قناعت در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قناعت | عنوان مدخل = قناعت | مداخل مرتبط = قناعت در لغت - قناعت در حدیث - قناعت در نهج البلاغه - قناعت در اخلاق اسلامی - قناعت در معارف و سیره نبوی - قناعت در معارف دعا و زیارات - قناعت در معارف و سیره سجادی - ...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[قناعت]]==
==مقدمه==
قناعت کلمه‌ای است که در [[اخبار]] و [[روایات]] به آن توصیه شده و فوایدی برای آن بیان گردیده است. [[قناعت]] به معنای اکتفاکردن به چیزی است که در [[اختیار انسان]] است؛ یعنی فرد به داشته‌های خود بسنده کند و از آن [[راضی]] باشد و از [[حرص]] دوری کند و از وضعیتی که دارد ناراحت نباشد. به این معنا قناعت جنبه مثبت دارد و [[انسان]] را با [[نشاط]] و بدون [[احساس]] [[نگرانی]] و [[ناراحتی]] بار می‌آورد. [[اهل لغت]] قناعت را از «قنع» به کسر نون، به معنای [[رضایت]] دانسته‌اند. قناعت و رضایت نیاز به متعلَّق دارد. {{عربی|قَنِعَ بنَفْسِهِ}} یعنی از خود [[خشنود]] و راضی است<ref>ابن‌اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۴، ص۱۱۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۸، ص۲۹۷؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، ص۴۰۷: {{عربی|قَنِعَ بنَفْسِهِ قَنَعاً و قَناعةً: رَضِيَ}}.</ref> و معمولاً در رضایت [[مالی]] به کار می‌رود؛ ولی در غیر آن هم کاربرد دارد. می‌گویند فلان شخص به [[مقام]] فعلی‌اش قانع است؛ یعنی انسان زیاده‌خواه و [[جاه‌طلبی]] نیست. ولی بیشتر در [[امور مالی]] به کار می‌رود. در [[حدیث]] آمده: {{متن حدیث|الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ}}<ref>ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۰۰؛ نهج البلاغه، صص۴۷۸ و ۵۳۶.</ref>: «قناعت مالی تمام‌نشدنی است». قناعت به معنای رضایت به [[مال]] اندک است. در تفاوت قناعت و قصد ([[میانه‌روی]]) گفته‌اند: قصد دوری از [[اسراف]] و [[خست]] است و قناعت اکتفا به مال اندک و کم است<ref>ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص۲۹۷: {{عربی|أن القصد هو ترك الاسراف و التقتير جميعاً و القناعة الإقتصار على القليل و التقتير}}.</ref>.
قناعت کلمه‌ای است که در [[اخبار]] و [[روایات]] به آن توصیه شده و فوایدی برای آن بیان گردیده است. [[قناعت]] به معنای اکتفاکردن به چیزی است که در [[اختیار انسان]] است؛ یعنی فرد به داشته‌های خود بسنده کند و از آن [[راضی]] باشد و از [[حرص]] دوری کند و از وضعیتی که دارد ناراحت نباشد. به این معنا قناعت جنبه مثبت دارد و [[انسان]] را با [[نشاط]] و بدون [[احساس]] [[نگرانی]] و [[ناراحتی]] بار می‌آورد. [[اهل لغت]] قناعت را از «قنع» به کسر نون، به معنای [[رضایت]] دانسته‌اند. قناعت و رضایت نیاز به متعلَّق دارد. {{عربی|قَنِعَ بنَفْسِهِ}} یعنی از خود [[خشنود]] و راضی است<ref>ابن‌اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۴، ص۱۱۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۸، ص۲۹۷؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، ص۴۰۷: {{عربی|قَنِعَ بنَفْسِهِ قَنَعاً و قَناعةً: رَضِيَ}}.</ref> و معمولاً در رضایت [[مالی]] به کار می‌رود؛ ولی در غیر آن هم کاربرد دارد. می‌گویند فلان شخص به [[مقام]] فعلی‌اش قانع است؛ یعنی انسان زیاده‌خواه و [[جاه‌طلبی]] نیست. ولی بیشتر در [[امور مالی]] به کار می‌رود. در [[حدیث]] آمده: {{متن حدیث|الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ}}<ref>ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۰۰؛ نهج البلاغه، صص۴۷۸ و ۵۳۶.</ref>: «قناعت مالی تمام‌نشدنی است». قناعت به معنای رضایت به [[مال]] اندک است. در تفاوت قناعت و قصد ([[میانه‌روی]]) گفته‌اند: قصد دوری از [[اسراف]] و [[خست]] است و قناعت اکتفا به مال اندک و کم است<ref>ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص۲۹۷: {{عربی|أن القصد هو ترك الاسراف و التقتير جميعاً و القناعة الإقتصار على القليل و التقتير}}.</ref>.


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش