غیبالغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۰
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] ''' +| پاسخدهنده = | پاسخ = ''')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] :::::: +| پاسخدهنده = | پاسخ = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] ''' +| پاسخدهنده = | پاسخ = ''')) |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. پژوهشگران حوزه علمیه حضرت رقیه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. پژوهشگران حوزه علمیه حضرت رقیه؛ | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
'''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«[[غیب]] و امور غیبی دو قسماند: [[غیب]] مطلق و [[غیب]] نسبی. | ::::::«[[غیب]] و امور غیبی دو قسماند: [[غیب]] مطلق و [[غیب]] نسبی. | ||
::::::[[غیب]] مطلق آن است که در هیچ شرایطی قابل ادراک نیست؛ همانند ذات الهی که غیب الغیوب است و در این مرتبه از ذات تنها ذات، علم به ذات دارد. در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات واجب تعالی نیست که بتواند آگاهی بر مرتبه غیب الغیوب پیدا کند. | ::::::[[غیب]] مطلق آن است که در هیچ شرایطی قابل ادراک نیست؛ همانند ذات الهی که غیب الغیوب است و در این مرتبه از ذات تنها ذات، علم به ذات دارد. در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات واجب تعالی نیست که بتواند آگاهی بر مرتبه غیب الغیوب پیدا کند. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. پژوهشگران وبگاه باشگاه اندیشه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. پژوهشگران وبگاه باشگاه اندیشه؛ | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
'''پژوهشگران [http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«با نگاه به آرای ابن عربی به این نتیجه میرسیم که در بینش وی، هستی مطلق که به واسطه کشف فهمیده میشود در سطوح بی شماری رخ مینماید که این درجات یا مراحل به طور کلی به پنج مرحله اصلی تقسیم میشوند و به نام حضرات خمس معرفی میشوند. هر کدام از این حضرات جنبه وجودی خاصی است از تجلی مطلق. اولین این حضرات که حقیقت در اولین و ازلیترین اطلاق خود یا خود حق مطلق است حضرت حق است قبل از تجلی، یعنی حق در حالتی که هیچ گونه جلوهای از او وجود ندارد. لذا این مرتبه ادراک شدنی نیست. به این مرتبه، حضرت احدیت و غیب الغیوب یا غیب مطلق میگویند که هیچ تعینی در آن راه ندارد و صرفاً مصدر تجلی است که هنوز آغاز نشده است. پیروان مکتب ابن عربی این مقام و حضرت را هویت مطلقه و ابطن کل باطن نیز نامیدهاند»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]</ref>. | ::::::«با نگاه به آرای ابن عربی به این نتیجه میرسیم که در بینش وی، هستی مطلق که به واسطه کشف فهمیده میشود در سطوح بی شماری رخ مینماید که این درجات یا مراحل به طور کلی به پنج مرحله اصلی تقسیم میشوند و به نام حضرات خمس معرفی میشوند. هر کدام از این حضرات جنبه وجودی خاصی است از تجلی مطلق. اولین این حضرات که حقیقت در اولین و ازلیترین اطلاق خود یا خود حق مطلق است حضرت حق است قبل از تجلی، یعنی حق در حالتی که هیچ گونه جلوهای از او وجود ندارد. لذا این مرتبه ادراک شدنی نیست. به این مرتبه، حضرت احدیت و غیب الغیوب یا غیب مطلق میگویند که هیچ تعینی در آن راه ندارد و صرفاً مصدر تجلی است که هنوز آغاز نشده است. پیروان مکتب ابن عربی این مقام و حضرت را هویت مطلقه و ابطن کل باطن نیز نامیدهاند»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۵. پژوهشگران باشگاه اندیشه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. پژوهشگران باشگاه اندیشه؛ | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
'''پژوهشگران [http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«با نگاه به آرای ابن عربی به این نتیجه میرسیم که در بینش وی، هستی مطلق که به واسطه کشف فهمیده میشود در سطوح بیشماری رخ مینماید که این درجات یا مراحل به طور کلی به پنج مرحله اصلی تقسیم میشوند و به نام حضرات خمس معرفی میشوند. هر کدام از این حضرات جنبه وجودی خاصی است از تجلی مطلق. اولین این حضرات که حقیقت در اولین و ازلیترین اطلاق خود یا خود حق مطلق است حضرت حق است قبل از تجلی، یعنی حق در حالتی که هیچگونه جلوهإی از او وجود ندارد. لذا این مرتبه ادراک شدنی نیست. به این مرتبه، حضرت احدیت و غیب الغیوب یا غیب مطلق میگویند که هیچ تعینی در آن راه ندارد و صرفاً مصدر تجلی است که هنوز آغاز نشده است. پیروان مکتب ابن عربی این مقام و حضرت را هویت مطلقه و ابطن کل باطن نیز نامیدهأند. چهار حضرت دیگر صور ذاتی هستند که حق در آنها از اطلاق خود نزول و در مراتبی تجلی میکند که برای ما حقیقیتر و مفهومترند. ابن عربی از این روند با عنوان تجلی یاد میکند. وی در این رابطه میگوید: خدا دارای دو تجلی است: تجلی [[غیب]] و تجلی شهادت. تجلی [[غیب]] هویتی است که خدا به واسطه آن از نفس خویش استحقاق "هو" را مینماید. پس هو دائماً از آن اوست. بر این اساس میتوان گفت در معنای اصطلاحی ابن عربی به طور کلی حق دارای دو بعد است که با هم در تغایرند: جنبه مخفی و جنبه متجلی. به مفهوم اول، حق هرگز قابل دسترسی نخواهد بود و تنها هنگامی که به صورت رب و خدا تجلی کند قابل شناخت خواهد بود. ابن عربی از جنبه اول تعبیر میکند به ذات غیب الغیوب یا حقیقت لابشرط که به این مفهوم انکرالنکرات یا نامتعینترین نامتعینهاست. آنجا هنوز تجلی رخ نداده است، لذا چیزی برای تمییز وجود ندارد. به عبارت دقیقتر ما حتی قادر نیستیم راجع به این مرحله به طور سلب سخن بگوییم مگر آنکه از چشم انداز مراحل بعدی هستی به آن نظر کنیم. این همان جنبه وحدت حق است که هیچگونه کثرتی در آن محقق نیست. حق در این مرحله "احد" است و این مرتبه را احدیت نام نهادهأند. در این مرحله تجلی صورت نمیگیرد و تجلی حق تنها از مرحله بعدی آغاز میشود یعنی مرتبه واحدیت. از نگاه ابن عربی این مرحله احدیت نام دارد و تجلی درآن نا ممکن است.»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]</ref>. | ::::::«با نگاه به آرای ابن عربی به این نتیجه میرسیم که در بینش وی، هستی مطلق که به واسطه کشف فهمیده میشود در سطوح بیشماری رخ مینماید که این درجات یا مراحل به طور کلی به پنج مرحله اصلی تقسیم میشوند و به نام حضرات خمس معرفی میشوند. هر کدام از این حضرات جنبه وجودی خاصی است از تجلی مطلق. اولین این حضرات که حقیقت در اولین و ازلیترین اطلاق خود یا خود حق مطلق است حضرت حق است قبل از تجلی، یعنی حق در حالتی که هیچگونه جلوهإی از او وجود ندارد. لذا این مرتبه ادراک شدنی نیست. به این مرتبه، حضرت احدیت و غیب الغیوب یا غیب مطلق میگویند که هیچ تعینی در آن راه ندارد و صرفاً مصدر تجلی است که هنوز آغاز نشده است. پیروان مکتب ابن عربی این مقام و حضرت را هویت مطلقه و ابطن کل باطن نیز نامیدهأند. چهار حضرت دیگر صور ذاتی هستند که حق در آنها از اطلاق خود نزول و در مراتبی تجلی میکند که برای ما حقیقیتر و مفهومترند. ابن عربی از این روند با عنوان تجلی یاد میکند. وی در این رابطه میگوید: خدا دارای دو تجلی است: تجلی [[غیب]] و تجلی شهادت. تجلی [[غیب]] هویتی است که خدا به واسطه آن از نفس خویش استحقاق "هو" را مینماید. پس هو دائماً از آن اوست. بر این اساس میتوان گفت در معنای اصطلاحی ابن عربی به طور کلی حق دارای دو بعد است که با هم در تغایرند: جنبه مخفی و جنبه متجلی. به مفهوم اول، حق هرگز قابل دسترسی نخواهد بود و تنها هنگامی که به صورت رب و خدا تجلی کند قابل شناخت خواهد بود. ابن عربی از جنبه اول تعبیر میکند به ذات غیب الغیوب یا حقیقت لابشرط که به این مفهوم انکرالنکرات یا نامتعینترین نامتعینهاست. آنجا هنوز تجلی رخ نداده است، لذا چیزی برای تمییز وجود ندارد. به عبارت دقیقتر ما حتی قادر نیستیم راجع به این مرحله به طور سلب سخن بگوییم مگر آنکه از چشم انداز مراحل بعدی هستی به آن نظر کنیم. این همان جنبه وحدت حق است که هیچگونه کثرتی در آن محقق نیست. حق در این مرحله "احد" است و این مرتبه را احدیت نام نهادهأند. در این مرحله تجلی صورت نمیگیرد و تجلی حق تنها از مرحله بعدی آغاز میشود یعنی مرتبه واحدیت. از نگاه ابن عربی این مرحله احدیت نام دارد و تجلی درآن نا ممکن است.»<ref>[http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/44660 باشگاه اندیشه]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |