جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مفهومشناسی [[غیبت]]== | ==مفهومشناسی [[غیبت]]== | ||
غیبت در لغت، به معنای ناپدید شدن و | غیبت در لغت، به معنای ناپدید شدن و پنهان شدن از دیدگان است. ابن [[فارس]] در مورد غیبت میگوید: [[غیب]] کلمهای است که بر مستور بودن و مخفی بودن چیزی از چشمها دلالت دارد که کسی جز [[خدا]] از آن خبر ندارد<ref>{{عربی|اصل صحیح یدل علی تستّر الشیء عن العیون ثم یقاس. من ذلک الغیب ما غاب مما لایعمله الا الله}}؛ رازی، احمد بن فارس، مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۴۰۳.</ref>. این کلمه درباره کسی به کار میرود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نشده است<ref>عسکری، ابو هلال، الفروق اللغویة، ص ۶۳.</ref>؛ در واقع [[غایب]] به کسی گفته میشود که حاضر و ظاهر نیست. این کلمه در اصل، برای پنهان شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] به کار میرود<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۶</ref>. | ||
غیبت در اصطلاح [[مهدویت]]، به معنای [[پنهانزیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. باید توجه داشت از آنجایی که معنای غیبت "پوشیده بودن از دیدگان" است، نه حاضر نبودن؛ [[امام مهدی]]{{ع}} تنها از چشمان [[مردمان]] غایب است و این [[انسانها]] هستند که او را نمیبینند و یا میبینند، اما او را نمیشناسند؛ بنابراین آن بزرگوار، میان [[مردم]] حضور دارد و در کنار ایشان [[زندگی]] میکند<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص ۱۹۸.</ref>. | غیبت در اصطلاح [[مهدویت]]، به معنای [[پنهانزیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. باید توجه داشت از آنجایی که معنای غیبت "پوشیده بودن از دیدگان" است، نه حاضر نبودن؛ [[امام مهدی]]{{ع}} تنها از چشمان [[مردمان]] غایب است و این [[انسانها]] هستند که او را نمیبینند و یا میبینند، اما او را نمیشناسند؛ بنابراین آن بزرگوار، میان [[مردم]] حضور دارد و در کنار ایشان [[زندگی]] میکند<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص ۱۹۸.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
# '''پنهان بودن [[جسم]] (ناپیدایی)''': پنهان بودن جسم در [[دوران غیبت]] به دو گونه قابل [[تفسیر]] است: | # '''پنهان بودن [[جسم]] (ناپیدایی)''': پنهان بودن جسم در [[دوران غیبت]] به دو گونه قابل [[تفسیر]] است: | ||
##جسمی نامرئی دارد؛ مانند [[فرشتگان]]، [[ارواح]] و جنّ، یعنی با وجود اینکه در میان [[جوامع بشری]] حضور دارد قابل دیدن نیست. | ##جسمی نامرئی دارد؛ مانند [[فرشتگان]]، [[ارواح]] و جنّ، یعنی با وجود اینکه در میان [[جوامع بشری]] حضور دارد قابل دیدن نیست. | ||
##جسمی مرئی دارد؛ امّا به [[قدرت الهی]] میتواند در چشمان مردم تصرّف نماید و [[ناپیدا]] باشد. این کار از [[اولیای الهی]] که از سوی خدا دارای [[قدرت]] در [[جهان آفرینش]] هستند، بعید نیست. از [[قرآن کریم]] نیز میتوان امکان [[استتار]] و اختفای [[انسان]] از چشمها را ـ به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد<ref>سوره یس، آیه ۹؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>. بهنظر میرسد حالت اول، غیرقابل [[پذیرش]] است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که [[حضرت]] دارای [[جسم]] نامرئی باشد؛ اما برای حالت دوم قرائن زیادی وجود دارد، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} در این باره فرمود: «تا آنگاه که از [[فرزندان]] من از دیدگان [[مردمان]] | ##جسمی مرئی دارد؛ امّا به [[قدرت الهی]] میتواند در چشمان مردم تصرّف نماید و [[ناپیدا]] باشد. این کار از [[اولیای الهی]] که از سوی خدا دارای [[قدرت]] در [[جهان آفرینش]] هستند، بعید نیست. از [[قرآن کریم]] نیز میتوان امکان [[استتار]] و اختفای [[انسان]] از چشمها را ـ به صورت کوتاه مدت یا دراز مدت ـ دریافت کرد<ref>سوره یس، آیه ۹؛ سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref>. بهنظر میرسد حالت اول، غیرقابل [[پذیرش]] است؛ زیرا دلیلی وجود ندارد که [[حضرت]] دارای [[جسم]] نامرئی باشد؛ اما برای حالت دوم قرائن زیادی وجود دارد، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} در این باره فرمود: «تا آنگاه که از [[فرزندان]] من از دیدگان [[مردمان]] پنهان شود... پس به [[پروردگار]] [[علی]] [[سوگند]]! [[حجّت]] [[حق]]، بر [[زمین]] [[استوار]] است، در جادهها حرکت میکند، در خانهها و قصرها وارد میشود و در [[شرق]] و [[غرب]] زمین به گردش میپردازد، [[سخن]] [[مردم]] را میشنود و بر مردم [[سلام]] میکند، میبیند و دیده نمیشود، تا [[زمان ظهور]] [[وعده الهی]] و [[ندای آسمانی]]. هان! آن روز، [[روز]] [[شادی]] [[فرزندان علی]] و [[پیروان]] او است»<ref>{{متن حدیث|حَتَّی إِذَا غَابَ الْمُتَغَیِّبُ مِنْ وُلْدِی عَنْ عُیُونِ النَّاسِ... فَوَ رَبِّ عَلِیٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَیْهَا قَائِمَةٌ مَاشِیَةٌ فِی طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِی دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِی شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَی الْجَمَاعَةِ تَرَی وَ لَا تُرَی إِلَی الْوَقْتِ وَ الْوَعْدِ وَ نِدَاءِ الْمُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ أَلَا ذَلِکَ یَوْمٌ فِیهِ سُرُورُ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ شِیعَتِهِ}}؛ نعمانی، محمد بن جعفر، الغیبة، ص ۱۴۴.</ref>. همینطور وقتی درباره [[امام مهدی]]{{ع}} از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدند، فرمود: «جسمش دیده نمیشود»<ref>{{متن حدیث|عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}}یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا یُرَی جِسْمُهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳.</ref>. شبیه به این [[روایت]]، روایت دیگری از [[امام هادی]]{{ع}} [[نقل]] شده است: «به [[درستی]] که شما نمیبینید شخص او را و روا نیست بر شما او را به نامش یاد کنید»<ref>{{متن حدیث|إِنَّکُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸ و ۳۳۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: «مردم [[امام]] خویش را گم میکنند؛ پس آن امام در موسم [[حج]] حضور مییابد و مردم را میبیند؛ ولی مردم او را نمیبینند»<ref>{{متن حدیث|یَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ یَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَیَرَاهُمْ وَ لَا یَرَوْنَهُ}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، محمد بن جعفر، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳.</ref>. بنابراین روشن است که این [[روایات]] و روایاتی مانند آن، بر "دیده نشدن" آن [[حضرت]] دلالت دارد و قابل [[تأویل]] بر "شناخته نشدن"، نخواهد بود؛ چرا که به معنای دیده نشدن تاکید دارد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref>. | ||
# ''' | # '''پنهان بودن عنوان (ناشناسی)''': [[امام صادق]]{{ع}} به [[سدیر]] صیرفی فرمود: «...به [[درستی]] که [[یوسف]] به [[پادشاهی]] [[مصر]] رسید و فاصله میان او و پدرش به اندازه هیجده [[روز]] [[مسافرت]] بود و یوسف میتوانست پدرش را از [[موقعیت]] خود [[آگاه]] کند. زمانی که [[یعقوب]] و فرزندانش از یوسف با خبر شدند، مسیر کنعان تا مصر را در نه روز از بیابانها پیمودند. (اما این [[مردم]] با اینکه داستان [[حضرت یوسف]] را میدانند و بدان [[ایمان]] هم دارند) چگونه [[غیب]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[انکار]] میکنند و قبول ندارند که [[خداوند]] میتواند ولی خود را از میان مردم [[غایب]] نماید، به گونهای که [[حجت]] او در بازارهایشان رفت و آمد میکند و بر فرشهای آنان پای مینهد ولی کسی او را نمیشناسد و فقط زمانی او را خواهند [[شناخت]] که خداوند اجازه معرفی خویش و [[ظهور]] به او بدهد؛ آن گونه که پس از مدتها به یوسف اجازه داد که خود را به برادرانش معرفی کند و پیش از آنکه یوسف خود را معرفی کند، برادرانش او را میدیدند ولی نمیشناختند»<ref>{{متن حدیث|عن سدیر، قال: سمعت ابا عبد الله{{ع}} یقول:... فما تنکر هذه الامه ان یکون الله ـ عز و جل ـ یفعل بحجته ما فعل بیوسف{{ع}}: ان یکون یسیر فی اسواقهم، و یطا بسطهم، و هم لا یعرفونه حتی یاذن الله ـ عز و جل ـ ان یعرفهم بنفسه کما اذن لیوسف{{ع}} حتی قال لهم: (هل علمتم ما فعلتم بیوسف و اخیه اذ انتم جاهلون قالوا ا انک لانت یوسف قال انا یوسف.)}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۳۴۱؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲.</ref>.<ref>یاتی علی الناس الزمان، موسوی دهسرخی اصفهانی، محمود، ص ۴۱۷.</ref> همچنین [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]! [[صاحب الامر]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} (در [[زمان غیبت]]) همه ساله در [[مراسم حج]] شرکت میکند. او [[مردم]] را میبیند و آنان را میشناسد و مردم نیز او را میبینند ولی نمیشناسند (و نمیدانند که او همان [[حجت قائم]]{{ع}} است)»<ref>یاتی علی الناس الزمان، موسوی دهسرخی اصفهانی، محمود، ص ۴۱۷.</ref>. | ||
#'''ناپیدایی و ناشناسی [[حضرت]] بنا به [[صلاح]] دید ایشان''': دیدگاه سوم در این بحث بیان [[مصلحت]] حضرت مهدی{{ع}} است؛ چنانکه در مواردی که حضرت صلاح بداند از دیدگان مردم | #'''ناپیدایی و ناشناسی [[حضرت]] بنا به [[صلاح]] دید ایشان''': دیدگاه سوم در این بحث بیان [[مصلحت]] حضرت مهدی{{ع}} است؛ چنانکه در مواردی که حضرت صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است ـ البته با تصرّفی که به [[قدرت الهی]] در دیدگان افراد مینماید. نه نامرئی کردن [[جسم]] خویش ـ و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند، به صورت آشکار در [[جامعه]] حرکت میکند و مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند<ref>طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۱۴ ـ ۳۲۳.</ref> با اینکه برای [[اثبات]] دو دیدگاه اول [[دلایل روایی]] فراوانی وجود دارد، امّا از مجموع [[روایات]] میتوان به دیدگاه سوم رسید. | ||
توجه به این نکته ضروری است که در هیچ یک از دیدگاههای فوق، [[غیبت امام عصر]]{{ع}} به معنی [[قطع]] شدن کامل [[ارتباط]] و [[نزول]] فیوضات [[الهی]] به دست آن جناب نیست، بلکه در هر حالتی، بنابر فرمایش خود آن حضرت، [[لطف]] ایشان جاری است. توصیف وجود [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} به [[وصف]] [[غائب]]، با نگاه به [[محرومیت]] جامعه از [[درک]] کردن وجود مبارک اوست. پس باید گفت، مردم از محضر ایشان غائباند، نه آن حضرت؛ زیرا او ولی [[حق]] و [[شاهد]] بر [[خلق]] است و هرگز از خود و غیر خود [[غائب]] نبوده و نیست<ref>جوادی آملی،عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۹۸.</ref> [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در این باره فرمود: «[[خداوند]] [[زمین]] را هیچگاه از [[حجت]] خود خالی نمیکند، چه آن حجت [[امام]] ظاهر و آشکار باشد، یا حجتی در پردۂ [[غیبت]] و [[نهان]]»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَا تُخْلِی الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً}}؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref> | توجه به این نکته ضروری است که در هیچ یک از دیدگاههای فوق، [[غیبت امام عصر]]{{ع}} به معنی [[قطع]] شدن کامل [[ارتباط]] و [[نزول]] فیوضات [[الهی]] به دست آن جناب نیست، بلکه در هر حالتی، بنابر فرمایش خود آن حضرت، [[لطف]] ایشان جاری است. توصیف وجود [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} به [[وصف]] [[غائب]]، با نگاه به [[محرومیت]] جامعه از [[درک]] کردن وجود مبارک اوست. پس باید گفت، مردم از محضر ایشان غائباند، نه آن حضرت؛ زیرا او ولی [[حق]] و [[شاهد]] بر [[خلق]] است و هرگز از خود و غیر خود [[غائب]] نبوده و نیست<ref>جوادی آملی،عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۱۳۶.</ref>.<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۱۹۸.</ref> [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در این باره فرمود: «[[خداوند]] [[زمین]] را هیچگاه از [[حجت]] خود خالی نمیکند، چه آن حجت [[امام]] ظاهر و آشکار باشد، یا حجتی در پردۂ [[غیبت]] و [[نهان]]»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَا تُخْلِی الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً}}؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
از طرفی دیگر [[ائمه اطهار]]{{ع}} به این نکته توجه داشتند که با وجود همه اطلاع رسانی و [[آگاهیها]]، [[غیبت امام]] و عدم دسترسی به محضر ایشان، برای مردمی که در طول [[امامت ائمه]] [[هدی]]{{ع}}، به دیدن [[امام]] و [[رجوع]] به محضر آنان [[عادت]] کردهاند، بسیار سخت و [[غریب]] خواهد بود؛ به همین جهت بود که از [[زمان]] [[امام جواد]]{{ع}} به تدریج مردم از دیدن امام کمتر بهرهمند میشدند و در زمان [[امامت]] حضرت [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] ({{ع}}) این امر شدت یافت؛ به گونهای که امام در مواردی از پشت پرده با مردم صحبت میکردند تا آنان به ندیدن امام عادت کنند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۳۱.</ref>. | از طرفی دیگر [[ائمه اطهار]]{{ع}} به این نکته توجه داشتند که با وجود همه اطلاع رسانی و [[آگاهیها]]، [[غیبت امام]] و عدم دسترسی به محضر ایشان، برای مردمی که در طول [[امامت ائمه]] [[هدی]]{{ع}}، به دیدن [[امام]] و [[رجوع]] به محضر آنان [[عادت]] کردهاند، بسیار سخت و [[غریب]] خواهد بود؛ به همین جهت بود که از [[زمان]] [[امام جواد]]{{ع}} به تدریج مردم از دیدن امام کمتر بهرهمند میشدند و در زمان [[امامت]] حضرت [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] ({{ع}}) این امر شدت یافت؛ به گونهای که امام در مواردی از پشت پرده با مردم صحبت میکردند تا آنان به ندیدن امام عادت کنند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، ص ۲۳۱.</ref>. | ||
البته علّت اصلی کمرنگ شدن [[ارتباط]]، سختگیری و ایجاد [[محدودیّت]] [[حکومت ستمگر]] [[عباسی]] بود، چراکه این دو امام در [[سامرا]] در یک منطقه نظامی تحت نظر بودند. از این رو مردم به [[دشواری]] میتوانستند آنان را ببینند و از [[ترس]] [[حکومت]] مجبور بودند با راهکارهایی مختلف و [[پنهانی]] [[خدمت]] [[حضرت]] برسند، ولی [[ائمه]] از این [[محدودیّت]] برای [[آمادگی مردم]] برای [[دوران غیبت]] استفاده کردند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص ۲۶۲؛ صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۲۲۲.</ref>. از سوی دیگر نیز [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در سن ۲۷ سالگی [[رحلت]] کرد و تنها فرزند او که پنج سال از عمرش میگذشت از جانب [[خدای متعال]] به [[امامت]] [[منصوب]] گردید، اما بنا به دلایلی [[امام دوازدهم]]{{ع}} از همان [[زمان]] از دیدگان | البته علّت اصلی کمرنگ شدن [[ارتباط]]، سختگیری و ایجاد [[محدودیّت]] [[حکومت ستمگر]] [[عباسی]] بود، چراکه این دو امام در [[سامرا]] در یک منطقه نظامی تحت نظر بودند. از این رو مردم به [[دشواری]] میتوانستند آنان را ببینند و از [[ترس]] [[حکومت]] مجبور بودند با راهکارهایی مختلف و [[پنهانی]] [[خدمت]] [[حضرت]] برسند، ولی [[ائمه]] از این [[محدودیّت]] برای [[آمادگی مردم]] برای [[دوران غیبت]] استفاده کردند<ref>مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص ۲۶۲؛ صدر، محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۲۲۲.</ref>. از سوی دیگر نیز [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در سن ۲۷ سالگی [[رحلت]] کرد و تنها فرزند او که پنج سال از عمرش میگذشت از جانب [[خدای متعال]] به [[امامت]] [[منصوب]] گردید، اما بنا به دلایلی [[امام دوازدهم]]{{ع}} از همان [[زمان]] از دیدگان پنهان شد و دوران غیبتش آغاز گردید؛ لذا [[غیبت صغری]] که در [[سال ۲۶۰ هجری]] قمری آغاز شد و پس از ۶۹ سال در [[سال ۳۲۹ هجری]] قمری با درگذشت چهارمین و آخرین [[نائب خاص]] [[امام]]{{ع}} پایان یافت، علاوه بر موارد گذشته، مقدمه و آغازی برای [[درک]] [[غیبت طولانی]] بود، تا شرایط [[پذیرش]] [[موقعیت]] جدید برای [[مردمان]] فراهم گردد و [[شیعیان]] [[آمادگی]] درک دورانی را داشته باشند که در آن از [[حضور امام معصوم]] بهطور مستقیم بیبهرهاند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۴۷-۵۵.</ref>. | ||
==[[انواع غیبت]]== | ==[[انواع غیبت]]== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
# '''[[حفظ جان امام]]''': از طرفی باتوجه به اتفاقاتی که برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} افتاده بود مبنی بر برخورد [[حکومتهای ستمگر]] با ایشان و در مواردی به [[شهادت]] رساندن [[معصومین]] و از طرفی دیگر باتوجه به [[وحشت]] و [[اضطراب]] [[حاکمان]] خودکامه از [[وعده]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]]، که باعث شده بود خلفای معاصر حضرت به شدت [[امام عسکری]]{{ع}} را تحت نظر داشته باشند، تا وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] میآید، او را در همان ابتدای [[زندگی]] به شهادت برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او [[حفظ]] شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] نماید. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] کرده است: «برای [[قائم]] قبل از [[قیام]] غیبتی خواهد بود». گفتم: چرا؟ فرمود: «میترسد و با دست به شکمش اشاره کرد». زراره میگوید: یعنی [[قتل]] (مفهوم [[سخن امام]] آن است که علّت غبیت [[ترس از مرگ]]، که در واقع [[ترس]] از به انجام نرسیدن [[رسالت]] ایشان است، خواهد بود)<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ إِنَّهُ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۴۰.</ref>. | # '''[[حفظ جان امام]]''': از طرفی باتوجه به اتفاقاتی که برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} افتاده بود مبنی بر برخورد [[حکومتهای ستمگر]] با ایشان و در مواردی به [[شهادت]] رساندن [[معصومین]] و از طرفی دیگر باتوجه به [[وحشت]] و [[اضطراب]] [[حاکمان]] خودکامه از [[وعده]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان [[منجی]] و [[مصلح]]، که باعث شده بود خلفای معاصر حضرت به شدت [[امام عسکری]]{{ع}} را تحت نظر داشته باشند، تا وقتی فرزند ایشان به [[دنیا]] میآید، او را در همان ابتدای [[زندگی]] به شهادت برسانند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که [[خداوند]] [[آخرین حجت]] خود را در پرده [[غیبت]] قرار دهد تا [[جان]] او [[حفظ]] شود و در موعد مقرر و زمانی که [[مردم]] [[آمادگی ظهور]] داشتند، [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] نماید. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[نقل]] کرده است: «برای [[قائم]] قبل از [[قیام]] غیبتی خواهد بود». گفتم: چرا؟ فرمود: «میترسد و با دست به شکمش اشاره کرد». زراره میگوید: یعنی [[قتل]] (مفهوم [[سخن امام]] آن است که علّت غبیت [[ترس از مرگ]]، که در واقع [[ترس]] از به انجام نرسیدن [[رسالت]] ایشان است، خواهد بود)<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ إِنَّهُ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ یَعْنِی الْقَتْلَ}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۴۰.</ref>. | ||
#'''اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]''': از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] بهوسیله [[ابلاغ دین الهی]] است و از طرفی [[دشمنان خدا]] از گذشتههای دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودهاند، لذا انبیاء به [[امر الهی]] در مواردی از حالت غیبت استفاده میکردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای رسالت [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. چنین غیبتهایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، [[یوسف]] و برخی دیگر از پیامبران دیگر نیز ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا میکند. [[سدیر]] صیرفی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که فرمود: «حتما برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن طول میکشد. گفتم: یا بن [[رسول الله]]! این مطلب برای چیست؟ فرمود: "زیرا خدای عز ّو جل ابا دارد از اینکه سنّتهای پیامبران را در مورد غیبتهایشان جاری نکند و ناگزیر ای سدیر! او غیبتهای آنها را تمدید خواهد کرد. (این سنّت را در موارد دیگر نیز ادامه میدهد)، [[خدای تعالی]] میفرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»<ref>سوره انشقاق آیه ۱۹.</ref>؛ سنّتهای کسانی که قبل از شما بودهاند، بر شما نیز همان سنّتها منطبق میشود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لِمَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلاَّ أَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِی غَیْبَاتِهِمْ}}؛ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳۷، ح۶.</ref>. | #'''اجرای [[سنّت]] [[انبیاء]]''': از آنجایی که [[وظیفه]] [[انبیای الهی]]، [[هدایت مردم]] بهوسیله [[ابلاغ دین الهی]] است و از طرفی [[دشمنان خدا]] از گذشتههای دور برای نابودی [[دین]] [[حقّ]] از هیچ عملی حتّی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودهاند، لذا انبیاء به [[امر الهی]] در مواردی از حالت غیبت استفاده میکردند. [[امامت امام مهدی]]{{ع}} نیز در راستای رسالت [[پیام]] آوران [[الهی]] بوده و طبیعی است که خداوند در جهت انجام هرچه بهتر رسالت [[حضرت مهدی]]{{ع}}، برای ایشان نیز چنین راهکاری (به علت مشابهت) در نظر بگیرد. چنین غیبتهایی درباره [[حضرت صالح]]، [[موسی]]، [[یونس]]، [[یوسف]] و برخی دیگر از پیامبران دیگر نیز ذکر شده است. بنابراین مسأله غیبت به مانند سنتی تلقی شده که درباره [[امت]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز مصداق پیدا میکند. [[سدیر]] صیرفی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده است که فرمود: «حتما برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن طول میکشد. گفتم: یا بن [[رسول الله]]! این مطلب برای چیست؟ فرمود: "زیرا خدای عز ّو جل ابا دارد از اینکه سنّتهای پیامبران را در مورد غیبتهایشان جاری نکند و ناگزیر ای سدیر! او غیبتهای آنها را تمدید خواهد کرد. (این سنّت را در موارد دیگر نیز ادامه میدهد)، [[خدای تعالی]] میفرماید: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»<ref>سوره انشقاق آیه ۱۹.</ref>؛ سنّتهای کسانی که قبل از شما بودهاند، بر شما نیز همان سنّتها منطبق میشود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَیْبَةً یَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ لِمَ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَی إِلاَّ أَنْ تَجْرِیَ فِیهِ سُنَنُ اَلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ فِی غَیْبَاتِهِمْ}}؛ محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۴۳۷، ح۶.</ref>. | ||
# '''[[آزادی]] از [[بیعت با ظالمان]]''': در توقیعی ([[نامه]]) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر اینکه [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بودهاند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهدهام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>. لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی با [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص ۲۰۳.</ref>. [[ابوبصیر]] نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: «صاحب این امر و ولادتش بر این [[خلق]] | # '''[[آزادی]] از [[بیعت با ظالمان]]''': در توقیعی ([[نامه]]) از [[امام زمان]]{{ع}} آمده است: «هیچ کدام از [[پدران]] من نبوده، مگر اینکه [[بیعت طاغوت]] زمانشان به عهده آنها بوده است (به جهت اینکه ایشان به [[تقیه]] [[مأمور]] بودهاند)، ولی من وقتی [[قیام]] کنم، [[بیعت]] هیچ یک از [[طواغیت]] به عهدهام نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹۲.</ref>. لذا [[امام عصر]]{{ع}} که برنامه [[گسترش عدالت]] در سراسر [[جهان]] را دارد، از هر گونه بیعتی با [[حاکمان ظالم]] [[آزاد]] است<ref>ر.ک. مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص ۲۰۳.</ref>. [[ابوبصیر]] نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: «صاحب این امر و ولادتش بر این [[خلق]] پنهان است تا چون [[ظهور]] کند بیعت احدی در گردنش نباشد»<ref>{{متن حدیث|صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ تَعْمَی وِلاَدَتُهُ عَلَی هَذَا اَلْخَلْقِ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱.</ref>. | ||
# '''[[تأدیب مردم]]''': کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و [[کفران]] آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن میشود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] میشود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی [[خداوند]] [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان [[غایب]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق یک [[انقلاب]] همهجانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] [[شایسته]]، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است، لذا بهدلیل عدم وجود این [[آمادگی]] در [[جامعه]] [[توفیق]] [[حضور امام]] از مردم سلب شد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.</ref> [[امام زمان]]{{ع}} به [[علی بن مهزیار]] فرمود: «شما دچار شدید به [[غیبت]] امامتان زیرا به [[ثروتاندوزی]] روی آورید و [[مال]] [[دنیا]] را جمع نمودید و بر مؤمنانی که [[ضعیف]] بودند [[تکبر]] ورزیدید و [[صله رحم]] بجا نیاوردید. پس چگونه میخواهید که به غیبت دچار نشوید.».. و در نامهای که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نوشتند میفرماید: «اگر [[شیعیان]] ـ که خداوند آنان را به [[اطاعت]] خود موفق کند ـ به خوبی [[عهد]] خود را [[وفا]] مینمودند و با یک دیگر یکدل بودند، [[خوشبختی]] [[دیدار]] ما از آنان ستانده نمیشد و با [[شناختی]] درست و [[ایمانی]] [[راستین]] به [[سعادت]] دیدار ما میرسیدند. پس یقینا آنچه که باعث شده از میان آنان غایب شوم و مرا نبینند، همانا [[اعمال]] ناشایستی است که از آنها سر میزند و ما آن اعمال را [[دوست]] نداریم و شیعیان را سزاوار انجام چنین کرداری نمیدانیم.»..<ref>{{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref> | # '''[[تأدیب مردم]]''': کوتاهی و [[ناسپاسی]] [[مردم]] نسبت به [[نعمت الهی]] و [[کفران]] آن در مواردی باعث [[محروم]] شدن از آن میشود. [[نعمت]] [[ولایت]] و [[امامت]] [[امام]] نیز نعمت بی بدیلی است که قدرنشناسی نسبت به آن موجب [[خسران]] [[بشریت]] میشود. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است: «وقتی [[خداوند]] [[همراهی]] و [[همنشینی]] ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم}}؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۴.</ref>. همچنین فرمود: «هرگاه [[خداوند]] بر [[مردم]] [[غضب]] نماید، [[امام]] [[معصوم]] را از میان آنان [[غایب]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۴۳.</ref>. باید توجه داشت برای تحقق یک [[انقلاب]] همهجانبه در سطح [[جهان]]، علاوه بر وجود [[رهبری]] [[شایسته]]، [[آمادگی عمومی]] نیز لازم است، لذا بهدلیل عدم وجود این [[آمادگی]] در [[جامعه]] [[توفیق]] [[حضور امام]] از مردم سلب شد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶.</ref> [[امام زمان]]{{ع}} به [[علی بن مهزیار]] فرمود: «شما دچار شدید به [[غیبت]] امامتان زیرا به [[ثروتاندوزی]] روی آورید و [[مال]] [[دنیا]] را جمع نمودید و بر مؤمنانی که [[ضعیف]] بودند [[تکبر]] ورزیدید و [[صله رحم]] بجا نیاوردید. پس چگونه میخواهید که به غیبت دچار نشوید.».. و در نامهای که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] نوشتند میفرماید: «اگر [[شیعیان]] ـ که خداوند آنان را به [[اطاعت]] خود موفق کند ـ به خوبی [[عهد]] خود را [[وفا]] مینمودند و با یک دیگر یکدل بودند، [[خوشبختی]] [[دیدار]] ما از آنان ستانده نمیشد و با [[شناختی]] درست و [[ایمانی]] [[راستین]] به [[سعادت]] دیدار ما میرسیدند. پس یقینا آنچه که باعث شده از میان آنان غایب شوم و مرا نبینند، همانا [[اعمال]] ناشایستی است که از آنها سر میزند و ما آن اعمال را [[دوست]] نداریم و شیعیان را سزاوار انجام چنین کرداری نمیدانیم.»..<ref>{{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷.</ref>.<ref>ر.ک. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۴۳۶.</ref> | ||
# '''[[امتحان]] و [[غربال]] [[انسانها]]''': یکی از [[سنّتهای الهی]]، امتحان و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمونهای دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «یکی از [[اسرار غیبت]]، [[امتحان]] [[مردم]] است تا [[باطل]] از [[حق]] جدا گردد و سبب [[غیبت]] در [[حقیقت]] وقتی آشکار میشود که ایشان [[ظهور]] نمایند. همان گونه که کارهای [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]] مجهول بود، تا زمانی که خود حضرت خضر{{ع}} سرّ آنها را برای [[موسی]] گفت. در روایتی از امام صادق{{ع}} در مورد غیبت آمده است: «بر [[خداوند]] لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند و در آن موقع است که [[اهل باطل]] [[تردید]] خواهند کرد»<ref>{{متن حدیث|لأن الله عزوجل یجب أن یمتحن خلقه فعنی ذلک یرتاب المبطلون}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰.</ref>. از [[امام کاظم]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است: «هنگامی که پنجمین ([[امام]]) از [[اولاد]] هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود [[پناه]] به [[خدا]] [[برید]]، مبادا کسی شما را از [[عقیده]] صحیح خود برگرداند! ای فرزند [[صاحب الامر]] ناگریز از غیبتی است که آنها که [[ایمان]] به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش [[گمراه]] گشته) از آن عقیده برمیگردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است [[بندگان]] خود را به وسیله آن امتحان کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶.</ref>. | # '''[[امتحان]] و [[غربال]] [[انسانها]]''': یکی از [[سنّتهای الهی]]، امتحان و [[آزمایش]] مردم در فراز و نشیب [[زندگی]] است تا مقدار [[پایداری]] و [[استواری]] آنها در مسیر صحیح زندگی [[انسانی]] روشن شود و افراد [[شایسته]] به [[پاداش نیک]] نایل آیند. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} یکی از آزمونهای دشوار است تا [[دین]] داران شناخته شده و به آنچه سزاوار آنند برسند. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «یکی از [[اسرار غیبت]]، [[امتحان]] [[مردم]] است تا [[باطل]] از [[حق]] جدا گردد و سبب [[غیبت]] در [[حقیقت]] وقتی آشکار میشود که ایشان [[ظهور]] نمایند. همان گونه که کارهای [[حضرت خضر]]{{ع}} برای [[حضرت موسی]] مجهول بود، تا زمانی که خود حضرت خضر{{ع}} سرّ آنها را برای [[موسی]] گفت. در روایتی از امام صادق{{ع}} در مورد غیبت آمده است: «بر [[خداوند]] لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند و در آن موقع است که [[اهل باطل]] [[تردید]] خواهند کرد»<ref>{{متن حدیث|لأن الله عزوجل یجب أن یمتحن خلقه فعنی ذلک یرتاب المبطلون}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰.</ref>. از [[امام کاظم]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است: «هنگامی که پنجمین ([[امام]]) از [[اولاد]] هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود [[پناه]] به [[خدا]] [[برید]]، مبادا کسی شما را از [[عقیده]] صحیح خود برگرداند! ای فرزند [[صاحب الامر]] ناگریز از غیبتی است که آنها که [[ایمان]] به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش [[گمراه]] گشته) از آن عقیده برمیگردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است [[بندگان]] خود را به وسیله آن امتحان کند»<ref>{{متن حدیث|إِذَا فُقِدَ اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ مِنَ اَلْأَئِمَّةِ فَاللَّهَ اَللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لاَ یُزِیلَنَّکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا اَلْأَمْرِ مَنْ کَانَ یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اَللَّهِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶.</ref>. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==[[شبهات]] [[غیبت]]== | ==[[شبهات]] [[غیبت]]== | ||
اکنون که [[علل غیبت]] [[تبیین]] شد میتوان به شبهاتی در این موضوع پرداخت که [[مخالفان شیعه]]، از آغاز غیبت تاکنون، درباره غیبت ساخته و پرداختهاند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۴. </ref> و در مقابل، [[دانشمندان شیعه]] کوشیدهاند به آنها پاسخ دهند. [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح شبهات [[آخرالزمان]] به [[زراره]] فرمود: «...او همان ([[منجی آخرالزمان]]) است که همگان [[انتظار]] آمدنش را میکشند. (درباره او [[اختلاف]] نظر شدیدی رخ میدهد) گروهی در [[ولایت]] او [[شک]] خواهند کرد، و برخی [[گمان]] خواهند کرد که اصلاً به [[دنیا]] نیامده و پدرش [[فرزندی]] نداشته است و عدهای میگویند او هنوز در شکم [[مادر]] است و برخی نیز میگویند او دو سال پیش از [[شهادت]] پدرش به دنیا آمده است. او از دیدهها | اکنون که [[علل غیبت]] [[تبیین]] شد میتوان به شبهاتی در این موضوع پرداخت که [[مخالفان شیعه]]، از آغاز غیبت تاکنون، درباره غیبت ساخته و پرداختهاند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۴. </ref> و در مقابل، [[دانشمندان شیعه]] کوشیدهاند به آنها پاسخ دهند. [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح شبهات [[آخرالزمان]] به [[زراره]] فرمود: «...او همان ([[منجی آخرالزمان]]) است که همگان [[انتظار]] آمدنش را میکشند. (درباره او [[اختلاف]] نظر شدیدی رخ میدهد) گروهی در [[ولایت]] او [[شک]] خواهند کرد، و برخی [[گمان]] خواهند کرد که اصلاً به [[دنیا]] نیامده و پدرش [[فرزندی]] نداشته است و عدهای میگویند او هنوز در شکم [[مادر]] است و برخی نیز میگویند او دو سال پیش از [[شهادت]] پدرش به دنیا آمده است. او از دیدهها پنهان شده زیرا [[خداوند]] [[اراده]] کرده [[شیعیان]] را در [[زمان غیبت]] امامشان [[آزمایش]] نماید، و کسانی که در [[حقیقت]] پیرو [[حق]] نیستند دچار [[شک و تردید]] خواهند شد. زراره پرسید: اگر چنین زمانی را [[درک]] کردیم چه باید بکنیم؟ [[حضرت]] فرمود: دعای {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ...}} را بخوان»<ref>{{متن حدیث|وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. | ||
برخی از مهمترین [[شبههها]] عبارتاند از: | برخی از مهمترین [[شبههها]] عبارتاند از: | ||
# شیعیان معتقدند [[امام]] [[معصوم]]، نقشی بسیار حیاتی در [[هدایت]] [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] دارد. حال چگونه ممکن است چنین کسی [[غایب]] شود؟<ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۳، ص۱۱۵- ۱۱۳.</ref> برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به [[عقیده شیعه]] درباره [[جایگاه امام]] معصوم در [[جهان]] بنگریم. [[شیعیان]] معتقدند [[امامت]] مراتبی دارد و [[حکومت]]، [[قضاوت]] و بیان [[معارف]] و [[تعالیم]] [[الهی]]، تنها از مراتب ظاهری امامت است. امامت دارای مرتبهای [[باطنی]] نیز هست. [[امام]]{{ع}} بر اساس [[ولایت باطنی]] است که سبب بقای جهان و [[نزول]] [[برکات الهی]] میشود و [[هدایت]] [[معنوی]] و باطنی [[مؤمنین]] را برعهده میگیرد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۴، ص۸۴۹- ۸۴۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین در [[روایات]] آمده است اگر [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی باشد، ساکنانش را فرو میبرد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من کافی، ج۱، ص۱۳۷.</ref>؛ پس امام{{ع}} [[هنگام غیبت]] نیز زنده است و [[زندگی]] میکند؛ اما وجود او همچون [[خورشید]] در پس [[ابر]] | # شیعیان معتقدند [[امام]] [[معصوم]]، نقشی بسیار حیاتی در [[هدایت]] [[جامعه اسلامی]] و [[مسلمانان]] دارد. حال چگونه ممکن است چنین کسی [[غایب]] شود؟<ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۳، ص۱۱۵- ۱۱۳.</ref> برای یافتن پاسخ این مسئله، باید به [[عقیده شیعه]] درباره [[جایگاه امام]] معصوم در [[جهان]] بنگریم. [[شیعیان]] معتقدند [[امامت]] مراتبی دارد و [[حکومت]]، [[قضاوت]] و بیان [[معارف]] و [[تعالیم]] [[الهی]]، تنها از مراتب ظاهری امامت است. امامت دارای مرتبهای [[باطنی]] نیز هست. [[امام]]{{ع}} بر اساس [[ولایت باطنی]] است که سبب بقای جهان و [[نزول]] [[برکات الهی]] میشود و [[هدایت]] [[معنوی]] و باطنی [[مؤمنین]] را برعهده میگیرد<ref>مجموعه آثار شهید مطهری، ج۴، ص۸۴۹- ۸۴۵؛ طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین در [[روایات]] آمده است اگر [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی باشد، ساکنانش را فرو میبرد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من کافی، ج۱، ص۱۳۷.</ref>؛ پس امام{{ع}} [[هنگام غیبت]] نیز زنده است و [[زندگی]] میکند؛ اما وجود او همچون [[خورشید]] در پس [[ابر]] پنهان است. هر چند دیده نمیشود، [[اهل]] جهان را [[نور]] و [[گرما]] میبخشد<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ۲۷۱ و ۲۷۲.</ref>. | ||
#اگر [[علت غیبت]]، خطری است که [[جان]] امام{{ع}} را [[تهدید]] میکند، چرا [[امامان معصوم]]{{ع}} دیگر [[غیبت]] نکردند؟ باید دانست [[امام زمان]]{{ع}} [[مأمور]] است که [[دادگری]] و [[یکتاپرستی]] را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی [[تقیه]] با [[ستمگران]] [[بیعت]] کند. [[ظهور]] آن [[حضرت]]، پیش از آماده شدن شرایط، موجب میشود که نتواند به [[وظایف]] خویش عمل کند و به [[اهداف الهی]] [[دست]] یابد. [[امامان]] پیشین چنین وظایفی برعهده نداشتهاند<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۵.</ref> | #اگر [[علت غیبت]]، خطری است که [[جان]] امام{{ع}} را [[تهدید]] میکند، چرا [[امامان معصوم]]{{ع}} دیگر [[غیبت]] نکردند؟ باید دانست [[امام زمان]]{{ع}} [[مأمور]] است که [[دادگری]] و [[یکتاپرستی]] را در زمین استقرار بخشد. چنین نیست که او همانند پدرانش از روی [[تقیه]] با [[ستمگران]] [[بیعت]] کند. [[ظهور]] آن [[حضرت]]، پیش از آماده شدن شرایط، موجب میشود که نتواند به [[وظایف]] خویش عمل کند و به [[اهداف الهی]] [[دست]] یابد. [[امامان]] پیشین چنین وظایفی برعهده نداشتهاند<ref>صافی گلپایگانی، لطف الله، امامت و مهدویت، ج۲، ص۳۴۹.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۵.</ref> | ||
==راههای [[ارتباط]] [[مردم]] با [[امام عصر]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] ایشان== | ==راههای [[ارتباط]] [[مردم]] با [[امام عصر]]{{ع}} در [[زمان غیبت]] ایشان== |