برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۴: |
خط ۴: |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==مقدمه== |
| [[اخباریان]]، در [[فقه]] متأخر امامی، گروهی هستند که به [[پیروی]] از [[اخبار]] و [[احادیث]] [[اعتقاد]] دارند و روشهای [[اجتهادی]] و [[اصول فقه]] را نمیپسندند. در مقابل آنان [[فقیهان]] [[هوادار]] [[اجتهاد]] قرار میگیرند که با عنوان «اصولی» شناخته میشوند. بدون لحاظ عنوانهای «اخباری» و «اصولی» [[تقابل]] این دو گونه نگرش به فقه امامی، در سدههای نخستین [[اسلامی]] ریشه دارد. در مطالعه جناح بندیهای [[مکاتب فقهی امامیه]] در ۳ سده آغازین میتوان جناحهایی را باز [[شناخت]] که در برابر [[پیروان]] متون [[روایت]] به گونههایی از اجتهاد و [[استنباط]] دست مییازیدهاند. | | * پیش از [[امام مهدی|امام دوازدهم]] {{ع}} (۲۶۰ ه. ق) وظایف شرعی [[شیعه]] از سوی حضرات [[ائمه]] {{عم}}، به صورت شفاهی یا کتبی، مستقیما یا توسط یاران و شاگردان ابلاغ میگردید و مشکلی در این زمینه وجود نداشت. گذشت زمان و پدید آمدن مسائل جدیده که در عهد [[ائمه]] {{عم}}، محل ابتلاء نبوده، و از سویی جعل احادیث کاذبه توسط غرضورزان، گروهی از فقهای [[شیعه]] را بر این داشت که از کتاب و [[سنت]]، به ضمیمه عقل و اجماع، قواعد کلیهای تنظیم کنند و این مشکل را حل و این کمبود را تأمین کنند. از اینرو، اینها را مجتهد یا اهل اجتهاد خواندند و چون امتیاز آن به اصول -یعنی قواعد کلیه فقهیه- بود به اصولی نیز موسوم گشتند. مؤسس مکتب اخباریه، میرزا [[محمد امین بن محمد شریف استرآبادی]] بود. |
| | | *کمال فضل و فتوای استرآبادی سبب شد که تألیفات او در بین فقهای [[شیعه]] مرغوب افتد و مشرب اخباریه مورد توجه آنان قرار گیرد. در قرن یازدهم و دوازدهم هجری، این طریقت در بلاد [[شیعه]]، مخصوصا عراق عرب و سواحل خلیجفارس و ایران توسعه یافت و فاصله بین [[تشیع]] و [[تسنن]] عمیقتر گشت. علمای اخباری مشرب، مجموعههای بزرگی از اخبار [[اهل بیت]] {{عم}} را ثبت و تدوین نمودند که اهم آنها کتاب "الوافی" تصنیف ملا [[محسن فیض کاشانی]] و کتاب "وسائل الشیعه الی احکام الشریعه" از شیخ [[حر عاملی]] بود که مؤلف این دو کتاب، اخباری بودند و کتاب مبسوط "بحارالانوار" تألیف [[علامه مجلسی]] که مشرب معتدل اخباری داشت. مکتب اخباری، بعد از میرزا محمّد تقریبا منقرض شد و [[کربلا]] و [[کاظمین]] که مرکز آن جماعت بود، به دست علمای اصولی افتاد. در عهد قاجاریه با پیشرفت و رواج علوم مثبته عقلی، دوران قبول بیچونوچرای منقولات سپری شده بود و مراجع [[شیعه]] در عراق و ایران، ناگزیر بودند برای حفظ محور جامعه خود، احادیث را با دلائل عقلی تطبیق یا تأویل و توجیه کنند وگرنه طرح نمایند تا بتوانند اعتقاد مردم را از انحراف مصون دارند و با استفاده از اجتهاد و حکم عقل، و صدور احکام ثانویه، تشیع را پویا و قابل انطباق با هرعصر و زمان سازند. شاید مهمترین علت خصومت مجتهدان با اخباریان -که منجر به انقراض ایشان شد- آن بود که وساطت مجتهد را بین امام غائب {{ع}} و [[شیعیان]]، و وجوب تقلید عوام را از مجتهد و نیابت مرجع تقلید را از امام غائب {{ع}} انکار میکردند. این یک واقعیت است که [[شیعیان]] همواره احساس میکنند به وجود رهبری روحانی نیاز دارند که با حضور عینی خود، خلاء [[غیبت امام]] {{ع}} را جبران کند و با استناد به عقل و استفاده از مدارک شرع، بتواند سیستم قانونی و شرعی [[شیعه]] را قابل انعطاف و بانیازهای روز متناسب سازد. مکتب اخباری، این نیاز اجتماعی را برنمیآورد، از اینرو محکوم به انقراض گشت<ref>معارف و معاریف، ج ۱، ص ۶۱۷</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۸.</ref>. |
| سده ۴ قمری را میتوان اوج [[قدرت]] [[مکتب]] حدیثگرای [[قم]] محسوب داشت، به گونهای که فقیهان [[اهل]] استنباط چون [[ابن ابی عقیل عمانی]] و [[ابن جنید اسکافی]] در [[اقلیت]] قرار میگرفتند. از برجستگان فقیهان حدیثگرا در این دوره، میتوان کسانی همچون [[محمد بن یعقوب کلینی]]، [[علی ابن بابویه قمی]]، [[ابن قولویه]] و [[محمد ابن بابویه قمی]] را بر شمرد که در تألیف کهنترین مجموعههای فقهی [[حدیثی]] نقش عمدهای ایفا کردهاند. از سوی دیگر با [[ظهور]] [[شیخ مفید]] و در پی او [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی رخ داد که تا سدهها، [[گرایش]] [[فقها]] به استنباط را بر حدیثگرایی [[برتری]] داد. به هر روی تقابل این دو گرایش در جای جای آثار [[عالمان]] یاد شده، به چشم میخورد. در اوائل المقالات شیخ مفید از فقیهان اهل استنباط با تعبیر مطلق «فقها» و از [[حدیث]] گرایان با تعبیرهای «اهل النقل»، «اصحاب الإثار» و تعبیرهای مشابه بارها یاد شده است. در رسالهای از سید مرتضی، تعبیر فقیهان «اصحاب حدیث» در مقابل فقیهانی به کار رفته است که روش اصولی داشته، و مورد [[حمایت]] مؤلف بودهاند.
| |
| | |
| کاربرد اصطلاح اخباری برای پیروان متون [[روایات]] و اخبار، نخستین بار در نیمه نخست سده ۶ قمری در [[ملل و نحل]] [[شهرستانی]] به چشم میآید و به دنبال آن در کتاب [[نقض (کتاب)|نقض]] [[عبدالجلیل قزوینی رازی]]، عالم امامی سده ۶ قمری دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند. [[مکتب]] [[فقیهان]] [[اهل حدیث]] که در اواخر سده ۴ و نیمه نخست سده ۵ قمری با [[کوشش]] فقیهان اصولگرا [[ضعیف]] شد، وجود محدود خود را در مجامع [[فقهی]] [[امامیه]] [[حفظ]] کرد، تا آنکه در اوایل سده ۱۱ قمری (۱۷م) بار دیگر به وسیله [[محمد امین استرابادی]] در قالبی نو مطرح شد که لبه تیز حملات خود را متوجه [[پیروان]] [[گرایش]] [[غالب]] در [[فقه]] امامی، یعنی جناح اصولگرایان کرد. باید به این نکته هم اشاره کرد که برخی معتقدند [[ابن ابی جمهور احسایی]] از جمله کسانی بود که راه را بر اخباریان هموار گردانید. او در رسالهای با عنوان العمل باخبار اصحابنا، به اقامه ادلهای در این زمینه پرداخته بوده است.
| |
| | |
| با [[عنایت]] به پیشینه [[تاریخی]] [[اخباریگری]]، در واقع رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنا و اصطلاح مشخص امروزی آن از سده ۱۱ قمری و با [[ظهور]] پیشوای حرکت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرابادی که برخی او را با صفت «اخباری صلب» [[وصف]] کردهاند، آغاز شده است. درباره وی به عنوان مؤسس مکتب اخباری در میان [[شیعیان]] متأخر گفتهاند: او نخستین کسی بوده است که باب [[طعن]] بر [[مجتهدان]] را گشود و امامیه را به دو بخش اخباریان و مجتهدان منقسم گردانید.
| |
| استرابادی نخست در سلک مجتهدان بود و از صاحب مدارک و صاحب معالم اجازه أخذ کرد و مدتی خود از طریقه ایشان [[تبعیت]] میکرد، اما دیری نگذشت که از روش استادانش روی برتافت و بر [[ضد]] گروه مجتهدان برخاست. برخی چنان میپندارند که تمامی گامهایی که او برداشت، نتیجه تأثیر [[افکار]] استادش میرزا محمد استرابادی بر وی بوده است.
| |
| محمد امین [[تعالیم]] خود را در کتابی با عنوان [[الفوائد المدنیة (کتاب)|الفوائد المدنیة]] تدوین کرده که در میان آثار او، اثری شاخص است و از مهمترین منابع در باب نظرات او و به طور کلی اخباریان محسوب میشود.
| |
| | |
| علاوه بر [[محمد امین استرابادی]]، از [[پیروان]] تندرو و [[متعصب]] [[مکتب]] اخباری در سده ۱۱ قمری باید از [[عبدالله بن صالح بن جمعة سماهیجی بحرانی]] صاحب [[منیة الممارسین (کتاب)|منیة الممارسین]]، نام برد که به کثرت [[طعن]] بر [[مجتهدان]] شهره بود. شیخ [[یوسف بحرانی]] او را از اخباریان شمرده، و افزوده است که وی به [[اهل]] [[اجتهاد]] بسیار [[ناسزا]] میگفت، در حالی که پدرش ملا صالح، اهل اجتهاد بود.
| |
| | |
| از دیگر [[رهبران]] [[تندروی]] اخباریان، [[ابو احمد جمالالدین محمد بن عبدالنبی]]، [[محدث نیشابوری استرابادی]]، معروف به [[میرزا محمد اخباری]] بود که از مجتهدان نامدار اصولی، مانند [[میرزا ابوالقاسم قمی]]، شیخ [[جعفر نجفی کاشف الغطاء]]، [[میر سید علی طباطبایی]]، [[سید محمد باقر حجتالاسلام اصفهانی]] و [[محمد ابراهیم کلباسی]] به [[زشتی]] یاد میکرد و با آنان [[دشمنی]] آشکار داشت.
| |
| | |
| میرزا محمد هرگز از ابراز [[مخالفت]] آشکار با علمای اصول، چه در گفتار و چه در نوشتار، خودداری نمیکرد و همین امر سبب شد تا [[حکم]] [[قتل]] او توسط [[علما]] و مجتهدان بنام آن [[زمان]] از جمله [[سید محمد مجاهد]]، پسر میر سید علی طباطبایی و شیخ موسی، پسر شیخ [[جعفر کاشفالغطاء]] و [[سید عبدالله شبر]] و نیز شیخ [[اسدالله کاظمینی]] [[امضا]] شود.
| |
| | |
| در میان کسانی که شیوه محمد امین استرابادی را پسندیدند و به [[اخباریگری]] [[گرایش]] پیدا کردند، [[فقیهان]] بزرگی را میتوان یافت که در عین [[اعتقاد]] داشتن به مکتب اخباری، دارای [[اعتدال]] و [[میانه روی]] بودند و از شدت لحن و [[ستیزهجویی]] اخباریان تندرو، [[پرهیز]] میکردند که از آن جمله [[شیخ یوسف بحرانی]] [[شایسته]] ذکر است. او که به سبب تألیف کتاب [[الحدائق الناضره (کتاب)|الحدائق الناضره]] به «صاحب حدائق» [[شهرت]] دارد، به اتفاق منابع، گرچه در ظاهر اخباری بود، اما [[تعصب]] و تندروی نداشت و شیوه [[فقهی]] او روشی میانه بین اخباریان و اصولیان بود. بحرانی خود مدعی بود که در شیوه فقهی بر مسلک [[محمد تقی مجلسی]] است که [[حد وسط]] میان اخباریگری و اصولیگری است. در این میان [[وحید بهبهانی]] از [[مخالفت]] با شیخ [[یوسف بحرانی]] [[پرهیز]] نداشت و [[مردم]] را از [[خواندن نماز]] [[جماعت]] با او [[نهی]] میکرد؛ در حالی که صاحب حدائق، [[حکم]] کرد که [[نماز خواندن]] به [[امامت]] وحید بهبهانی صحیح است. چون شیخ یوسف را خبر دادند که وحید درباره وی چنین میگوید، اظهار داشت که «[[تکلیف شرعی]] وی همان است که او میگوید و تکلیف شرعی من نیز این است که بیان داشتم و هر یک از ما بر آنچه [[خداوند]] بر آن مکلفمان ساخته است، عمل میکنیم».
| |
| | |
| از علمای اصولی [[نجف اشرف]] و سایر شهرهای [[عراق]] در [[زمان]] شیخ یوسف بحرانی، به سبب [[نفوذ]] اخباریان، کمتر نامی برده میشد. از دیگر سو اخباریان هم به قدری [[تندروی]] کرده بودند که پیشوای آنان، شیخ یوسف بحرانی هرجا که مناسب میدید، آنان را از ادامه این روش [[ناپسند]] که موجب بروز شکاف میان [[شیعیان]] و [[نزاع]] میان علمای اصولی و اخباری میشد، بر [[حذر]] میداشت.
| |
| از دیگر اخباریان میانهرو، [[سید نعمتالله جزایری شوشتری]] است که گفته شده، با اینکه اخباری بوده، در [[تأیید]] و [[نصرت]] [[مجتهدان]] و هواداران ایشان و [[ارج]] نهادن به اقوال آنان، اهتمام تمام داشته است. | |
| | |
| گفتنی است که برخی، ملا [[محسن فیض کاشانی]] را نیز در عداد اخباریان نام بردهاند. فیض کاشانی خود گوید: مقلد [[قرآن]] و حدیثم و نسبت به غیر از قرآن و [[حدیث]] بیگانهام. شاید بتوان این سخنان [[فیض]] را نمایانگر [[تمایل]] او به [[اخباریگری]] دانست. او همچنین [[معتقد]] بوده است که [[عقول]] مردم عادی ناقص و غیر قابل [[اعتماد]] و فاقد [[حجیت]] است.
| |
| [[محمد تقی مجلسی]] نیز از [[پیروان]] میانهرو و [[متعادل]] [[مکتب]] اخباری بوده، و چنانکه گفته شده، آموزشهای [[محمد امین استرابادی]] را به [[صراحت]] تأیید میکرده است.
| |
| از دیگر اخباریان میانهرو، اینان را میتوان ذکر کرد: ملا [[خلیل بن غازی قزوینی]] که از معاصران [[شیخ حر عاملی]]، [[محمد باقر مجلسی]] و ملا محسن فیض کاشانی و از [[شاگردان]] [[شیخ بهایی]] و [[میرداماد]] بود و با [[اجتهاد]] کاملاً [[مخالفت]] میورزید و آن را [[انکار]] میکرد؛ [[محمد طاهر قمی]]؛ [[شیخ حر عاملی]] که در خاتمه کتاب معروفش [[وسائل الشیعه (کتاب)|وسائل الشیعه]] به اخباری بودن خود اشاره کرده، و ادلهای در این زمینه اقامه کرده است.
| |
| | |
| [[مبارزه]] اصولیان و اخباریان که از سده ۱۱ قمری آغاز شد و با تندرویهای اخباریان ادامه یافت، در نهایت از سوی [[مجتهدان]] و در رأس ایشان آقا وحید بهبهانی به مبارزهای جدی و منسجم بر ضداخباریگری تبدیل شد. در [[زمان]] وحید بهبهانی، شهرهای [[عراق]] به ویژه [[کربلا]] و [[نجف]]، پایگاه اخباریان بود و [[ریاست]] ایشان را در آن زمان شیخ یوسف بحرانی بر عهده داشت. در همان حال طرفداران اصول و اجتهاد به شدت در [[انزوا]] قرار گرفته بودند، تا اینکه وحید به کربلا [[مهاجرت]] کرد و به مبارزهای جدی و شدید بر [[ضد]] [[اخباریگری]] پرداخت. او در کنار بحثها و استدلالهای [[علمی]] خود در رد اخباریگری و [[اثبات]] طریقه اجتهاد و [[ضرورت]] بهکارگیری اصول در [[استنباط احکام]] [[شرعی]]، از برخوردهای عملی نیز در راه مبارزه با اخباریگری رویگردان نبود، و چنانکه گفته شد، [[نماز]] گزاردن به [[امامت]] شیخ یوسف بحرانی پیشوای اخباریان را [[تحریم]] کرد.
| |
| | |
| در پی اقدامات وحید بهبهانی و دیگر [[فقیهان]] اصولی برجسته آن زمان، اصولیان از انزوا به درآمدند و در برابر اخباریان به [[قدرت]] رسیدند. از جمله کتب وحید که در رد اخباریان و [[دفاع]] از مجتهدان به رشته تحریر در آمده، رسالة الاجتهاد و الاخبار است. وحید بهبهانی را به سبب مبارزه نظری و عملی شدید و طولانیش با اخباریان، مروج [[مذهب]] و رکن [[طایفه]] [[شیعه]] و پایه [[استوار]] [[شریعت]] در سده ۱۳ قمری و نیز [[مجدد]] مذهب و مروج طریقة اجتهاد، دانستهاند.
| |
| | |
| پس از وحید بهبهانی، شیخ [[مرتضی انصاری]] را باید بنیانگذار [[علم اصول فقه]] دانست. از او نقل شده که گفته است اگر [[امین]] استرابادی زنده بود، این اصول را میپذیرفت.
| |
| از دیگر مبارزان بر ضد اخباریان، شیخ [[جعفر نجفی کاشف الغطاء]] است که از [[مخالفان]] [[میرزا محمد اخباری]] بود و در همین راستا رسالهای با عنوان کشف الغطاء عن معائب میرزا محمد عدو العلماء تألیف کرد. او این رساله را برای فتحعلی شاه قاجار فرستاد، تا از [[حمایت]] میرزا محمد دست بردارد.
| |
| | |
| رواج [[اخباریگری]] در سدههای ۱۱ تا ۱۳ قمری بیشتر در شهرهای مذهبی [[ایران]] و [[عراق]] و نیز در [[بحرین]] و [[هندوستان]] بوده است. از جمله شهرهایی که در ایران پایگاه مهمی برای [[پیروان]] این [[مکتب]] به شمار میرفت، [[قزوین]] بود؛ زیرا در عصر رواج اخباریگری بیشتر بخش غربی این [[شهر]]، جایگاه اخباریان بود که از [[شاگردان]] و مریدان [[ملاخلیل قزوینی]]، به شمار میآمدند، اما پس از [[مبارزات]] اصولیان با اخباریان و [[ضعف]] روزافزون اخباریگری، دامنه [[نفوذ]] این مکتب نیز بسیار محدود شد. امروزه تنها جایی که آثار اخباریگری به شکل آشکار در آنجا دیده میشود، برخی از مناطق [[خوزستان]] (به ویژه خرمشهر و [[آبادان]]) است.
| |
| | |
| [[سید نعمت الله جزایری]] در [[منبع الحیاة (کتاب)|منبع الحیاة]] و ملا [[رضی قزوینی]] در [[لسان الخواص (کتاب)|لسان الخواص]] اختلافهای عمده میان اخباریان و اصولیان را ذکر کردهاند. همچنین [[عبدالله بن صالح سماهیجی بحرانی]] در [[منیة الممارسین (کتاب)|منیة الممارسین]] ۴۰ فرق میان اخباریان و اصولیان را بر شمرده است. شیخ [[جعفر کاشف الغطاء]] نیز در [[الحق المبین (کتاب)|الحق المبین]] فرقهای میان اخباریان و اصولیان را بررسی کرده، و نیز میرزا محمد اخباری در کتاب [[الطهر الفاصل (کتاب)|الطهر الفاصل]] به ۵۹ تفاوت اشاره کرده است [[سید محمد دزفولی]] در [[فاروق الحق (کتاب)|فاروق الحق]] [[اختلافات]] را به ۸۶ رسانیده و [[حر عاملی]] نیز در فائده ۹۲ از الفوائد الطوسیه، به ذکر اختلافات این دو گروه پرداخته است.
| |
| | |
| اینک به برخی از عمدهترین این [[اختلافها]] اشاره میشود: اخباریان [[اجتهاد]] را [[حرام]] میدانند، اما اصولیان آن را [[واجب کفایی]] و حتی برخی از آنان [[واجب عینی]] میدانند، چنانکه ملا [[محمد امین استرآبادی]] در کتاب الفوائد المدنیه، منکر اجتهاد شده، و گفته است که روش علمای پیشین [[اجتهادی]] نبوده است؛ اخباریان [[ادله]] را به [[کتاب و سنت]] منحصر میدانند و بر خلاف اصولیان، [[اجماع]] و [[عقل]] را [[حجت]] نمیشمارند؛ اخباریان تحصیل [[احکام]] از طریق «[[ظن]]» را منع کرده، بر خلاف [[مجتهدان]] جز «[[علم]]» را حجت نمیدانند؛ [[احادیث]] نزد اخباریان بر دو نوع صحیح و [[ضعیف]] است، اما در آثار مجتهدان [[اخبار]] بر ۴ نوع صحیح، [[موثق]]، حسن و ضعیف تقسیم میشود؛ اصولیان [[مردم]] را به دو گروه [[مجتهد]] و مقلد تقسیم میکنند، اما اخباریان همه مردم را مقلد [[معصوم]] میشمارند و [[تقلید]] از غیر معصوم را مجاز نمیدانند؛ [[اصولیان]] [[ظاهر قرآن]] را حجت میدانند و آن را بر ظاهر خبر ترجیح میدهند، اما اخباریان [[تمسک]] به ظاهر کتاب را تنها در صورت وجود [[تفسیری]] از معصوم مجاز میشمارند؛ اخباریان تمامی اخبار [[کتب اربعه]] را صحیح و [[قطعی الصدور]] میدانند، اما اصولیان همه این احادیث را صحیح نمیدانند؛ [[اخباریان]] [[حسن و قبح عقلی]] را میپذیرند، اما برخلاف اصولیان، احکام مستقل [[عقلی]] را [[حجت شرعی]] نمیشمارند؛ اصولیان هم در [[شبهه]] [[حکمیه]] تحریمیه و هم در شبهه حکمیه وجوبیه اصالتالبرائه را جاری میدانند، اما اخباریان تنها در مورد دوم با آنان موافقند؛ اخباریان بر خلاف اصولیان در هنگام [[تعارض]] اخبار، ترجیح را با تمسک به [[برائت]] اصلیه جایز نمیشمارند، چنانکه استرابادی در فوائد المدنیه میگوید: من معتقدم که تمسک به برائت اصلیه به طور کلی، تا پیش از [[اکمال دین]] صحیح بود، اما پس از آنکه [[دین]] به سر حد کمال رسید، برای برائت مزبور محلی باقی نماند؛ زیرا [[اخبار متواتر]] از [[ائمه]] در هر واقعهای که مردم نیازمند بدان هستند، رسیده و تا [[روز قیامت]] [[حقایق]] موضوعات ثابت گردیده و نیز برای هرگونه اختلافی که دو نفر با هم دارند، حتمی تعیین شده است؛ اخباریان گونههایی از [[قیاس]] چون قیاس [[اولویت]]، قیاس منصوصالعله و نیز تنقیح مناط را که اصولیان آنها را معتبر میشمارند، در شمار قیاسهای [[نهی]] شده در احادیث شمردهاند و آن را [[باطل]] میانگارند.
| |
| | |
| درباره [[ارتباط]] مسلک شیخیان با اخباریان نظرات گوناگونی وجود دارد. گرچه بزرگان [[شیخیه]] خود منکر هرگونه ارتباط با اخباریان هستند، اما [[مخالفان]] ایشان قائل به نوعی ارتباط ریشهای میان شیخیه و اخباریهاند و معتقدند که پیدایی مسلک شیخیه، متأثر از [[اندیشه]] [[اخباریگری]] بوده است. همچنین برخی معتقدند که شیخیان نه به طور کامل پیرو اصولیان بودهاند و نه کاملاً پیرو اخباریان، بلکه مسلک آنان راهی میان اصولی و اخباری بوده است.
| |
| | |
| این نکته قابل ذکر است که در حوالی نیمه دوم سده ۲۰ میلادی، تحقیقات درباره اخباریان بسیار فزونی یافت. اخباریان و در کنار آن اصولیه مورد توجه [[پژوهشگران]] اروپایی قرار گرفتند. در ۱۹۵۸ میلادی اسکارچا در مقالهای با عنوان «درباره مباحثات میان اخباریان و اصولیان [[امامیه]] [[ایران]]» به تفصیل آراء و نظرات آنان را [[نقد]] و بررسی کرد و به بیان برخی [[اختلافات]] میان ایشان پرداخت. پس از وی مادلونگ در ۱۹۸۰ میلادی طی مقالهای در ذیل «[[دائرة المعارف]] [[اسلام]]» ضمن تحقیق، به شناساندن این [[فرقه]] پرداخت.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۱۰.</ref> | |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |