اعتراض به وضع موجود: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== {{فهرست اثر}} {{ستون-شروع|3}} +== منابع == {{فهرست منابع}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== منابع == {{فهرست منابع}} +== منابع == {{منابع}})) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{ | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] | # [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']] | ||
# [[پرونده:13451000.jpg|22px]] [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]، [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]] | # [[پرونده:13451000.jpg|22px]] [[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]، [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]] |
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۴۶
انتظار ظهور امام زمان (ع) از وظایف شیعیان در عصر غیبت شمرده می شود. انتظار دارای ارکانی است که اعتراض به وضع موجود از جمله این ارکان محسوب میشود. "اعتراض به وضع موجود" این است که انسان منتظِر باید دائم در طلب وضع بهتر بکوشد نه اینکه تنها به وضع فعلی، هر مقدار هم که خوب باشد، راضی بشود.
معنای ارکان انتظار
ارکان جمع رکن است که به پایه و بخش اصلی هر چیزی گفته میشود که سبب پایندگی آن است [۱]. در اصطلاح مهدویت، ارکان انتظار به چند مؤلفه اساسی گفته میشود که برای تحقق انتظار راستین امام مهدی (ع) ضروری هستند که در صورت فقدان حتی یکی از آنها، انتظار واقعی محقق نمیشود. ارکان انتظار، عناصر اصلی و پایههای اساسی انتظار ظهور امام مهدی(ع) است که هیچ مسلمانی بدون داشتن آنها منتظِر شمرده نمیشود و نبود هر یک از آنها موجب انحراف در معنای راستین انتظار میگردد. به عبارت دیگر، ارکان انتظار شماری از بینشها و کنشهایی هستند که تحقق ماهیت انتظار راستین وابسته به تحقق آنهاست.الگو:Fix/category[نیازمند منبع]
اعتراض به وضع موجود
"اعتراض به وضع موجود"، به عنوان یکی از ارکان انتظار، این است که انسان منتظِر باید دائم در طلب وضع بهتر بکوشد نه اینکه تنها به وضع فعلی، هر مقدار هم که خوب باشد، راضی بشود. میتوان گفت انتظار ناسازگاری با وضع موجود است و طلب بهتر از آن را کردن، است. انسان منتظِر هیچ گاه آنچه را که "هست" کافی نمیداند و به هیچ وجه به "هست"ها کفایت و همواره به دنبال "بایدها" است؛ زیرا انتظار یک مسئله منفی نیست، بلکه یک مسئله مثبت است. انتظار دعوت به "نپذیرفتن" است، نه "پذیرفتن". نپذیرفتن باطل، ستم، بردگی و ذلّت. انتظار پرچمی است که تفکر مقاومت در برابر هر ناحقی و هر ستمی و هر ستمگری را می سازد.[۲]. انتظار همواره اعتراض است و تا زمانی که آرمان منتظران تحقق نیابد، این اعتراض با قوّت و شدت ادامه خواهد داشت. انتظار نارضایتی و اعتراض نسبت به نابسامانیهای موجود در جوامع است، به امید عینیت یافتن جامعه سیاسی مطلوب. [۳]. اعتراض به وضع موجود در شکلگیری انتظار، نقش اساسی دارد، زیرا در عصر غیبت کاستیهایی وجود دارد که هر انسان کمالطلبی را ناراحت میکند و این امر موجب میشود شخص نسبت به این اوضاع اعتراض داشته باشد و منتظر روزی باشد که در آن روز خبری از کم و کاستی وجود ندارد[۴]. اما باید توجه داشت، اینکه گفته شده اعتراض به وضع موجود یکی از ارکان انتظار است به این معنی نیست که در مفهوم انتظار، اعتراض به وضع موجود لحاظ شده است، بلکه اعتراض به وضع موجود رکنی است خارج از مفهوم انتظار، اما به دلیل نقش حیاتی و مهمی که در شکلگیری انتظار دارد، میتوان گفت اولین و اساسی ترین رکن انتظار است[۵].
اعتراض به وضع موجود نسبت به انسانهای مختلف
اعتراض به وضع موجود را میتوان نسبت به انسانهای مختلف به چند بخش تقسیم کرد:
اعتراض به وضع موجود براساس عمومیت افراد
این قسم، معمولاً دامنگیر اغلب مردم در جامعه میشود، چراکه این نوع اعتراض از پایمال شدن حقوق انسانها ناشی میشود. این نارضایتی و کراهت، چون بر اساس نابسامانیهای زندگی بشری است چنین ایجاب میکند که فرد با اعتراض خودش به دنبال فرداهایی بهتر باشد[۶].
اعتراض به وضع موجود بر اساس تکامل انسان ها
عده ای از کمال یافتگان بشری، در هر زمانی که زندگی کنند و در هر موقعیت از فرهنگ و تمدن بشری که قرار بگیرند، موقعیتی بالاتر از آن را میخواهند و به همین سبب همیشه نسبت به وضع موجود معترضند و این در حالی است که این نوع احساس مستند به یک جریان ریشهدار است که اگر موانعی برای خاموشی این احساس وجود نداشته باشد بشر با استناد به این جریان، همواره به وضع موجود معترض است و آینده را عالیتر از گذشته میبیند[۷].
اعتراض به وضع موجود براساس فطرت انسان ها
انسان سرمایههای فراوان و خیرهکنندهای دارد به طوری که هیچ وضع و موقعیتی، نمیتواند آن را اشباع کند یعنی در حقیقت انسانها نسبت به هیچ زمانی رضایت ندارند و این عدم قناعت و رضایت، یک پدیده بیاساس نیست، بلکه ریشههای آن در گرایشِ جدیِ او به ماورای طبیعت که جزءِ ذاتِ ناب و فطرتِ سلیمِ اوست نهادینه شده است[۸].
معیار اعتراض به وضع موجود
هرگونه اعتراضی را نمیتوان معیار انتظار واقعی دانست، به این دلیل که اگر شخصی با مقدار مختصری تغییر، وضعش بهبود یافت و به وضع موجود معترض نبود، به او منتظِر گفته شود[۹]. در هر صورت اگر فردی شرایط موجود را بهترین شرایط بداند، انتظار برای آینده مطلوب برایش قابل تصور نیست. اما اگر ظلمها و تباهی ها[۱۰] و تناقضی که در نظام اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در دوران غیبت حاکم است[۱۱]، فرد را از حال فعلی ناامید کند انتظار به وضع مطلوب برای چنین شخصی قابل تصور است[۱۲]. حتی میتوان گفت اگر عدلی هم در جامعه باشد یا تمام مردم جهان مقید به نماز روزه باشد، باز هم میتوان گفت اعتراض به وضع موجود برای شخص منتظِر قابل تصور است چراکه خود زندگی دینی بشر بیحضور امام وضع نامطلوبی است[۱۳]، یعنی نمازش نماز نیست، روزه اش روزه نیست، این ادعای است که با حدیث تطابق کامل دارد، شاهدش روایتی از امیرالمؤمنین است[۱۴] که امام معصوم را عین نماز و روزه میداند[۱۵].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ معجم مقاييس اللغه، ج2، ص430؛ العين، ج1، ص354؛ الصحاح، ج5، ص2126، «ركن»؛ دهخدا، علی اکبر؛ لغتنامه دهخدا، چ۲، ج۲، ص۱۸۸۸.
- ↑ محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۲۶۳.
- ↑ محمدی، عبدالعلی، جهانیشدن و انتظار و موعود، ص ۱۱۳.
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴.
- ↑ ر.ک. جعفری، محمد تقی، امید و انتظار، ص ۳۷-۴۰.
- ↑ ر.ک. جعفری، محمد تقی، امید و انتظار، ص ۳۷-۴۰.
- ↑ ر.ک. جعفری، محمد تقی، امید و انتظار، ص ۳۷-۴۰.
- ↑ ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛
- ↑ ر.ک. نیلیپور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۲-۳۰.
- ↑ ر.ک. صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص ۸۷-۸۸.
- ↑ ر.ک. نیلیپور، مهدی، انتظار و وظایف منتظران، ص ۲۲-۳۰.
- ↑ ر.ک. کوثری، ابراهیم، انتظار و وظایف منتظران، ص ۶.
- ↑ عن علی(ع): «"أَنَا صَلَوةُ الْمُؤْمِنِینَ وَ صِیَامُهُم"»؛ حافظ رجب الرمی الحلی، مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار أمیرالمؤمنین، ص ۳۱۸.
- ↑ ر.ک. صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص ۸۷-۸۸.