تسلیم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==چیستی [[تسلیم]]==
[[تسلیم]] به معنای [[گردن نهادن]]، [[پذیرفتن]]، [[سرسپردن]] به دیگری و رام بودن در برابر اوست<ref>لسان‌العرب، ج‌۶، ص‌۳۴۶؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۲۱۸ ـ ۲۲۰، «سلم».</ref>. این واژه در [[علم]] [[فقه]]، [[منطق]]، [[اخلاق]] و [[عرفان]]، معانی خاصی دارد. در اصطلاح [[علم اخلاق]]، [[تسلیم]] یعنی اینکه [[انسان]] در برابر کار [[خداوند]] و نیز کسانی که [[فرمان]] و خواست آنان به [[فرمان خداوند]] بازمی‌گردد، حتی در [[ناملایمات]] و [[بلاها]] [[استوار]] مانده و بدون [[اعتراض]] یا تغییری در ظاهر و [[باطن]]، با [[قلبی]] گشاده به استقبال [[قضای الهی]] برود<ref>اخلاق ناصری، ص‌۱۱۶؛ التعریفات، ص‌۸۰.</ref>.[[تسلیم]] به این معنا، مرتبه‌ای بالاتر از [[ایمان]] و از گرانبهاترین آثار [[بندگی]] [[خداوند متعال]] است<ref>ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>.
==تفاوت [[مقام تسلیم]] با [[مقام]] [[تفویض]]، [[توکل]] و [[رضا]]==
تسلیم با [[تفویض]] و [[توکل]] و [[رضا]] به یک معناست و تفاوت آنها به اعتبارات گوناگون است:
#تفاوت تسلیم با [[رضا]]:تسلیم، ترک [[اعتراض]] ظاهری و [[کراهت]] [[باطنی]] است؛ اما [[رضا]] [[خشنودی]] [[قلبی]] از کار خداست. در [[مقام]] [[رضا]] خواست [[خداوند]] با طبع [[انسان]] باید هماهنگ باشد؛ اما در تسلیم، شخص برای خود طبعی نمی‌شناسد تا موافقت یا [[مخالفت]] برای او مطرح باشد.
#تفاوت تسلیم با [[توکل]]: در [[مقام]] [[توکل]] شخص کار خود را به [[خدا]] وا‌می‌گذارد و او را [[وکیل]] خود قرار می‌دهد؛ ولی در [[مقام تسلیم]]، شخص هیچ وابستگی‌ای به امور مربوط به خود نداشته و به صورت کامل از همه علاقه‌ها [[دل]] می‌کند.
#تفاوت تسلیم با [[تفویض]]: در [[تفویض]]، [[بنده]] غیر از [[خدا]] را به صورت کلی نفی می‌کند، حتی خود را نیز نمی‌بیند و همۀ امور مربوط به خود را به [[خداوند سبحان]] بازمی گرداند؛ اما تسلیم، [[پذیرش]] هر چیزی است که [[خداوند]] برای او [[اراده]] کند یا از او بخواهد، بدون آنکه چیزی را به خود منتسب بداند<ref>ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>.
==منافات نداشتن [[تسلیم]] با تلاش و [[دعا]]==
تسلیم در برابر [[قضای الهی]] در ناگواری‌ها زمانی [[پسندیده]] است که [[انسان]] [[مأمور]] به دفع آن نباشد یا توان دفع نداشته باشد بنابراین تن دادن به [[فقر]]، [[ذلت]]، [[ظلم]] و... ‌که دیگران بر [[انسان]] تحمیل می‌کنند و [[انسان]] توان مقابله با آن را دارد از مصادیق تسلیم به خواست [[خداوند]] نیست. البته با توجه به آیۀ {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ}}<ref>«آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده  شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزیک است» سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref> روشن می‌‌شود [[یاری]] خواستن [[پیامبران]] از [[خداوند]] هنگام [[سختی]] و دشواری برای از بین بردن [[سختی‌ها]] با [[مقام تسلیم]] منافاتی ندارد<ref>ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>.


==[[تسلیم در قرآن]]==
در قرآن‌ [[کریم]]، [[آیات]] بسیاری درباره [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] وجود دارد، با [[ترغیب]] و امر به آن، درخواست دستیابی به [[مقام تسلیم]] از سوی [[پیامبران]] و...: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ}}<ref>«آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلَهُ أَسْلِمُوا}}<ref>«فرمانبردار او باشید» سوره حج، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی  را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>. [[آیات]] یا عناوین دیگری نیز اشاره به [[مقام تسلیم]] د‌ارند:
#در آیۀ {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند» سوره یونس، آیه ۶۲ ـ ۶۳</ref> مراد از [[مؤمنان]] که [[خداوند]] آنها را اولیای خویش دانسته، صاحبان [[مقام]] تسلیم‌اند. براساس [[آیه]] کسانی که به [[مقام تسلیم]] می‌‌رسند از هرگونه [[اعتراض]] نسبت به [[قضا و قدر الهی]] به دور هستند<ref>ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>.
#مراد از مخبتان که قرآن‌ [[کریم]] از آنان تعریف می‌‌کند: «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکًا لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَی مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الأَنْعَامِ فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ»<ref>سوره حج، آیه:۳۴.</ref>؛ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَی رَبِّهِمْ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»<ref>سوره هود، آیه:۲۳.</ref> کسانی هستند که ویژگی [[تسلیم]] در برابر خواست [[تشریعی]] و [[تکوینی]] [[خداوند]]، اعم از [[نعمت‌ها]]، [[بلاها]] و پیشامدهای نوعی و شخصی را دارا هستند.
#در آیۀ {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> "سکینه" را [[ثابت قدم]] داشتن [[مؤمنان]] بر [[رضا]] و [[تسلیم]] دانسته‌اند.
#در آیۀ {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«هیچ بلایی (به کسی) نمی‌رسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی می‌کند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.</ref> [[هدایت]] [[قلب]]، به [[تسلیم]] در برابر امر [[خداوند]] و [[رضا]] به قضای او [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تسلیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

چیستی تسلیم

تسلیم به معنای گردن نهادن، پذیرفتن، سرسپردن به دیگری و رام بودن در برابر اوست[۱]. این واژه در علم فقه، منطق، اخلاق و عرفان، معانی خاصی دارد. در اصطلاح علم اخلاق، تسلیم یعنی اینکه انسان در برابر کار خداوند و نیز کسانی که فرمان و خواست آنان به فرمان خداوند بازمی‌گردد، حتی در ناملایمات و بلاها استوار مانده و بدون اعتراض یا تغییری در ظاهر و باطن، با قلبی گشاده به استقبال قضای الهی برود[۲].تسلیم به این معنا، مرتبه‌ای بالاتر از ایمان و از گرانبهاترین آثار بندگی خداوند متعال است[۳].

تفاوت مقام تسلیم با مقام تفویض، توکل و رضا

تسلیم با تفویض و توکل و رضا به یک معناست و تفاوت آنها به اعتبارات گوناگون است:

  1. تفاوت تسلیم با رضا:تسلیم، ترک اعتراض ظاهری و کراهت باطنی است؛ اما رضا خشنودی قلبی از کار خداست. در مقام رضا خواست خداوند با طبع انسان باید هماهنگ باشد؛ اما در تسلیم، شخص برای خود طبعی نمی‌شناسد تا موافقت یا مخالفت برای او مطرح باشد.
  2. تفاوت تسلیم با توکل: در مقام توکل شخص کار خود را به خدا وا‌می‌گذارد و او را وکیل خود قرار می‌دهد؛ ولی در مقام تسلیم، شخص هیچ وابستگی‌ای به امور مربوط به خود نداشته و به صورت کامل از همه علاقه‌ها دل می‌کند.
  3. تفاوت تسلیم با تفویض: در تفویض، بنده غیر از خدا را به صورت کلی نفی می‌کند، حتی خود را نیز نمی‌بیند و همۀ امور مربوط به خود را به خداوند سبحان بازمی گرداند؛ اما تسلیم، پذیرش هر چیزی است که خداوند برای او اراده کند یا از او بخواهد، بدون آنکه چیزی را به خود منتسب بداند[۴].

منافات نداشتن تسلیم با تلاش و دعا

تسلیم در برابر قضای الهی در ناگواری‌ها زمانی پسندیده است که انسان مأمور به دفع آن نباشد یا توان دفع نداشته باشد بنابراین تن دادن به فقر، ذلت، ظلم و... ‌که دیگران بر انسان تحمیل می‌کنند و انسان توان مقابله با آن را دارد از مصادیق تسلیم به خواست خداوند نیست. البته با توجه به آیۀ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ[۵] روشن می‌‌شود یاری خواستن پیامبران از خداوند هنگام سختی و دشواری برای از بین بردن سختی‌ها با مقام تسلیم منافاتی ندارد[۶].

تسلیم در قرآن

در قرآن‌ کریم، آیات بسیاری درباره تسلیم شدن در برابر خداوند وجود دارد، با ترغیب و امر به آن، درخواست دستیابی به مقام تسلیم از سوی پیامبران و...: إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ[۷]؛ فَلَهُ أَسْلِمُوا[۸]؛ وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۹]؛ وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ[۱۰]. آیات یا عناوین دیگری نیز اشاره به مقام تسلیم د‌ارند:

  1. در آیۀ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ[۱۱] مراد از مؤمنان که خداوند آنها را اولیای خویش دانسته، صاحبان مقام تسلیم‌اند. براساس آیه کسانی که به مقام تسلیم می‌‌رسند از هرگونه اعتراض نسبت به قضا و قدر الهی به دور هستند[۱۲].
  2. مراد از مخبتان که قرآن‌ کریم از آنان تعریف می‌‌کند: «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکًا لِیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَی مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الأَنْعَامِ فَإِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ»[۱۳]؛ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَی رَبِّهِمْ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»[۱۴] کسانی هستند که ویژگی تسلیم در برابر خواست تشریعی و تکوینی خداوند، اعم از نعمت‌ها، بلاها و پیشامدهای نوعی و شخصی را دارا هستند.
  3. در آیۀ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۱۵] "سکینه" را ثابت قدم داشتن مؤمنان بر رضا و تسلیم دانسته‌اند.
  4. در آیۀ مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۶] هدایت قلب، به تسلیم در برابر امر خداوند و رضا به قضای او تفسیر شده است[۱۷].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان‌العرب، ج‌۶، ص‌۳۴۶؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۲۱۸ ـ ۲۲۰، «سلم».
  2. اخلاق ناصری، ص‌۱۱۶؛ التعریفات، ص‌۸۰.
  3. ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.
  4. ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.
  5. «آیا گمان می‌کنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی می‌گفتند: یاری خداوند کی در می‌رسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزیک است» سوره بقره، آیه ۲۱۴.
  6. ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.
  7. «آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش» سوره بقره، آیه ۱۳۱.
  8. «فرمانبردار او باشید» سوره حج، آیه ۳۴.
  9. «و فرمان یافته‌ام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.
  10. «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.
  11. «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند» سوره یونس، آیه ۶۲ ـ ۶۳
  12. ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.
  13. سوره حج، آیه:۳۴.
  14. سوره هود، آیه:۲۳.
  15. «و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۲۶.
  16. «هیچ بلایی (به کسی) نمی‌رسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی می‌کند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.
  17. ر.ک: صالحی‌منش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.