هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'جامعۀ مسلمین' به 'جامعۀ مسلمین') |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==ریشۀ نابسامانیهای [[جامعه اسلامی]]== | ==ریشۀ نابسامانیهای [[جامعه اسلامی]]== | ||
*بحث و بررسی دربارۀ [[خلافت]] پس از [[رسول اکرم]]{{صل}} موضوع تازهای نیست، ولی ممکن است برخی از افراد [[گمان]] کنند بحث پیرامون [[خلافت]] و [[امامت]] در شرایط کنونی، بحث مفیدی نیست؛ زیرا به گذشتۀ [[تاریخ]] [[ارتباط]] دارد و مربوط به مسائل جاری [[جامعۀ اسلامی]] نیست. ولی با نگاهی گذرا به گذشتۀ نزدیک و دور [[جامعۀ اسلامی]] این [[حقیقت]] روشن میشود که اساس [[بدبختی]] و [[انحطاط]] [[مسلمین]]، [[فساد]] دستگاههای [[حاکم]] بر [[جوامع اسلامی]] در طول [[تاریخ]] گذشتۀ [[امت اسلامی]] است که خود، نتیجۀ مشکلاتی بود که در مسألۀ [[خلافت]] و [[امامت]] پس از [[پیامبر گرامی]]{{صل}} به وجود آمد. | *بحث و بررسی دربارۀ [[خلافت]] پس از [[رسول اکرم]]{{صل}} موضوع تازهای نیست، ولی ممکن است برخی از افراد [[گمان]] کنند بحث پیرامون [[خلافت]] و [[امامت]] در شرایط کنونی، بحث مفیدی نیست؛ زیرا به گذشتۀ [[تاریخ]] [[ارتباط]] دارد و مربوط به مسائل جاری [[جامعۀ اسلامی]] نیست. ولی با نگاهی گذرا به گذشتۀ نزدیک و دور [[جامعۀ اسلامی]] این [[حقیقت]] روشن میشود که اساس [[بدبختی]] و [[انحطاط]] [[مسلمین]]، [[فساد]] دستگاههای [[حاکم]] بر [[جوامع اسلامی]] در طول [[تاریخ]] گذشتۀ [[امت اسلامی]] است که خود، نتیجۀ مشکلاتی بود که در مسألۀ [[خلافت]] و [[امامت]] پس از [[پیامبر گرامی]]{{صل}} به وجود آمد. | ||
*به عبارت دیگر، شرایط [[انحطاط]] [[جامعۀ اسلامی]] و عقبماندگی و [[ذلّت]] و تفرقۀ [[حاکم]] بر [[مسلمین]] در حال حاضر، معلول اوضاعی است که در اثر اقدامات دستگاههای [[حاکم]] بر [[جامعۀ اسلامی]] به وجود آمد. در طول [[تاریخ]] پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} به استثنای یک دورۀ کوتاه، [[حکّام]] در سراسر [[جامعۀ اسلامی]]، در [[فکر]] [[خوشگذرانی]] و عیاشی و [[ظلم]] و جنایت بودند و تودۀ [[مردم]] [[مسلمان]] نیز برخی به [[تقلید]] از [[حکّام]]، [[اخلاق]] و شیوۀ [[رفتار]] [[حاکمان]] را در پیش گرفتند و برخی دیگر از [[خوف]] [[حکّام]]، [[سکوت]] و [[بیتفاوتی]] را پیشۀ خود ساختند و آنان که پیرو [[اسلام]] محمدی بودند و به [[پیروی]] از [[علی]]{{ع}} و [[اولاد]] طاهرین او شناخته میشدند همواره در معرض [[قتل]] و زندان و [[تبعید]] و [[شکنجه]] بودند. این وضعیت، در [[جامعۀ اسلامی]] پس | *به عبارت دیگر، شرایط [[انحطاط]] [[جامعۀ اسلامی]] و عقبماندگی و [[ذلّت]] و تفرقۀ [[حاکم]] بر [[مسلمین]] در حال حاضر، معلول اوضاعی است که در اثر اقدامات دستگاههای [[حاکم]] بر [[جامعۀ اسلامی]] به وجود آمد. در طول [[تاریخ]] پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} به استثنای یک دورۀ کوتاه، [[حکّام]] در سراسر [[جامعۀ اسلامی]]، در [[فکر]] [[خوشگذرانی]] و عیاشی و [[ظلم]] و جنایت بودند و تودۀ [[مردم]] [[مسلمان]] نیز برخی به [[تقلید]] از [[حکّام]]، [[اخلاق]] و شیوۀ [[رفتار]] [[حاکمان]] را در پیش گرفتند و برخی دیگر از [[خوف]] [[حکّام]]، [[سکوت]] و [[بیتفاوتی]] را پیشۀ خود ساختند و آنان که پیرو [[اسلام]] محمدی بودند و به [[پیروی]] از [[علی]]{{ع}} و [[اولاد]] طاهرین او شناخته میشدند همواره در معرض [[قتل]] و زندان و [[تبعید]] و [[شکنجه]] بودند. این وضعیت، در [[جامعۀ اسلامی]] پس از [[رسول خدا]]، تداوم داشت. | ||
*اگرچه در نتیجۀ [[فتوحات اسلامی]] بعد از عصر [[رسول خدا]]{{صل}}[[رفاه]] مادی چشمگیری نصیب [[جامعۀ اسلامی]] شد و وضع [[زندگی]] [[مردم]] در بعد مادی رونق گرفت و [[علم]] و [[صنعت]] [[پیشرفت]] قابل ملاحظهای کرد، ولی از آنجا که بنیاد [[جامعۀ اسلامی]] -که [[حکومت]] بود- [[فاسد]] و [[منحرف]] بود، به محض آنکه قومی به نام مغول از [[شرق]] بر [[جامعۀ اسلامی]] تاخت و قومی دیگر که اروپاییان بودند، در [[طی]] [[جنگهای صلیبی]]، از [[غرب]] [[جامعۀ اسلامی]] را مورد [[هجوم]] قرار دادند، شیرازۀ [[قدرت]] در [[جامعۀ اسلامی]] از هم گسست و آثار [[ضعف]] و انحلال، در بنیۀ [[امت اسلامی]] ظاهر گشت. | *اگرچه در نتیجۀ [[فتوحات اسلامی]] بعد از عصر [[رسول خدا]]{{صل}}[[رفاه]] مادی چشمگیری نصیب [[جامعۀ اسلامی]] شد و وضع [[زندگی]] [[مردم]] در بعد مادی رونق گرفت و [[علم]] و [[صنعت]] [[پیشرفت]] قابل ملاحظهای کرد، ولی از آنجا که بنیاد [[جامعۀ اسلامی]] -که [[حکومت]] بود- [[فاسد]] و [[منحرف]] بود، به محض آنکه قومی به نام مغول از [[شرق]] بر [[جامعۀ اسلامی]] تاخت و قومی دیگر که اروپاییان بودند، در [[طی]] [[جنگهای صلیبی]]، از [[غرب]] [[جامعۀ اسلامی]] را مورد [[هجوم]] قرار دادند، شیرازۀ [[قدرت]] در [[جامعۀ اسلامی]] از هم گسست و آثار [[ضعف]] و انحلال، در بنیۀ [[امت اسلامی]] ظاهر گشت. | ||
*در همین اثنا، اروپا [[ترقی]] [[علمی]] و صنعتی خود را آغاز کرد و به تدریج، همراه با [[رشد]] [[علمی]] و صنعتی، [[قوت]] و [[قدرت سیاسی]] و [[وحدت]] و [[اقتدار]] مستحکمی یافت. رفتهرفته از یکسو اروپاییان [[قدرت سیاسی]] و ملّی بیشتری مییافتند و از سوی دیگر، بر [[ضعف]] و انحلال [[جامعۀ اسلامی]] افزوده میشد تا به تدریج کاربه جایی رسید که [[امّت اسلامی]]، [[هویت]] خود را به عنوان یک [[جامعه]] از دست داد؛ مشخصههای [[قدرت]] و [[قوت]] آن از بین رفت و به مجموعههای پراکندهای از [[انسانها]] تبدیل شد که از یکسو به [[دلیل]] [[مسلمان]] بودن و عمق [[نفوذ]] باورهای [[اسلامی]]، [[فرهنگ]] [[الحادی]] و [[تمدن]] آلودۀ اروپا را نمیتوانست کاملاً [[باور]] کند و در آن ذوب شود و [[روابط]] [[اعتقادی]] و پیوندهای عمیق [[فرهنگی]] خود را با [[اسلام]] و ارزشهای [[اسلامی]] فراموش کند و از سوی دیگر، همۀ مقومات [[قدرت]] و [[اقتدار]] [[اجتماعی]] خود را که به وسیلۀ آن میتوانست [[هویت]] مستقل [[اسلامی]] خویش را در برابر غول [[فرهنگ]] و [[تمدن]] [[الحادی]] [[اروپا]] [[پاسداری]] کند، از دست داد و در برابر [[هجوم]] نظامی و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] [[تمدن]] [[الحادی]] [[غرب]] از هماوردی و رقابت، و حتی [[ایستادگی]] و [[مقاومت]] باز ماند. | *در همین اثنا، اروپا [[ترقی]] [[علمی]] و صنعتی خود را آغاز کرد و به تدریج، همراه با [[رشد]] [[علمی]] و صنعتی، [[قوت]] و [[قدرت سیاسی]] و [[وحدت]] و [[اقتدار]] مستحکمی یافت. رفتهرفته از یکسو اروپاییان [[قدرت سیاسی]] و ملّی بیشتری مییافتند و از سوی دیگر، بر [[ضعف]] و انحلال [[جامعۀ اسلامی]] افزوده میشد تا به تدریج کاربه جایی رسید که [[امّت اسلامی]]، [[هویت]] خود را به عنوان یک [[جامعه]] از دست داد؛ مشخصههای [[قدرت]] و [[قوت]] آن از بین رفت و به مجموعههای پراکندهای از [[انسانها]] تبدیل شد که از یکسو به [[دلیل]] [[مسلمان]] بودن و عمق [[نفوذ]] باورهای [[اسلامی]]، [[فرهنگ]] [[الحادی]] و [[تمدن]] آلودۀ اروپا را نمیتوانست کاملاً [[باور]] کند و در آن ذوب شود و [[روابط]] [[اعتقادی]] و پیوندهای عمیق [[فرهنگی]] خود را با [[اسلام]] و ارزشهای [[اسلامی]] فراموش کند و از سوی دیگر، همۀ مقومات [[قدرت]] و [[اقتدار]] [[اجتماعی]] خود را که به وسیلۀ آن میتوانست [[هویت]] مستقل [[اسلامی]] خویش را در برابر غول [[فرهنگ]] و [[تمدن]] [[الحادی]] [[اروپا]] [[پاسداری]] کند، از دست داد و در برابر [[هجوم]] نظامی و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] [[تمدن]] [[الحادی]] [[غرب]] از هماوردی و رقابت، و حتی [[ایستادگی]] و [[مقاومت]] باز ماند. |
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۰
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل هویت اجتماعی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ریشۀ نابسامانیهای جامعه اسلامی
- بحث و بررسی دربارۀ خلافت پس از رسول اکرم(ص) موضوع تازهای نیست، ولی ممکن است برخی از افراد گمان کنند بحث پیرامون خلافت و امامت در شرایط کنونی، بحث مفیدی نیست؛ زیرا به گذشتۀ تاریخ ارتباط دارد و مربوط به مسائل جاری جامعۀ اسلامی نیست. ولی با نگاهی گذرا به گذشتۀ نزدیک و دور جامعۀ اسلامی این حقیقت روشن میشود که اساس بدبختی و انحطاط مسلمین، فساد دستگاههای حاکم بر جوامع اسلامی در طول تاریخ گذشتۀ امت اسلامی است که خود، نتیجۀ مشکلاتی بود که در مسألۀ خلافت و امامت پس از پیامبر گرامی(ص) به وجود آمد.
- به عبارت دیگر، شرایط انحطاط جامعۀ اسلامی و عقبماندگی و ذلّت و تفرقۀ حاکم بر مسلمین در حال حاضر، معلول اوضاعی است که در اثر اقدامات دستگاههای حاکم بر جامعۀ اسلامی به وجود آمد. در طول تاریخ پس از رحلت رسول خدا(ص) به استثنای یک دورۀ کوتاه، حکّام در سراسر جامعۀ اسلامی، در فکر خوشگذرانی و عیاشی و ظلم و جنایت بودند و تودۀ مردم مسلمان نیز برخی به تقلید از حکّام، اخلاق و شیوۀ رفتار حاکمان را در پیش گرفتند و برخی دیگر از خوف حکّام، سکوت و بیتفاوتی را پیشۀ خود ساختند و آنان که پیرو اسلام محمدی بودند و به پیروی از علی(ع) و اولاد طاهرین او شناخته میشدند همواره در معرض قتل و زندان و تبعید و شکنجه بودند. این وضعیت، در جامعۀ اسلامی پس از رسول خدا، تداوم داشت.
- اگرچه در نتیجۀ فتوحات اسلامی بعد از عصر رسول خدا(ص)رفاه مادی چشمگیری نصیب جامعۀ اسلامی شد و وضع زندگی مردم در بعد مادی رونق گرفت و علم و صنعت پیشرفت قابل ملاحظهای کرد، ولی از آنجا که بنیاد جامعۀ اسلامی -که حکومت بود- فاسد و منحرف بود، به محض آنکه قومی به نام مغول از شرق بر جامعۀ اسلامی تاخت و قومی دیگر که اروپاییان بودند، در طی جنگهای صلیبی، از غرب جامعۀ اسلامی را مورد هجوم قرار دادند، شیرازۀ قدرت در جامعۀ اسلامی از هم گسست و آثار ضعف و انحلال، در بنیۀ امت اسلامی ظاهر گشت.
- در همین اثنا، اروپا ترقی علمی و صنعتی خود را آغاز کرد و به تدریج، همراه با رشد علمی و صنعتی، قوت و قدرت سیاسی و وحدت و اقتدار مستحکمی یافت. رفتهرفته از یکسو اروپاییان قدرت سیاسی و ملّی بیشتری مییافتند و از سوی دیگر، بر ضعف و انحلال جامعۀ اسلامی افزوده میشد تا به تدریج کاربه جایی رسید که امّت اسلامی، هویت خود را به عنوان یک جامعه از دست داد؛ مشخصههای قدرت و قوت آن از بین رفت و به مجموعههای پراکندهای از انسانها تبدیل شد که از یکسو به دلیل مسلمان بودن و عمق نفوذ باورهای اسلامی، فرهنگ الحادی و تمدن آلودۀ اروپا را نمیتوانست کاملاً باور کند و در آن ذوب شود و روابط اعتقادی و پیوندهای عمیق فرهنگی خود را با اسلام و ارزشهای اسلامی فراموش کند و از سوی دیگر، همۀ مقومات قدرت و اقتدار اجتماعی خود را که به وسیلۀ آن میتوانست هویت مستقل اسلامی خویش را در برابر غول فرهنگ و تمدن الحادی اروپا پاسداری کند، از دست داد و در برابر هجوم نظامی و سیاسی و فرهنگی تمدن الحادی غرب از هماوردی و رقابت، و حتی ایستادگی و مقاومت باز ماند.
- نتیجۀ این فقدان هویت و ذوب شخصیت اسلامی جامعۀ مسلمین، این شد که در حال حاضر علیرغم آنکه مسلمین از نظر نیروی انسانی کمّی و کیّفی، ثروت و امکانات طبیعی، و نیز از نظر موقعیت ویژه جغرافیایی و سوقالجیشی در عالیترین شرایط به سر میبرند، با کمال تأسف از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایر مقومّات شخصیت اجتماعی در شمار ضعیفترین ملّتها و زیردستترین اقوام به حساب میآیند تا جایی که امروز در نقاط مختلفی از جهان نظیر بوسنی و هرزگوین، فلسطین، کشمیر و لبنان، فجیعترین جنایات ضد بشری را علیه مسلمین شاهدیم، و جامعۀ اسلامی از عمل مؤثر در راه دفاع از خویش و دفع ظلم و ستم فاحشی که توسط دشمنان در حقش صورت میگیرد، ناتوان است.
- این ذلّت و خفّت شرمآور، این تفرقه و پراکندگی بنیانبرانداز و این عقبماندگی و انحطاط فراگیر و گسترده که دامنگیر جامعۀ اسلامی امروز ما گردیده است، عاملی جز فساد تاریخی دستگاه حکومتی جامعۀ اسلامی ندارد.
- گذشتۀ تاریخ مسلمین و اوضاع فعلی جامعۀ اسلامی، بهترین گواه این حقیقت است.
- جامعهای که تنها پنجاه سال پس از پیامبر اکرم(ص) شاهد فجیعترین جنایتهای دستگاه حاکم در حق فرزند پیامبر گرامی و فرزندان و یارانش -که برجستهترین و پاکترین انسانهای روی زمین بودند- باشد. جامعهای نیست که خدای متعال در قرآن کریم آن را جامعه اسلامی شمرده است و با جامعهای که رسول اکرم(ص) آن را تأسیس نمود و پرورش داد و خدای متعال از آن به نیکی یاد نمود در تضاد کامل است این سرنوشت معکوس را قرآن کریم و رسول اکرم و امیرالمؤمنین و فاطمۀ زهرا و ائمۀ اطهار(ع) برای جامعۀ اسلامی پیشبینی کردند و در گفتارها و تذکرات مکررشان، جامعۀ اسلامی را از خطر انحراف دستگاه حاکم بر حذر داشتند. قرآن کریم میفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۱].
- در این آیه خدای متعال، فرمانروایی را به ذات مقدسش و نیز رسول گرامی و اوصیای پاکش و به ویژه امیرالمؤمنین علی(ع) منحصر ساخته[۲] و اعلام فرموده است که پیروی از این حاکمیت و فرمانروایی، پیروزی همیشگی و عزت و سربلندی دائم به همراه دارد.
- و در جای دیگر میفرماید: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾[۳].
- این آیه ضمن اشاره به مضمون آیۀ قبل و تأکید بر لزوم پیروی از راه خدا و رسول و امیرالمؤمنین علی(ع)[۴] و سایر اوصیای رسول خدا که با کنایه و عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ در آیۀ قبل و ﴿الْمُؤْمِنِينَ﴾ در این آیه به ایشان اشاره شده، از این مطلب خبر داده است که امتحان بزرگی در انتظار مسلمین است که در آن استواران در ایمان که همان پیروان صادق خدا و رسول و امامند معلوم خواهند شد. در قرآن کریم مراحل تاریخی آیندۀ جامعۀ اسلامی و علت پیشامدهای آینده نیز ذکر شده است. خدای متعال در این زمینه فرموده است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۵].
- در آیۀ اول، به دوران رسول خدا و در آیۀ دوم، به دورانهای بعد که ابتدا رفاه و آسایش مادی نسبی نصیب جامعۀ مسلمین شد و پس از آن، دچار نابسامانی و از هم گسیختگی و انحطاط شدند، اشاره رفته است. در آیۀ سوم، به علت این نابسامانی و از هم گسیختگی و انحطاط اشاره شده که عبارت است از تکذیب پیامبر اکرم در تعیین جانشین بر حقش و در نتیجه، سلطه یافتن اشرار و فجّار بر مقدّرات جامعۀ اسلامی و سپس آلودگی این جامعه به بیماریهای گوناگون معنوی و اخلاقی و پس از آن، انحطاط و فساد و ازهم گسیختگی و تفرقه و ذلت و نابسامانیهای عصر کنونی.
- از آنچه اشاره شد نتیجه گرفته میشود که علت اصلی نابسامانیهای جامعۀ اسلامی، انحراف و فساد دستگاههای حاکم در طول تاریخ جامعۀ اسلامی، به استثنای زمان کوتاهی در صدر اسلام، است. این نابسامانیها در صورتی به سامان و آسایش و سربلندی مبدل خواهند شد که مسلمین، راه خدا و اولیای معصومش را در پیش گیرند و دستور خدا و رسول را در مورد حاکمیت و فرمانروایی جامعۀ مسلمین به اجرا درآورند و زمام امر حکومت و رهبری را به دست باکفایت کسانی بسپارند که خدای متعال آنان را برای رهبری و امامت جامعۀ مکرم اسلامی برگزیده است.
- آنان کسانی جز علی و یازده فرزند معصومش نیستند که آخرینشان مهدی آل محمد است و فرد فرد آنان به دستور خدا و به وسیلۀ رسول اکرم(ص) برای رهبری و امامت جامعۀ اسلامی تعیین شدهاند[۶][۷].
امامت و هویت اجتماعی مسلمین
تعریف هویت
- برای هویت تعاریف گوناگونی ارائه شده است. از جمله اینکه: هویت نظام ارزشی معینی است که در آن خوبها و بدها، بایدها و نبایدها، هر یک جای خود را دارند. عکسالعمل فرد و جامعه در برابر حوادث گوناگون و موضعگیری فرد و جامعه نسبت به افراد یا جوامع دیگر بر مبنای احساس به هویت شکل میگیرد.
- از تعاریف گوناگون هویت چنین نتیجه گرفته میشود که یکی از ویژگیهای شخصیت، احساس هویت است و آن عبارت است از احساسی که انسان نسبت به استمرار حیات روانی خود دارد. یگانگی و وحدتی که فرد در مقابل اوضاع و احوال متغیر خارج، در حالت روانی خود احساس میکند، از ویژگیهای هویت مستحکم است.
- هویت، زمانی مطرح میشود که انسان با غیر مواجه شود. این غیر میتواند جامعهای دیگر -با طرز تفکرهای مختلف- یا نقشهای جدیدی باشد که انسان به عهد میگیرد[۸].
- در منابع اسلامی تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد نخستین منبعی که تعریف روشنی از هویت اجتماعی ارائه کرده کتاب نهجالبلاغه است که درآن برگزیده سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) گرد آمده است. در نهجالبلاغه چنین آمده است:هان ای مردم: آنچه مردم را گرد هم میآورد خرسندی و نارضایتی است. ناقه ثمود را یک تن نه بیش پی نمود، ولی خدای همه را کیفر کرد؛ زیرا همه آنان از کار او خرسند و راضی بودند، لذا خداوند فرمود: ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ﴾[۹][۱۰].
- بر اساس این تعریف که در آن از آیات قرآن نیز کمک گرفته شده آنچه هویت جامعه را تشکیل میدهد معیارهای رد و قبول یا رضایتمندی و نارضایتی جامعه است که میتوان از آن به نظام ارزشی تعبیر نمود، البته نه آن نظام ارزشی که تنها در عالم ذهن و نظر مورد قبول است، بلکه آن نظام ارزشی که عملاً مجموعه رفتارهای افراد جامعه را جهت میبخشد و آنها را به موضعگیریهای مشترک وادار میکند.
- در نهجالبلاغه جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف هویت سودمند است؛ امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: "آنکه از رفتار قومی خرسند است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع تبهکاران بپیوندد دو گناه دارد: گناه رفتار(عمل) ناشایست و گناه خرسندی از آن"[۱۱].
- در این متن و در متن اسلامی دیگر رضایتمندی از یک رفتار اجتماعی به معنای پیوستن به جمع عاملان آن رفتار تلقی شده است. متون مورد اشاره این مفهوم را مورد تأکید قرار میدهد که هویت شخصیت نهادین هر جامعه با رضایتمندی و نارضایتی یا رد و قبول رفتارها و موضع گیریها شکل میگیرد. بنابر این، فردی که در رد و قبول امور، از معیارهای جامعهای تبعیت کند بخشی از آن جامعه خواهد بود. از آنجا که این فرد، از نظر هویت اجتماعی با آن جامعه یکسان و متحد است، تفاوتی نمیکند که از نظر زمانی یا مکانی با آن جامعه چقدر فاصله داشته باشد[۱۲].
کارایی هویت اجتماعی و حدود آن
- در متون اسلامی کارایی هویت اجتماعی در هر دو بُعد به دقت بررسی و تبیین شده است:
- الف) کارایی هویت اجتماعی در مقابل هویت فردی: در تقابل هویت اجتماعی با هویت فردی بر این نکته تاکید شده است که هویت فردی میتواند در دو صورت در برابر هویت اجتماعی مقاومت کند و فشار روابط اجتماعی را در جهت شکستن حصارهای هویت فردی بیاثر کند،این دو صورت عبارتنداز:
- بهکارگیری ابزارهای مناسب جهت موضعگیری در مقابل هویت اجتماعی یا به تعبیری "اعتراض" که در قرآن از آن به جهاد یا امر به معروف و نهی از منکر تعبیر شده است که نخستین مرحلهاش اعتراض خاموش است و عالیترین مراحل آن اعتراض سازمان یافته و متمرکز تبلیغاتی، سیاسی و نظامی است.
- فاصلهگیری از جامعه و گزینش شرایط اجتماعی دیگر که در زبان قرآن از آن به "هجرت" تعبیر میشود.
- خدای متعال در قرآن کریم با اشاره به دو عامل "اعتراض" و "هجرت" میفرماید: ﴿فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً﴾[۱۳] تا آنجا که میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا﴾[۱۴].
- بنا بر آنچه در این آیات آمده است زندگی در آنجا که هویت اجتماعی جامعه محکوم فساد و انحطاط شود به معنای پذیرش هویت اجتماعی حاکم بر آن است. برای گریز از ذوب شدن در این هویت اجتماعی یکی از دو راه را باید برگزید: اعتراض یا هجرت.
- اعتراض، فرد را در مقابل فشارهای اجتماعی ناشی از هویت فاسد جامعه مقاوم و پایدار میکند و همچون حصاری نفوذناپذیر، شخصیت هویت فردی را از نفوذ هویت منحط اجتماعی مصون میدارد در صورتی که امکان هر گونه اعتراض منتفی باشد هجرت تنها راه گریز از پذیرش شرایط اجتماعی نامطلوب است.
- ب) کارایی هویت اجتماعی در برابر هویت اجتماعی دیگر: در آنجا که دو هویت متقابل اجتماعی وجود داشته باشد که هر یک خواهان نفی دیگری و جویای تسلط بر روابط اجتماعی و نهادهای جامعه باشند هویتی پیروز خواهد شد که پایدارتر و مستحکمتر باشد.
- در قرآن کریم و همچنین در سخنان رسول خدا و ائمه اطهار به خصوص امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه اشارات روشن و عمیقی به عوامل پایداری شخصیت اجتماعی مسلمین شده است.
- از نظر قرآن و حدیث تعهد نسبت به آرمانها که از آن به ایمان و تقوا تعبیر شده است و اطاعت از رهبری دو رکن اساسی استحکام هویت اجتماعی مسلمین، بلکه همه پیروان ادیان الهی است.
- امیرالمؤمنین در نهج البلاغه میفرماید: "ریشهای که در تقوا روئیده باشد نابود نخواهد شد کشتزاری که با تقوا آبیاری شود تشنه نخواهد ماند"[۱۵].
- و خدای متعال میفرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۱۶].
- و نیز در همین رابطه قرآن کریم میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ﴾[۱۷].
- و نیز خطاب به مؤمنان میفرماید:﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۸].
- در آیات و روایات فراوان دیگری بر این حقیقت تأکید شده است که مقصود از ایمان و تقوی، پایبندی عملی به آرمانهای الهی و اطاعت از رهبری است چنانکه در سورۀ بقره بر این حقیقت تصریح و تأکید شده است: ﴿آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۹].
- امثال این اشارات که در منابع مذهبی اسلام بسیار است بر این مطلب تأکید دارند؛ جامعهای پایدار و مقاوم و پیروز است که هویتش را ایمان به خدا و اطاعت از فرمان رهبران الهی شکل دهد و اینکه این جامعه رهبری بشر را به دست خواهد گرفت و سرور زمین خواهد شد[۲۰].
رهبری، تبلور هویت جامعه
- از دیدگاه منابع اسلامی، رهبری هر جامعهای تبلور هویت اجتماعی آن جامعه است. بر همین اساس هویت اجتماعی هیچگاه از رهبری قابل تفکیک نیست و به همین دلیل در متون اسلامی شناخت رهبر ملاک مسلمانی شناخته شده و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد فاقد هویت اسلامی و پیوسته به هویت جاهلی که در فرهنگ اسلامی تعبیری از هویت بیگانه است شمرده شده است.
- خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۲۱].
- و نیز دربارۀ فرعون میگوید: ﴿يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ﴾[۲۲].
- روایات و آیات فراوان دیگری نیز بر همین مضمون دلالت دارد که برای اختصار از اشاره به آنها خودداری میکنیم[۲۳].
هویت جامعۀ اسلامی
- از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت:
- هویت جامعۀ اسلامی به دو عنصر اساسی بستگی دارد:
- تعهد به آرمانهای اسلامی؛
- اطاعت از رهبری.
- رهبری در اسلام جلوهگاه آرمانهای جامعه است و به همین دلیل تبلور هویت هر جامعهای در رهبری آن است.
- هویت جامعۀ اسلامی از نظام سیاسی اسلام تفکیکپذیر نیست، آنچه به جامعه هویت اسلامی میبخشد نظام سیاسی آن است.
- جوامع مسلمین در صورتی از هویت اسلامی برخوردار خواهند شد که نظام سیاسی اسلامی بر آنها حاکم باشد و آرمانهای اسلامی مبنای زندگی جامعه باشد و نظام سیاسی اسلامی که مبتنی بر امامت است بر آن جامعه حکومت کند[۲۴].
منابع
پانویس
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۵-۵۶.
- ↑ در صحيح نسائی و سایر منابع معتبرۀ اهل سنت، این آیه، دربارۀ امیرالمؤمنین علی(ع)، روایت شده است؛ برای تفصیل به کتاب المراجعات رجوع شود.
- ↑ «آیا پنداشتهاید که به خود واگذاشته میشوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کردهاند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیدهاند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.
- ↑ برای اطلاع بر مدارک مربوط به تعیین امیرالمؤمنین علی(ع)، و یازده فرزندش برای امامت از سوی خدای متعال، به وسیلۀ رسول اکرم(ص)، به منابع مربوط نظیر المراجعات و الغدير رجوع کنید.
- ↑ «و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند سپس به جای خشکسالی، فراوانی آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۴-۹۶.
- ↑ در حال حاضر به عقیدۀ ما که مستند به آیات و روایات بسیاری است که از رسول خدا روایت شده است، امامت، از آن دوازدهمین امام معصوم و یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین - علی(ع) - یعنی امام زمان، مهدی منتظر(ع) است. امام(ع) به دستور خدای متعال از دیدگان پنهان است و برای ادارۀ امور جامعۀ اسلامی در عصر غیبت، فقهای عادل را به جانشینی خود منصوب کرده است. رهبری نیابتی به وسیلۀ فقهای عادل در عصر غیبت صورت میگیرد، تا ظهور امام(ع) ادامه خواهد داشت. دانشمندان، کتابهای فراوانی دربارۀ دلیل امامت امامان دوازدهگانه، غیبت امام دوازدهم و نیز فقیهان جانشین نگاشتهاند که علاقهمندان برای اطلاع بیشتر میتوانند به منابع مربوط رجوع کنند. برای نمونه، دربارۀ امام زمان(ع) میتوانید به کتاب منتخب الأثر تألیف آیت الله العظمی صافی و دربارۀ رهبری فقیهان در عصر غیبت به کتاب ولايت فقيه تألیف حضرت امام خمینی و اساس الحکومة الاسلامية آیتالله العظمی سید کاظم حائری رجوع فرمایید.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۶۰-۶۸.
- ↑ مقالۀ «بحران هویت باطن بحرانهای معاصر»، علیمحمد کاردان و دیگران، مجله نامه فرهنگ، ص۲۷ و ۲۸ سال سوم، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲.
- ↑ «پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند» سوره شعراء، آیه ۱۵۷.
- ↑ «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ﴾»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.
- ↑ «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.
- ↑ «و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است» سوره نساء، آیه ۹۵.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است بجز آن مردان و زنان و کودکان ناتوان شمرده شدهای که نه چارهای میتوانند اندیشید و نه راه به جایی دارند» سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.
- ↑ «لَا يَهْلِكُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶، و به شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج۱، ص۲۷۳، خطبه ۱۶ رجوع شود.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند و مثل کلمهای پلید چون درختی پلید است که از روی زمین ریشهکن شده باشد، آن را هیچ پایداری نیست خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۷.
- ↑ «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
- ↑ «این پیامبر به آنچه از (سوی) پروردگارش به سوی او فرو فرستادهاند، ایمان دارد و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند (و میگویند) میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمینهیم و میگویند: شنیدیم و فرمان بردیم؛ پروردگارا! آمرزش تو را (میجوییم) و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره بقره، آیه ۲۸۵.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۵-۸۱.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش میآید و آنان را به دوزخ درمیآورد» سوره هود، آیه ۹۸.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۲.
- ↑ اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۸۳.