|
|
خط ۱۵: |
خط ۱۵: |
|
| |
|
| ==صفیه و [[شاعری]]== | | ==صفیه و [[شاعری]]== |
| یکی از شعرای [[زن]] در قبل از [[اسلام]] و بعد از آن، [[صفیه دختر عبدالمطلب]] است<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۱۹.</ref>. مثلاً، هنگامی که [[عبدالمطلب]] خوابی دید و طبق آن، [[چاه زمزم]] را حفر کرد و مقداری وسایل و [[سلاح]] به دست آورد که مربوط به [[قبیله خزاعه]] بود، او به مناسبت این واقعه اشعاری سرود<ref>معجم البلدان، حموی، ج۳، ص۱۴۹.</ref>. او در یکی از ابیات این [[شعر]] میگوید: "ما کسانی هستیم که [[زمزم]] را برای [[حجاج]] حفر میکنیم؛ چنان که [[خلیل]] و فرزندش، سقای حجاج بودند".
| |
|
| |
| او در رثای [[رسول خدا]]{{صل}} نیز اشعاری سروده است؛ مانند:
| |
|
| |
| ای [[فاطمه]]! [[گریه]] کن و از گریه خسته مشو؛ زیرا [[ستاره]] صبح [[امت]] غروب کرده است. او ([[پیامبر]]{{صل}}) مردی است که گریه برای او سزاوار است؛ زیرا مردی بزرگ و آقا و [[پاکیزه]] بود.
| |
|
| |
| [[زمین]] به خاطر از دست دادن او به [[وحشت]] افتاده است؛ و کدام جمعیتی است که با نبود او به [[سختی]] نیفتد؟
| |
| ای پیامبر! پس از تو تا دم [[مرگ]] با سوز و گدازی که [[دل]] ما را [[آتش]] زد، [[دست]] به گریبان هستیم.
| |
|
| |
| ای فاطمه! بر او گریه کن که او سزاوار گریه است؛ و مردمی که در [[مدینه]] بودند و نبودند، بر او گریاناند.
| |
| ای چشمانم! چرا [[اشک]] نمیریزید؛ زیرا جا دارد که اشک شما همیشه جاری باشد<ref>الطبقات الکبری، [[ابن سعد]]، ج۲، ص۲۵۰؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۲، ص۲۸۵، و اشعار دیگر ایشان: أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۱۴، ص۶۰۱؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۲۵۱.
| |
| {{عربی|أفاطم بکی ولا تسأمی یصبح ما طلع الکوکب
| |
| هو المرء یبکی و [[حق]] البکاء؟ هو [[الماجد]] السید الطیب؟
| |
| فأوحشت الأرض من فقده وأی البریة لا ینکب؟
| |
| فما لی بعدک حتی الممات إلا الجوی الداخل المنصب
| |
| فیکی الرسول! و حقت له [[شهود]] [[المدینة]] و الغیب؟
| |
| فعینی [[مالک]] لا تدمعین وحق الدمعک ستسکب}}.</ref>.
| |
|
| |
| [[حضرت زهرا]]{{ع}} هنگام [[عزاداری]]، اشعار [[صفیه]] را میخوانده است<ref>دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۳۵.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[صفیه دختر عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «صفیه دختر عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۸۷-۴۸۸.</ref>
| |
|
| |
|
| ==صفیه و [[دفاع]] از رسول خدا{{صل}}== | | ==صفیه و [[دفاع]] از رسول خدا{{صل}}== |
| یکی از مدافعان رسول خدا{{صل}} در [[مکه]] صفیه است؛ چنان که روزی به برادرش [[ابولهب]] میگوید: "[[برادر]]! فرزند برادرت را [[تصدیق]] کن به [[خدا]] او همان کسی است که [[علما]] به آمدنش [[بشارت]] دادند". ولی ابولهب سخنان خواهرش را نپذیرفت و رسول خدا{{صل}} را [[تکذیب]] کرد و [[معتقد]] بود، اگر آن [[حضرت]] را [[تأیید]] کنم، نمیتوانم در برابر [[دشمنی]] [[اعراب]] [[مقاومت]] کنم<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۲۰؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۲، ص۳۲۳.</ref>.
| |
|
| |
| [[نقل]] شده، روزی عدهای نزد [[صفیه]] آمدند و از افتخارات [[جاهلی]] خود سخن گفتند. صفیه در جواب آنها گفت: "[[رسول خدا]]{{صل}} از ماست". بعد از [[کلام]] او، حاضران به رسول خدا{{صل}} توهین کرده، آن حضرت{{صل}} را دارای [[نسب]] و [[خانواده]] ای [[پست]] دانستند؛ پس صفیه بودند این [[مسجد]] سخنان را به رسول خدا به اطلاع داد و آن حضرت در حالی که ناراحت، به آمده و تأکید فرمودند که نسبشان، [[برترین]] انساب است و هیچ کس به مرتبه ایشان نخواهد رسید<ref>مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۱، ص۵۸۱.</ref>.
| |
|
| |
| هم چنین هنگامی که یکی از [[فرزندان]] صفیه از [[دنیا]] رفت، [[عمر]] [[قرابت]] وی با رسول خدا{{صل}} را [[تحقیر]] کرد. صفیه از سخنان او ناراحت شد و موضوع را به رسول خدا{{صل}} اطلاع داد. رسول خدا{{صل}} [[مردم]] را در مسجد جمع کرد و قسم خورد که در صحرای [[محشر]] فقط قرابت با رسول خدا{{صل}} [[نافع]] است و عمر مجبور به عذرخواهی شد<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۱، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[صفیه دختر عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «صفیه دختر عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۸۸-۴۸۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==صفیه و [[تولد امام حسین]]{{ع}}== | | ==صفیه و [[تولد امام حسین]]{{ع}}== |
| صفیه میگوید: "هنگامی که [[حسین]]{{ع}} به دنیا آمد، او را در بغل گرفتم. پس رسول خدا{{صل}} فرمود: " ای عمه! فرزندم حسین را بیاور ". گفتم: یا [[رسول الله]]، هنوز او را [[پاکیزه]] نکردهایم. رسول خدا{{صل}} فرمود: " شما میخواهید او را پاکیزه کنید؟ به [[درستی]] که [[خداوند]] او را پاکیزه کرده و [[پاک]] قرار داده است"<ref>الامالی، شیخ صدوق، ص۱۳۶؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج۲۱، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[صفیه دختر عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «صفیه دختر عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۸۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==صفیه و کشتن جاسوس [[یهودی]]== | | ==صفیه و کشتن جاسوس [[یهودی]]== |
| یکی از سختترین زمانها برای رسول خدا{{صل}} [[زمان]] [[شهادت]] عموی گرانقدرشان حضرت [[حمزه]]{{ع}} بود. در چنین شرایط [[بحرانی]] است که صفیه در میدان [[جنگ احد]] حاضر<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۴؛ السیره النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۱۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۷۳؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۳، ص۲۸۶؛ مسکن الفؤاد، شهید ثانی، ص۷۰؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۲۲۴.</ref> و مشغول [[عزاداری]] شد<ref>امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱، ص۱۶۷؛ الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله، حمیری، ج۱، ص۳۸۶.</ref>. [[صفیه]] اولین زنی است که شخصی از [[مشرکان]] را کشت<ref>البدایة والنهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۰۴؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۳، ص۴۴۳؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۵، ص۱۵. البته وی به جنگ احد اشاره کرده است.</ref>. هنگامی که مشرکان قصد [[حمله]] به [[مدینه]] این امکان را داشتند را متفاوت، برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[زنان]] و [[دختران]] را در جایی مخفی کرده بود و البته [[حسان بن ثابت]] شاعر نیز به علت [[ترسو بودن]] با زنان همراه بود. در این حال مردی [[یهودی]] قصد [[جاسوسی]] داشت که صفیه او را را از پای درآورد<ref>این واقعه در جنگ خندق روی داده است: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۴؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۲۸؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۳۲۴؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۷۷؛ الامالی، شیخ طوسی، ص۲۶۱؛ دلائل النبوه، بیهقی، ج۳، ص۴۴۲؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۸۴ و ج۶، ص۱۷۳.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[صفیه دختر عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «صفیه دختر عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۸۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==صفیه و [[همراهی]] با [[اهل بیت]]{{عم}}== | | ==صفیه و [[همراهی]] با [[اهل بیت]]{{عم}}== |
| صفیه هنگام [[وفات]] [[ام کلثوم]]، [[دختر رسول خدا]]{{صل}} حضور داشت و در [[غسل]] آن بانوی گران [[قدر]] [[یاور]] رسول خدا{{صل}} بود<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۱۲۴؛ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۵، ص۳۵۰؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۱، ص۳۶۹.</ref>.
| |
|
| |
| هم چنین صفیه بعد از رسول خدا{{صل}} همیشه [[یار]] و همراه اهل بیت{{ع}} بود. هنگام غسل [[حضرت زهرا]]{{ع}} نیز حضور داشت<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۶۲؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[صفیه دختر عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «صفیه دختر عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۹۰.</ref>
| |
|
| |
|
| ==سرانجام صفیه== | | ==سرانجام صفیه== |
| این بانوی نمونه در ۷۳ سالگی و در [[زمان]] [[خلافت]] [[خلیفه دوم]] از [[دنیا]] رفت و در [[بقیع]] [[دفن]] شد<ref>الاسعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۷۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۱۳.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[صفیه دختر عبدالمطلب (مقاله)|مقاله «صفیه دختر عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۹۰.</ref>
| |
|
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |