قناعت در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، و رضایت به چیزی است که نصیب شخص می‌شود[۱]. در احادیث گاهی کلمه قناعت به معنای مطلق رضایت به کار رفته است. امام علی (ع) در نامه‌ای به عثمان بن حنیف می‌فرماید: آیا قناعت کنم و راضی باشم که بگویند او «امیرالمؤمنین» است و با آنها در سختی‌های روزگار مشارکت نداشته باشم[۲].

بنابراین، معنای قناعت، همان رضایت است. همین مفهوم در معنای اصطلاحی قناعت در علم اخلاق نیز آمده است. قناعت در مقابل صفت حرص است؛ صفتی که موجب می‌شود شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد. در تعریف حرص گفته می‌شود: صفتی است که گردآوری دارایی بیش از نیاز را در پی دارد؛ اموالی که برای او فایده‌ای ندارد و به هیچ مقدار از آن بسنده نمی‌کند. حرص از شاخه‌های حب دنیا شمرده شده است و انسان را به جهت اشتغال به دنیا و گردآوری دارایی، از آخرت و عمل نیک باز می‌دارد و در مقابل آن، قناعت چون باعث اکتفا به مقدار کم و رضایت به آن‌چه هست می‌شود، آدمی را توانا می‌کند تا در تحصیل آخرت بکوشد[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۴؛ معلوف، لویس، المنجد، ص۶۵۷.
  2. نهج‌البلاغه، نامه ۴۵، ص۴۱۸.
  3. ر. ک: نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ص۱۰۰-۱۰۱.
  4. رضایی، مجید، مقاله «زهد و قناعت»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۱۶۶.