سریه عیینه بن حصن الفزاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} هلال [[محرم]] سال نهم را دید، [[کارگزاران]] خود مانند [[بُسر بن سفیان]]<ref>گفته شده است، نعیم بن عبد الله نحّام عدویّ مأمور این کار بود.</ref> را برای جمع [[زکات]] اعزام فرمود <ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴.</ref>. [[ابن سفیان]] پس از اعزام از [[بنی خزاعه]] خواست تا [[زکات]] [[اموال]] و چهارپایانشان را به وی تحویل دهند. هنگامی که [[بنی خزاعه]] داراییهای خود را برای پرداخت [[زکات]] کردند جمع کردند، [[بنیالعنبر]] <ref>بنی العنبر طایفهای از بنی تمیم بودند.</ref> به [[بنیخزاعه]] برای شما پرداخت [[زکات]] به [[مسلمانان]] [[اعتراض]] کردند و گفتند:" چرا [[مسلمانان]]، [[اموال]] شما را به [[اجبار]] میگیرند؟!" از این رو برای مقابله با [[مسلمانان]] شمشیرهای خود را کشیدند و آماده [[جنگ]] شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} هلال [[محرم]] سال نهم را دید، [[کارگزاران]] خود مانند [[بُسر بن سفیان]]<ref>گفته شده است، نعیم بن عبد الله نحّام عدویّ مأمور این کار بود.</ref> را برای جمع [[زکات]] اعزام فرمود <ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴.</ref>. [[ابن سفیان]] پس از اعزام از [[بنی خزاعه]] خواست تا [[زکات]] [[اموال]] و چهارپایانشان را به وی تحویل دهند. هنگامی که [[بنی خزاعه]] داراییهای خود را برای پرداخت [[زکات]] کردند جمع کردند، [[بنیالعنبر]] <ref>بنی العنبر طایفهای از بنی تمیم بودند.</ref> به [[بنیخزاعه]] برای شما پرداخت [[زکات]] به [[مسلمانان]] [[اعتراض]] کردند و گفتند:" چرا [[مسلمانان]]، [[اموال]] شما را به [[اجبار]] میگیرند؟!" از این رو برای مقابله با [[مسلمانان]] شمشیرهای خود را کشیدند و آماده [[جنگ]] شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۸۸.</ref>. | ||
==دخالتی بیمورد== | ==دخالتی بیمورد== | ||
*[[بنی خزاعه]] در پاسخ به [[بنیتمیم]] گفتند: "ما مردمی مسلمانیم و [[زکات]] دادن جزء [[واجبات]] [[دین]] ماست؛ اما [[بنیتمیم]] توجهی نکردند و آماده [[جنگ]] شدند و قسم خوردند که نگذارند بنیخزاعه حتی یک شتر به [[مسلمانان]] تحویل دهند. | *[[بنی خزاعه]] در پاسخ به [[بنیتمیم]] گفتند: "ما مردمی مسلمانیم و [[زکات]] دادن جزء [[واجبات]] [[دین]] ماست؛ اما [[بنیتمیم]] توجهی نکردند و آماده [[جنگ]] شدند و قسم خوردند که نگذارند بنیخزاعه حتی یک شتر به [[مسلمانان]] تحویل دهند. | ||
*[[نماینده]] [[پیامبر]]{{صل}} با دیدن [[آمادگی]] [[جنگی]] [[بنیتمیم]]، ترسید و فرار کرد؛ زیرا [[اسلام]] تا آن زمان به این اندازه در میان [[اعراب]] گسترش نیافته بود و هنوز برخی قبیلهها [[دین اسلام]] را نپذیرفته بودند. فرستادگان [[پیامبر]]{{صل}} نیز میترسیدند، [[مشرکان]] از آنان به سبب [[فتح مکه]] و [[حنین]] [[انتقام]] بگیرند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref>؛ از این رو [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] فرموده بود:" [[نمایندگان]] دریافت [[زکات]]، [[مردم]] را در [[انتخاب]] [[اموال]] [[زکات]]، [[آزاد]] بگذارند و با آنان [[مدارا]] کنند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *[[نماینده]] [[پیامبر]]{{صل}} با دیدن [[آمادگی]] [[جنگی]] [[بنیتمیم]]، ترسید و فرار کرد؛ زیرا [[اسلام]] تا آن زمان به این اندازه در میان [[اعراب]] گسترش نیافته بود و هنوز برخی قبیلهها [[دین اسلام]] را نپذیرفته بودند. فرستادگان [[پیامبر]]{{صل}} نیز میترسیدند، [[مشرکان]] از آنان به سبب [[فتح مکه]] و [[حنین]] [[انتقام]] بگیرند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref>؛ از این رو [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] فرموده بود:" [[نمایندگان]] دریافت [[زکات]]، [[مردم]] را در [[انتخاب]] [[اموال]] [[زکات]]، [[آزاد]] بگذارند و با آنان [[مدارا]] کنند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۸۸-۴۸۹.</ref>. | ||
==[[دفاع]] از آئین== | ==[[دفاع]] از آئین== | ||
*در پی این ماجرا، [[بنی خزاعه]] با حمله به [[بنیتمیم]]، آنان را از منطقه سکونت خود خارج کردند و به آنها گفتند: "اکنون به علت [[دشمنی]] شما با [[محمد]] و رفتارتان با [[نمایندگان]] دریافت [[زکات]]، بر ما و شما بلایی نازل خواهد شد". بدین ترتیب [[بنیتمیم]] را از منطقه خود خارج کردند؛ اما به علت [[خویشاوندی]] به آنها آسیبی نرساندند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *در پی این ماجرا، [[بنی خزاعه]] با حمله به [[بنیتمیم]]، آنان را از منطقه سکونت خود خارج کردند و به آنها گفتند: "اکنون به علت [[دشمنی]] شما با [[محمد]] و رفتارتان با [[نمایندگان]] دریافت [[زکات]]، بر ما و شما بلایی نازل خواهد شد". بدین ترتیب [[بنیتمیم]] را از منطقه خود خارج کردند؛ اما به علت [[خویشاوندی]] به آنها آسیبی نرساندند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۸۹.</ref>. | ||
==سردار داوطلب== | ==سردار داوطلب== | ||
*هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از این حادثه اطلاع یافت، فرمود: "یکی از [[اصحاب]]، داوطلبانه برای سرکوبی و [[دستگیری]] [[بنیتمیم]] راهی شود". در این میان [[عیینه بن حصن فزاری]] به پا خاست و قسم یاد کرد که آنان را دستگیر کند؛ حتی اگر به یَبرِین <ref>(نام ریگزاری است در سرزمین بنی سعد)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۷.</ref> رفته باشند. او گفت [[بنیتمیم]] را نزد [[پیامبر]]{{صل}} خواهد آورد تا ایشان، خود درباره آنان [[تصمیم]] بگیرد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴-۹۷۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} از این حادثه اطلاع یافت، فرمود: "یکی از [[اصحاب]]، داوطلبانه برای سرکوبی و [[دستگیری]] [[بنیتمیم]] راهی شود". در این میان [[عیینه بن حصن فزاری]] به پا خاست و قسم یاد کرد که آنان را دستگیر کند؛ حتی اگر به یَبرِین <ref>(نام ریگزاری است در سرزمین بنی سعد)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۷.</ref> رفته باشند. او گفت [[بنیتمیم]] را نزد [[پیامبر]]{{صل}} خواهد آورد تا ایشان، خود درباره آنان [[تصمیم]] بگیرد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴-۹۷۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۸۹.</ref>. | ||
==اعزام [[عیینه بن حصن فزاری]]== | ==اعزام [[عیینه بن حصن فزاری]]== | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} [[عیینه بن حصن فزاری]] و پنجاه سوار از [[اعراب]] [[قبایل]] را اعزام فرمود. وی برای [[پنهان]] کردن حرکت [[سپاه]] از دید [[دشمن]]، شبها حرکت کرده، روزها به استراحت میپرداخت<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۵۳؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref>. او و سپاهش با عبور از منطقه رَکُوبَه <ref>(نام تپهای است میان [[مکه]] و [[مدینه]] و در نزدیکی منطقه عَرج)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۶۴.</ref> و رسیدن به سرزمین عرج، با اطلاع از مسیر حرکت [[بنیتمیم]] به سوی سرزمینهای [[قبیله]] [[بنیسلیم]] حرکت کردند. آنان زمانی به [[بنیتمیم]] رسیدند که از سمت منطقه سُقیَا <ref>(نام مکانی است در منطقه فُرع که میان [[مکه]] و [[مدینه]] واقع شده است)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۲۸؛ محمد حسن شراب، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص۱۴۱.</ref> به سوی صحرای بنیسلیم در حال حرکت رها بودند آنان در آن منطقه توقف کرده و چهارپایان خود را به منظور چرا در بیابان رها کرده بودند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *[[رسول خدا]]{{صل}} [[عیینه بن حصن فزاری]] و پنجاه سوار از [[اعراب]] [[قبایل]] را اعزام فرمود. وی برای [[پنهان]] کردن حرکت [[سپاه]] از دید [[دشمن]]، شبها حرکت کرده، روزها به استراحت میپرداخت<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۵۳؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref>. او و سپاهش با عبور از منطقه رَکُوبَه <ref>(نام تپهای است میان [[مکه]] و [[مدینه]] و در نزدیکی منطقه عَرج)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۶۴.</ref> و رسیدن به سرزمین عرج، با اطلاع از مسیر حرکت [[بنیتمیم]] به سوی سرزمینهای [[قبیله]] [[بنیسلیم]] حرکت کردند. آنان زمانی به [[بنیتمیم]] رسیدند که از سمت منطقه سُقیَا <ref>(نام مکانی است در منطقه فُرع که میان [[مکه]] و [[مدینه]] واقع شده است)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۲۸؛ محمد حسن شراب، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص۱۴۱.</ref> به سوی صحرای بنیسلیم در حال حرکت رها بودند آنان در آن منطقه توقف کرده و چهارپایان خود را به منظور چرا در بیابان رها کرده بودند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۰.</ref>. | ||
==فرار [[بنیتمیم]]== | ==فرار [[بنیتمیم]]== | ||
*مردان و بزرگان [[بنی تمیم]] با دیدن [[سپاه مسلمانان]]، از [[ترس]] فرار کردند. [[مسلمانان]] در پی حمله به آنان تعدادی از مردان، [[زنان]] و کودکانشان را [[اسیر]] کردند و همراه خود به [[مدینه]] آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز با ورود آنان به [[مدینه]] [[دستور]] داد تا آنان را در [[خانه]] [[رمله]] بنت [[حارث]]، نگهداری کنند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۵۳؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۳۷-۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *مردان و بزرگان [[بنی تمیم]] با دیدن [[سپاه مسلمانان]]، از [[ترس]] فرار کردند. [[مسلمانان]] در پی حمله به آنان تعدادی از مردان، [[زنان]] و کودکانشان را [[اسیر]] کردند و همراه خود به [[مدینه]] آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز با ورود آنان به [[مدینه]] [[دستور]] داد تا آنان را در [[خانه]] [[رمله]] بنت [[حارث]]، نگهداری کنند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۵۳؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۳۷-۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۰.</ref>. | ||
==[[نمایندگان]] [[بنیتمیم]] در [[مدینه]]== | ==[[نمایندگان]] [[بنیتمیم]] در [[مدینه]]== | ||
*در این حادثه، تعداد ده نفر از بزرگان و سران [[قبیله]] [[بنیتمیم]] به منظور آزادسازی [[اسیران]] خود به [[مدینه]] آمدند. آنان پیش از ظهر، وارد [[مدینه]] شدند و سراغ [[پیامبر]]{{صل}} را گرفتند. [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[اقامه نماز]] وارد [[مسجد]] شدند و در صحن آن نشستند. در ابتدا [[عطارد بن حاجب تمیمی]] به نمایندگی از [[بنیتمیم]] و پس از او [[ثابت بن قیس]] به [[دستور پیامبر]] در پاسخ آنان، خطبهای، ایراد کرد. پس از بیان [[خطبهها]] [[زبرقان بن بدر]] از [[قبیله]] [[بنیتمیم]]، با سرودن اشعاری، از قبیلهاش تعریف و [[تمجید]] کرد. در پاسخ او [[حسان بن ثابت]]، اشعاری سرود و در آن به [[دفاع]] از [[آیین اسلام]] پرداخت <ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۷-۹۷۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۴۰.</ref>. | *در این حادثه، تعداد ده نفر از بزرگان و سران [[قبیله]] [[بنیتمیم]] به منظور آزادسازی [[اسیران]] خود به [[مدینه]] آمدند. آنان پیش از ظهر، وارد [[مدینه]] شدند و سراغ [[پیامبر]]{{صل}} را گرفتند. [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[اقامه نماز]] وارد [[مسجد]] شدند و در صحن آن نشستند. در ابتدا [[عطارد بن حاجب تمیمی]] به نمایندگی از [[بنیتمیم]] و پس از او [[ثابت بن قیس]] به [[دستور پیامبر]] در پاسخ آنان، خطبهای، ایراد کرد. پس از بیان [[خطبهها]] [[زبرقان بن بدر]] از [[قبیله]] [[بنیتمیم]]، با سرودن اشعاری، از قبیلهاش تعریف و [[تمجید]] کرد. در پاسخ او [[حسان بن ثابت]]، اشعاری سرود و در آن به [[دفاع]] از [[آیین اسلام]] پرداخت <ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۷-۹۷۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۴۰.</ref>. | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} در ادامه میفرمود: "تا زمانی که [[حسان بن ثابت]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} [[حمایت]] میکند، [[روحالقدس]]، وی را [[تأیید]] میکند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹.</ref>. | *[[پیامبر]]{{صل}} در ادامه میفرمود: "تا زمانی که [[حسان بن ثابت]]، از [[رسول خدا]]{{صل}} [[حمایت]] میکند، [[روحالقدس]]، وی را [[تأیید]] میکند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹.</ref>. | ||
*[[بنیتمیم]] نیز با دیدن [[برتری]] [[مسلمانان]] و شخص [[پیامبر]]{{صل}} از [[مجادله]] با [[مسلمانان]] [[دست]] کشیدند. [[بنی تمیم]] با خود گفتند: "[[خداوند]]، [[رهبر]] [[مسلمانان]] را [[تأیید]] میکند و امورش پیش میرود. سخنران آنان از سخنران ما سخنورتر و شاعر آنان از شاعر ما تواناتر است. در کل، آنان [[برتر]] و بهتر از ما هستند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۷؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۱۹</ref>. سرانجام [[اسیران]] [[بنیتمیم]] مشمول [[لطف]] [[رسول خدا]]{{صل}} قرار گرفتند و [[آزاد]] شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *[[بنیتمیم]] نیز با دیدن [[برتری]] [[مسلمانان]] و شخص [[پیامبر]]{{صل}} از [[مجادله]] با [[مسلمانان]] [[دست]] کشیدند. [[بنی تمیم]] با خود گفتند: "[[خداوند]]، [[رهبر]] [[مسلمانان]] را [[تأیید]] میکند و امورش پیش میرود. سخنران آنان از سخنران ما سخنورتر و شاعر آنان از شاعر ما تواناتر است. در کل، آنان [[برتر]] و بهتر از ما هستند"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۷؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۱۹</ref>. سرانجام [[اسیران]] [[بنیتمیم]] مشمول [[لطف]] [[رسول خدا]]{{صل}} قرار گرفتند و [[آزاد]] شدند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref>. | ||
==[[کلام]] [[وحی]]== | ==[[کلام]] [[وحی]]== | ||
*هنگامی که [[بنیتمیم]] به [[مدینه]] آمدند و به [[خانه رسول خدا]]{{صل}} رسیدند، ایشان را با صدای بلند فراخواندند. [[خداوند]] با [[نزول]] آیهای درباره [[بنیتمیم]] و [[ثابت بن قیس]] که صدایی بلند داشت، آنان را از این کار [[نهی]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref>. | *هنگامی که [[بنیتمیم]] به [[مدینه]] آمدند و به [[خانه رسول خدا]]{{صل}} رسیدند، ایشان را با صدای بلند فراخواندند. [[خداوند]] با [[نزول]] آیهای درباره [[بنیتمیم]] و [[ثابت بن قیس]] که صدایی بلند داشت، آنان را از این کار [[نهی]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref>. | ||
*همچنین [[خداوند]] در آیهای دیگر، [[عمل]] [[بنیتمیم]] را که از پشت [[خانه]] و اتاق [[پیامبر]]{{صل}}، ایشان را صدا زدند، [[نهی]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند» سوره حجرات، آیه ۴.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *همچنین [[خداوند]] در آیهای دیگر، [[عمل]] [[بنیتمیم]] را که از پشت [[خانه]] و اتاق [[پیامبر]]{{صل}}، ایشان را صدا زدند، [[نهی]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند» سوره حجرات، آیه ۴.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]]، [[سریه عیینه بن حصن الفزاری (مقاله)|سریه عیینه بن حصن الفزاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
نسخهٔ ۲۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۳
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث سریه است. "سریه عیینه بن حصن الفزاری" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سریه عیینه بن حصن الفزاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- هنگامی که رسول خدا(ص) هلال محرم سال نهم را دید، کارگزاران خود مانند بُسر بن سفیان[۱] را برای جمع زکات اعزام فرمود [۲]. ابن سفیان پس از اعزام از بنی خزاعه خواست تا زکات اموال و چهارپایانشان را به وی تحویل دهند. هنگامی که بنی خزاعه داراییهای خود را برای پرداخت زکات کردند جمع کردند، بنیالعنبر [۳] به بنیخزاعه برای شما پرداخت زکات به مسلمانان اعتراض کردند و گفتند:" چرا مسلمانان، اموال شما را به اجبار میگیرند؟!" از این رو برای مقابله با مسلمانان شمشیرهای خود را کشیدند و آماده جنگ شدند[۴][۵].
دخالتی بیمورد
- بنی خزاعه در پاسخ به بنیتمیم گفتند: "ما مردمی مسلمانیم و زکات دادن جزء واجبات دین ماست؛ اما بنیتمیم توجهی نکردند و آماده جنگ شدند و قسم خوردند که نگذارند بنیخزاعه حتی یک شتر به مسلمانان تحویل دهند.
- نماینده پیامبر(ص) با دیدن آمادگی جنگی بنیتمیم، ترسید و فرار کرد؛ زیرا اسلام تا آن زمان به این اندازه در میان اعراب گسترش نیافته بود و هنوز برخی قبیلهها دین اسلام را نپذیرفته بودند. فرستادگان پیامبر(ص) نیز میترسیدند، مشرکان از آنان به سبب فتح مکه و حنین انتقام بگیرند[۶]؛ از این رو رسول خدا(ص) دستور فرموده بود:" نمایندگان دریافت زکات، مردم را در انتخاب اموال زکات، آزاد بگذارند و با آنان مدارا کنند"[۷][۸].
دفاع از آئین
- در پی این ماجرا، بنی خزاعه با حمله به بنیتمیم، آنان را از منطقه سکونت خود خارج کردند و به آنها گفتند: "اکنون به علت دشمنی شما با محمد و رفتارتان با نمایندگان دریافت زکات، بر ما و شما بلایی نازل خواهد شد". بدین ترتیب بنیتمیم را از منطقه خود خارج کردند؛ اما به علت خویشاوندی به آنها آسیبی نرساندند[۹][۱۰].
سردار داوطلب
- هنگامی که رسول خدا(ص) از این حادثه اطلاع یافت، فرمود: "یکی از اصحاب، داوطلبانه برای سرکوبی و دستگیری بنیتمیم راهی شود". در این میان عیینه بن حصن فزاری به پا خاست و قسم یاد کرد که آنان را دستگیر کند؛ حتی اگر به یَبرِین [۱۱] رفته باشند. او گفت بنیتمیم را نزد پیامبر(ص) خواهد آورد تا ایشان، خود درباره آنان تصمیم بگیرد[۱۲][۱۳].
اعزام عیینه بن حصن فزاری
- رسول خدا(ص) عیینه بن حصن فزاری و پنجاه سوار از اعراب قبایل را اعزام فرمود. وی برای پنهان کردن حرکت سپاه از دید دشمن، شبها حرکت کرده، روزها به استراحت میپرداخت[۱۴]. او و سپاهش با عبور از منطقه رَکُوبَه [۱۵] و رسیدن به سرزمین عرج، با اطلاع از مسیر حرکت بنیتمیم به سوی سرزمینهای قبیله بنیسلیم حرکت کردند. آنان زمانی به بنیتمیم رسیدند که از سمت منطقه سُقیَا [۱۶] به سوی صحرای بنیسلیم در حال حرکت رها بودند آنان در آن منطقه توقف کرده و چهارپایان خود را به منظور چرا در بیابان رها کرده بودند[۱۷][۱۸].
فرار بنیتمیم
- مردان و بزرگان بنی تمیم با دیدن سپاه مسلمانان، از ترس فرار کردند. مسلمانان در پی حمله به آنان تعدادی از مردان، زنان و کودکانشان را اسیر کردند و همراه خود به مدینه آوردند. رسول خدا(ص) نیز با ورود آنان به مدینه دستور داد تا آنان را در خانه رمله بنت حارث، نگهداری کنند[۱۹][۲۰].
نمایندگان بنیتمیم در مدینه
- در این حادثه، تعداد ده نفر از بزرگان و سران قبیله بنیتمیم به منظور آزادسازی اسیران خود به مدینه آمدند. آنان پیش از ظهر، وارد مدینه شدند و سراغ پیامبر(ص) را گرفتند. رسول خدا(ص) پس از اقامه نماز وارد مسجد شدند و در صحن آن نشستند. در ابتدا عطارد بن حاجب تمیمی به نمایندگی از بنیتمیم و پس از او ثابت بن قیس به دستور پیامبر در پاسخ آنان، خطبهای، ایراد کرد. پس از بیان خطبهها زبرقان بن بدر از قبیله بنیتمیم، با سرودن اشعاری، از قبیلهاش تعریف و تمجید کرد. در پاسخ او حسان بن ثابت، اشعاری سرود و در آن به دفاع از آیین اسلام پرداخت [۲۱].
- پیامبر(ص) در ادامه میفرمود: "تا زمانی که حسان بن ثابت، از رسول خدا(ص) حمایت میکند، روحالقدس، وی را تأیید میکند"[۲۲].
- بنیتمیم نیز با دیدن برتری مسلمانان و شخص پیامبر(ص) از مجادله با مسلمانان دست کشیدند. بنی تمیم با خود گفتند: "خداوند، رهبر مسلمانان را تأیید میکند و امورش پیش میرود. سخنران آنان از سخنران ما سخنورتر و شاعر آنان از شاعر ما تواناتر است. در کل، آنان برتر و بهتر از ما هستند"[۲۳]. سرانجام اسیران بنیتمیم مشمول لطف رسول خدا(ص) قرار گرفتند و آزاد شدند[۲۴][۲۵].
کلام وحی
- هنگامی که بنیتمیم به مدینه آمدند و به خانه رسول خدا(ص) رسیدند، ایشان را با صدای بلند فراخواندند. خداوند با نزول آیهای درباره بنیتمیم و ثابت بن قیس که صدایی بلند داشت، آنان را از این کار نهی کرد و فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[۲۶].
- همچنین خداوند در آیهای دیگر، عمل بنیتمیم را که از پشت خانه و اتاق پیامبر(ص)، ایشان را صدا زدند، نهی کرد و فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۲۷][۲۸].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ گفته شده است، نعیم بن عبد الله نحّام عدویّ مأمور این کار بود.
- ↑ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ بنی العنبر طایفهای از بنی تمیم بودند.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۸۸.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۸۸-۴۸۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۸۹.
- ↑ (نام ریگزاری است در سرزمین بنی سعد)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۲۷.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۴-۹۷۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۸۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۵۳؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.
- ↑ (نام تپهای است میان مکه و مدینه و در نزدیکی منطقه عَرج)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۶۴.
- ↑ (نام مکانی است در منطقه فُرع که میان مکه و مدینه واقع شده است)؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۲۸؛ محمد حسن شراب، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص۱۴۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۸۹-۴۹۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۲؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۵۳؛ احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۳۷-۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۲۱۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۹۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۷-۹۷۸؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۴؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۲، ص۴۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۷؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۱۹
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۷۹.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱.
- ↑ «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.
- ↑ «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عیینه بن حصن الفزاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۹۱-۴۹۲.