بیت المقدس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = بیت المقدس| عنوان مدخل  = بیت المقدس| مداخل مرتبط = [[بیت المقدس در قرآن]] - [[بیت المقدس در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = بیت المقدس| عنوان مدخل  = بیت المقدس| مداخل مرتبط = [[بیت المقدس در قرآن]] - [[بیت المقدس در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = }}
==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
بیت‌‌المقدس، نام عربى و اسلامى پایتخت فلسطین است که بیشتر و پیش‌‌تر با نام عبرى اُورشلیم خوانده مى‌‌شد. این شهر نزدیک نقطه مرکزى فلسطین، در حدود 24 کیلومترى غرب بحرالمیت و 56 کیلومترى شرق دریاى مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره رود اردن قرار دارد. شهرى کوهستانى است با ارتفاع750‌‌متر از دریاى مدیترانه و ارتفاع 1150 متر از بحرالمیت .<ref>بيت‌‌المقدس، ص 1 ـ 2؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 508.</ref> آب و هواى آن نیمه گرم و نیمه‌‌خشک، همراه با تابستانهاى گرم و خشک و زمستانهاى سرد و بارانى‌‌است .<ref>بيت المقدس، ص 4؛Britannica : Jerusalem.</ref> بیت‌‌المقدس شهرى باستانى با قدمتى 35 قرن است و تاریخ بناى آن به زمانى بسیار پیش از ورود بنى اسرائیل و حتى ابراهیم ( علیه السلام ) به آن دیار باز مى‌‌گردد .<ref> بيت المقدس، ص 18؛ تاريخ اورشليم، ص 25.</ref> قدیمى‌‌ترین ساکنان آن را قبیله‌‌اى از اعراب کنعانى به نام « یَبُوسیان » در هزاره سوم یا چهارم پیش از میلاد دانسته‌‌اند و نخستین بناى آن را به « مَلِک صادوق » یا « مَلِکیصادُق »، پادشاه « یَبُوسى » نسبت مى‌‌دهند .<ref>تاريخ اورشليم، ص 16؛ بيت المقدس، ص 18.</ref> برخى او را همان « سام‌‌بن‌‌نوح » دانسته‌‌اند .<ref>الانس‌‌الجليل، ج 1، ص 22 و 24.</ref> بیت‌‌المقدس در طول تاریخ، نامهایى گوناگون به خود گرفته است. پادشاه کنعانى به احترام « شالیم » ( خداى صلح ) آن را « یُوْرشالیم » به معناى شهر صلح و آرامش خواند. پیش از تصرف شهر به دست حضرت داود ( علیه السلام ) « یَبُوس » خوانده مى‌‌شد و داود ( علیه السلام ) آن را به « اُورشلیم » تغییر داد .<ref>تاريخ اورشليم، ص 15 ـ 16؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص‌‌510.</ref> « اُور » در زبان سومرى و آرامى به معناى « شهر » است که وارد زبان عبرى شده و با « شلیم » به معناى مقدس، صلح و آرامش، روى هم رفته، معناى شهر مقدس، شهر صلح، سلامتى و آرامش را مى‌‌دهد .<ref>ر. ك: دايرة‌‌المعارف بستانى، ج 4، ص 623؛ قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ تاريخ اورشليم، ص 15.</ref> در تورات از این شهر با نامها و عناوینى چون: اَریئیل <ref>كتاب مقدس، اشعيا 29: 1.</ref>، شالیم ،<ref>كتاب مقدس، مزامير 76: 2.</ref> یَبوس ،<ref>كتاب مقدس، داوران 19: 10 ـ 11.</ref> شهر یهودا ،<ref>كتاب مقدس، دوم تواريخ ايام 28: 25.</ref> شهر خدا ، <ref>كتاب مقدس، مزامير 46: 4.</ref> قریه پادشاه عظیم <ref>كتاب مقدس، مزامير 48: 2.</ref> و شهر مقدس <ref>كتاب مقدس، نحميا 11 : 19.</ref> یاد شده است. رومیان آن را « ایلیاء » به معناى خانه مقدس یا خانه خدا <ref>قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ الانس الجليل، ج 1، ص 6.</ref> و یهودیان « بیت همیقداش »<ref>تاريخ اورشليم، ص 16.</ref> مى‌‌خواندند. نام ایلیاء تا زمان ظهور اسلام معروف بود و به تدریج اسامى بیت المُقدّس، بیت‌‌المَقْدِس، قُدس، قدس شریف و مدینه مقدسه به آن اطلاق شد .<ref> تاريخ اورشليم، ص 16.</ref> بیت المقدس به سبب حضور، تولد، زندگى یا دفن شمارى از پیامبران و شخصیتهاى بزرگ الهى در آن، از قبیل ابراهیم، یعقوب، داود، سلیمان، مریم، عیسى ( علیهم السلام ) و پیامبر اسلام ( صلى الله علیه وآله )، همچنین وجود بسیارى از آثار، اماکن و بناهاى دینى و مقدس کهن در آن، از ارزش و قداست ویژه‌‌اى در نزد پیروان همه ادیان ابراهیمى برخوردار است .<ref> ر. ك: معجم اللاهوت، ص 124؛ دانشنامه جهان اسلام، ج 5، ص‌‌95؛ الانس الجليل، ج 1، ص 240 ـ 239.</ref> صخره مقدس ( مذبح اسماعیل، قبله موسى و بنى‌‌اسرائیل و جایگاه عروج پیامبر اسلام )،<ref> تاريخ اورشليم، ص 17؛ دايرة‌‌المعارف تشيع، ج 3، ص‌‌558؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86.</ref> قبة‌‌الصخره، هیکل سلیمان، برج داود، دیوار ندبه، کلیساى قیامت، مسجد الأقصى و قبة‌‌المعراج و دهها اثر دینى و تاریخى دیگر از این‌‌قبیل در آن است .<ref>ر. ك: بيت المقدس، ص 116 ـ 164؛ دانشنامه جهان اسلام، ج‌‌3، ص 104؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86 ـ 87.</ref> بر اساس گزارش برخى منابع فقط آثار و اماکن اسلامى آن به بیش از‌‌110‌‌مورد مى‌‌رسد .<ref>ر. ك: بيت المقدس، ص 116 ـ 164.</ref> بیت‌‌المقدس در طول تاریخ شاهد حوادث بسیارى بوده است. این شهر بر اثر موقعیت جغرافیایى خاص، که آن را شاهراه ارتباطى شرق و غرب قرار مى‌‌دهد و نیز به سبب سرسبزى و خرّمى، تنوع محصولات کشاورزى و برخوردارى از پیشینه تاریخى و تقدس دینى، همواره مورد توجه قدرتها و شاهد لشکرکشیهاى بسیارى بوده است، به‌‌گونه‌‌اى که دو بار به طور کلى به دست مهاجمان ویران، 18 بار تجدید بنا و سه بار معبد آن‌‌بازسازى ومرمت شده است و 6 بار مردم آن مجبور به تغییر آیین و مذهب خود شده‌‌اند .<ref>تاريخ اورشليم، ص 17.</ref> کنعانیها، حیتیها، حویان، فریسیان، یبوسیان و فلسطیان از جمله اقوامى بودند که قبل از هجوم قوم عبرانى در سرزمین فلسطین مى‌‌زیستند .<ref>تاريخ اورشليم،  ص 25.</ref> حضرت داود ( علیه السلام ) در سال 1010 یا 1020 ق. م. با شکست یبوسیان شهر بیت المقدس را به تصرف خود درآورد و آن را مرکز حکومت بنى‌‌اسرائیل قرار داد و به فرمان الهى بناى قدس، خانه خدا را آغاز کرد که به دست حضرت سلیمان تکمیل شد. ساخت این بناى باشکوه و عظیم، معروف به « هیکل سلیمان » در سال 970 ق. م. پایان یافت . <ref>قاموس كتاب مقدس، ص 121؛ تاريخ اورشليم، 72 ـ 83؛ لغت نامه، ج 14، ص 20878.</ref> پس از سلیمان، بلایا و مصائب فراوانى بر اورشلیم وارد شد؛ آشوریان بارها به آن هجوم برده، آن را غارت کردند. سخت‌‌ترین و ویرانگرترین حمله به وسیله بخت نصر دوم ( نبوکدنصر )، پادشاه بابل، در 586 یا 587 ق. م. صورت گرفت که در جریان آن دیوارهاى دفاعى شهر به دست سپاه بابل تخریب و اورشلیم پس از اشغال به کلى ویران شد و ساکنانش اسیر و به بابل برده شدند .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 123؛ تاريخ اورشليم، ص‌‌107؛ Britannica : Jerusalem.</ref> در این حمله، صدقیا، حاکم اورشلیم، اسیر و کور شد و اشراف و بزرگان شهر کشته شدند. قصر پادشاه و هیکل سلیمان به آتش کشیده شد. ظروف و وسایل قیمتى معبد به تاراج رفت<ref>كتاب مقدس، دوم پادشاهان، 25.</ref> و تابوت عهد <ref>تاريخ جامع اديان، ص 527.</ref> و نص تورات <ref>كوروش كبير، ص 216.</ref> به کلى از میان رفت. طبق روایت تورات، همه مردم شهر از جمله دانیال و عزرا، به غیر از افراد فقیر و بى‌‌چیز به بابل تبعید شدند .<ref>كتاب مقدس، دو پادشاهان، 25: 11 ـ 12.</ref> با غلبه کوروش، پادشاه ایران بر بابلیها در سال 538 ق. م. و بازگشت یهودیان اسیر، بیت المقدس پس از 50 سال خرابى دوباره آباد شد .<ref>الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114.</ref> در 332 ق. م. اسکندر مقدونى با شکست امپراطورى ایران این شهر را نیز فتح کرد .<ref>الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114.</ref> پس از اسکندر، بیت المقدس متناوباً زیر سلطه بطالسه مصر و پادشاهان سلوکى بود .<ref>الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511.</ref> در سال 63 ق. م. رومیان براى نخستین بار بر بیت المقدس مسلط شدند. در سال 70 م. و در پى شورش یهودیان بیت‌‌المقدس « تیتوس »، فرمانرواى روم، این شهر را براى بار دوم با خاک یکسان کرد. هادریانوس در 132 م. بار دیگر بیت المقدس را بنا کرد و آن را « ایلیاء کاپیتولینا » نامید و از ورود یهودیان به این شهر ممانعت کرد .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص‌‌511؛ Britannica : Jerusalem</ref> در 312 م. با گرایش امپراطور کنستانتین به دین مسیح، کلیساهاى متعدد از جمله کلیساى قمامه ( قیامت ) در این شهر ساخته شد .<ref>تاريخ اورشليم، 167 ـ 168.</ref> در سال 614 م. خسرو دوم شاه ایران، بیت المقدس را از دست رومیان خارج کرد و یهودیان دوباره در آن ساکن شدند؛ ولى پس از اندکى در 629 م. امپراطورروم، هرقل ( هراکلیوس )، دوباره شهر را پس گرفت. بیت المقدس یا ایلیاء همچنان در دست رومیان بود تا اینکه در 637 م. به تصرف مسلمانان درآمد .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ تاريخ اورشليم، ص 173، 186‌‌ـ‌‌189.</ref> امویان، عباسیان، طولونیان، أخشیدیان، فاطمیان و سلجوقیان به ترتیب بر این شهر حکمرانى کردند .<ref>بيت المقدس، ص 30 ـ 42؛ تاريخ اورشليم، ص 196 ـ 203.</ref> سال 1099 م. در نخستین جنگ صلیبى، بیت المقدس، همراه با قتل و غارت وحشیانه، به دست صلیبیان افتاد. در سال 1187‌‌م. صلاح الدین ایوبى دوباره این شهر مقدس را پس گرفت .<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 52؛ تاريخ‌‌اورشليم، ص 218.</ref> بیت المقدس و فلسطین همچنان صحنه جنگهاى صلیبى بود تا اینکه در 1517 م. دولت عثمانى با شکست ممالیک، این شهر را به تصرف خود درآورد .<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 64؛ بيت‌‌المقدس، ص 56 ـ 58 ، 63 ـ 78.</ref> در پى شکست روسها در نبرد با عثمانیها که از حمایت فرانسه و انگلیس برخوردار بودند، پاى فرانسویها و انگلیسیها به فلسطین باز شد. با ورود دولت عثمانى به جنگ جهانى اول، انگلیس، تلاش براى تجزیه عثمانى را آغاز کرد ،<ref> بيت‌‌المقدس، ص 66، 80 ـ 89.<ref> از این رو براى کسب حمایت مالى و سیاسى یهودیان و در پى مذاکرات با صهیونیستها، دولت انگلیس با صدور اعلامیه معروف بالفور ( 1917 م .) تأسیس « وطن ملى یهود » راتعهد کرد و یک ماه پس از آن بیت‌‌المقدس را به اشغال نظامى خود درآورد. از آن تاریخ تاکنون، بیت المقدس به عنوان مرکز فلسطین، کانون تحولات، چالشها و درگیریهاى بسیار نظامى، سیاسى و اجتماعى میان مسلمانان و صهیونیستها بوده است .<ref> بيت المقدس، ص 79 ، 101 ـ 102؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 89.</ref>
بیت‌‌المقدس، نام عربى و اسلامى پایتخت فلسطین است که بیشتر و پیش‌‌تر با نام عبرى اُورشلیم خوانده مى‌‌شد. این شهر نزدیک نقطه مرکزى فلسطین، در حدود 24 کیلومترى غرب بحرالمیت و 56 کیلومترى شرق دریاى مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره رود اردن قرار دارد. شهرى کوهستانى است با ارتفاع750‌‌متر از دریاى مدیترانه و ارتفاع 1150 متر از بحرالمیت .<ref>بيت‌‌المقدس، ص 1 ـ 2؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 508.</ref> آب و هواى آن نیمه گرم و نیمه‌‌خشک، همراه با تابستانهاى گرم و خشک و زمستانهاى سرد و بارانى‌‌است .<ref>بيت المقدس، ص 4؛Britannica : Jerusalem.</ref> بیت‌‌المقدس شهرى باستانى با قدمتى 35 قرن است و تاریخ بناى آن به زمانى بسیار پیش از ورود بنى اسرائیل و حتى ابراهیم ( علیه السلام ) به آن دیار باز مى‌‌گردد .<ref> بيت المقدس، ص 18؛ تاريخ اورشليم، ص 25.</ref> قدیمى‌‌ترین ساکنان آن را قبیله‌‌اى از اعراب کنعانى به نام « یَبُوسیان » در هزاره سوم یا چهارم پیش از میلاد دانسته‌‌اند و نخستین بناى آن را به « مَلِک صادوق » یا « مَلِکیصادُق »، پادشاه « یَبُوسى » نسبت مى‌‌دهند .<ref>تاريخ اورشليم، ص 16؛ بيت المقدس، ص 18.</ref> برخى او را همان « سام‌‌بن‌‌نوح » دانسته‌‌اند .<ref>الانس‌‌الجليل، ج 1، ص 22 و 24.</ref> بیت‌‌المقدس در طول تاریخ، نامهایى گوناگون به خود گرفته است. پادشاه کنعانى به احترام « شالیم » ( خداى صلح ) آن را « یُوْرشالیم » به معناى شهر صلح و آرامش خواند. پیش از تصرف شهر به دست حضرت داود ( علیه السلام ) « یَبُوس » خوانده مى‌‌شد و داود ( علیه السلام ) آن را به « اُورشلیم » تغییر داد .<ref>تاريخ اورشليم، ص 15 ـ 16؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص‌‌510.</ref> « اُور » در زبان سومرى و آرامى به معناى « شهر » است که وارد زبان عبرى شده و با « شلیم » به معناى مقدس، صلح و آرامش، روى هم رفته، معناى شهر مقدس، شهر صلح، سلامتى و آرامش را مى‌‌دهد .<ref>ر. ك: دايرة‌‌المعارف بستانى، ج 4، ص 623؛ قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ تاريخ اورشليم، ص 15.</ref> در تورات از این شهر با نامها و عناوینى چون: اَریئیل <ref>كتاب مقدس، اشعيا 29: 1.</ref>، شالیم ،<ref>كتاب مقدس، مزامير 76: 2.</ref> یَبوس ،<ref>كتاب مقدس، داوران 19: 10 ـ 11.</ref> شهر یهودا ،<ref>كتاب مقدس، دوم تواريخ ايام 28: 25.</ref> شهر خدا ، <ref>كتاب مقدس، مزامير 46: 4.</ref> قریه پادشاه عظیم <ref>كتاب مقدس، مزامير 48: 2.</ref> و شهر مقدس <ref>كتاب مقدس، نحميا 11 : 19.</ref> یاد شده است. رومیان آن را « ایلیاء » به معناى خانه مقدس یا خانه خدا <ref>قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ الانس الجليل، ج 1، ص 6.</ref> و یهودیان « بیت همیقداش »<ref>تاريخ اورشليم، ص 16.</ref> مى‌‌خواندند. نام ایلیاء تا زمان ظهور اسلام معروف بود و به تدریج اسامى بیت المُقدّس، بیت‌‌المَقْدِس، قُدس، قدس شریف و مدینه مقدسه به آن اطلاق شد .<ref> تاريخ اورشليم، ص 16.</ref> بیت المقدس به سبب حضور، تولد، زندگى یا دفن شمارى از پیامبران و شخصیتهاى بزرگ الهى در آن، از قبیل ابراهیم، یعقوب، داود، سلیمان، مریم، عیسى ( علیهم السلام ) و پیامبر اسلام ( صلى الله علیه وآله )، همچنین وجود بسیارى از آثار، اماکن و بناهاى دینى و مقدس کهن در آن، از ارزش و قداست ویژه‌‌اى در نزد پیروان همه ادیان ابراهیمى برخوردار است .<ref> ر. ك: معجم اللاهوت، ص 124؛ دانشنامه جهان اسلام، ج 5، ص‌‌95؛ الانس الجليل، ج 1، ص 240 ـ 239.</ref> صخره مقدس ( مذبح اسماعیل، قبله موسى و بنى‌‌اسرائیل و جایگاه عروج پیامبر اسلام )،<ref> تاريخ اورشليم، ص 17؛ دايرة‌‌المعارف تشيع، ج 3، ص‌‌558؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86.</ref> قبة‌‌الصخره، هیکل سلیمان، برج داود، دیوار ندبه، کلیساى قیامت، مسجد الأقصى و قبة‌‌المعراج و دهها اثر دینى و تاریخى دیگر از این‌‌قبیل در آن است .<ref>ر. ك: بيت المقدس، ص 116 ـ 164؛ دانشنامه جهان اسلام، ج‌‌3، ص 104؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86 ـ 87.</ref> بر اساس گزارش برخى منابع فقط آثار و اماکن اسلامى آن به بیش از‌‌110‌‌مورد مى‌‌رسد .<ref>ر. ك: بيت المقدس، ص 116 ـ 164.</ref> بیت‌‌المقدس در طول تاریخ شاهد حوادث بسیارى بوده است. این شهر بر اثر موقعیت جغرافیایى خاص، که آن را شاهراه ارتباطى شرق و غرب قرار مى‌‌دهد و نیز به سبب سرسبزى و خرّمى، تنوع محصولات کشاورزى و برخوردارى از پیشینه تاریخى و تقدس دینى، همواره مورد توجه قدرتها و شاهد لشکرکشیهاى بسیارى بوده است، به‌‌گونه‌‌اى که دو بار به طور کلى به دست مهاجمان ویران، 18 بار تجدید بنا و سه بار معبد آن‌‌بازسازى ومرمت شده است و 6 بار مردم آن مجبور به تغییر آیین و مذهب خود شده‌‌اند .<ref>تاريخ اورشليم، ص 17.</ref> کنعانیها، حیتیها، حویان، فریسیان، یبوسیان و فلسطیان از جمله اقوامى بودند که قبل از هجوم قوم عبرانى در سرزمین فلسطین مى‌‌زیستند .<ref>تاريخ اورشليم،  ص 25.</ref> حضرت داود ( علیه السلام ) در سال 1010 یا 1020 ق. م. با شکست یبوسیان شهر بیت المقدس را به تصرف خود درآورد و آن را مرکز حکومت بنى‌‌اسرائیل قرار داد و به فرمان الهى بناى قدس، خانه خدا را آغاز کرد که به دست حضرت سلیمان تکمیل شد. ساخت این بناى باشکوه و عظیم، معروف به « هیکل سلیمان » در سال 970 ق. م. پایان یافت . <ref>قاموس كتاب مقدس، ص 121؛ تاريخ اورشليم، 72 ـ 83؛ لغت نامه، ج 14، ص 20878.</ref> پس از سلیمان، بلایا و مصائب فراوانى بر اورشلیم وارد شد؛ آشوریان بارها به آن هجوم برده، آن را غارت کردند. سخت‌‌ترین و ویرانگرترین حمله به وسیله بخت نصر دوم ( نبوکدنصر )، پادشاه بابل، در 586 یا 587 ق. م. صورت گرفت که در جریان آن دیوارهاى دفاعى شهر به دست سپاه بابل تخریب و اورشلیم پس از اشغال به کلى ویران شد و ساکنانش اسیر و به بابل برده شدند .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 123؛ تاريخ اورشليم، ص‌‌107؛ Britannica : Jerusalem.</ref> در این حمله، صدقیا، حاکم اورشلیم، اسیر و کور شد و اشراف و بزرگان شهر کشته شدند. قصر پادشاه و هیکل سلیمان به آتش کشیده شد. ظروف و وسایل قیمتى معبد به تاراج رفت<ref>كتاب مقدس، دوم پادشاهان، 25.</ref> و تابوت عهد <ref>تاريخ جامع اديان، ص 527.</ref> و نص تورات <ref>كوروش كبير، ص 216.</ref> به کلى از میان رفت. طبق روایت تورات، همه مردم شهر از جمله دانیال و عزرا، به غیر از افراد فقیر و بى‌‌چیز به بابل تبعید شدند .<ref>كتاب مقدس، دو پادشاهان، 25: 11 ـ 12.</ref> با غلبه کوروش، پادشاه ایران بر بابلیها در سال 538 ق. م. و بازگشت یهودیان اسیر، بیت المقدس پس از 50 سال خرابى دوباره آباد شد .<ref>الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114.</ref> در 332 ق. م. اسکندر مقدونى با شکست امپراطورى ایران این شهر را نیز فتح کرد .<ref>الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114.</ref> پس از اسکندر، بیت المقدس متناوباً زیر سلطه بطالسه مصر و پادشاهان سلوکى بود .<ref>الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511.</ref> در سال 63 ق. م. رومیان براى نخستین بار بر بیت المقدس مسلط شدند. در سال 70 م. و در پى شورش یهودیان بیت‌‌المقدس « تیتوس »، فرمانرواى روم، این شهر را براى بار دوم با خاک یکسان کرد. هادریانوس در 132 م. بار دیگر بیت المقدس را بنا کرد و آن را « ایلیاء کاپیتولینا » نامید و از ورود یهودیان به این شهر ممانعت کرد .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص‌‌511؛ Britannica : Jerusalem</ref> در 312 م. با گرایش امپراطور کنستانتین به دین مسیح، کلیساهاى متعدد از جمله کلیساى قمامه ( قیامت ) در این شهر ساخته شد .<ref>تاريخ اورشليم، 167 ـ 168.</ref> در سال 614 م. خسرو دوم شاه ایران، بیت المقدس را از دست رومیان خارج کرد و یهودیان دوباره در آن ساکن شدند؛ ولى پس از اندکى در 629 م. امپراطورروم، هرقل ( هراکلیوس )، دوباره شهر را پس گرفت. بیت المقدس یا ایلیاء همچنان در دست رومیان بود تا اینکه در 637 م. به تصرف مسلمانان درآمد .<ref>قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ تاريخ اورشليم، ص 173، 186‌‌ـ‌‌189.</ref> امویان، عباسیان، طولونیان، أخشیدیان، فاطمیان و سلجوقیان به ترتیب بر این شهر حکمرانى کردند .<ref>بيت المقدس، ص 30 ـ 42؛ تاريخ اورشليم، ص 196 ـ 203.</ref> سال 1099 م. در نخستین جنگ صلیبى، بیت المقدس، همراه با قتل و غارت وحشیانه، به دست صلیبیان افتاد. در سال 1187‌‌م. صلاح الدین ایوبى دوباره این شهر مقدس را پس گرفت .<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 52؛ تاريخ‌‌اورشليم، ص 218.</ref> بیت المقدس و فلسطین همچنان صحنه جنگهاى صلیبى بود تا اینکه در 1517 م. دولت عثمانى با شکست ممالیک، این شهر را به تصرف خود درآورد .<ref> قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 64؛ بيت‌‌المقدس، ص 56 ـ 58 ، 63<ref> ـ 78.</ref> در پى شکست روسها در نبرد با عثمانیها که از حمایت فرانسه و انگلیس برخوردار بودند، پاى فرانسویها و انگلیسیها به فلسطین باز شد. با ورود دولت عثمانى به جنگ جهانى اول، انگلیس، تلاش براى تجزیه عثمانى را آغاز کرد ،<ref> بيت‌‌المقدس، ص 66، 80 ـ 89.</ref> از این رو براى کسب حمایت مالى و سیاسى یهودیان و در پى مذاکرات با صهیونیستها، دولت انگلیس با صدور اعلامیه معروف بالفور ( 1917 م .) تأسیس « وطن ملى یهود » راتعهد کرد و یک ماه پس از آن بیت‌‌المقدس را به اشغال نظامى خود درآورد. از آن تاریخ تاکنون، بیت المقدس به عنوان مرکز فلسطین، کانون تحولات، چالشها و درگیریهاى بسیار نظامى، سیاسى و اجتماعى میان مسلمانان و صهیونیستها بوده است .<ref> بيت المقدس، ص 79 ، 101 ـ 102؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 89.</ref>.<ref>[[حسین اترک|اترک، حسین]]، [[بیت المقدس - اترک (مقاله)|مقاله «بیت المقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶، ص ۱۸۷.</ref>


==یادکرد بیت المقدس در قرآن==
==یادکرد بیت المقدس در قرآن==
بیت‌‌المقدس از اعلام غیر مصرّح قرآن است و بیشتر مفسّران، تعابیرى مانند « الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها »( انبیاء / 21، 81؛ اعراف / 7، 137 )، « الاَرضُ المُقَدَسَة »( مائده / 5، 21 )، « القَریَة »( بقره / 2، 58 ) و « الاَرض »( اسراء / 17، 4 ) را بر آن تطبیق کرده‌‌اند. در آیات مربوط به تغییر قبله ( بقره / 2، 142 ـ 150 ) نیز تلویحاً از بیت‌‌المقدس‌‌ یاد شده است (1) ( ‌‌ <= ‌‌قبله )؛ همچنین شمارى از مفسران نخستین آیاتى چون 114 ـ 115 بقره / 2 و 41‌‌ق / 50 را نیز به بیت‌‌المقدس مربوط دانسته‌‌اند .(2) 1. نخستین یادکرد از بیت المقدس در آیه‌‌اى است که ماجراى هجرت ابراهیم ( علیه السلام ) از بابل را گزارش مى‌‌کند. حضرت ابراهیم پس از ماجراى شکستن بتها و نجات معجزه‌‌آسا از آتش نمرودیان به همراه حضرت لوط ( علیه السلام )، خانواده و دیگر پیروانش به سوى سرزمینى روانه مى‌‌شود که خداوند آن را مایه برکت براى جهانیان خوانده است: « و نَجَّینـهُ و لوطـًا اِلَى الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها لِلعــلَمین ».( انبیاء / 21، 71 ) مشهور مفسران مراد از این سرزمین را شام و فلسطین دانسته‌‌اند که مسلماً شهر بیت المقدس را نیز در برمى‌‌گیرد .(3) 2. یادکرد دیگر بیت المقدس که در آیات متعددى مورد اشاره قرار گرفته، در ارتباط با داستان بنى‌‌اسرائیل و سکونت آنان در سرزمین فلسطین است. بنى‌‌اسرائیل که در مصر با آزار و شکنجه‌‌هاى سخت فرعونیان به ستوه آمده بودند، همواره آرزوى بازگشت به فلسطین را داشتند؛ سرزمینى که نیاکان آنها یعنى یعقوب و فرزندانش، پیش از مهاجرت به مصر آنجا ساکن بودند. موسى با فراخوان بنى اسرائیل به صبر و پایدارى و یارى جستن از خدا در برابر شکنجه‌‌هاى فرعونیان، آنان را به بازگشت به سرزمین فلسطین و بیت‌‌المقدس و زندگى در آن امیدوار مى‌‌ساخت :« قالَ موسى لِقَومِهِ استَعینوا بِاللّهِ واصبِروا اِنَّ الاَرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ ...».( اعراف / 7، 128 ) بنى‌‌اسرائیل در پى خروج از مصر و ورود به فلسطین، در شهر بیت‌‌المقدس با قومى معروف به عمالقه روبه‌‌رو شدند .(4) موسى ( علیه السلام ) از آنان خواست که وارد سرزمین مقدس شده، با عمالقه بجنگند و در غیر این صورت دچار خسران و زیان خواهند شد: « یـقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتى کَتَبَ اللّهُ لَکُم و لا تَرتَدّوا عَلى اَدبارِکُم‌‌فَتَنقَلِبوا خـسِرین ».( مائده / 5، 21 ) مشهور مفسران شیعه (5) و سنى (6) به تبع مفسران نخستینى چون ابن‌‌عباس، ابن زید، سدّى و أبى على (7) سرزمین مقدس یاد شده را شهر بیت المقدس دانسته‌‌اند.
بیت‌‌المقدس از اعلام غیر مصرّح قرآن است و بیشتر مفسّران، تعابیرى مانند « الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها »( انبیاء / 21، 81؛ اعراف / 7، 137 )، « الاَرضُ المُقَدَسَة »( مائده / 5، 21 )، « القَریَة »( بقره / 2، 58 ) و « الاَرض »( اسراء / 17، 4 ) را بر آن تطبیق کرده‌‌اند. در آیات مربوط به تغییر قبله ( بقره / 2، 142 ـ 150 ) نیز تلویحاً از بیت‌‌المقدس‌‌ یاد شده است (1) ؛ همچنین شمارى از مفسران نخستین آیاتى چون 114 ـ 115 بقره / 2 و 41‌‌ق / 50 را نیز به بیت‌‌المقدس مربوط دانسته‌‌اند .(2) 1. نخستین یادکرد از بیت المقدس در آیه‌‌اى است که ماجراى هجرت ابراهیم ( علیه السلام ) از بابل را گزارش مى‌‌کند. حضرت ابراهیم پس از ماجراى شکستن بتها و نجات معجزه‌‌آسا از آتش نمرودیان به همراه حضرت لوط ( علیه السلام )، خانواده و دیگر پیروانش به سوى سرزمینى روانه مى‌‌شود که خداوند آن را مایه برکت براى جهانیان خوانده است: « و نَجَّینـهُ و لوطـًا اِلَى الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها لِلعــلَمین ».( انبیاء / 21، 71 ) مشهور مفسران مراد از این سرزمین را شام و فلسطین دانسته‌‌اند که مسلماً شهر بیت المقدس را نیز در برمى‌‌گیرد .(3) 2. یادکرد دیگر بیت المقدس که در آیات متعددى مورد اشاره قرار گرفته، در ارتباط با داستان بنى‌‌اسرائیل و سکونت آنان در سرزمین فلسطین است. بنى‌‌اسرائیل که در مصر با آزار و شکنجه‌‌هاى سخت فرعونیان به ستوه آمده بودند، همواره آرزوى بازگشت به فلسطین را داشتند؛ سرزمینى که نیاکان آنها یعنى یعقوب و فرزندانش، پیش از مهاجرت به مصر آنجا ساکن بودند. موسى با فراخوان بنى اسرائیل به صبر و پایدارى و یارى جستن از خدا در برابر شکنجه‌‌هاى فرعونیان، آنان را به بازگشت به سرزمین فلسطین و بیت‌‌المقدس و زندگى در آن امیدوار مى‌‌ساخت :« قالَ موسى لِقَومِهِ استَعینوا بِاللّهِ واصبِروا اِنَّ الاَرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ ...».( اعراف / 7، 128 ) بنى‌‌اسرائیل در پى خروج از مصر و ورود به فلسطین، در شهر بیت‌‌المقدس با قومى معروف به عمالقه روبه‌‌رو شدند .(4) موسى ( علیه السلام ) از آنان خواست که وارد سرزمین مقدس شده، با عمالقه بجنگند و در غیر این صورت دچار خسران و زیان خواهند شد: « یـقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتى کَتَبَ اللّهُ لَکُم و لا تَرتَدّوا عَلى اَدبارِکُم‌‌فَتَنقَلِبوا خـسِرین ».( مائده / 5، 21 ) مشهور مفسران شیعه (5) و سنى (6) به تبع مفسران نخستینى چون ابن‌‌عباس، ابن زید، سدّى و أبى على (7) سرزمین مقدس یاد شده را شهر بیت المقدس دانسته‌‌اند.


برخى نیز دمشق، فلسطین و سرزمین طور و بخشى از اردن را گفته‌‌اند که چندان با تعبیر‌‌ « ارض مقدس » سازگار نیست .(8) مفسران، قداست این شهر را ناشى از حضور، زندگى و دفن انبیاء و مؤمنان در آن دانسته‌‌اند .(9) برخى نیز عارى بودن آن ازشرک و کفر و گناه را سبب تقدسش ذکر کرده‌‌اند (10) که با پیشینه تاریخى این شهر، حضور مشرکان و کافران و فساد بنى اسرائیل در آن چندان سازگار نیست.
برخى نیز دمشق، فلسطین و سرزمین طور و بخشى از اردن را گفته‌‌اند که چندان با تعبیر‌‌ « ارض مقدس » سازگار نیست .(8) مفسران، قداست این شهر را ناشى از حضور، زندگى و دفن انبیاء و مؤمنان در آن دانسته‌‌اند .(9) برخى نیز عارى بودن آن ازشرک و کفر و گناه را سبب تقدسش ذکر کرده‌‌اند (10) که با پیشینه تاریخى این شهر، حضور مشرکان و کافران و فساد بنى اسرائیل در آن چندان سازگار نیست.
خط ۱۷: خط ۱۷:


7. یکى دیگراز یادکردهاى بیت‌‌المقدس در قرآن مربوط به داستان معراج و سیر دادن پیامبر‌‌اکرم ( صلى الله علیه وآله ) از مکه به بیت‌‌المقدس و مسجدالأقصى است: « سُبحـنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصَا الَّذى بـرَکنا حَولَهُ ...».( اسراء / 17، 1 ) بیشتر مفسران شیعه (43) و سنى (44) « المسجدالاقصى » را مسجد بیت المقدس دانسته‌‌اند که در این صورت بى‌‌شک، « التى بـرَکنا حَولَهُ » ابتدا شهر بیت‌‌المقدس و سپس مناطق اطراف آن و فلسطین است که مبارک به حضور انبیا و اولیا (45) و پربرکت به لحاظ درختان و میوه‌‌هاست .(46) 8. برخى از مفسران در آیه « و استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکان قَریب »( ق / 50، 41 ) « مَکان قَریب » را بر صخره بیت‌‌المقدس تطبیق داده‌‌اند (47) که جبرئیل یا اسرافیل بر آن مى‌‌ایستد و در صور دمیده، مردگان را براى رستاخیز ندا مى‌‌دهد. به احتمال فراوان این گروه از مفسّران، متأثر از کتاب مقدس بوده‌‌اند که بیت المقدس را نزدیک‌‌ترین نقطه زمین به آسمان به اندازه 18 میل معرفى مى‌‌کند .(48) برخى، آیات‌‌3‌‌فجر / 89 (49) و 1 تین / 95 را نیز با بیت‌‌المقدس ارتباط داده‌‌اند .(50)
7. یکى دیگراز یادکردهاى بیت‌‌المقدس در قرآن مربوط به داستان معراج و سیر دادن پیامبر‌‌اکرم ( صلى الله علیه وآله ) از مکه به بیت‌‌المقدس و مسجدالأقصى است: « سُبحـنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصَا الَّذى بـرَکنا حَولَهُ ...».( اسراء / 17، 1 ) بیشتر مفسران شیعه (43) و سنى (44) « المسجدالاقصى » را مسجد بیت المقدس دانسته‌‌اند که در این صورت بى‌‌شک، « التى بـرَکنا حَولَهُ » ابتدا شهر بیت‌‌المقدس و سپس مناطق اطراف آن و فلسطین است که مبارک به حضور انبیا و اولیا (45) و پربرکت به لحاظ درختان و میوه‌‌هاست .(46) 8. برخى از مفسران در آیه « و استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکان قَریب »( ق / 50، 41 ) « مَکان قَریب » را بر صخره بیت‌‌المقدس تطبیق داده‌‌اند (47) که جبرئیل یا اسرافیل بر آن مى‌‌ایستد و در صور دمیده، مردگان را براى رستاخیز ندا مى‌‌دهد. به احتمال فراوان این گروه از مفسّران، متأثر از کتاب مقدس بوده‌‌اند که بیت المقدس را نزدیک‌‌ترین نقطه زمین به آسمان به اندازه 18 میل معرفى مى‌‌کند .(48) برخى، آیات‌‌3‌‌فجر / 89 (49) و 1 تین / 95 را نیز با بیت‌‌المقدس ارتباط داده‌‌اند .(50)
1. جامع‌‌البيان، مج 2، ج 2، ص 3 ـ 10 ، 17 ـ 39؛ مجمع‌‌البيان، ج‌‌1، ص‌‌414 ـ 424؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 260 ـ 270.
2. جامع‌‌البيان، مج 1، ج 1، ص 695 ـ 705؛ مج 13، ج 26، ص‌‌235؛ مجمع البيان، ج 1، ص 361 ـ 363؛ ج 9، ص 226؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 204؛ ج 6، ص 131.
3. تفسير ابن كثير، ج 3، ص 194؛ تفسير جلالين، ص 330؛ الميزان، ج 8، ص 228.
4. الكشاف، ج 1، ص 620؛ مجمع البيان، ج 1، ص 229؛ تفسير‌‌قرطبى، ج 6، ص 83.
5. مجمع‌‌البيان، ج 1، ص 225؛ كنزالدقائق، ج 1، ص 253؛ غريب‌‌القرآن، ص 308.
6. احكام القرآن، ج 2، ص 561؛ زادالمسير، ج 2، ص 323؛ تفسير‌‌ابن كثير، ج 1، ص 101.
7. ر. ك: التبيان، ج 3، ص 483؛ مجمع البيان، ج 3، ص 307؛ تفسير ابن كثير، ج 1، ص 101.
8. ر. ك: التبيان، ج 3، ص 483؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 331؛ احكام القرآن، ج 2، ص 561.
9. جوامع الجامع، ج 1، ص 331؛ غريب القرآن، ص 308؛ احكام‌‌القرآن، ج 2، ص 561.
10. ر. ك: التبيان، ج 3، ص 483؛ معانى القرآن، ج 2، ص‌‌288؛ احكام‌‌القرآن، ج 2، ص 561.
11. تفسير ابن كثير، ج 1، ص 101 ـ 102؛ تفسير جلالين، ص 115.
12. مجمع البيان، ج 1، ص 247؛ الصافى، ج 2، ص 245؛ فتح القدير، ج 1، ص 89.
13. جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 426؛ تفسير قرطبى، ج 1، ص 278؛ غريب‌‌القرآن، ص 59.
14. جامع البيان، مج 1، ج 1، ص 426؛ التبيان، ج 1، ص 261.
15. دايرة‌‌المعارف كتاب مقدس، ص 761.
16. كتاب مقدس، يوشع 2 : 1 ـ 2؛ 6 : 1 ـ 27.
17. كتاب مقدس، يوشع 18 : 10 ـ 21.
18. كتاب مقدس، اول پادشاهان، 16: 34.
19. دايرة‌‌المعارف كتاب مقدس، ص 762.
20. الكشاف، ج 2، ص 149؛ مجمع‌‌البيان، ج 4، ص 725؛ الميزان، ج 13، ص 7.
21. مجمع‌‌البيان، ج 5، ص 199؛ الميزان، ج 10، ص 120.
22. جوامع الجامع، ج 1، ص 592.
23. ر. ك : مجمع البيان، ج 5، ص 199؛ غريب القرآن، ص 308؛ تفسير ابن كثير، ج 2، ص 447.
24. جامع البيان، مج 9، ج 15، ص 30 ـ 32؛ مجمع البيان، ج 6، ص‌‌614 ـ 617؛ روح‌‌المعانى، مج 9، ج 15، ص 23.
25. تفسير جلالين، ص 286.
26. الكشاف، ج 2، ص 649.
27. الميزان، ج 13، ص 44؛ ر. ك: نمونه، ج 12، ص 27 ـ 30.
28. ر. ك: الكشاف، ج 2، ص 649؛ جوامع الجامع، ج 1، ص 744؛ التبيان، ج 6، ص 448.
29. ر. ك: جامع البيان، مج 9، ج 15، ص 29 ـ 32؛ مجمع البيان، ج‌‌6، ص 616.
30. مجمع البيان، ج 2، ص 639 ـ 640؛ معانى‌‌القرآن، ج‌‌1، ص 277؛ تفسير قرطبى، ج 3، ص 188.
31. ر. ك: التبيان، ج 1، ص 416؛ احكام القرآن، ج 1، ص 86؛ تفسير ابن كثير، ج 1، ص 161.
32. مجمع البيان، ج 7، ص 93؛ الميزان، ج 14، ص 313.
33. تفسير قرطبى، ج 11، ص 213؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 196؛ الدرالمنثور، ج 5، ص 651.
34. تفسير قمى، ج 2، ص 73؛ الصافى، ج 3، ص 350.
35. التبيان، ج 7، ص 373؛ الميزان، ج 15، ص 35؛ نمونه، ج 14، ص 251.
36. جوامع الجامع، ج 2، ص 103؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 256؛ تفسير جلالين، ص 348.
37. ر. ك: الكشاف، ج 3، ص 189 ـ 190؛ التفسير الكبير، ج 23، ص‌‌103؛ التبيان، ج 7، ص 373.
38. ر. ك: الكشاف، ج 3، ص 190؛ تفسير ثعالبى، ج 2، ص 424؛ معانى القرآن، ج 4، ص 462.
39. كشف الاسرار، ج 8، ص 129.
40. مجمع البيان، ج 8، ص 605؛ الصافى، ج 4، ص 216؛ الميزان، ج 16، ص 365.
41. جامع‌‌البيان، مج 12، ج 22، ص 103؛ التفسير الكبير، ج 25، ص‌‌252؛ تفسير ابن كثير، ج 3، ص 541.
42. تفسير قرطبى، ج 14، ص 185؛ نمونه، ج 18، ص 63.
43. التبيان، ج 6، ص 446؛ مجمع البيان، ج 6، ص 611؛ الميزان، ج 13، ص 6.
44. جامع البيان، مج 9، ج 15، ص 8؛ زادالمسير، ج 5، ص 5؛ تفسير بيضاوى، ج 3، ص 431.
45. ر. ك: مجمع البيان، ج 6، ص 611.
46. جامع‌‌البيان، مج 9، ج 15، ص 241؛ الكشاف، ج 2، ص 648؛ مجمع‌‌البيان، ج 6، ص 611.
47. جامع‌‌البيان، مج 13، ج 26، ص 235؛ تفسير جلالين، ص 523؛ فتح القدير، ج 5، ص 81.
48. ر. ك: تفسيرثعالبى، ج 3، ص 229؛ الدرالمنثور، ج 7، ص 611 ـ 612؛ زادالمسير، ج 8، ص 24 ـ 25.
49. ر. ك: تفسير قرطبى، ج 20، ص 28؛ زادالمسير، ج 9، ص 107.
50. ر. ك: مجمع‌‌البيان، ج 10، ص 392؛ زادالمسير، ج 9، ص 169؛ الدرالمنثور، ج 8، ص 554.





نسخهٔ ‏۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۸

واژه‌شناسی

بیت‌‌المقدس، نام عربى و اسلامى پایتخت فلسطین است که بیشتر و پیش‌‌تر با نام عبرى اُورشلیم خوانده مى‌‌شد. این شهر نزدیک نقطه مرکزى فلسطین، در حدود 24 کیلومترى غرب بحرالمیت و 56 کیلومترى شرق دریاى مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره رود اردن قرار دارد. شهرى کوهستانى است با ارتفاع750‌‌متر از دریاى مدیترانه و ارتفاع 1150 متر از بحرالمیت .[۱] آب و هواى آن نیمه گرم و نیمه‌‌خشک، همراه با تابستانهاى گرم و خشک و زمستانهاى سرد و بارانى‌‌است .[۲] بیت‌‌المقدس شهرى باستانى با قدمتى 35 قرن است و تاریخ بناى آن به زمانى بسیار پیش از ورود بنى اسرائیل و حتى ابراهیم ( علیه السلام ) به آن دیار باز مى‌‌گردد .[۳] قدیمى‌‌ترین ساکنان آن را قبیله‌‌اى از اعراب کنعانى به نام « یَبُوسیان » در هزاره سوم یا چهارم پیش از میلاد دانسته‌‌اند و نخستین بناى آن را به « مَلِک صادوق » یا « مَلِکیصادُق »، پادشاه « یَبُوسى » نسبت مى‌‌دهند .[۴] برخى او را همان « سام‌‌بن‌‌نوح » دانسته‌‌اند .[۵] بیت‌‌المقدس در طول تاریخ، نامهایى گوناگون به خود گرفته است. پادشاه کنعانى به احترام « شالیم » ( خداى صلح ) آن را « یُوْرشالیم » به معناى شهر صلح و آرامش خواند. پیش از تصرف شهر به دست حضرت داود ( علیه السلام ) « یَبُوس » خوانده مى‌‌شد و داود ( علیه السلام ) آن را به « اُورشلیم » تغییر داد .[۶] « اُور » در زبان سومرى و آرامى به معناى « شهر » است که وارد زبان عبرى شده و با « شلیم » به معناى مقدس، صلح و آرامش، روى هم رفته، معناى شهر مقدس، شهر صلح، سلامتى و آرامش را مى‌‌دهد .[۷] در تورات از این شهر با نامها و عناوینى چون: اَریئیل [۸]، شالیم ،[۹] یَبوس ،[۱۰] شهر یهودا ،[۱۱] شهر خدا ، [۱۲] قریه پادشاه عظیم [۱۳] و شهر مقدس [۱۴] یاد شده است. رومیان آن را « ایلیاء » به معناى خانه مقدس یا خانه خدا [۱۵] و یهودیان « بیت همیقداش »[۱۶] مى‌‌خواندند. نام ایلیاء تا زمان ظهور اسلام معروف بود و به تدریج اسامى بیت المُقدّس، بیت‌‌المَقْدِس، قُدس، قدس شریف و مدینه مقدسه به آن اطلاق شد .[۱۷] بیت المقدس به سبب حضور، تولد، زندگى یا دفن شمارى از پیامبران و شخصیتهاى بزرگ الهى در آن، از قبیل ابراهیم، یعقوب، داود، سلیمان، مریم، عیسى ( علیهم السلام ) و پیامبر اسلام ( صلى الله علیه وآله )، همچنین وجود بسیارى از آثار، اماکن و بناهاى دینى و مقدس کهن در آن، از ارزش و قداست ویژه‌‌اى در نزد پیروان همه ادیان ابراهیمى برخوردار است .[۱۸] صخره مقدس ( مذبح اسماعیل، قبله موسى و بنى‌‌اسرائیل و جایگاه عروج پیامبر اسلام )،[۱۹] قبة‌‌الصخره، هیکل سلیمان، برج داود، دیوار ندبه، کلیساى قیامت، مسجد الأقصى و قبة‌‌المعراج و دهها اثر دینى و تاریخى دیگر از این‌‌قبیل در آن است .[۲۰] بر اساس گزارش برخى منابع فقط آثار و اماکن اسلامى آن به بیش از‌‌110‌‌مورد مى‌‌رسد .[۲۱] بیت‌‌المقدس در طول تاریخ شاهد حوادث بسیارى بوده است. این شهر بر اثر موقعیت جغرافیایى خاص، که آن را شاهراه ارتباطى شرق و غرب قرار مى‌‌دهد و نیز به سبب سرسبزى و خرّمى، تنوع محصولات کشاورزى و برخوردارى از پیشینه تاریخى و تقدس دینى، همواره مورد توجه قدرتها و شاهد لشکرکشیهاى بسیارى بوده است، به‌‌گونه‌‌اى که دو بار به طور کلى به دست مهاجمان ویران، 18 بار تجدید بنا و سه بار معبد آن‌‌بازسازى ومرمت شده است و 6 بار مردم آن مجبور به تغییر آیین و مذهب خود شده‌‌اند .[۲۲] کنعانیها، حیتیها، حویان، فریسیان، یبوسیان و فلسطیان از جمله اقوامى بودند که قبل از هجوم قوم عبرانى در سرزمین فلسطین مى‌‌زیستند .[۲۳] حضرت داود ( علیه السلام ) در سال 1010 یا 1020 ق. م. با شکست یبوسیان شهر بیت المقدس را به تصرف خود درآورد و آن را مرکز حکومت بنى‌‌اسرائیل قرار داد و به فرمان الهى بناى قدس، خانه خدا را آغاز کرد که به دست حضرت سلیمان تکمیل شد. ساخت این بناى باشکوه و عظیم، معروف به « هیکل سلیمان » در سال 970 ق. م. پایان یافت . [۲۴] پس از سلیمان، بلایا و مصائب فراوانى بر اورشلیم وارد شد؛ آشوریان بارها به آن هجوم برده، آن را غارت کردند. سخت‌‌ترین و ویرانگرترین حمله به وسیله بخت نصر دوم ( نبوکدنصر )، پادشاه بابل، در 586 یا 587 ق. م. صورت گرفت که در جریان آن دیوارهاى دفاعى شهر به دست سپاه بابل تخریب و اورشلیم پس از اشغال به کلى ویران شد و ساکنانش اسیر و به بابل برده شدند .[۲۵] در این حمله، صدقیا، حاکم اورشلیم، اسیر و کور شد و اشراف و بزرگان شهر کشته شدند. قصر پادشاه و هیکل سلیمان به آتش کشیده شد. ظروف و وسایل قیمتى معبد به تاراج رفت[۲۶] و تابوت عهد [۲۷] و نص تورات [۲۸] به کلى از میان رفت. طبق روایت تورات، همه مردم شهر از جمله دانیال و عزرا، به غیر از افراد فقیر و بى‌‌چیز به بابل تبعید شدند .[۲۹] با غلبه کوروش، پادشاه ایران بر بابلیها در سال 538 ق. م. و بازگشت یهودیان اسیر، بیت المقدس پس از 50 سال خرابى دوباره آباد شد .[۳۰] در 332 ق. م. اسکندر مقدونى با شکست امپراطورى ایران این شهر را نیز فتح کرد .[۳۱] پس از اسکندر، بیت المقدس متناوباً زیر سلطه بطالسه مصر و پادشاهان سلوکى بود .[۳۲] در سال 63 ق. م. رومیان براى نخستین بار بر بیت المقدس مسلط شدند. در سال 70 م. و در پى شورش یهودیان بیت‌‌المقدس « تیتوس »، فرمانرواى روم، این شهر را براى بار دوم با خاک یکسان کرد. هادریانوس در 132 م. بار دیگر بیت المقدس را بنا کرد و آن را « ایلیاء کاپیتولینا » نامید و از ورود یهودیان به این شهر ممانعت کرد .[۳۳] در 312 م. با گرایش امپراطور کنستانتین به دین مسیح، کلیساهاى متعدد از جمله کلیساى قمامه ( قیامت ) در این شهر ساخته شد .[۳۴] در سال 614 م. خسرو دوم شاه ایران، بیت المقدس را از دست رومیان خارج کرد و یهودیان دوباره در آن ساکن شدند؛ ولى پس از اندکى در 629 م. امپراطورروم، هرقل ( هراکلیوس )، دوباره شهر را پس گرفت. بیت المقدس یا ایلیاء همچنان در دست رومیان بود تا اینکه در 637 م. به تصرف مسلمانان درآمد .[۳۵] امویان، عباسیان، طولونیان، أخشیدیان، فاطمیان و سلجوقیان به ترتیب بر این شهر حکمرانى کردند .[۳۶] سال 1099 م. در نخستین جنگ صلیبى، بیت المقدس، همراه با قتل و غارت وحشیانه، به دست صلیبیان افتاد. در سال 1187‌‌م. صلاح الدین ایوبى دوباره این شهر مقدس را پس گرفت .[۳۷] بیت المقدس و فلسطین همچنان صحنه جنگهاى صلیبى بود تا اینکه در 1517 م. دولت عثمانى با شکست ممالیک، این شهر را به تصرف خود درآورد .خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد در پى شکست روسها در نبرد با عثمانیها که از حمایت فرانسه و انگلیس برخوردار بودند، پاى فرانسویها و انگلیسیها به فلسطین باز شد. با ورود دولت عثمانى به جنگ جهانى اول، انگلیس، تلاش براى تجزیه عثمانى را آغاز کرد ،[۳۸] از این رو براى کسب حمایت مالى و سیاسى یهودیان و در پى مذاکرات با صهیونیستها، دولت انگلیس با صدور اعلامیه معروف بالفور ( 1917 م .) تأسیس « وطن ملى یهود » راتعهد کرد و یک ماه پس از آن بیت‌‌المقدس را به اشغال نظامى خود درآورد. از آن تاریخ تاکنون، بیت المقدس به عنوان مرکز فلسطین، کانون تحولات، چالشها و درگیریهاى بسیار نظامى، سیاسى و اجتماعى میان مسلمانان و صهیونیستها بوده است .[۳۹].[۴۰]

یادکرد بیت المقدس در قرآن

بیت‌‌المقدس از اعلام غیر مصرّح قرآن است و بیشتر مفسّران، تعابیرى مانند « الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها »( انبیاء / 21، 81؛ اعراف / 7، 137 )، « الاَرضُ المُقَدَسَة »( مائده / 5، 21 )، « القَریَة »( بقره / 2، 58 ) و « الاَرض »( اسراء / 17، 4 ) را بر آن تطبیق کرده‌‌اند. در آیات مربوط به تغییر قبله ( بقره / 2، 142 ـ 150 ) نیز تلویحاً از بیت‌‌المقدس‌‌ یاد شده است (1) ؛ همچنین شمارى از مفسران نخستین آیاتى چون 114 ـ 115 بقره / 2 و 41‌‌ق / 50 را نیز به بیت‌‌المقدس مربوط دانسته‌‌اند .(2) 1. نخستین یادکرد از بیت المقدس در آیه‌‌اى است که ماجراى هجرت ابراهیم ( علیه السلام ) از بابل را گزارش مى‌‌کند. حضرت ابراهیم پس از ماجراى شکستن بتها و نجات معجزه‌‌آسا از آتش نمرودیان به همراه حضرت لوط ( علیه السلام )، خانواده و دیگر پیروانش به سوى سرزمینى روانه مى‌‌شود که خداوند آن را مایه برکت براى جهانیان خوانده است: « و نَجَّینـهُ و لوطـًا اِلَى الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها لِلعــلَمین ».( انبیاء / 21، 71 ) مشهور مفسران مراد از این سرزمین را شام و فلسطین دانسته‌‌اند که مسلماً شهر بیت المقدس را نیز در برمى‌‌گیرد .(3) 2. یادکرد دیگر بیت المقدس که در آیات متعددى مورد اشاره قرار گرفته، در ارتباط با داستان بنى‌‌اسرائیل و سکونت آنان در سرزمین فلسطین است. بنى‌‌اسرائیل که در مصر با آزار و شکنجه‌‌هاى سخت فرعونیان به ستوه آمده بودند، همواره آرزوى بازگشت به فلسطین را داشتند؛ سرزمینى که نیاکان آنها یعنى یعقوب و فرزندانش، پیش از مهاجرت به مصر آنجا ساکن بودند. موسى با فراخوان بنى اسرائیل به صبر و پایدارى و یارى جستن از خدا در برابر شکنجه‌‌هاى فرعونیان، آنان را به بازگشت به سرزمین فلسطین و بیت‌‌المقدس و زندگى در آن امیدوار مى‌‌ساخت :« قالَ موسى لِقَومِهِ استَعینوا بِاللّهِ واصبِروا اِنَّ الاَرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ ...».( اعراف / 7، 128 ) بنى‌‌اسرائیل در پى خروج از مصر و ورود به فلسطین، در شهر بیت‌‌المقدس با قومى معروف به عمالقه روبه‌‌رو شدند .(4) موسى ( علیه السلام ) از آنان خواست که وارد سرزمین مقدس شده، با عمالقه بجنگند و در غیر این صورت دچار خسران و زیان خواهند شد: « یـقَومِ ادخُلوا الاَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتى کَتَبَ اللّهُ لَکُم و لا تَرتَدّوا عَلى اَدبارِکُم‌‌فَتَنقَلِبوا خـسِرین ».( مائده / 5، 21 ) مشهور مفسران شیعه (5) و سنى (6) به تبع مفسران نخستینى چون ابن‌‌عباس، ابن زید، سدّى و أبى على (7) سرزمین مقدس یاد شده را شهر بیت المقدس دانسته‌‌اند.

برخى نیز دمشق، فلسطین و سرزمین طور و بخشى از اردن را گفته‌‌اند که چندان با تعبیر‌‌ « ارض مقدس » سازگار نیست .(8) مفسران، قداست این شهر را ناشى از حضور، زندگى و دفن انبیاء و مؤمنان در آن دانسته‌‌اند .(9) برخى نیز عارى بودن آن ازشرک و کفر و گناه را سبب تقدسش ذکر کرده‌‌اند (10) که با پیشینه تاریخى این شهر، حضور مشرکان و کافران و فساد بنى اسرائیل در آن چندان سازگار نیست.

بنى‌‌اسرائیل به بهانه نیرومندى و جنگاورى عمالقه و هراس از آنان، فرمان ورود به شهر و هشدارهاى موسى را نادیده گرفته، از موسى خواستند که با خداى خود به جنگ آنها رفته، شهر را تسخیر کنند تا آنها وارد آن گردند. ( مائده / 5، 22 - 24 ) در پى این نافرمانى، بنى اسرائیل دچار کیفر الهى شده، به مدت 40 سال از ورود به بیت‌‌المقدس محروم و در وادى تیه ( ‌‌ <= ‌‌تیه ) سرگردان شدند: « قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیهِم اَربَعینَ سَنَةً یَتیهونَ فِى‌‌الاَرضِ فَلا تَأسَ عَلَى القَومِ الفـسِقین ».( مائده / 5، 26 ) پس از 40 سال آنان به فرماندهى یوشع بن نون موفق به فتح بیت‌‌المقدس گشتند .(11) مفسران آیه 58 بقره / 2 را اشاره به این ورود تاریخى بنى‌‌اسرائیل مى‌‌دانند :« و اِذ قُلنَا ادخُلوا هـذِهِ القَریَةَ فَکُلوا مِنها حَیثُ شِئتُم رَغَدًا وادخُلوا البابَ سُجَّدًا وقولوا حِطَّةٌ نَغفِر لَکُم خَطـیـکُم وسَنَزیدُ المُحسِنین ». بر اساس دیدگاه مشهور مفسران شیعه (12) و سنى (13) مراد از « القَریَة » شهر بیت‌‌المقدس است و بنى‌‌اسرائیل فرمان یافتند که براى طلب آمرزش نسبت به گناهان و نافرمانیهاى پیشین خویش، متواضعانه و خاشعانه از درى موسوم به « باب‌‌حطّه » نیز رد شده، جمله‌‌اى را جهت استغفار بر زبان جارى سازند. ( ‌‌ <= ‌‌باب حطه ) در مقابل، شمارى دیگر از مفسران مانند ابن‌‌زید، مراد از « القریه » را شهر اریحا گفته‌‌اند .(14) این شهر در وادى اردن به فاصله 8 مایلى از شمال غربى محل اتصال رودخانه اردن با دریاى مرده قرار دارد .(15) اریحا نخستین شهر سرزمین موعود بود که پس از پایان 40 سال آوارگى بنى‌‌اسرائیل و به فرماندهى یوشع، تسخیر و تخریب شد (16) و هنگام تقسیم آن سرزمین میان قبایل دوازده‌‌گانه، به قبیله بنیامین‌‌تعلق گرفت .(17) در زمان حکومت اخاب دوباره بازسازى (18) و بعدها به دست سپاه بخت‌‌نصر بار‌‌دیگر ویران شد .(19) به احتمال زیاد تسخیر اریحا‌‌پیش از شهرهاى دیگر، زمینه طرح دیدگاه دوم مبنى بر‌‌تطبیق « القریه » بر آن بوده باشد.

در شمار دیگرى از آیات هم پس از اشاره به نابودى فرعونیان، خوش فرجامى بنى‌‌اسرائیل و سکونت آنها در سرزمین پُر خیر و برکت به عنوان پاداش بردبارى و تحمّل آنها در برابر آزار و شکنجه‌‌هاى فرعونیان، یاد شده است :« و اَورَثنَا القَومَ الَّذینَ کانوا یُستَضعَفونَ مَشـرِقَ‌‌الاَرضِ و مَغـرِبَهَا الَّتى بـرَکنا فیها و تَمَّت کَلِمَتُ رَبِّکَ الحُسنى عَلى بَنى اِسرءیلَ بِما صَبَروا ...».( اعراف / 7، 137 ) برکت مورد اشاره در این آیه و نیز شمار دیگرى از آیات: ( انبیاء / 21، 71، 81؛ اسراء / 17، 1؛ سبأ / 34، 18 ) که به سرزمین فلسطین و بیت‌‌المقدس نسبت داده شده است از سوى بیشتر مفسران به معناى حاصلخیزى، خوش آب و هوا بودن آن سرزمین و فراوانى درختان و میوه‌‌هاى آن گرفته شده است ،(20) چنان‌‌که عبارت « مُبَوَّاَ صدق » که مراد از آن را نیز بیت‌‌المقدس گفته‌‌اند، به معناى مسکنى پسندیده و رضایت‌‌بخش گرفته شده است؛ جایى که در آنجا همه نیازمندیهاى زندگى براى بنى اسرائیل فراهم بود :(21) « ولَقَد بَوَّأنا بَنى اِسرءیلَ مُبَوَّاَ صِدق و رَزَقنـهُم ...».( یونس / 10، 93 ) البته با توجه به حضور شمارى از پیامبران الهى و رفت و آمد فرشتگان به این سرزمین مى‌‌توان برکت یاد شده را اعم از مادى و معنوى دانست .(22) در برخى منابع نیز تنها به بُعد معنوى اشاره شده است ،(23) چنان‌‌که کعبه نیز به رغم وجود آب و هواى گرم و سوزان مکه و خشک و بى‌‌آب و علف بودن زمینهاى اطراف آن، مبارک خوانده شده است. ( آل‌‌عمران / 3، 96 ) 3. مفسران، سرزمین مورد اشاره در آیات آغازین سوره اسراء را نیز بیت المقدس دانسته‌‌اند. براساس این آیات، خداوند در تورات به بنى‌‌اسرائیل خبر داده است که آنان دو بار در بیت‌‌المقدس دست به فسادانگیزى خواهند زد و در هر دو بار، اقوام بیگانه‌‌اى بر آنان تسلط یافته، بیت‌‌المقدس را ویران خواهند کرد :(24) « و قَضَینا اِلى بَنى اِسرءیلَ فِى الکِتـبِ لَتُفسِدُنَّفِى‌‌الاَرضِ مَرَّتَینِ ... * فَاِذا جاءَ وَعدُ اُولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِبادًا لَنا اولى بَأس شَدید ... *... فَاِذا جاءَ وَعدُ الأخِرَةِ لِیَسوءوا وُجوهَکُم و لِیَدخُلُوا المَسجِدَ کَما دَخَلوهُ اَوَّلَ مَرَّة ولِیُتَبِّروا ما عَلَوا تَتبیرا ». ‌‌ ( اسراء / 17، 4 ـ 7 ) مفسران در این‌‌باره که فسادانگیزى دوگانه بنى اسرائیل چه بوده است، اختلاف دارند؛ برخى آن را اشاره به کشتن زکریاى پیامبر و فرزند وى حضرت یحیى دانسته‌‌اند (25) و برخى دیگر اراده قتل ارمیاى نبى و عیسى مسیح ( علیه السلام ) را هم افزوده‌‌اند ،(26) چنان‌‌که هویت کسانى که بر بیت‌‌المقدس سلطه یافته، آن را تخریب کرده‌‌اند مورد اختلاف است. برخى تسلط و تخریب نخست را به بخت نصر و مرتبه دوم را به تیتوس، وزیر اسبیانوس ( امپراطور روم )(27) و بعضى به سنحاریب و جالوت (28) و شمارى نیز به پادشاه پارس ( شاپور ) و بخت نصر (29) نسبت داده‌‌اند. گزارشهاى تاریخى، دیدگاه اول را تأیید مى‌‌کند. به خرابى بیت المقدس به دست بخت نصر در ذیل آیه « اَو‌‌کالَّذى مَرَّ عَلى قَریَة وهِىَ خاوِیَةٌ عَلى عُروشِها قالَ اَنّى یُحیى هـذِهِ اللّهُ بَعدَ مَوتِها »( بقره / 2، 259 ) نیز اشاره شده است.

به اعتقاد شمارى از مفسران وقتى که عزیر یا ارمیاى نبى از کنار خرابه‌‌هاى بیت المقدس گذر کرده، به یاد رستاخیز مى‌‌افتد، چگونگى زنده شدن دوباره مردگان براى او مورد سؤال واقع مى‌‌شود و در پى آن خداوند او را میرانده، پس از 100 سال دوباره زنده مى‌‌کند .(30) طبق گزارش برخى از منابع آیه « و مَن اَظلَمُ مِمَّن مَنَعَ مَسـجِدَ اللّهِ اَن یُذکَرَ فیهَا‌‌اسمُهُ وسَعى فى خَرابِها اُولئِکَ ما کانَ لَهُم اَن یَدخُلوها اِلاّ خائِفینَ »( بقره / 2، 114 ) نیز مربوط به خراب شدن بیت المقدس به دست بخت نصر و جلوگیرى از ذکر خدا در آن است .(31) 4. در داستان حضرت سلیمان و تسخیر باد در دست او نیز از بیت‌‌المقدس یاد شده است: « و‌‌لِسُلَیمـنَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجرى بِاَمرِهِ اِلَى الاَرضِ الَّتى بـرَکنا فیها ...».( انبیاء / 21، 81 ) برخى از مفسران شیعه (32) و سنى (33) زمین مبارکى را که حضرت سلیمان، باد را به سوى آن به گردش درمى‌‌آورد، شام و برخى دیگر بیت المقدس و شام گفته‌‌اند .(34) با توجه به پیشینه تاریخى بیت المقدس و حکومت حضرت سلیمان در آن و مناطق اطراف و نیز با توجه به اینکه « الَّتى بـرَکنا فیها » در سوره انبیاء / 21 آیه 71 به صورت وصف بیت المقدس ذکر شده، مطمئناً سرزمین مبارک یاد شده، بیت‌‌المقدس را نیز‌‌دربرمى گیرد.

5. مکانى که حضرت مریم هنگام تولد حضرت عیسى و پس از آن به آنجا پناه برد نیز بر اساس دیدگاه مشهور مفسران، بیت‌‌المقدس دانسته شده است: « و جَعَلنَا ابنَ مَریَمَ واُمَّهُ ءایَةً وءاوَینـهُما اِلى رَبوَة ذاتِ قَرار و مَعین ».( مؤمنون / 23، 50 ) مفسران با استناد به تعبیر « رَبَوة ذاتِ قَرار وَ مَعین » مکان یاد شده را سرزمینى خوانده‌‌اند که در عین مرتفع بودن نسبت به زمینهاى اطراف، مسطح، وسیع، و برخوردار از آب جارى (35) و در نتیجه حاصلخیز و پربرکت بوده (36) که همان بیت المقدس است. مکان یاد شده بر مصر، کوفه، دمشق یا رمله در فلسطین نیز تطبیق شده است .(37) برخى، دیدگاه نخست را به احتمال، متأثر از کتاب مقدس دانسته‌‌اند که بیت‌‌المقدس را نزدیک‌‌ترین نقطه زمین به آسمان خوانده است .(38) 6. در آیه 18 سبأ / 34 نیز سرزمین مبارک و پیوستگى آن با سرزمین سبأ یاد شده است که به دوران آبادانى یمن بازمى‌‌گردد. ساکنان سبأ در سفرهاى تجارى به فلسطین و بیت‌‌المقدس از یک آبادى به آبادى دیگر مى‌‌رفتند و هرگز ناگزیر به عبور از بیابانهاى گسترده و غیر مسکونى نبوده‌‌اند :«(39) و جَعَلنا بَینَهُم و بَینَ القُرَى الَّتى بـرَکنا فیها قُرًى ظـهِرَةً و قَدَّرنا فیهَا السَّیرَ سیروا فیها لَیالِىَ واَیّامـًا ءامِنین ».( سبأ / 34، 18 ) مسافرت از این مسیر براى مسافران، راحت و توأم با امنیت بود که به عنوان نعمت براى ساکنان سبأ از آن یاد شده است. بیشتر مفسران شیعه (40) و سنى (41) مراد از « القُرَى الَّتى بـرَکنا فیها » را روستاهاى شام و برخى نیز روستاهاى شامات گفته‌‌اند که مشتمل بر شام، اردن و فلسطین است .(42) شمارى نیز آن را خصوص بیت المقدس دانسته‌‌اند که با توجه به ذکر صفت پربرکت بودن براى این مناطق در آیات دیگر منافاتى در جمع آنها نیست.

7. یکى دیگراز یادکردهاى بیت‌‌المقدس در قرآن مربوط به داستان معراج و سیر دادن پیامبر‌‌اکرم ( صلى الله علیه وآله ) از مکه به بیت‌‌المقدس و مسجدالأقصى است: « سُبحـنَ الَّذى اَسرى بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجِدِ الحَرامِ اِلَى المَسجِدِ الاَقصَا الَّذى بـرَکنا حَولَهُ ...».( اسراء / 17، 1 ) بیشتر مفسران شیعه (43) و سنى (44) « المسجدالاقصى » را مسجد بیت المقدس دانسته‌‌اند که در این صورت بى‌‌شک، « التى بـرَکنا حَولَهُ » ابتدا شهر بیت‌‌المقدس و سپس مناطق اطراف آن و فلسطین است که مبارک به حضور انبیا و اولیا (45) و پربرکت به لحاظ درختان و میوه‌‌هاست .(46) 8. برخى از مفسران در آیه « و استَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکان قَریب »( ق / 50، 41 ) « مَکان قَریب » را بر صخره بیت‌‌المقدس تطبیق داده‌‌اند (47) که جبرئیل یا اسرافیل بر آن مى‌‌ایستد و در صور دمیده، مردگان را براى رستاخیز ندا مى‌‌دهد. به احتمال فراوان این گروه از مفسّران، متأثر از کتاب مقدس بوده‌‌اند که بیت المقدس را نزدیک‌‌ترین نقطه زمین به آسمان به اندازه 18 میل معرفى مى‌‌کند .(48) برخى، آیات‌‌3‌‌فجر / 89 (49) و 1 تین / 95 را نیز با بیت‌‌المقدس ارتباط داده‌‌اند .(50)


.[۴۱]

منابع

پانویس

  1. بيت‌‌المقدس، ص 1 ـ 2؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 508.
  2. بيت المقدس، ص 4؛Britannica : Jerusalem.
  3. بيت المقدس، ص 18؛ تاريخ اورشليم، ص 25.
  4. تاريخ اورشليم، ص 16؛ بيت المقدس، ص 18.
  5. الانس‌‌الجليل، ج 1، ص 22 و 24.
  6. تاريخ اورشليم، ص 15 ـ 16؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص‌‌510.
  7. ر. ك: دايرة‌‌المعارف بستانى، ج 4، ص 623؛ قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ تاريخ اورشليم، ص 15.
  8. كتاب مقدس، اشعيا 29: 1.
  9. كتاب مقدس، مزامير 76: 2.
  10. كتاب مقدس، داوران 19: 10 ـ 11.
  11. كتاب مقدس، دوم تواريخ ايام 28: 25.
  12. كتاب مقدس، مزامير 46: 4.
  13. كتاب مقدس، مزامير 48: 2.
  14. كتاب مقدس، نحميا 11 : 19.
  15. قاموس كتاب مقدس، ص 118؛ الانس الجليل، ج 1، ص 6.
  16. تاريخ اورشليم، ص 16.
  17. تاريخ اورشليم، ص 16.
  18. ر. ك: معجم اللاهوت، ص 124؛ دانشنامه جهان اسلام، ج 5، ص‌‌95؛ الانس الجليل، ج 1، ص 240 ـ 239.
  19. تاريخ اورشليم، ص 17؛ دايرة‌‌المعارف تشيع، ج 3، ص‌‌558؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86.
  20. ر. ك: بيت المقدس، ص 116 ـ 164؛ دانشنامه جهان اسلام، ج‌‌3، ص 104؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 86 ـ 87.
  21. ر. ك: بيت المقدس، ص 116 ـ 164.
  22. تاريخ اورشليم، ص 17.
  23. تاريخ اورشليم، ص 25.
  24. قاموس كتاب مقدس، ص 121؛ تاريخ اورشليم، 72 ـ 83؛ لغت نامه، ج 14، ص 20878.
  25. قاموس كتاب مقدس، ص 123؛ تاريخ اورشليم، ص‌‌107؛ Britannica : Jerusalem.
  26. كتاب مقدس، دوم پادشاهان، 25.
  27. تاريخ جامع اديان، ص 527.
  28. كوروش كبير، ص 216.
  29. كتاب مقدس، دو پادشاهان، 25: 11 ـ 12.
  30. الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114.
  31. الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511؛ تاريخ اورشليم، ص 114.
  32. الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص 511.
  33. قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ الموسوعة الفلسطينيه، ج 3، ص‌‌511؛ Britannica : Jerusalem
  34. تاريخ اورشليم، 167 ـ 168.
  35. قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ تاريخ اورشليم، ص 173، 186‌‌ـ‌‌189.
  36. بيت المقدس، ص 30 ـ 42؛ تاريخ اورشليم، ص 196 ـ 203.
  37. قاموس كتاب مقدس، ص 128؛ بيت المقدس، ص 52؛ تاريخ‌‌اورشليم، ص 218.
  38. بيت‌‌المقدس، ص 66، 80 ـ 89.
  39. بيت المقدس، ص 79 ، 101 ـ 102؛ الموسوعة العربيه، ج 18، ص 89.
  40. اترک، حسین، مقاله «بیت المقدس»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص ۱۸۷.
  41. اترک، حسین، مقاله «بیت المقدس»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶، ص ۱۸۷.