حسد در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '، ص: ' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - '، ص: ' به '، ص')
خط ۵۳: خط ۵۳:
#نوعی که به آبروی او و یا خاندانش ضرر وارد می‌سازد؛
#نوعی که به آبروی او و یا خاندانش ضرر وارد می‌سازد؛
#نوعی که به حیات او و نزدیکانش نظر می‌دوزد، تا آنجا که از کشتن او و خانوادهاش نیز احتراز نمی‌نماید!.
#نوعی که به حیات او و نزدیکانش نظر می‌دوزد، تا آنجا که از کشتن او و خانوادهاش نیز احتراز نمی‌نماید!.
*از این رو می‌باید از تمامی رذائل، به‌ویژه این صفت ناشایست [[اخلاقی]]، به [[خداوند متعال]] [[پناه]] برد؛ چه این صفت می‌تواند [[انسان]] را به حیوانی [[قاتل]] تبدیل کند، که تنها برای [[آرامش]] [[نفس]] خویش سر در پی [[قتل]] دیگران می‌نهد!. به این [[حدیث]] که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است بنگرید: "چون [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را در روز [[غدیر خم]] به [[ریاست]] [[مسلمین]] [[نصب]] فرمود... این خبر در تمامی مناطق مسکونی [[مسلمین]] شهره شد. روزی نعمان بن حارث فِهری به نزد [[پیامبر]] آمد و عرض کرد: تو از جانب [[خداوند متعال]] ما را امر کردی که [[شهادت به توحید]] او و [[رسالت]] تو دهیم، نیز ما را به [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و زکوه امر فرمودی، که تمامی آن‌ها را پذیرفتیم؛ آن‌گاه به این مقدار [[راضی]] نشدی تا آن‌جا که این [[جوان]] را به [[ریاست]] ما [[نصب]] کردی و گفتی که: "هرکس من سرور و آقای او هستم، این [[جوان]] نیز سرور و آقای اوست"، آیا این مطلب را از سوی خود گفته‌ای؟ یا مطلبی است که از سوی [[خداوند متعال]] مشخص شده است؟؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: آری! قسم به خدائی که هیچ پروردگاری جز او نیست، آن امر از سوی [[خداوند]] است، و من به‌دستور او علیّ بن ابیطالب را به [[پیشوائی]] شما [[منصوب]] نموده‌ام. در این حال [[نعمان بن حارث]] بازگشت، و در حالی که دور می‌شد گفت: {{متن قرآن|اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref>؛ [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref><ref>{{متن حدیث|لَمَّا نَصَبَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيّاً يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ. طَارَ ذَلِكَ فِي الْبِلَادِ، فَقَدِمَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ النُّعْمَانُ بْنُ الْحَرْثِ الْفِهْرِيُّ فَقَالَ: أَمَرْتَنَا عَنِ اللَّهِ أَنْ نَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ، وَ أَمَرْتَنَا بِالْجِهَادِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ فَقَبِلْنَاهَا مِنْكَ، ثُمَّ لَمْ تَرْضَ حَتَّى‌ نَصَبْتَ هَذَا الْغُلَامَ- فَقُلْتَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ، فَهَذَا شَيْ‌ءٌ مِنْكَ أَوْ أَمْرٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَالَ: أَمْرٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. قَالَ: اللَّهِ‌ الَّذِي‌ لَا إِلَهَ‌ إِلَّا هُوَ إِنَ‌ هَذَا مِنَ‌ اللَّهِ‌ قَالَ: فَوَلَّى النُّعْمَانُ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}؛ البرهان، ج۵، ص: ۳۸۲.</ref>. آیا روی‌گردانی نعمان از [[حق]]، علّتی جز از [[حسد]] او نسبت به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} داشت؟.
*از این رو می‌باید از تمامی رذائل، به‌ویژه این صفت ناشایست [[اخلاقی]]، به [[خداوند متعال]] [[پناه]] برد؛ چه این صفت می‌تواند [[انسان]] را به حیوانی [[قاتل]] تبدیل کند، که تنها برای [[آرامش]] [[نفس]] خویش سر در پی [[قتل]] دیگران می‌نهد!. به این [[حدیث]] که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شده است بنگرید: "چون [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را در روز [[غدیر خم]] به [[ریاست]] [[مسلمین]] [[نصب]] فرمود... این خبر در تمامی مناطق مسکونی [[مسلمین]] شهره شد. روزی نعمان بن حارث فِهری به نزد [[پیامبر]] آمد و عرض کرد: تو از جانب [[خداوند متعال]] ما را امر کردی که [[شهادت به توحید]] او و [[رسالت]] تو دهیم، نیز ما را به [[جهاد]] و [[حج]] و [[روزه]] و [[نماز]] و زکوه امر فرمودی، که تمامی آن‌ها را پذیرفتیم؛ آن‌گاه به این مقدار [[راضی]] نشدی تا آن‌جا که این [[جوان]] را به [[ریاست]] ما [[نصب]] کردی و گفتی که: "هرکس من سرور و آقای او هستم، این [[جوان]] نیز سرور و آقای اوست"، آیا این مطلب را از سوی خود گفته‌ای؟ یا مطلبی است که از سوی [[خداوند متعال]] مشخص شده است؟؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: آری! قسم به خدائی که هیچ پروردگاری جز او نیست، آن امر از سوی [[خداوند]] است، و من به‌دستور او علیّ بن ابیطالب را به [[پیشوائی]] شما [[منصوب]] نموده‌ام. در این حال [[نعمان بن حارث]] بازگشت، و در حالی که دور می‌شد گفت: {{متن قرآن|اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref>؛ [[حضرت]] [[حق]] در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.</ref><ref>{{متن حدیث|لَمَّا نَصَبَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِيّاً يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَقَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ. طَارَ ذَلِكَ فِي الْبِلَادِ، فَقَدِمَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ النُّعْمَانُ بْنُ الْحَرْثِ الْفِهْرِيُّ فَقَالَ: أَمَرْتَنَا عَنِ اللَّهِ أَنْ نَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ، وَ أَمَرْتَنَا بِالْجِهَادِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ فَقَبِلْنَاهَا مِنْكَ، ثُمَّ لَمْ تَرْضَ حَتَّى‌ نَصَبْتَ هَذَا الْغُلَامَ- فَقُلْتَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ، فَهَذَا شَيْ‌ءٌ مِنْكَ أَوْ أَمْرٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَالَ: أَمْرٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. قَالَ: اللَّهِ‌ الَّذِي‌ لَا إِلَهَ‌ إِلَّا هُوَ إِنَ‌ هَذَا مِنَ‌ اللَّهِ‌ قَالَ: فَوَلَّى النُّعْمَانُ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}؛ البرهان، ج۵، ص۳۸۲.</ref>. آیا روی‌گردانی نعمان از [[حق]]، علّتی جز از [[حسد]] او نسبت به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} داشت؟.
*شگفت‌آورتر آن‌که بنا بر برخی از [[اخبار]]، در صحنه [[قیامت]]، چون [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر جهنّم گذر می‌کنند و از این رو [[نسیم]] [[رحمت]]، لحظاتی بر آن وزیدن می‌گیرد، شماری از [[دوزخیان]] از نگهبانان جهنّم درخواست می‌کنند که درب آن را برایشان ببندند، تا چهره [[مبارک]] [[پیامبر]] [[رحمت]] را نبینند؛ چه [[حسد]] نسبت به آن [[حضرت]] آن‌چنان در [[جان]] پلید آنان متمکّن شده، که به [[عذاب الهی]] [[رضایت]] می‌دهند امّا به مشاهده چهره جان‌فزای آن سرور عالمیان نه!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۳۱-۴۳۳.</ref>.
*شگفت‌آورتر آن‌که بنا بر برخی از [[اخبار]]، در صحنه [[قیامت]]، چون [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر جهنّم گذر می‌کنند و از این رو [[نسیم]] [[رحمت]]، لحظاتی بر آن وزیدن می‌گیرد، شماری از [[دوزخیان]] از نگهبانان جهنّم درخواست می‌کنند که درب آن را برایشان ببندند، تا چهره [[مبارک]] [[پیامبر]] [[رحمت]] را نبینند؛ چه [[حسد]] نسبت به آن [[حضرت]] آن‌چنان در [[جان]] پلید آنان متمکّن شده، که به [[عذاب الهی]] [[رضایت]] می‌دهند امّا به مشاهده چهره جان‌فزای آن سرور عالمیان نه!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۴۳۱-۴۳۳.</ref>.
*در این‌جا اشاره به نکته‌ای مهم، سخت لازم است؛ و آن این‌که هرچند [[حسد]] نیز همچون [[دنیادوستی]] در شمار امور ذاتی [[انسان]] است، امّا در شمار امور ذاتی غیرقابل تغییر نمی‌باشد؛ بلکه [[آدمی]] می‌تواند به‌وسیله ریاضت‌های شرعی و با استفاده از راه‌هائی که پیش از این به تفصیل از آن سخن گفتیم، نفْس خود را از این [[رذیلت]] تخلیه نموده، به خوی‌های مقابل آن زینت بخشد.
*در این‌جا اشاره به نکته‌ای مهم، سخت لازم است؛ و آن این‌که هرچند [[حسد]] نیز همچون [[دنیادوستی]] در شمار امور ذاتی [[انسان]] است، امّا در شمار امور ذاتی غیرقابل تغییر نمی‌باشد؛ بلکه [[آدمی]] می‌تواند به‌وسیله ریاضت‌های شرعی و با استفاده از راه‌هائی که پیش از این به تفصیل از آن سخن گفتیم، نفْس خود را از این [[رذیلت]] تخلیه نموده، به خوی‌های مقابل آن زینت بخشد.
۲۱۷٬۶۰۳

ویرایش