است که در روایات نبوی نقل شده است. به عنوان نمونه می‌‌توان به روایتی از ابن عباس اشاره کرد که از پیامبر اکرم (ص) در این باره چنین نقل کرده که آن حضرت پس از نقل آیه تطهیر: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۱]، می‌‌فرمایند: به خدا سوگند من و اهل بیت من از همه گناهان پاک و پاکیزه شده‌ایم[۱۲].

عصمت از خطیئه

در برخی از روایات نبوی افزون بر عصمت از گناهان، بر عصمت از «خطیئه» نیز تاکید شده است. لغویون در تبیین این واژه بر این نظرند که واژه «خطیئه» از ریشه «خطا»، به معنای ضد «صواب» گرفته شده است، با وجود این، آنان تاکید دارند که این واژه به معنای گناه نیز به کار رفته و در مواردی نیز برای گناهی که غیر عمد انجام شده است، به کار می‌‌رود[۱۳].

محمد بن علی تمیمی از امام رضا (ع) و ایشان از اجداد طاهرینش (ع) و آنان از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده‌اند که پیامبر خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) برگزیدگان خدا بوده و از همه گناهان و خطیئات معصومند[۱۴].

مصادیق معصومان

در روایات منقول از پیامبر اکرم(ص)، نه تنها به گستره عصمت اشاره شده بلکه افراد معصوم نیز معرفی شده‌اند. این روایات خود به چند دسته قابل تقسیم هستند. برخی روایات نبوی، به صراحت مصادیق معصومان را معرفی نموده و به عصمت آنها تصریح کرده است. دسته دوم روایاتی هستند که اگر چه صریح در عصمت نیستند اما به دلالت التزامی دلالت بر عصمت دارند. هر یک از این دو دسته نیز خود به دو دسته دیگر قابل تقسیم هستند، برخی مربوط به عصمت کل اهل بیت پیامبرند(ص) و برخی اختصاص به عصمت یک یا چند نفر از اهل بیت(ع) دارند. در روایات نبوی از خود پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت آن حضرت(ع) که حضرت صدیقه طاهره(س) نیز در شمار آنان است، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن و امام حسین(ع) و نه نفر دیگر از فرزندان امام حسین(ع) به عنوان مصادیق معصومین نام برده شده است.

روایات صریح در عصمت

منظور از روایات صریح در عصمت آن دسته از روایات نبوی(ص) است که با لفظ یا الفاظی صریح به معرفی معصومان پرداخته و به مصونیت آنها از ارتکاب انواع گناهان، اشتباه، نسیان و خطا تصریح نموده است. در برخی از این روایات به عصمت مطلق اهل بیت و امامان معصوم(ع) تصریح شده و در برخی دیگر به عصمت برخی امامان(ع) به طور خاص و ویژه تصریح شده است که از این دو دسته با عنوان روایات عام و خاص نام می‌بریم.

روایات عام

  1. انس بن مالک چنین نقل کرده که روزی همراه با ابوذر، سلمان، زید بن ثابت و زید بن ارقم نزد رسول خدا (ص) بودیم که آن حضرت ضمن بیان داستان معراج خود، نام فرزندان امام حسین (ع) را که از امامان معصومند، برده و در ادامه فرمودند: در این هنگام سر خود را بلند کردم پس نورهای علی، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد هادی، حسن بن علی و حجت را دیدم... پس گفتم خدایا اینان چه کسانی هستند؟ فرمود:... آنان امامان پس از تو، تطهیر شدگان از صلب تواند»[۱۵].
  2. پیامبر خدا (ص) در وصف خود و اهل بیتش فرمود: «من و اهل بیتم مطهَّریم پس از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید... و از آنها سرپیچی نکنید که به جهالت خواهید افتاد»[۱۶].[۱۷]
  3. در حدیث دیگری رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: "تو وصی بر مردگان از اهل بیت منی و جانشین بر زندگان از امت من هستی؛ جنگ با تو، جنگ با من و تسلیم بودن برای تو، تسلیم شدن برای من است؛ تو امام و پدر امامان هستی که یازده تن از صلب تو پیشوایانی هستند پاکیزه و معصوم و از ایشان است مهدی؛ آن کس که زمین را پر از عدل و داد کند. پس وای به حال کسی که شما را دشمن دارد... و تو تقسیم کننده بهشت و جهنم هستی[۱۸].[۱۹]
  4. در روایتی که خزاز رازی در کتاب کفایة الاثر آورده است، پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمودند: ای علی! تو وصی و وارث منی. خداوند علم و فهم مرا به تو عنایت فرموده است و خداوند تعالی از صلب حسین، امامان نه گانه پاکیزه و معصوم را بیرون می‌آورد و مهدی این امت از ماست[۲۰].
  5. پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «ای علی تو امام و پدر یازده امامی هستی که همگی مطهر و معصوم‌اند»[۲۱].
  6. پیامبر (ص) در قسمتی از حدیث معراجیه فرمود: «هنگامی‌که مرا به آسمان بردند نورهایی مشاهده کردم و گفتم: ای پروردگار من اینها چیست و چه کسانی هستند؟ ندا آمد: ای محمد! این نور علی و فاطمه است و این نور حسن و حسین است و این انوار ائمه بعد از تو از فرزندان حسین است که همگی پاک و معصوم‌اند»[۲۲].
  7. با اسناد مختلف و در نقل دیگر حدیث معراجیه آمده است: «از صلب شما نسل پاک و ائمه معصوم را خارج می‌کنم»[۲۳].
  8. ابن عباس: پیامبر (ص) فرمود: «من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین مطهر و معصوم هستیم»[۲۴].
  9. ابوسعید خدری نقل کرده: پیامبر (ص) فرمود: «اهل بیت من امان اهل زمین‌اند همان‌طور که ستاره‌ها امان اهل آسمان‌اند. سؤال شد: آیا ائمه بعد شما از اهل بیت شما هستند؟ فرمود: بله ائمه بعد من دوازده‌نفرند که نه نفر آنها از نسل حسین‌اند که امین و معصوم‌اند»[۲۵]. و این حدیث ازطریق جابر بن یزید جعفی از قول امام باقر (ع) هم نقل شده است[۲۶].
  10. ابن عباس: پیامبر (ص) فرمود: «من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین مطهر و معصوم هستیم»[۲۷].
  11. زید بن ثابت و زید بن ارقم نقل کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمود: «همانا از صلب حسین ائمه ابرار و امناء معصومی خارج می‌شوند که برای قسط و عدل قیام می‌کنند... و نهمین آنها مهدی است که زمین را پر از عدل و قسط می‌کند. همان‌طور که پر از ظلم و جور شده بود»[۲۸]. و مسلّم است کسی که بخواهد دنیا را پر از عدل و داد کند همان‌طور که پر از ظلم و جور بوده خودش نمی‌تواند اهل گناه و ظلم و جور باشد.
  12. زید بن أرقم از قول پیامبر (ص) نقل کرده که به علی (ع) فرمود: «تو امام هستی و حسن و حسین امام و سید جوانان اهل بهشت هستند و نه نفر از فرزندان حسین ائمه ابرار و معصوم هستند»[۲۹].
  13. ابو ایوب انصاری می‌گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که می‌فرمود: «من سید انبیاء هستم و علی سید اوصیاء است و ائمه معصوم از ما و از صلب حسین می‌باشند»[۳۰].
  14. عمار بن یاسر و اصبغ بن نباته و عمران بن حصین نقل کرده اند: پیامبر (ص) در هنگام وفاتش به فاطمه زهرا (س) فرمود: «پدر تو سید انبیاء و پسر عمویت سید اوصیاء و دو پسرت سید جوانان اهل بهشت هستند و خداوند از صلب حسین نه امام پاک و معصوم خارج می‌کند و مهدی این امّت از ماست»[۳۱].
  15. أبوطفیل از علی (ع) نقل کرده که رسول الله (ص) به من فرمود: «جنگ با تو جنگ با من و صلح با تو صلح با من است و تو امام و پدر یازده امام پاک و معصوم می‌باشی»[۳۲].
  16. زید بن أرقم می‌گوید: پیامبر (ص) در خطبه‌ای فرمود: «ای مردم شما را سفارش به نیکی با اهل بیتم می‌کنم، آنها همراه حق و حق همراه آنهاست و آنها ائمه راشدین بعد از من و امناء معصوم هستند»[۳۳].
  17. أسعد بن مالک و انس بن مالک می‌گویند از پیامبر (ص) شنیدیم که فرمود: «ای علی دوستی تو ایمان و دشمنی با تو نفاق است، خداوند لطیف خبیر به من خبر داده است که از صلب حسین نه امام مطهر و معصوم خارج می‌شوند»[۳۴].
  18. أنس بن مالک و امّ‌سلمه نقل می‌کنند که پیامبر (ص) فرمود: «مراقب اهل بیت من باشید اگر جنگیدند بجنگید و اگر صلح کردند صلح کنید، هرجا که باشند حق همراه ایشان است... آنها مطهر و امامان معصوم‌اند»[۳۵].
  19. جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید پیامبر (ص) به من فرمود: «ای جابر هنگامی‌که فرزندم باقر را درک کردی سلام مرا به او برسان، او هم‌نام من و شبیه‌ترین مردم به من می‌باشد، علم او علم من و حکم او حکم من است و هفت‌ نفر از فرزندان او امناء معصوم و ائمه ابرار هستند»[۳۶].
  20. سلمان فارسی از پیامبر (ص) نقل می‌کند که ایشان فرمود: «جانشینان من پسرانم حسن و حسین هستند و باقی آنها از فرزندان حسین‌اند که شهداء خدا بر خلق و حجت او بر روی زمین‌اند، هرکس آنها را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هرکس آنها را مخالفت کند با خدا مخالفت کرده، همه آنها هادی و مهدی هستند و آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۷] درباره من و برادرم علی و دخترم فاطمه و دو پسرم و جانشینانی که فرزندان من و برادرم هستند نازل شده است که مطهر و معصوم از هر بدی می‌باشند»[۳۸]. «ای سلمان هر که آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است» سپس پیامبر (ص) دست خود را بر کتف حسین (ع) گذاشت و فرمود: «او امام و فرزند امام است و نه نفر از صلب او ائمه ابرار و امناء معصوم‌اند»[۳۹].
  21. پیامبر (ص) فرمود: «همانا اهل بیت من امان برای شما می‌باشند، دوست داشتن آنها دوست داشتن من است، به ایشان تمسک کنید تا گمراه نشوید. سؤال شد: اهل بیت شما چه کسانی هستند؟ ایشان فرمود: علی و دو پسرش و نه نفر از فرزندان حسین که ائمه ابرار و امناء معصوم‌اند»[۴۰]. «علی جانِ من و برادر من است علی را اطاعت کنید زیرا که او مطهر و معصوم است نه گمراه می‌شود و نه شقی می‌شود»[۴۱]. «برای علی یازده فرزند می‌باشد که همگی آنها معصوم و مطهرند»[۴۲].

روایات خاص

  1. با اسناد مختلف از ابن‌عباس نقل شده: روزی درحالی‌که علی (ع) و فاطمه (س) و حسنین (ع) در نزد پیامبر (ص) بودند ایشان فرمود: «خدایا اینها اهل بیت من هستند، ایشان را مطهر از هر پلیدی و معصوم از هر گناهی قرار ده»[۴۳].
  2. هنگامی که «بریده» به پیش پیامبر (ص) رفت و درباره یکی از تصمیمات علی (ع) اعتراض کرد حضرت فرمود: «چگونه او را خطاکار می‌دانی و ملامت و توبیخ می‌کنی و حال آنکه جبرئیل از فرشتگان حافظ علی (ع) به من خبر داده از زمانی که علی (ع) متولد شده هیچ خطایی از او ثبت نکرده‌اند، و فرشته ارحام به من خبر داد که قبل از تولد علی (ع) و در شکم مادرش نوشته شده که هیچ‌گاه خطا نخواهد کرد و شبی که به معراج رفتم خوانندگان لوح محفوظ به من خبر دادند که علی معصوم از هر خطا و لغزشی است، ای بریده! چگونه او را خطاکار می‌دانی در حالی‌که پروردگار جهانیان و فرشتگان مقرب او را درست‌کار می‌دانند»[۴۴].
  3. عمار یاسر می‌گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که ایشان فرمود: «همانا فرشتگان علی (ع) بر سایر فرشتگان افتخار می‌کنند که از علی (ع) چیزی به سوی خدا نبرده‌اند که باعث غضب خداوند شود»[۴۵].

روایات دال بر عصمت

دسته دوم از روایات نبوی(ص)، روایاتی هستند که اگر چه صریح در عصمت نبوده و در آنها لفظ یا الفاظی که به روشنی بر مصونیت امامان معصوم(ع) دلالت داشته باشد، به کار نرفته اما به دلالت التزامی بر عصمت آن حضرات دلالت دارند. هر یک از این دو دسته نیز خود به دو دسته دیگر قابل تقسیم هستند، برخی مربوط به عصمت کل اهل بیت پیامبرند(ص) و برخی اختصاص به عصمت یک یا چند نفر از اهل بیت(ع) دارند که از آنها با عنوان روایات خاص و عام نام می‌بریم.

روایات عام

حدیث ثقلین

یکی از مهم‌ترین ادلۀ روایی عصمت اهل بیت (ع)، حدیث "ثقلین" است که مورد پذیرش دانشمندان شیعه و سنی بوده و به کثرت آن را نقل کرده اند[۴۶]. پیامبر اسلام (ص) در این حدیث می‌فرمایند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»[۴۷].

کیفیت استدلال: استدلال به این حدیث بر عصمت ائمه (ع) متوقّف بر چند مقدمه است:

  1. قرآن از هرگونه خطا و اشتباه و انحراف و باطلی مبرّاست. قرآن می‌فرماید: وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۴۸] به عبارت دیگر، قرآن از هر باطل و خطایی به طور مطلق معصوم و مصون است. حال عِدل قرآن ـ اهل بیت ـ نیز باید چنین باشد، تا بتواند عِدل قرآن باشد. در غیر این صورت چه چیز این دو را در یک مقام جمع می‌کند؟
  2. قرآن معصوم است و تمسّک به آن باعث می‌شود انسان هرگز گمراه نشود، اهل بیت نیز باید چنین باشند؛ زیرا این دو هیچ‌گاه از هم جدا نیستند. به عبارت دیگر، فرض عدم گمراهی بر اثر تمسک به این دو در صورتی راست می‌آید که هر دو معصوم باشند. در غیر این صورت، چه بسا خود به خطا روند و متمسّکین به خود را نیز به گمراهی کشانند.
  3. پیامبر اکرم (ص) خبر داده است که این دو تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد و این فرض در صورتی صحیح است که هر چه قرآن می‌گوید ـ کلام خداست ـ همان را اهل بیت بگویند و تمام افعال و کردار آنها منطبق بر قرآن و کلام خدا باشد[۴۹].
  4. «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً»؛ مجموعه قرآن و عترت، با هم، باعث هدایت و مانع از فرو رفتن در چاه ضلالت می‌شوند. بی‌شک قرآن کریم کتابی است معصوم از هرگونه خطا و اشتباه. پس اینکه پیامبر اکرم (ص)، عترت خویش را کنار قرآن نشانده و تمسک به هر دو را موجب هدایت دانسته است، بهترین دلیل بر عصمت ایشان است. چه، پیروی نمودن از غیر معصوم، موج هدایت مطلق و قطعی نخواهد شد، بلکه همواره احتمال انحراف و ضلالت در آن می‌رود و این با جمله «لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» سازگار نیست؛ زیرا معنای این جمله آن است که اگر شما به این دو تمسک کنید، در هیچ شرایط زمانی و به هیچ صورتی، گمراهی و ضلالت به سراغ شما نخواهد آمد. بنابراین، اهل‌بیت، از آنجایی که مفسران قرآن هستند، چه در تبیین و تشریح آیات الهی و چه در اعمال فردی، از هر گونه گناه و خطایی معصوم هستند.
  5. «لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ یعنی اینکه عترت پیامبر هرگز از قرآن جدایی و افتراق ندارند و این معنا جز با عصمت آنان قابل توجیه نیست؛ زیرا اگر عترت پیامبر مرتکب گناه شوند و یا اشتباه و خطایی در تبیین دین از آنان سر زند، به معنای جدایی و افتراق از قرآن است[۵۰].
حدیث سفینه

یکی از احادیث مشهوری که نقش اهل بیت پیامبر را در میان مردم روشن و مشخص می‌‌کند حدیث سفینه است[۵۱]. براساس این حدیث ابوذر غفاری نقل می‌کند که پیامبر (ص) در مورد اهل بیتشان فرمودند: «مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک»[۵۲]، چنین مضمونی، در احادیث پیامبر با عبارت‌های مختلف بیان شده است. در بعضی از این احادیث، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ سفینه است استفاده شده است[۵۳].

کیفیت استدلال: وجه استدلال به حدیث، به این ترتیب است:

  1. پیامبر خاتم (ص) به طور مطلق دستور به ملازمت با اهل‌بیت داده و ایشان را به منزله کشتی نوح دانسته‌اند و فرموده‌اند: اولاً، هرکه همراه اهل بیت باشد نجات می‌یابد و هرکه نباشد هلاک خواهد شد؛ ثانیاً، تنها کسانی نجات می‌یابند که همراه اهل بیت باشند و دیگران لزوماً غرق خواهند شد. این مطلب از دو راه فهمیده می‌شود: یکی از لفظ "إِنَّمَا" که افاده حصر می‌کند و دومی از مثال (کشتی نوح)، چون تنها کسانی نجات یافتند که در کشتی سوار شدند و بقیه همه نابود شدند.
  2. در صورتی اهل بیت همانند سفینه نوح به طور مطلق وسیله نجات خواهند بود و هرکه همراه آنان باشد به مقصد خواهد رسید که از هر اشتباه و انحراف و خطای علمی و عملی مصون باشند. یعنی به طور مطلق معصوم باشند، در غیر این صورت، امکان غرق شدن خود و همراهان وجود دارد و این با محتوای کلام پیامبر (ص) نمی‌سازد؛ لذا این قرائن حاکی از آن است که برای نجات تنها باید به اهل بیت تمسک نمود و تمسک مطلق از اهل بیت مساوی با اطاعت مطلق از آنان است و عقلا امر به اطاعت مطلق از شخصی مساوی با عصمت اوست و الا تناقض لازم می‌‌آید.
  3. در یک سلسله از روایات دیگر که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است که حضرت فرمود: "امّت موسی (ع) ـ یهود ـ بعد از او به هفتاد و یک فرقه تقسیم شد که از آن میان یک فرقه نجات یافت و هفتاد فرقه هلاک شد و امت عیسی (ع) ـ نصارا ـ بعد از او به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه هلاک شده و تنها یک فرقه از آنها اهل نجات بودند و به زودی بعد از من امّتم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد که یک فرقه نجات می‌یابند و هفتاد و دو فرقه هلاک خواهند شد". در این روایات نیز همانند روایت سفینه نوح، واژه‌های «نجا» و «هلک» استعمال شده که از مجموع دو روایت استفاده می‌شود فرقه ناجیه از میان هفتاد و سه فرقه، همان پیروان اهل‌بیت پیامبر (ص) هستند[۵۴].
حدیث امان

رسول خدا در حدیثی که نزد محدّثان شیعه و سنّی، به حدیث امان شهرت یافته، اهل بیت خویش را به ستارگان آسمان تشبیه نموده و آثار وجودی اهل بیت را برای امّت، همانند آثار وجودی ستارگان برای ساکنان زمین دانسته‌ است. آن حضرت می‌فرمایند: « النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، و أهل بيتي أمان لأمّتي من الاختلاف، فإذا خالفتهم قبيلة اختلفوا فصاروا حزب إبليس»[۵۵]؛ "ستارگان، امان اهل زمین از غرق شدن هستند و اهل بیت من، برای امتم امان از اختلاف هستند که اگر قبیله‌ای از آنها مخالفت کنند؛ اختلاف می‌کنند در حالی که حزب شیطان می‌شوند"[۵۶].

کیفیت استدلال: از این روایت علاوه بر عصمت اهل بیت (ع)، هدایتگر بودن و لزوم اطاعت از آنها نیز قابل اثبات است.

در خصوص اثبات عصمت اهل بیت باید گفت: وقتی تنها راه نجات، راه اهل بیت باشد و آنان تنها ملجأ و مرجع مردم در پیمودن راه حق‌اند، این یگانه طریق نجات، همسان با عصمت است، چون اگر اهل بیت معصوم نبوده و دچار اشتباه شوند، اطاعت از آنها عقلاً و شرعاً جایز نیست و عدم اطاعت در برخی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست[۵۷].

روایات خاص

برخی روایات نبوی به دلالت التزامی بر عصمت امیرالمؤمنین(ع) دلالت دارند که در ادامه چند نمونه ذکر می‌گردد.

احادیث معیت
  1. علی مع الحق: در روایات متعدد و معتبر نقل شده که پیامبر اکرم (ص) درباره امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَارَ»؛ علی با حق است و حق با علی است و هر جا که علی باشد حق با اوست”. در برخی از روایات، علی (ع) و قرآن دایر مدار یکدیگر معرفی شده‌اند: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ» و در روایات دیگری هر دو مطلب بیان شده است[۵۸].
  2. علی مع القرآن: پیامبر خدا(ص): علی با قرآن است و قرآن با اوست. از هم جدا نمی‌شوند، تا در کنار حوض کوثر بر من در آیند[۵۹]. امام علی(ع): خداوند- تبارک و تعالی- ما را پاک و از خطا مصون داشت و ما را گواهان بر خلق خود و حجت خویش در زمینش قرار داد و ما را با قرآن قرار داد و قرآن را با ما. ما از قرآن جدا نمی‌شویم و قرآن از ما جدا نمی‌شود[۶۰].
حدیث روشنگر اختلافات امت

پیامبر خدا(ص): ای علی! تو کسی هستی که اختلافات امت را پس از من برایشان روشن می‌کنی و در میان آنان به جای من قرار می‌گیری. گفته تو گفته من، فرمان تو فرمان من، و اطاعت از تو اطاعت از من، و اطاعت از من اطاعت از خداست و نافرمانی از تو نافرمانی از من، و نافرمانی از من نافرمانی از خدای عز و جل است[۶۱]. پیامبر خدا(ص): چون در چیزی اختلاف کردید، با علی بن ابی طالب باشید[۶۲].[۶۳].

حدیث اطاعت

رسول الله (ص) می‌فرمایند: "کسی که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و کسی که مرا عصیان کند خدا را عصیان کرده است، و کسی که علی (ع) را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و کسی که علی را عصیان کند، مرا عصیان کرده است"[۶۴].

نکات مهم این حدیث، به شرح ذیل است:

  1. در این حدیث شریف، اطاعت از علی (ع) اطاعت پیامبر (ص) و اطاعت از خداوندا شمرده شده و عصیان آن حضرت عصیان پیامبر (ص) و خداوند به شمار آمده است.
  2. اگر به تفاسیر اهل سنت مراجعه کنیم اکثر آنها خصوصا جناب فخر رازی اطلاق اطاعت در آیه اولی الامر را دال بر عصمت گرفته‌اند[۶۵]. اگرچه در مصداق حمل بر حل و عقد کرده‌اند، لکن روایات شأن نزول، مراد از اولی‌الامر را اهل بیت پیامبر (ص) می‌دانند. با این مقدمه، اطلاق اطاعت از علی (ع) که ملازم اطاعت از پیامبر (ص) و خداوند تعالی قرار گرفته است، بر عصمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) دلالت می‌کند.
  3. اگر حضرت علی (ع) معصوم نباشد و دچار اشتباه و خطا گردد، به حکم عقل، اطاعت از او لازم نیست و عدم اطاعت در بعضی موارد با اطاعت مطلق سازگار نیست.
  4. این حدیث، با توجه به قرار دادن اطاعت از امام علی (ع) در ردیف اطاعت از پیامبر (ص) و اطاعت از خدا، به ما می‌فهماند که تنها ملجأ و مرجع علمی و عملی برای هدایت مردم حضرت علی (ع) است و آن به معنای اعلمیت و عصمت ایشان در علم و عمل است، لذا عصمت مطلق آن جناب را نتیجه می‌دهد.
  5. با توجه به اینکه این حدیث در زمان حیات و رسالت نبی اکرم (ص) صادر شده و اطاعت از امام علی (ع) را مقید به زمان بعد از خود نکرده، لذا عصمت آن جناب را حتی قبل از خلافت و حکومت امضا می‌کند و با این فرض، حدیث اطاعت، عصمت حضرت علی (ع) را از حین تولد تا لحظه مرگ نتیجه می‌دهد[۶۶].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. «خدا فقط مى‏ خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  12. «...فأنا وأهل بیتی مطهرون من الذنوب»، فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص ۳۴۰، سیوطی جلال الدین، الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۹، شوکانی، محمدعلی، فتح القدیر، ج۴، ص۲۸۰.
  13. ر.ک: خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج۴، ص۲۹۲؛ جوهری اسماعیل بن حماد، صحاح، ج۱، ص۴۸-۴۷، محمد بن مکرم، ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۸۷.
  14. «فانهم خیرة الله عزوجل و صفوته و هم المعصومون من کل ذنب و خطیئة»، محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، الامالی، ص۵۸۳.
  15. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۶۹-۷۴ و ص ۱۹ و ص۱۰۴-۱۰۲؛ مفید محمد بن محمد بن نعمان، الامالی، ص۷۹ و ۷۸.
  16. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۴۴؛ محمد بن جریر بن رستم طبری (الشیعی)، المسترشد فی امامة امیر المؤمنین (ع)، تحقیق: احمد محمودی، ص۳۹۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۴-۵.
  17. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۹۴.
  18. «‌أَنْتَ الْوَصِيُّ عَلَى الْأَمْوَاتِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ الْخَلِيفَةُ عَلَى الْأَحْيَاءِ مِنْ أُمَّتِي حَرْبُكَ حَرْبِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي أَنْتَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الْإِحْدَى عَشْرَةَ مِنْ صُلْبِكَ أَئِمَّةٌ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَمْلَأُ الدُّنْيَا قِسْطاً وَ عَدْلًا فَالْوَيْلُ لِمُبْغِضِكُمْ يَا عَلِيُّ... وَ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»، خزاز رازی، کفایة الاثر، ص۱۵۱.
  19. مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۱۳۰.
  20. «يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي قَدْ أَعْطَاكَ اللَّهُ عِلْمِي وَ فَهْمِي... وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ يُخْرِجُ اللَّهُ الْأَئِمَّةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ»، خزاز رازی، کفایة الاثر، ص۱۲۴.
  21. اثبات الهدی، ج۲، ص۱۵۶؛ عوالم العلوم، ج۱۹، ص۳۲؛ کفایه الاثر، ص۴۵؛ جامع الأخبار، ص۱۷؛ ینابیع المودة، ص۸۵.
  22. الانصاف، ص۶۲ و ۲۸۶؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۱۷۵؛ عوالم العلوم، ج۲۳، ص۴۸؛ مکاتیب الرسول، ج۱، ص۵۶۲.
  23. ارشادالقلوب، ج۲، ص۴۱۶؛ الجواهر السنیة، ص۵۴۸؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۰۲؛ کفایة الاثر، ص۱۱۱؛ الانصاف، ص۳۶۸؛ اثبات الهدی، ج۲، ص۱۶۴.
  24. کفایة الاثر، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۴۳ و ج۲۵، ص۲۰۱؛ الانصاف، ص۱۵۹.
  25. کفایة الاثر، ص۲۹؛ إثبات الهداة، ج۲، ص۱۵۱ و۱۵۲ و۱۶۲؛ الانصاف، ص۱۴۰؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۱۱۵.
  26. تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۵۰۱.
  27. کفایة الاثر، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۴۳ و ج۲۵، ص۲۰۱؛ الانصاف، ص۱۵۹.
  28. اثبات الهداة، ج۲، ص۱۶۲؛ الانصاف، ص۲۰۵؛ کفایة الاثر، ص۹۹ و ۱۰۰ و ۱۰۴؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۱۹.
  29. الإنصاف، ص۴۰۳.
  30. کفایة الاثر، ص۱۱۳، اثبات الهداة، ج۲، ص۱۶۴؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ۳۲۳؛ الانصاف، ص۱۶۴.
  31. اثبات الهداة، ج۲، ص۱۵۹ و ۱۶۵ و ۱۶۶؛ کفایة الاثر، ص۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۵۳۶ و ج۳۶، ص۳۲۸؛ الانصاف، ص۱۲۷ و ۱۵۹.
  32. اثبات الهداة، ج۲، ص۱۶۸ و ۳۳۲؛ کفایة الاثر، ص۱۵۱؛ غیبت نعمانی، ص۹۳، باب ۴؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۳۵.
  33. اثبات الهداة، ج۲، ص۱۶۳.
  34. الانصاف، ص۱۶۲ و ۲۴۱؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۱۶۷؛ کفایة الاثر، ص۱۳۵؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۳۱.
  35. اثبات الهداة، ج۲، ص۱۷۴ و ۲۳۰؛ کفایة الاثر، ص۷۶ و ۱۸۲ و ۱۸۶؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۱۱.
  36. اثبات الهداة، ج۲، ص۱۸۴؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۸۲۹؛ عوالم العلوم، ج۱۹، ص۳۲.
  37. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  38. اثبات الهداة، ج۲، ص۲۴۳.
  39. الإنصاف، ص۲۳۱ و ۳۶۴؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۰۴؛ کفایة الاثر، ص۴۵.
  40. الانصاف، ص۴۲۹ و ۳۷۸.
  41. بحارالأنوار، ج۳۸، ص۸۲.
  42. بحارالأنوار، ج۳۹، ص۵۵.
  43. کمال الدین، ص۲۶۶؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۶۵؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۲۱؛ بشارة المصطفی، ص۱۷۷؛ إثبات الهداة ج۲، ص۱۹۳؛ الانصاف، ص۲۹۸ و ۳۱۴؛ امالی شیخ صدوق، ص۴۸۶.
  44. بحارالأنوار، ج۳۸، ص۶۸.
  45. کنزالفوائد، ص۱۶۲؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  46. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
  47. ‏«من از بین شما می‌روم و دو چیز گران بها و ارزشمند از خودم به یادگار می‌گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو آنها متوسل شوید هرگز گمراه نخواهید شد» بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۴۱۳؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸ و... .
  48. «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
  49. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۰.
  50. ر.ک: یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۱۹.
  51. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص ۱۱۶.
  52. «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح است که هر کس بر آن سوار شد نجات یافت و هر کسی از آن جدا شد، غرق و نابود شد». اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.
  53. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  54. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۶۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  55. المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۶؛ ج۳، ص۱۶۲ و ۵۱۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۵۰۱؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۹؛ ج۳۶، ص۲۹۱.
  56. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.
  57. ر.ک: صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۳.
  58. ر.ک: الغدیر، ج۳، ص۲۵۱-۲۵۲.
  59. «رسول الله(ص): عَلِی مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَهُ، لا یفتَرِقانِ حَتی‌ یرِدا عَلَی الحَوضَ» (المعجم الأوسط، ج ۵، ص ۱۳۵، ح ۴۸۸۰).
  60. «الإمام علی(ع): إن اللهَ تَبارَک وتَعالی‌ طَهرَنا وعَصَمَنا، وجَعَلَنا شُهَداءَ عَلی‌ خَلقِهِ، وحُجتَهُ فی أرضِهِ، وجَعَلَنا مَعَ القُرآنِ وجَعَلَ القُرآنَ مَعَنا، لا نُفارِقُهُ ولا یفارِقُنا»، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۱، ح ۵.
  61. «عنه(ص): یا عَلِی، أنتَ الذی تُبَینُ لِامتی ما یختَلِفونَ فیهِ بَعدی، وتَقومُ فیهِم مَقامی، قَولُک قَولی، وأمرُک أمری، وطاعَتُک طاعَتی؛ وطاعَتی طاعَةُ اللهِ، ومَعصِیتُک مَعصِیتی؛ ومَعصِیتی مَعصِیةُ اللهِ عز و جل» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۷۹، ح ۵۴۰۵).
  62. «عنه(ص): إذَا اختَلَفتُم فی شَی‌ءٍ فَکونوا مَعَ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ»، المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۲، ص ۳۰.
  63. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۱۴۱.
  64. «من أطاعني فقد أطاع الله، و من عصاني فقد عصى الله، و من أطاع علياً فقد أطاعني، و من عصا علياً فقد عصاني‏»، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۱.
  65. تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ منهاج السنه، ج۳، ص۱۷۰ - ۱۷۳.
  66. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص۲۴۱.