شناخت معارف اهل بیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده:وظایف امت نسبت به اهل بیت]] | [[رده:وظایف امت نسبت به اهل بیت]] |
نسخهٔ ۱۸ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۲۷
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث اهل بیت و وظایف معرفتی امت نسبت به اهل بیت است. "شناخت معارف اهل بیت" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شناخت معارف اهل بیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- شناخت زندگی معصومان(ع)، دارای مراتب و مراحلی است که بخشی از آن به شناخت خاندان آن بزرگواران و بخشی به شناخت فضایل، مناقب و مصائب آنان اختصاص دارد و بخشی نیز با شناخت حکمت رفتار و نحوه عملکرد آنان بهدست میآید.
- در میان مردم، بیشتر با یکی از دو رویکرد مسئله امامت مواجه هستیم: نخست، نگرش عرشی و توجه به عظمت مقام قدسی اهل بیت(ع) و فضائل و مناقب آنها و دوم، توجه به مصائب و مظلومیت آنان.
- در رویکرد نخست، بیشتر احادیثی مانند حدیث «لَوْلَاكَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ»[۱] که به بلندی مقام و منزلت ایشان اشاره دارد و آنان را به عنوان محبوبهای دستنیافتنی و دارای مقام قدسی معرفی مینماید، مورد توجه است. در رویکرد دوم، بیشتر به ظلمهایی توجه میشود که بر آنان رفته و ثمره آن، دلسوزی و اشک و ناله بر آنان است.
- باید توجه داشت که هرچند هر دو رویکرد در جای خود درست و بجاست، ولی نباید از این نکته غافل بود که برجستهسازی یکجنبه از جنبههای زندگانی امامان و بیتوجهی به جنبههای دیگر، موجب کم شدن توجه انسان از بُعد الگوگیری و پیروی از آنان گشته و یاد آن بزرگواران را تنها به مدح و ثنا و اشک و آه بر آنان محدود کرده است.
- از اینرو توجه به منزلت اهل بیت(ع) در قالب نگاه مجموعی عملکردگرایانه، به نقش آنان در بستر جامعه، تاریخ و تمدن ضروری و نگاه تدبّری است. سعی ما در نگرش متدبّرانه، نفی سایر زوایای شناخت نیست، بلکه با بررسی رفتار و عملکرد اهل بیت(ع) به دنبال پاسخی درست برای خلاءهای فکری، فرهنگی و عملی هستیم[۲].
- شناخت سیره به معنای فهم و دریافت سیر هدایتی اهل بیت(ع) در عرصه اجتماعی و تاریخی است. به دیگر سخن، شناخت سیره، نگرش روشمند و هماهنگی به عملکرد معصومان(ع) است.
- پیروی از ائمه اطهار(ع)، نیازمند شناخت سیره آنهاست تا در رویارویی با نیازهای پیش رو، مطابق با الگوی رفتاری ائمه هدی(ع) عمل نماید.
- حضرت صادق(ع) به داوودبنسرحان فرمودند: ای داود سلام و درود من را به دوستان و یارانم برسان، در حالی که من میگویم: خدا رحمت کند بندهای را که با دیگری گرد آیند و امر ما را به یاد آورند و سومی آنها فرشتهای خواهد بود که برای آن دو استغفار میکند و دو نفر برای یادآوری ذکر ما کنار هم جمع نمیشوند، جز آنکه خدای تعالی به آنها بر فرشتگان فخر مینماید. پس هرگاه گرد هم آمدید، به یاد ما سرگرم شوید؛ زیرا در اجتماع و گرد آمدن و مذاکره و یادآوریتان، زنده کردن ما است و بهترین مردم پس از ما کسی است که کار ما را یادآوری و مردم را به ذکر و یاد ما دعوت نموده و بخواند [۳][۴].
- یکی از وظایف بسیار مهم مسلمانان، شناخت سیره و شخصیت ائمه طاهرین(ع) است.
- در طول تاریخ، علمای بودند که با ستمگران مبارزه کردند و پناه مظلومان و ملتهای ضعیف و مردم مؤمن مستضعف شدند. علمای بودند که از فرصتها استفاده کردند، تا معارف اسلامی را گسترش بدهند و سرتاسر بلاد اسلامی را با ایمان اسلامی و با دین و در این مناطق، با محبت اهل بیت(ع) و با سیره آن بزرگواران آشنا کنند. علما بر اساس سیره انبیا و اولیا زندگی کردهاند[۵][۶].
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع اهل بیت
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج۱۵، ص۲۸.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۶۹.
- ↑ «يَا دَاوُدُ أَبْلِغْ مَوَالِيَّ عَنِّي السَّلَامَ وَ أَنِّي أَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذَاكَرَ أَمْرَنَا فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا مَلَكٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُمَا وَ مَا اجْتَمَعَ اثْنَانِ عَلَى ذِكْرِنَا إِلَّا بَاهَى اللَّهُ تَعَالَى بِهِمَا الْمَلَائِكَةَ فَإِذَا اجْتَمَعْتُمْ فَاشْتَغِلُوا بِالذِّكْرِ فَإِنَّ فِي اجْتِمَاعِكُمْ وَ مُذَاكَرَتِكُمْ إِحْيَاءَنَا وَ خَيْرُ النَّاسِ مِنْ بَعْدِنَا مَنْ ذَاكَرَ بِأَمْرِنَا وَ دَعَا إِلَى ذِكْرِنَا»؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۰.
- ↑ سخنرانی در دیدار با جمعی از روحانیون، ائمه جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور، در آستانه ماه مبارک رمضان ۲۲/۱۲/۱۳۶۹.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۱.