اثبات ختم نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
خط ۲: خط ۲:
*در روایات به خاتمیت تصریح شده است، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من برای همه مردم فرستاده شدم و با من به [[نبوت]] پایان داده شد<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۶۴ - ۶۵؛ الطبقات، ج۱، ص ۱۹۲؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۴۱۲.</ref>؛ همچنین خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۰۶.</ref>: تو نسبت به من همانند [[حضرت هارون|هارون]]{{ع}} نسبت به [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} هستی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۸، ص ۲۶، ۱۰۷؛ کمال‌الدین، ص ۲۵، ۲۷۸؛ نیز ر.ک: بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱۸، ۲۱۸.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*در روایات به خاتمیت تصریح شده است، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من برای همه مردم فرستاده شدم و با من به [[نبوت]] پایان داده شد<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص ۶۴ - ۶۵؛ الطبقات، ج۱، ص ۱۹۲؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۴۱۲.</ref>؛ همچنین خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۰۶.</ref>: تو نسبت به من همانند [[حضرت هارون|هارون]]{{ع}} نسبت به [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} هستی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد بود<ref>ر.ک: الکافی، ج ۸، ص ۲۶، ۱۰۷؛ کمال‌الدین، ص ۲۵، ۲۷۸؛ نیز ر.ک: بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱۸، ۲۱۸.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*[[امام علی|امیر مؤمنان، علی]]{{ع}} نیز با عبارت‌های {{عربی|" الْخَاتِمِ‏ لِمَا سَبَقَ‏ ‏"}}، {{عربی|" خَاتَمُ‏ رُسُلِهِ‏‏"}} و {{عربی|" خَاتَمِ‏ النَّبِيِّينَ‏ ‏"}} بر خاتمیت تأکید کرده است <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۷۲، ۱۷۳، ۸۷.</ref> برخی خاتمیت را بحثی درون دینی دانسته و گفته‌اند: نمی‌توان برای اثبات آن، برهانی عقلی آورد و از دیدگاه عقل، تنها می‌توان آن را ممکن دانست<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن‌میثم، ج ۱، ص ۵۷۲.</ref> .برخی اندیشمندان معاصر نیز معتقدند شناخت معیارهای خاتمیت در چنبره دانش ما نیست و بر پایه حکمت الهی است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آخرین فرستاده خدای والا باشد. به رغم سخنان یاد شده می‌توان با اثبات کمال نهایی اسلام، بر خاتمیت پیام‌آورش استدلال کرد. به سخن دیگر، خاتمیّت و کمال نهایی، دو امر متلازم‌اند و نمی‌شود دینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نهایی نداشته باشد؛ یا داعیه کمال نهایی داشته باشد ولی خود را خاتم ادیان نداند<ref>معارف قرآن، ج ۵، ص ۱۸۴؛ نک: آموزش عقاید، ج ۲، ص ۱۲۶ - ۱۲۷.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*[[امام علی|امیر مؤمنان، علی]]{{ع}} نیز با عبارت‌های {{عربی|" الْخَاتِمِ‏ لِمَا سَبَقَ‏ ‏"}}، {{عربی|" خَاتَمُ‏ رُسُلِهِ‏‏"}} و {{عربی|" خَاتَمِ‏ النَّبِيِّينَ‏ ‏"}} بر خاتمیت تأکید کرده است <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۷۲، ۱۷۳، ۸۷.</ref> برخی خاتمیت را بحثی درون دینی دانسته و گفته‌اند: نمی‌توان برای اثبات آن، برهانی عقلی آورد و از دیدگاه عقل، تنها می‌توان آن را ممکن دانست<ref>شرح نهج‌البلاغه، ابن‌میثم، ج ۱، ص ۵۷۲.</ref> .برخی اندیشمندان معاصر نیز معتقدند شناخت معیارهای خاتمیت در چنبره دانش ما نیست و بر پایه حکمت الهی است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آخرین فرستاده خدای والا باشد. به رغم سخنان یاد شده می‌توان با اثبات کمال نهایی اسلام، بر خاتمیت پیام‌آورش استدلال کرد. به سخن دیگر، خاتمیّت و کمال نهایی، دو امر متلازم‌اند و نمی‌شود دینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نهایی نداشته باشد؛ یا داعیه کمال نهایی داشته باشد ولی خود را خاتم ادیان نداند<ref>معارف قرآن، ج ۵، ص ۱۸۴؛ نک: آموزش عقاید، ج ۲، ص ۱۲۶ - ۱۲۷.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*متکلمان مسلمان، سه دلیل نقلی برای اثبات خاتمیت یاد کرده‌اند: نخست آیه آیه{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}﴾}}<ref> محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه:۴۰.</ref> و دوم، سخن [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} که فرمود: نسبت تو به من مانند نسبت [[حضرت هارون|هارون]]{{ع}} به [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} است، جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد بود. دلیل سوم، اجماع است<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۲۹؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۰۹؛ الاعتماد، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۵۹۹ - ۶۰۰.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*متکلمان مسلمان، سه دلیل نقلی برای اثبات خاتمیت یاد کرده‌اند: نخست آیه آیه{{عربی|﴿{{متن قرآن|مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}﴾}}<ref> محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه:۴۰.</ref> و دوم، سخن [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیر مؤمنان]]{{ع}} که فرمود: نسبت تو به من مانند نسبت [[حضرت هارون|هارون]]{{ع}} به [[حضرت موسی|موسی]]{{ع}} است، جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد بود. دلیل سوم، اجماع است<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۲۹؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۰۹؛ الاعتماد، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۵۹۹ - ۶۰۰.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*با بهره‌گیری از دیگر آیات قرآن در بیانی تحلیلی می‌توان چنین گفت: قرآن کریم بیانگر هر چیزی است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}}<ref> بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.</ref> و از هیچ امری که لازمِ هدایت و ارشاد مردم باشد غفلت نورزیده:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ }}﴾}}<ref> ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref> و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز به برترین مرتبه از کمال رسیده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}﴾}}<ref> سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸- ۹.</ref>، از این‌رو قرآن وی کامل‌ترین [[وحی]] و در بردارنده برترین معارف<ref>الکاشف، ج۶، ص ۲۲۵ - ۲۲۶.</ref>: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا}}﴾}}<ref> بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می‌دهند مژده می‌دهد که پاداشی بزرگ دارند؛ سوره اسراء، آیه:۹.</ref> و مهیمن بر همه کتاب‌های آسمانی است:<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۰ - ۱۱؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۱۲.</ref>{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه:۴۸.</ref> هیمنه داشتن به معنای تسلط بر چیزی به جهت مراقبت از آن یا اعمال انواع تصرفات در آن است و قرآن از آن رو مهیمن بر دیگر کتاب‌های آسمانی است که اصول ثابت و تغییرناپذیری مانند توحید و معاد را که در آنها آمده، حفظ می‌کند و احکام و قوانینی را که به زمانی خاص، اختصاص داشته‌اند نسخ کرده و احکام جدیدی را جایگزین آنها می‌سازد<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۴۸.</ref>؛ همچنین شریعت او کامل‌ترین شریعت است و همه نیازهای آفریدگان را در همه زمان‌ها و مکان‌ها و هر شرایطی تا قیامت تأمین می‌کند، بنابراین پیامبر دیگری پس از ایشان نخواهد آمد<ref>الارشاد، ص ۲۱۰.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*با بهره‌گیری از دیگر آیات قرآن در بیانی تحلیلی می‌توان چنین گفت: قرآن کریم بیانگر هر چیزی است:{{عربی|﴿{{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}﴾}}<ref> بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.</ref> و از هیچ امری که لازمِ هدایت و ارشاد مردم باشد غفلت نورزیده:{{عربی|﴿{{متن قرآن| مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ }}﴾}}<ref> ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref> و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز به برترین مرتبه از کمال رسیده است: {{عربی|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}﴾}}<ref> سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸- ۹.</ref>، از این‌رو قرآن وی کامل‌ترین [[وحی]] و در بردارنده برترین معارف<ref>الکاشف، ج۶، ص ۲۲۵ - ۲۲۶.</ref>: {{عربی|﴿{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا}}﴾}}<ref> بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می‌دهند مژده می‌دهد که پاداشی بزرگ دارند؛ سوره اسراء، آیه:۹.</ref> و مهیمن بر همه کتاب‌های آسمانی است:<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۰ - ۱۱؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۱۲.</ref>{{عربی|﴿{{متن قرآن| وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}﴾}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه:۴۸.</ref> هیمنه داشتن به معنای تسلط بر چیزی به جهت مراقبت از آن یا اعمال انواع تصرفات در آن است و قرآن از آن رو مهیمن بر دیگر کتاب‌های آسمانی است که اصول ثابت و تغییرناپذیری مانند توحید و معاد را که در آنها آمده، حفظ می‌کند و احکام و قوانینی را که به زمانی خاص، اختصاص داشته‌اند نسخ کرده و احکام جدیدی را جایگزین آنها می‌سازد<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۴۸.</ref>؛ همچنین شریعت او کامل‌ترین شریعت است و همه نیازهای آفریدگان را در همه زمان‌ها و مکان‌ها و هر شرایطی تا قیامت تأمین می‌کند، بنابراین پیامبر دیگری پس از ایشان نخواهد آمد<ref>الارشاد، ص ۲۱۰.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*افزون بر این، قرآن کریم [[پیامبر]]{{صل}} را رسولی برای همه بشر تا پایان جهان می‌داند:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره سبأ، آیه:۲۸.</ref> و تأکید می‌کند انذار ایشان برای جهانیان:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا }}﴾}}<ref> بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه:۱.</ref> و رسالتش مایه رحمت برای همه عالمیان است:{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۷.</ref> و این همه خود دلیل دیگری برای اثبات خاتمیت‌اند، ازاین‌رو برخی عمومیت [[نبوت]] [[پیامر اکرم]]{{صل}} را مستلزم خاتمیت ایشان دانسته‌اند<ref>اوائل المقالات، ص ۱۷۵.</ref> بعضی نیز براساس آیه ۱۰۷ سوره انبیاء برای هر پیامبری به سهمی از شفقت و نصیحت معتقد شده‌اند و برترین درجه ممکن را به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اختصاص داده و افزوده‌اند سهمی از شفقت، نصیحت، هدایت و ارشاد برای پیامبر دیگری پس از او نمانده است، تا با بعثت او به انجام رسد، پس ایشان پایان‌بخش رسولان است<ref>التفسیر الکبیر ، ج ۲۵، ص ۲۱۴؛ روح‌المعانی، ج ۲۲، ص ۳۲.</ref> و با نبوتشان باب بعثت مُهر شده است.<ref>روض‌الجنان، ج ۱۵، ص ۴۳۱.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
*افزون بر این، قرآن کریم [[پیامبر]]{{صل}} را رسولی برای همه بشر تا پایان جهان می‌داند:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره سبأ، آیه:۲۸.</ref> و تأکید می‌کند انذار ایشان برای جهانیان:{{عربی|﴿{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا }}﴾}}<ref> بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه:۱.</ref> و رسالتش مایه رحمت برای همه عالمیان است:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۷.</ref> و این همه خود دلیل دیگری برای اثبات خاتمیت‌اند، ازاین‌رو برخی عمومیت [[نبوت]] [[پیامر اکرم]]{{صل}} را مستلزم خاتمیت ایشان دانسته‌اند<ref>اوائل المقالات، ص ۱۷۵.</ref> بعضی نیز براساس آیه ۱۰۷ سوره انبیاء برای هر پیامبری به سهمی از شفقت و نصیحت معتقد شده‌اند و برترین درجه ممکن را به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اختصاص داده و افزوده‌اند سهمی از شفقت، نصیحت، هدایت و ارشاد برای پیامبر دیگری پس از او نمانده است، تا با بعثت او به انجام رسد، پس ایشان پایان‌بخش رسولان است<ref>التفسیر الکبیر ، ج ۲۵، ص ۲۱۴؛ روح‌المعانی، ج ۲۲، ص ۳۲.</ref> و با نبوتشان باب بعثت مُهر شده است.<ref>روض‌الجنان، ج ۱۵، ص ۴۳۱.</ref><ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۰۹

مقدمه

  • در روایات به خاتمیت تصریح شده است، چنان که پیامبر(ص) فرمود: من برای همه مردم فرستاده شدم و با من به نبوت پایان داده شد[۱]؛ همچنین خطاب به امیرمؤمنان(ع) فرمود[۲]: تو نسبت به من همانند هارون(ع) نسبت به موسی(ع) هستی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد بود[۳][۴].
  • امیر مؤمنان، علی(ع) نیز با عبارت‌های " الْخَاتِمِ‏ لِمَا سَبَقَ‏ ‏"، " خَاتَمُ‏ رُسُلِهِ‏‏" و " خَاتَمِ‏ النَّبِيِّينَ‏ ‏" بر خاتمیت تأکید کرده است [۵] برخی خاتمیت را بحثی درون دینی دانسته و گفته‌اند: نمی‌توان برای اثبات آن، برهانی عقلی آورد و از دیدگاه عقل، تنها می‌توان آن را ممکن دانست[۶] .برخی اندیشمندان معاصر نیز معتقدند شناخت معیارهای خاتمیت در چنبره دانش ما نیست و بر پایه حکمت الهی است که پیامبر اسلام(ص) آخرین فرستاده خدای والا باشد. به رغم سخنان یاد شده می‌توان با اثبات کمال نهایی اسلام، بر خاتمیت پیام‌آورش استدلال کرد. به سخن دیگر، خاتمیّت و کمال نهایی، دو امر متلازم‌اند و نمی‌شود دینی خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نهایی نداشته باشد؛ یا داعیه کمال نهایی داشته باشد ولی خود را خاتم ادیان نداند[۷][۸].
  • متکلمان مسلمان، سه دلیل نقلی برای اثبات خاتمیت یاد کرده‌اند: نخست آیه آیه﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا[۹] و دوم، سخن رسول خدا(ص) به امیر مؤمنان(ع) که فرمود: نسبت تو به من مانند نسبت هارون(ع) به موسی(ع) است، جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد بود. دلیل سوم، اجماع است[۱۰][۱۱].
  • با بهره‌گیری از دیگر آیات قرآن در بیانی تحلیلی می‌توان چنین گفت: قرآن کریم بیانگر هر چیزی است:﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۱۲] و از هیچ امری که لازمِ هدایت و ارشاد مردم باشد غفلت نورزیده:﴿ مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ [۱۳] و پیامبر اسلام(ص) نیز به برترین مرتبه از کمال رسیده است: ﴿ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۱۴]، از این‌رو قرآن وی کامل‌ترین وحی و در بردارنده برترین معارف[۱۵]: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا[۱۶] و مهیمن بر همه کتاب‌های آسمانی است:[۱۷]﴿ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۸] هیمنه داشتن به معنای تسلط بر چیزی به جهت مراقبت از آن یا اعمال انواع تصرفات در آن است و قرآن از آن رو مهیمن بر دیگر کتاب‌های آسمانی است که اصول ثابت و تغییرناپذیری مانند توحید و معاد را که در آنها آمده، حفظ می‌کند و احکام و قوانینی را که به زمانی خاص، اختصاص داشته‌اند نسخ کرده و احکام جدیدی را جایگزین آنها می‌سازد[۱۹]؛ همچنین شریعت او کامل‌ترین شریعت است و همه نیازهای آفریدگان را در همه زمان‌ها و مکان‌ها و هر شرایطی تا قیامت تأمین می‌کند، بنابراین پیامبر دیگری پس از ایشان نخواهد آمد[۲۰][۲۱].
  • افزون بر این، قرآن کریم پیامبر(ص) را رسولی برای همه بشر تا پایان جهان می‌داند:﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ[۲۲] و تأکید می‌کند انذار ایشان برای جهانیان:﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا [۲۳] و رسالتش مایه رحمت برای همه عالمیان است:﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[۲۴] و این همه خود دلیل دیگری برای اثبات خاتمیت‌اند، ازاین‌رو برخی عمومیت نبوت پیامر اکرم(ص) را مستلزم خاتمیت ایشان دانسته‌اند[۲۵] بعضی نیز براساس آیه ۱۰۷ سوره انبیاء برای هر پیامبری به سهمی از شفقت و نصیحت معتقد شده‌اند و برترین درجه ممکن را به پیامبر اسلام(ص) اختصاص داده و افزوده‌اند سهمی از شفقت، نصیحت، هدایت و ارشاد برای پیامبر دیگری پس از او نمانده است، تا با بعثت او به انجام رسد، پس ایشان پایان‌بخش رسولان است[۲۶] و با نبوتشان باب بعثت مُهر شده است.[۲۷][۲۸].
  1. صحیح مسلم، ج ۷، ص ۶۴ - ۶۵؛ الطبقات، ج۱، ص ۱۹۲؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۴۱۲.
  2. الکافی، ج ۸، ص ۱۰۶.
  3. ر.ک: الکافی، ج ۸، ص ۲۶، ۱۰۷؛ کمال‌الدین، ص ۲۵، ۲۷۸؛ نیز ر.ک: بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۱۸، ۲۱۸.
  4. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  5. نهج‌البلاغه، خطبه ۷۲، ۱۷۳، ۸۷.
  6. شرح نهج‌البلاغه، ابن‌میثم، ج ۱، ص ۵۷۲.
  7. معارف قرآن، ج ۵، ص ۱۸۴؛ نک: آموزش عقاید، ج ۲، ص ۱۲۶ - ۱۲۷.
  8. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  9. محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره احزاب، آیه:۴۰.
  10. صحیح البخاری، ج ۵، ص ۱۲۹؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۰۹؛ الاعتماد، ص ۸۴؛ کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۵۹۹ - ۶۰۰.
  11. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  12. بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.
  13. ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.
  14. سپس نزدیک شد و فروتر آمد.آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید؛ سوره نجم، آیه: ۸- ۹.
  15. الکاشف، ج۶، ص ۲۲۵ - ۲۲۶.
  16. بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می‌دهند مژده می‌دهد که پاداشی بزرگ دارند؛ سوره اسراء، آیه:۹.
  17. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۴۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۰ - ۱۱؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۱۲.
  18. و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند؛ سوره مائده، آیه:۴۸.
  19. المیزان، ج ۵، ص ۳۴۸.
  20. الارشاد، ص ۲۱۰.
  21. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
  22. و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند؛ سوره سبأ، آیه:۲۸.
  23. بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد؛ سوره فرقان، آیه:۱.
  24. و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۰۷.
  25. اوائل المقالات، ص ۱۷۵.
  26. التفسیر الکبیر ، ج ۲۵، ص ۲۱۴؛ روح‌المعانی، ج ۲۲، ص ۳۲.
  27. روض‌الجنان، ج ۱۵، ص ۴۳۱.
  28. خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.