|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| ==مقدمه==
| | #تغییر_مسیر [[صفات سلبی امام]] |
| | |
| *در [[قرآن کریم]]، پارهای [[صفات ناپسند]] از [[پیامبران]]{{عم}} [[نفی]] شده است که برخی [[آیات]]، بر آن تصریح دارند و از بعضی دیگر برداشت میشود.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۲۹.</ref>
| |
| ===[[پیراستگی]] از امراض [[روحی]] و [[قلبی]]===
| |
| *{{متن قرآن|وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ * إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«و از پیروان وی ابراهیم بود * که دلی پاک را نزد پروردگار خود آورد» سوره صافات، آیه ۸۳-۸۴.</ref>؛ [[مفسران]] از [[قلب سلیم]]، تفسیرهایی متعدد بیان کردهاند که هر کدام به یکی از ابعاد آن اشاره میکند:
| |
| #[[قلبی]] که [[پاک]] از [[شرک]]<ref>کشف الاسرار، ج۷، ص۱۲۰.</ref> و [[کفر]]<ref>من وحی القرآن، ج۱۷، ص۱۲۹.</ref> باشد؛
| |
| #[[قلبی]] که [[خالص]] از [[معاصی]]، [[فساد]]<ref>التبیان، ج۸، ص۳۴.</ref>، [[کینه]] و [[دشمنی]] با [[بندگان خدا]]<ref>من وحی القرآن، ۱۷، ص۱۲۹.</ref> بوده باشد؛
| |
| #[[قلبی]] که از [[حُبّ]] [[دنیا]] تهی باشد<ref>ارشاد الاذهان، ص۳۷۶.</ref> که [[حُبّ]] [[دنیا]] سرچشمه همه خطاها است؛ ح. [[قلبی]] که جز خدای [[مهربان]] در آن نباشد<ref>تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۲۳ و نورالثقلین، ج۴، ص۵۷، ح۴۷.</ref>.
| |
| *اما با توجه به اطلاق [[آیه]]، شامل همه موارد فوق میشود. [[سلیم]] از مادّه [[سلامت]] است و هنگامی که به طور مطلق مطرح میشود، [[سلامت]] از هرگونه [[بیماری]] [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] را در برمیگیرد؛ یعنی [[قلبی]] که از هر [[رذیله]] [[اخلاقی]] و [[انحراف اعتقادی]] سالم باشد. و در مقابل [[قلب سلیم]]، [[قلب]] مریض است که تعبیر از آن برای داشتن امراض [[روحی]] [[معنوی]] همچون: [[نفاق]]{{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref> «به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref> در [[قرآن]] شده است.
| |
| *درباره اهمیت [[قلب سلیم]] همین بس که [[قرآن مجید]]، آن را تنها [[سرمایه]] [[نجات]] در [[روز قیامت]] دانسته است: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند * جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸-۸۹.</ref>؛ همان روزی که [[مال]] و [[فرزندان]] نفعی به افراد نمیرسانند، مگر کسی که با [[روح]] سالم از [[رذایل اخلاقی]] و انحرافهای [[اعتقادی]] به پیشگاه [[الهی]] برود<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۲۹-۱۳۰.</ref>.
| |
| | |
| ===[[پیراستگی]] از [[شرک]]===
| |
| *{{متن قرآن|وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی میکنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.</ref>؛ و آیات دیگر: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷</ref>؛ {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ}}<ref>«و کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادهایم از آنچه بر تو فرو فرستاده شده است، شادی میکنند؛ و از گروهها (ی کافر) کسی است که دیگری را انکار میکند؛ بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم؛ (مردم را) به سوی او فرا میخوانم و بازگشت من به سوی اوست» سوره رعد، آیه ۳۶</ref>؛ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} <ref>«به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا}}<ref>«بگو: من تنها پروردگار خویش را میخوانم و هیچ کس را با او شریک نمیگردانم» سوره جن، آیه ۲۰.</ref>؛ [[حضرت یوسف]]{{ع}} به هم سلولیهای خود میفرماید: من از [[آیین]] پدرانم [[ابراهیم]]، [[اسحاق]] و [[یعقوب]] [[پیروی]] میکنم که برای ما ([[پیامبران]]) [[شایسته]] نیست، چیزی را [[شریک]] [[خدای سبحان]] قرار دهیم و به او [[شرک]] ورزیم.
| |
| *[[خلفای الهی]] هیچ شرکی به [[خدای متعال]] نداشتند و از همه مراتب و مراحل آن مبرّی بودند. و [[مخلَص]] بودنشان حاکی از نداشتن هرگونه [[شرک]] است. و به تمام مراتب و مراحل [[موحد]] بودند؛ زیرا: "[[توحید]] مراتبی دارد: [[توحید]] در ذات، [[توحید]] در صفات، [[توحید]] در [[افعال]]. و برای [[شرک]] نیز مراتبی است که به [[شرک]] در [[مراتب توحید]] برمیگردد"<ref>التحقیق، ج۶، ص۵۱.</ref>.
| |
| *معنای اصلی [[شرک]] "عبارت است از تقارن دو یا چند [[فرد]] در عمل یا در امری به طوری که برای هر یک از آنها، نصیب یا تأثیری در آن عمل یا امر باشد"<ref>التحقیق، ج۶، ص۵۰.</ref>؛ لذا آنان در [[باطن]] و ظاهر خود، هیچ [[فرد]] یا چیزی را مقارن و مؤثر در امر و [[فعل خداوند]] نمیدانستند<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۳۰-۱۳۱.</ref>.
| |
| ===[[پیراستگی]] از [[ظلم]]===
| |
| *{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛ [[خدای متعال]] به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} گفت: من تو را برای [[مردم]]، [[امام]] قرار دادم. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} گفت: از نسلم نیز قرار بده! [[خدای حکیم]] در جواب درخواست او گفت: [[عهد]] من ([[امامت]]) به [[ظالمان]] نمیرسد.
| |
| *[[انبیا]]{{عم}} از هر ظلمی مبرّا بودند و [[ظلم]] در [[آیه شریفه]] مطلق بوده و شامل انواع آن میشود، پس باید برای داشتن [[منصب امامت]] [[الهی]] از هر نوعی ظلمی [[پاک]] باشند.
| |
| *[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبهای خود را از هر نوع ظلمی حتّی [[ظلم]] به مورچهای، [[پاک]] میداند و میفرماید:"[[سوگند]] به [[خدا]]، اگر تمام[[شب]] را بر روی خارهای سعدان خاری سه شعبه که [[خوراک]] شتران و سخت گزنده است به سر ببرم، و یا با [[غل و زنجیر]] به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوشتر دارم تا [[خدا]] و پیامبرش را در [[روز قیامت]]، در حالی [[ملاقات]] کنم که به بعضی از [[بندگان]] [[ستم]]، و چیزی از [[اموال عمومی]] را [[غصب]] کرده باشم؛ چگونه بر کسی [[ستم]] کنم برای نفس ([[بدن]]) خویش، که به سوی کهنگی و پوسیده شدن پیش میرود، و در [[خاک]]، زمانی طولانی اقامت میکند؟... به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست به من دهند تا [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم که پوست جوی را از مورچهای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای [[آلوده]] شما نزد من از برگ جویده شده ملخ [[پستتر]] است! [[علی]] را با نعمتهای فنا پذیر، و لذّتهای ناپایدار چکار؟! به [[خدا]] [[پناه]] میبریم از [[خفتن]] [[عقل]]، و [[زشتی]] [[لغزشها]]، و از او [[یاری]] میجوییم"<ref>{{متن حدیث|وَ الله لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَلْقَى الله وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْءٍ مِنَ الْحُطَامِ وَ ككَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا... وَ الله لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ الله فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِيٍّ وَ لِنَعِيمٍ يَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى نَعُوذُ بِالله مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعِين}}؛ نهجالبلاغة، خطبه ۲۲۴، و من کلام له{{ع}} یتبرأ من الظلم.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۳۱-۱۳۲.</ref>.
| |
| ===تنزّه از [[گمراهی]]===
| |
| *{{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! در من هیچ گمراهی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۶۱.</ref>؛ [[حضرت نوح]]{{ع}} در جواب نسبت ناروای [[ضلالت]] قومش به او، میفرماید: ای [[قوم]] من! در من [[گمراهی]] نیست ولی فرستاده [[پروردگار]] عالمیان هستم.
| |
| *[[آیه]] دیگر: {{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى}}<ref>«که همنشین شما گمراه و بیراه نیست» سوره نجم، آیه ۲.</ref>؛ [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، هیچگاه [[گمراه]] و پوچگرا نبوده است.
| |
| *فرق [[ضلالت]] و غوایت در این است که در [[ضلالت]]، [[هدف]] و مقصد هست، اما به صورت [[باطل]]. و در غوایت، شخص [[گمراه]] حتّی [[هدف]] [[باطل]] هم ندارد و [[بیهدف]] است که به پوچگرایی تعبیر میشود؛ مانند ذَرّات معلق در هوا که مقصد آنها را ظاهراً باد [[تعیین]] میکند و خودشان ارادهای در [[تعیین]] مقصدشان ندارند.
| |
| *[[انبیا]]{{عم}} دارای [[هدف]] عالی و [[حق]] بوده، که همان [[بندگی]] و [[قرب الهی]] است و دیگران را از اهداف [[باطل]] و پوچگرایی [[نهی]] کرده و به سوی هدفی عالی [[ترغیب]] و [[هدایت]] میکردند.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۳۲.</ref>
| |
| ===[[تبعیت]] نکردن از [[هوای نفس]] خود و دیگران===
| |
| *{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>.
| |
| *[[آیه]] مذکور و [[آیات]] دیگر مانند: {{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref> «و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و اگر برای اهل کتاب هر نشانهای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو هم پیرو قبله آنان نخواهی بود و آنها نیز پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود؛ و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است، از خواست آنان پیروی کنی، در آن صورت بیگمان از ستمکارانی» سوره بقره، آیه ۱۴۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و چون آیات روشن ما برای آنان خوانده شود کسانی که لقای ما را امید نمیبرند میگویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود پیروی نمیکنم؛ بیگمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ میهراسم» سوره یونس، آیه ۱۵</ref>؛ {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ * وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ}}<ref>«و بدینگونه ما آن (قرآن) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواستههای آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارندهای نداری * و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۷-۳۸</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و اگر حقّ از خواستهای آنان پیروی میکرد آسمانها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی میافتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آوردهایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref>«و به راستی ما پیامبرانی پیش از تو فرستادهایم که (داستان) برخی از آنان را برای تو گفتهایم و برخی دیگر را نگفتهایم و سزیده هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیهای آورد و چون فرمان خداوند در رسد به حق، داوری میشود و در آنجا تباهاندیشان، زیانکار میگردند» سوره غافر، آیه ۷۸.</ref>، هرگونه [[هواپرستی]] و نیز [[تبعیت]] و جهتگیری از [[هوای نفس]] دیگران را از [[انبیا]] و [[اوصیا]]{{عم}} [[نفی]] میکنند.
| |
| *{{متن قرآن|قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود» سوره انعام، آیه ۵۶.</ref>؛ ای [[پیامبر اسلام]]! بگو: از هوای [[نَفْس]] شما [[اطاعت]] نمیکنم؛ زیرا در این صورت [[گمراه]] میشوم و دیگر از هدایتشدگان نخواهم بود.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۳۳.</ref>
| |
| ===[[پرهیز]] از زورگویی، عصیانگری و [[شقاوت]]===
| |
| *{{متن قرآن|وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا}}<ref>«و با پدر و مادرش نکوکار بود و گردنکشی سرکش نبود» سوره مریم، آیه ۱۴.</ref>؛ [[حضرت]] [[یحیی]]{{ع}} به والدینش [[نیکوکار]] بود و [[جبّار]] و عصیانگر نبود.
| |
| *{{متن قرآن|وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا}}<ref>«و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است» سوره مریم، آیه ۳۲.</ref>؛ [[حضرت عیسی]]{{ع}} میگوید: [[خدای سبحان]] مرا سفارش کرده که به مادرم [[نیکوکار]] باشم و مرا [[جبّار]] و نافرمان نگردانیده است.
| |
| *[[مفسران]]، کلمه {{متن قرآن|عَصِيًّا}} را [[مخالفت]] و [[عصیان]] [[پروردگار]] [[متعال]]؛ واژه {{متن قرآن|جَبَّارًا}} را، [[متکبر]] و زورگو در برابر [[مردم]]؛ و لفظ {{متن قرآن|شَقِيًّا}} را [[شقی]] و نصیحتناپذیر [[تفسیر]] کردهاند<ref>التبیان، ج۷، ص۱۱۲ و ۱۲۵؛ المیزان، ج۱۴، ص۲۱؛ المنیر، ج۱۶، ص۶۱؛ بیان السعادة، ج۳، ص۳.</ref>.
| |
| *[[شقاوت]] در مقابل [[سعادت]] و عبارت از: "یک حالت شدت و [[سختی]] است که از رفتن به سوی خیر، [[صلاح]]، کمال و [[سعادت]] [[مانع]] میشود، چه آن حالت [[مادّی]] باشد، ([[سختی]] و عُسرت در [[امور دنیوی]])؛ یا [[معنوی]] که [[احساس]] حالت [[سختی]] و تنگی [[روحی]] است که [[فرد]] هیچ اقتضایی برای توجه به معنویات و جذبات [[نورانی]] ندارد، بلکه از لحاظ [[روحی]] در [[شقاوت]] و در واقع در [[عذاب]] [[جهنم]] گرفتار است"<ref>التحقیق، ج۶، ص۹۶-۹۷، کلمه شقی.</ref>.
| |
| *[[شقاوت]] در [[آیات]]، درباره حالات [[پیامبران]]{{عم}} به دو صورت بیان شده است، یکی [[شقاوت]] در [[دعا]] یعنی [[احساس]] [[سختی]] و [[مشقت]] در [[دعا کردن]] است{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا}}<ref> «گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچگاه در خواندن تو رنجور نبودهام» سوره مریم، آیه ۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا}}<ref>«و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸.</ref> و قسم دیگر مطلق به مفهوم [[احساس]] [[سختی]] و [[مشقت]] در [[امور معنوی]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] است. [[آیه]] مذکور، قِسم دوم را بیان، و داشتن آن حالت را از [[خلفای الهی]]{{عم}} [[نفی]] میکند.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۱۳۳-۱۳۴.</ref>
| |