امام حسین در زمان عمر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مناقشه با [[عمر]] که بر [[منبر]] [[پیامبر]]{{صل}} بود== | ==مناقشه با [[عمر]] که بر [[منبر]] [[پیامبر]]{{صل}} بود== | ||
از [[عبدالله بن کعب]] نقل شده است که: [[حسین بن علی]]{{ع}} به سوی عمر -که بر منبر پیامبر{{صل}} برای [[مردم]]، [[خطبه]] [[نماز جمعه]] میخواند-، آمد و گفت: «از منبر جدّم، پایین بیا!». عمر گفت: عقب برو، ای برادرزاده! حسین{{ع}}، عبای عمر را گرفت و آن را رها نمیکرد و میگفت: «از منبر جدّم پایین بیا» و آن [[قدر]] تکرار کرد تا آنکه عمر، خطبهاش را قطع نمود و از منبر فرود آمد و [[نماز]] را خواند. هنگامی که نماز را خواند، دنبال حسین{{ع}} فرستاد و چون آمد، به او گفت: ای برادرزاده! چه کسی به تو [[فرمان]] داده که اینگونه کنی؟ حسین{{ع}} گفت: «کسی به من فرمان نداده است» و این را سه مرتبه تکرار کرد. عمر گفت: «و برای من»؟! و دیگر چیزی نیفزود. [[حسین]]{{ع}} در آن [[زمان]]، بالغ نشده بود<ref>{{متن حدیث|إِنَّ حُسَيْنَ بْنَ عَلِيِّ{{ع}} قَامَ إِلَى عُمَرَ وَهُوَ عَلى مِنْبَرِ رَسُولِ اللّه{{صل}} يَخْطُبُ النَّاسَ يَوْمَ الجُمُعَةِ، فَقالَ: اِنْزِل عَنْ مِنبَرِ جَدِّي. فَقَالَ عُمَرُ: تَأَخَّر يَابنَ أخي، قالَ: وَأخَذَ حُسَينٌ{{ع}} بِرِدَاءِ عُمَرَ، فَلَم يَزَل يَجبِذُهُ وَ يَقولُ: اِنْزِلْ عَن مِنْبَرِ جَدّي، وتَرَدَّدَ عَلَيْهِ حَتّى قَطَعَ خُطبَتَهُ، ونَزَلَ عَنِ المِنْبَرِ وَ أَقَامَ الصَّلاةَ. فَلَمّا صَلّى أرسَلَ إلى حُسَينٍ{{ع}}، فَلَمّا جاءَهُ قالَ: يَابنَ أخي مَن أمَرَكَ بِالَّذي صَنَعتَ؟ قالَ حُسَينٌ{{ع}}: ما أمَرَني بِهِ أحَدٌ. قالَ: يَقولُ لَهُ ذلِكَ حُسَينٌ{{ع}} ثَلاثَ مَرّاتٍ، كُلَّ ذلِكَ يَقولُ: ما أمَرَني بِهِ أحَدٌ. قالَ عُمَرُ: أوَ لي؟! وَ لَمْ يَزِدْهُ عَلَى ذَلِكَ وَ الْحُسَيْنُ يَوْمَئِذٍ دُونَ الْمُحْتَلِمِ}} (تاریخ المدینة، ج۳، ص۷۹۸).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۱۹۱.</ref> | |||
==جایگاهش نزد [[خلیفه]]== | ==جایگاهش نزد [[خلیفه]]== | ||
از [[یحیی بن سعید]] آورده شده که: [[عمر]] به [[حسین بن علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد که برای کاری نزدش بیاید. حسین{{ع}} آمد و با [[عبدالله بن عمر]]، روبهرو شد و به او فرمود: از کجا میآیی؟ گفت: از عمر، اجازه ورود خواستم که نداد. حسین{{ع}} بازگشت و عمر، او را دید و به وی گفت: ای حسین! چه چیزی تو را از آمدن نزد من باز داشت؟ گفت: آمدم؛ اما [پسرت] عبدالله بن عمر به من خبر داد که به او اجازه ورود بر تو داده نشده است. من نیز بازگشتم. عمر گفت: تو نزد من، مانند او باشی؟! تو نزد من، مانند او باشی؟! آیا آنچه ما داریم، جز از شما داریم؟!<ref>{{متن حدیث| أمَرَ عُمَرُ حُسَينَ بنَ عَلِيٍّ{{ع}} أن يَأتِيَهُ في بَعضِ الحاجَةِ، فَأَتاهُ حُسَينٌ{{ع}} فَلَقِيَهُ عَبدُاللّهِ بنُ عُمَرَ، فَقالَ لَهُ{{ع}}: مِن أينَ جِئتَ؟ قالَ: قَدِ اسْتَأذَنتُ عَلى عُمَرَ فَلَم يُؤذَن لِي. فَرَجَعَ حُسَينٌ{{ع}} فَلَقِيَهُ عُمَرُ فَقالَ لَهُ: ما مَنَعَكَ - يا حُسَينُ - أن تَأتِيَنِي؟ قالَ: قَد أتَيتُكَ ولكِن أخبَرَني عَبدُاللّهِ بنُ عُمَرَ أنَّهُ لَم يُؤذَن لَهُ عَلَيكَ فَرَجَعتُ. فَقالَ لَهُ عُمَرُ: وَ أنْتَ عِندي مِثلُهُ؟ أنتَ عِندي مِثلُهُ؟! وهَل أنبَتَ الشَّعرَ عَلَى الرَّأسِ غَيرُكُمْ}} (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۷۵، شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج۱۲، ص۶۵).</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۱۹۲.</ref> | |||
==[[اعتراض]] به [[تصرف]] خلافت== | ==[[اعتراض]] به [[تصرف]] خلافت== |
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۲
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مناقشه با عمر که بر منبر پیامبر(ص) بود
از عبدالله بن کعب نقل شده است که: حسین بن علی(ع) به سوی عمر -که بر منبر پیامبر(ص) برای مردم، خطبه نماز جمعه میخواند-، آمد و گفت: «از منبر جدّم، پایین بیا!». عمر گفت: عقب برو، ای برادرزاده! حسین(ع)، عبای عمر را گرفت و آن را رها نمیکرد و میگفت: «از منبر جدّم پایین بیا» و آن قدر تکرار کرد تا آنکه عمر، خطبهاش را قطع نمود و از منبر فرود آمد و نماز را خواند. هنگامی که نماز را خواند، دنبال حسین(ع) فرستاد و چون آمد، به او گفت: ای برادرزاده! چه کسی به تو فرمان داده که اینگونه کنی؟ حسین(ع) گفت: «کسی به من فرمان نداده است» و این را سه مرتبه تکرار کرد. عمر گفت: «و برای من»؟! و دیگر چیزی نیفزود. حسین(ع) در آن زمان، بالغ نشده بود[۱].[۲]
جایگاهش نزد خلیفه
از یحیی بن سعید آورده شده که: عمر به حسین بن علی(ع) فرمان داد که برای کاری نزدش بیاید. حسین(ع) آمد و با عبدالله بن عمر، روبهرو شد و به او فرمود: از کجا میآیی؟ گفت: از عمر، اجازه ورود خواستم که نداد. حسین(ع) بازگشت و عمر، او را دید و به وی گفت: ای حسین! چه چیزی تو را از آمدن نزد من باز داشت؟ گفت: آمدم؛ اما [پسرت] عبدالله بن عمر به من خبر داد که به او اجازه ورود بر تو داده نشده است. من نیز بازگشتم. عمر گفت: تو نزد من، مانند او باشی؟! تو نزد من، مانند او باشی؟! آیا آنچه ما داریم، جز از شما داریم؟![۳][۴]
اعتراض به تصرف خلافت
در عصر خلافت عمر (۱۳-۲۳ق)، گزارشهایی درباره اعتراض حسین بن علی (ع) به خلیفه درباره تصرف غاصبانه خلافت در مأخذ تاریخی ثبت شده است؛ (مشابه این جریان، اعتراض حسین به ابوبکر نیز نقل شده است)[۵] بدین صورت که حضرت روزی وارد مسجد شد و عمر را دید که بر منبر جدش رسول خدا نشسته است. حسین با مشاهده این صحنه، بالای منبر رفته، به او گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو! عمر (که نمیدانست چه جواب دهد) گفت: پدرم منبر نداشت! آنگاه حضرت را در کنار خود نشانید و پس از پایین آمدن از منبر، او را به منزل خویش برد و پرسید: این سخن را چه کسی به تو آموخته است؟ حضرت پاسخ داد: هیچ کس!خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشدطبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۷۷-۷۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۰، ص۴۷</ref>
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «إِنَّ حُسَيْنَ بْنَ عَلِيِّ(ع) قَامَ إِلَى عُمَرَ وَهُوَ عَلى مِنْبَرِ رَسُولِ اللّه(ص) يَخْطُبُ النَّاسَ يَوْمَ الجُمُعَةِ، فَقالَ: اِنْزِل عَنْ مِنبَرِ جَدِّي. فَقَالَ عُمَرُ: تَأَخَّر يَابنَ أخي، قالَ: وَأخَذَ حُسَينٌ(ع) بِرِدَاءِ عُمَرَ، فَلَم يَزَل يَجبِذُهُ وَ يَقولُ: اِنْزِلْ عَن مِنْبَرِ جَدّي، وتَرَدَّدَ عَلَيْهِ حَتّى قَطَعَ خُطبَتَهُ، ونَزَلَ عَنِ المِنْبَرِ وَ أَقَامَ الصَّلاةَ. فَلَمّا صَلّى أرسَلَ إلى حُسَينٍ(ع)، فَلَمّا جاءَهُ قالَ: يَابنَ أخي مَن أمَرَكَ بِالَّذي صَنَعتَ؟ قالَ حُسَينٌ(ع): ما أمَرَني بِهِ أحَدٌ. قالَ: يَقولُ لَهُ ذلِكَ حُسَينٌ(ع) ثَلاثَ مَرّاتٍ، كُلَّ ذلِكَ يَقولُ: ما أمَرَني بِهِ أحَدٌ. قالَ عُمَرُ: أوَ لي؟! وَ لَمْ يَزِدْهُ عَلَى ذَلِكَ وَ الْحُسَيْنُ يَوْمَئِذٍ دُونَ الْمُحْتَلِمِ» (تاریخ المدینة، ج۳، ص۷۹۸).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۱۹۱.
- ↑ « أمَرَ عُمَرُ حُسَينَ بنَ عَلِيٍّ(ع) أن يَأتِيَهُ في بَعضِ الحاجَةِ، فَأَتاهُ حُسَينٌ(ع) فَلَقِيَهُ عَبدُاللّهِ بنُ عُمَرَ، فَقالَ لَهُ(ع): مِن أينَ جِئتَ؟ قالَ: قَدِ اسْتَأذَنتُ عَلى عُمَرَ فَلَم يُؤذَن لِي. فَرَجَعَ حُسَينٌ(ع) فَلَقِيَهُ عُمَرُ فَقالَ لَهُ: ما مَنَعَكَ - يا حُسَينُ - أن تَأتِيَنِي؟ قالَ: قَد أتَيتُكَ ولكِن أخبَرَني عَبدُاللّهِ بنُ عُمَرَ أنَّهُ لَم يُؤذَن لَهُ عَلَيكَ فَرَجَعتُ. فَقالَ لَهُ عُمَرُ: وَ أنْتَ عِندي مِثلُهُ؟ أنتَ عِندي مِثلُهُ؟! وهَل أنبَتَ الشَّعرَ عَلَى الرَّأسِ غَيرُكُمْ» (تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۷۵، شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج۱۲، ص۶۵).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۱۹۲.
- ↑ نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ج۱۵، ص۱۶۵