شهربانو: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'jpg|22px]]، 22px [[') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
برخی محققان، این رأی را که مادر امام زین العابدین{{ع}} شهربانو دختر [[یزدگرد]] باشد، با توجه به [[اختلاف]] شدید منابع و پارهای ناسازگاریهای درونی گزارشها، به شدت، مورد تردید قرار دادهاند، گرچه در مقابل این تردید، هیچ نظریه دیگری را مطرح نساختهاند<ref>از جمله مرحوم سید جعفر شهیدی، در کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک یا زندگانی امام سجاد{{ع}}، به شدت، این مسئله را رد میکند. خلاصه دلایل ایشان در رد این مطلب، اینهاست: ۱. اختلاف در نام شهربانو؛ ۲. اختلاف در نام پدر وی؛ ۳. اختلاف در زمان اسارت وی؛ ۴. یزدگرد، خانوادهاش را دور از جنگ، نگه میداشت. بنا بر این، احتمال اسارت آنها منتفی بوده است؛ ۵. نام شهربانو، از اواخر قرن سوم، مطرح شده است؛ ۶. یزدگرد، در سال سی ام هجری در زمان خلافت عثمان، کشته شد؛ لذا اسارت دخترانش در زمان عمر، با استبعاد بیشتری همراه است و.... در مجموع، استدلالات ایشان، هر چند قابل توجه است، ولی در حدی نیست که بتواند این ماجرای مشهور را رد و ابطال کند؛ چراکه اولاً اختلاف در نام و نام پدر و زمان اسارت، نمیتواند اصل ماجرا را ابطال کند و به هر حال، همه نقلها در این که از خاندان شاهنشاهی ایران، بانویی اسیر میشود و به ازدواج امام حسین{{ع}} در میآید متفقاند. ثانیا قرائنی هم که ایشان برای رد میآورند، نوعا مستنداتی تاریخیاند که از مطالب مسلم نیستند و قویتر از نقلهایی نیستند که مضمون آنها اسارت شاهدختِ ایرانی است.</ref>. | برخی محققان، این رأی را که مادر امام زین العابدین{{ع}} شهربانو دختر [[یزدگرد]] باشد، با توجه به [[اختلاف]] شدید منابع و پارهای ناسازگاریهای درونی گزارشها، به شدت، مورد تردید قرار دادهاند، گرچه در مقابل این تردید، هیچ نظریه دیگری را مطرح نساختهاند<ref>از جمله مرحوم سید جعفر شهیدی، در کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک یا زندگانی امام سجاد{{ع}}، به شدت، این مسئله را رد میکند. خلاصه دلایل ایشان در رد این مطلب، اینهاست: ۱. اختلاف در نام شهربانو؛ ۲. اختلاف در نام پدر وی؛ ۳. اختلاف در زمان اسارت وی؛ ۴. یزدگرد، خانوادهاش را دور از جنگ، نگه میداشت. بنا بر این، احتمال اسارت آنها منتفی بوده است؛ ۵. نام شهربانو، از اواخر قرن سوم، مطرح شده است؛ ۶. یزدگرد، در سال سی ام هجری در زمان خلافت عثمان، کشته شد؛ لذا اسارت دخترانش در زمان عمر، با استبعاد بیشتری همراه است و.... در مجموع، استدلالات ایشان، هر چند قابل توجه است، ولی در حدی نیست که بتواند این ماجرای مشهور را رد و ابطال کند؛ چراکه اولاً اختلاف در نام و نام پدر و زمان اسارت، نمیتواند اصل ماجرا را ابطال کند و به هر حال، همه نقلها در این که از خاندان شاهنشاهی ایران، بانویی اسیر میشود و به ازدواج امام حسین{{ع}} در میآید متفقاند. ثانیا قرائنی هم که ایشان برای رد میآورند، نوعا مستنداتی تاریخیاند که از مطالب مسلم نیستند و قویتر از نقلهایی نیستند که مضمون آنها اسارت شاهدختِ ایرانی است.</ref>. | ||
از [[جابر]] نقل شده: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: «هنگامی که دختر یزدگِرد را بر عُمَر، وارد کردند، دوشیزگان [[مدینه]] برای تماشایش آمدند و [[مسجد]] [[[پیامبر]]{{صل}}] از [[نور]] ورودش روشن شد. چون [[عمر]] بر او نگریست، [آن بانو] صورت خود را پوشاند و گفت: اُف به [[روزگار]] [[هرمز]] باد! عمر گفت: آیا به من [[دشنام]] میدهد؟ و قصد [[تنبیه]] او را کرد. [[امیر مؤمنان]]، [[علی]]{{ع}}، به او فرمود: تو چنین حقی نداری. او را در [[گزینش]] مردی از [[مسلمانان]]، [[آزاد]] بگذار و او را سهم غنیمتیِ همان مردی قرار ده که [[برگزیده]] است. آن دختر آمد تا دستش را بر سر [[حسین]]{{ع}} گذاشت. امیر مؤمنان، علی{{ع}}، به او فرمود: نام تو چیست؟. گفت: [[جهان]] شاه. | |||
از جابر نقل است که: امیر مؤمنان{{ع}} به او فرمود: بلکه [[شهربانو]]. سپس به حسین{{ع}} فرمود: ای [[ابو عبد الله]]! همانا او برایت بهترینِ زمینیان را به [[دنیا]] میآورد. او [[علی بن الحسین]] ([[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}}) را به دنیا آورد. از اینرو، به علی بن الحسین{{ع}}، فرزند دو [[سلسله]] برگزیده میگفتند: برگزیده [[عرب]]، [[هاشم]]، و برگزیده [[غیر عرب]]، فارْس». و حکایت شده که ابو الأسود دُئَلی در این باره، سروده است: و بیگمان، پسری میان کسرا و [[هاشم]] گرامیترین کسی است که حِرزها را بر گردنش آویختهاند<ref>{{متن حدیث|لَمَّا أُقْدِمَتْ بِنْتُ يَزْدَجِرْدَ عَلَى عُمَرَ أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى الْمَدِينَةِ وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْئِهَا لَمَّا دَخَلَتْهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا عُمَرُ غَطَّتْ وَجْهَهَا وَ قَالَتْ أُفٍّ بِيرُوجْ بَادَا هُرْمُزْ فَقَالَ عُمَرُ أَ تَشْتِمُنِي هَذِهِ وَ هَمَّ بِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: لَيْسَ ذَلِكَ لَكَ خَيِّرْهَا رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ احْسُبْهَا بِفَيْئِهِ فَخَيَّرَهَا فَجَاءَتْ حَتَّى وَضَعَتْ يَدَهَا عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ{{ع}} فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَا اسْمُكِ فَقَالَتْ جَهَانْ شَاهُ فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} بَلْ شَهْرَبَانُوَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِلْحُسَيْنِ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَتَلِدَنَّ لَكَ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ فَوَلَدَتْ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ{{ع}}وَ كَانَ يُقَالُ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع- ابْنُ الْخِيَرَتَيْنِ فَخِيَرَةُ اللَّهِ مِنَ الْعَرَبِ هَاشِمٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ. وَ رُوِيَ أَنَّ أَبَا الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيَّ قَالَ فِيهِ: وَ إِنَّ غُلَاماً بَيْنَ كِسْرَى وَ هَاشِمٍ *** لَأَكْرَمُ مَنْ نِيطَتْ عَلَيْهِ التَّمَائِمُ}} (الکافی، ج۱، ص۴۶۷، ح۱).</ref>. | |||
در کتاب [[عیون أخبار الرضا (کتاب)|عیون أخبار الرضا]]{{ع}} به نقل از [[جابر بن عبدالله]] آمده است: بر مولایم [[فاطمه]] [[دختر پیامبر خدا]]{{صل}}، در آمدم تا [[تولد]] [[حسین]]{{ع}} را به او تبریک بگویم. دیدم که صفحه سفیدی از سنگِ دُر، در دست دارد. به او گفتم: ای سَرور [[زنان]]! این صفحهای که در دستت میبینیم، چیست؟ فرمود: «نامهای [[امامان]]{{عم}}از فرزندانم در آن است». به ایشان گفتم: آن را به من بده تا در آن بنگرم... و... [در آن، این هم نوشته بود:] «[[ابو محمد]]، [[علی بن الحسین]] [[عادل]]، که مادرش [[شهربانو]]، دختر [[یزدگرد]] است»<ref>{{متن حدیث|دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} لِأُهَنِّئَهَا بِمَوْلُودِ الْحُسَيْنِ{{ع}} فَإِذَا بِيَدَيْهَا صَحِيفَةٌ بَيْضَاءُ مِنْ دُرَّةٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا سَيِّدَةَ النِّسَاءِ مَا هَذِهِ الصَّحِيفَةُ الَّتِي أَرَاهَا مَعَكِ قَالَتْ فِيهَا أَسْمَاءُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِي قُلْتُ لَهَا نَاوِلِينِي لِأَنْظُرَ فِيهَا... فَإِذَا... أَبُو مُحَمَّدٍ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَدْلُ أُمُّهُ شَهْرَبَانُو بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ}} (عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۴۰، ح۱).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۸۴.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۶
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
طبق نظر مشهور، شهربانو دختر یزدْگِرد (آخرین پادشاه ساسانی)، همسر امام حسین(ع) و مادر امام زین العابدین(ع) است. ابن شهر آشوب، وی را مادر علی اصغر نیز معرفی میکند. همچنین گفته شده است که وی مادر زینب و ام کلثوم، بوده که در کودکی از دنیا رفتهاند. بجز شهربانو، نامهای دیگری نیز برای مادر امام زین العابدین(ع)، در منابع، ثبت شدهاند، از قبیل: شهربانوا، شهربان، شهربانویِه، شاهْ زنان، شهْ زنان، غزاله،... در چگونگی ازدواج شهربانو با امام حسین(ع)، گفتهاند که وی پس از شکست سپاه ایران، به اسارت مسلمانان در آمد و امام حسین(ع) با وی، ازدواج کرد. تاریخ اسارت و زمان ازدواج را برخی منابع، دوران خلافت عمر، برخی زمان خلافت عثمان و برخی عصر حکومت امام علی(ع) دانستهاند. در مقابل رأی مشهور، برخی مصادر، مادر امام زین العابدین(ع) را شاهْ زنان دختر شیرویِه پسر خسرو پرویز، برخی بَره دختر نوشجان و برخی دختر سبحان یا صنجان، برادرزاده ماهویِه (مرزبانِ مرو)، دانستهاند.[۱]
برخی محققان، این رأی را که مادر امام زین العابدین(ع) شهربانو دختر یزدگرد باشد، با توجه به اختلاف شدید منابع و پارهای ناسازگاریهای درونی گزارشها، به شدت، مورد تردید قرار دادهاند، گرچه در مقابل این تردید، هیچ نظریه دیگری را مطرح نساختهاند[۲].
از جابر نقل شده: امام باقر(ع) فرمود: «هنگامی که دختر یزدگِرد را بر عُمَر، وارد کردند، دوشیزگان مدینه برای تماشایش آمدند و مسجد [[[پیامبر]](ص)] از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگریست، [آن بانو] صورت خود را پوشاند و گفت: اُف به روزگار هرمز باد! عمر گفت: آیا به من دشنام میدهد؟ و قصد تنبیه او را کرد. امیر مؤمنان، علی(ع)، به او فرمود: تو چنین حقی نداری. او را در گزینش مردی از مسلمانان، آزاد بگذار و او را سهم غنیمتیِ همان مردی قرار ده که برگزیده است. آن دختر آمد تا دستش را بر سر حسین(ع) گذاشت. امیر مؤمنان، علی(ع)، به او فرمود: نام تو چیست؟. گفت: جهان شاه.
از جابر نقل است که: امیر مؤمنان(ع) به او فرمود: بلکه شهربانو. سپس به حسین(ع) فرمود: ای ابو عبد الله! همانا او برایت بهترینِ زمینیان را به دنیا میآورد. او علی بن الحسین (امام زین العابدین(ع)) را به دنیا آورد. از اینرو، به علی بن الحسین(ع)، فرزند دو سلسله برگزیده میگفتند: برگزیده عرب، هاشم، و برگزیده غیر عرب، فارْس». و حکایت شده که ابو الأسود دُئَلی در این باره، سروده است: و بیگمان، پسری میان کسرا و هاشم گرامیترین کسی است که حِرزها را بر گردنش آویختهاند[۳].
در کتاب عیون أخبار الرضا(ع) به نقل از جابر بن عبدالله آمده است: بر مولایم فاطمه دختر پیامبر خدا(ص)، در آمدم تا تولد حسین(ع) را به او تبریک بگویم. دیدم که صفحه سفیدی از سنگِ دُر، در دست دارد. به او گفتم: ای سَرور زنان! این صفحهای که در دستت میبینیم، چیست؟ فرمود: «نامهای امامان(ع)از فرزندانم در آن است». به ایشان گفتم: آن را به من بده تا در آن بنگرم... و... [در آن، این هم نوشته بود:] «ابو محمد، علی بن الحسین عادل، که مادرش شهربانو، دختر یزدگرد است»[۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۶۳.
- ↑ از جمله مرحوم سید جعفر شهیدی، در کتاب چراغ روشن در دنیای تاریک یا زندگانی امام سجاد(ع)، به شدت، این مسئله را رد میکند. خلاصه دلایل ایشان در رد این مطلب، اینهاست: ۱. اختلاف در نام شهربانو؛ ۲. اختلاف در نام پدر وی؛ ۳. اختلاف در زمان اسارت وی؛ ۴. یزدگرد، خانوادهاش را دور از جنگ، نگه میداشت. بنا بر این، احتمال اسارت آنها منتفی بوده است؛ ۵. نام شهربانو، از اواخر قرن سوم، مطرح شده است؛ ۶. یزدگرد، در سال سی ام هجری در زمان خلافت عثمان، کشته شد؛ لذا اسارت دخترانش در زمان عمر، با استبعاد بیشتری همراه است و.... در مجموع، استدلالات ایشان، هر چند قابل توجه است، ولی در حدی نیست که بتواند این ماجرای مشهور را رد و ابطال کند؛ چراکه اولاً اختلاف در نام و نام پدر و زمان اسارت، نمیتواند اصل ماجرا را ابطال کند و به هر حال، همه نقلها در این که از خاندان شاهنشاهی ایران، بانویی اسیر میشود و به ازدواج امام حسین(ع) در میآید متفقاند. ثانیا قرائنی هم که ایشان برای رد میآورند، نوعا مستنداتی تاریخیاند که از مطالب مسلم نیستند و قویتر از نقلهایی نیستند که مضمون آنها اسارت شاهدختِ ایرانی است.
- ↑ «لَمَّا أُقْدِمَتْ بِنْتُ يَزْدَجِرْدَ عَلَى عُمَرَ أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى الْمَدِينَةِ وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْئِهَا لَمَّا دَخَلَتْهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا عُمَرُ غَطَّتْ وَجْهَهَا وَ قَالَتْ أُفٍّ بِيرُوجْ بَادَا هُرْمُزْ فَقَالَ عُمَرُ أَ تَشْتِمُنِي هَذِهِ وَ هَمَّ بِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): لَيْسَ ذَلِكَ لَكَ خَيِّرْهَا رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ احْسُبْهَا بِفَيْئِهِ فَخَيَّرَهَا فَجَاءَتْ حَتَّى وَضَعَتْ يَدَهَا عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَا اسْمُكِ فَقَالَتْ جَهَانْ شَاهُ فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) بَلْ شَهْرَبَانُوَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِلْحُسَيْنِ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَتَلِدَنَّ لَكَ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ فَوَلَدَتْ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)وَ كَانَ يُقَالُ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع- ابْنُ الْخِيَرَتَيْنِ فَخِيَرَةُ اللَّهِ مِنَ الْعَرَبِ هَاشِمٌ وَ مِنَ الْعَجَمِ فَارِسُ. وَ رُوِيَ أَنَّ أَبَا الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيَّ قَالَ فِيهِ: وَ إِنَّ غُلَاماً بَيْنَ كِسْرَى وَ هَاشِمٍ *** لَأَكْرَمُ مَنْ نِيطَتْ عَلَيْهِ التَّمَائِمُ» (الکافی، ج۱، ص۴۶۷، ح۱).
- ↑ «دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِأُهَنِّئَهَا بِمَوْلُودِ الْحُسَيْنِ(ع) فَإِذَا بِيَدَيْهَا صَحِيفَةٌ بَيْضَاءُ مِنْ دُرَّةٍ فَقُلْتُ لَهَا يَا سَيِّدَةَ النِّسَاءِ مَا هَذِهِ الصَّحِيفَةُ الَّتِي أَرَاهَا مَعَكِ قَالَتْ فِيهَا أَسْمَاءُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِي قُلْتُ لَهَا نَاوِلِينِي لِأَنْظُرَ فِيهَا... فَإِذَا... أَبُو مُحَمَّدٍ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَدْلُ أُمُّهُ شَهْرَبَانُو بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ» (عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۴۰، ح۱).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۸۴.