جرم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = جرم | |||
| عنوان مدخل = [[جرم]] | |||
| مداخل مرتبط = [[جرم در قرآن]] - [[جرم در حدیث]] - [[جرم در کلام اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = جرم (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*جرم از دیدگاه [[شریعت]]، انجام یا ترک فعلی است که [[شریعت]] آن را [[تحریم]] کرده و برایش [[کیفر]] مقرر نموده و گاهی از آن تعبیر به [[اثم]] کرده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>البته جرم در [[قرآن کریم]] تعریف نشده؛ بلکه مصادیقی از [[اعمال]] مجرمانه ذکر گردیده که با گسترش [[جوامع انسانی]]، به [[قوانین بشری]] راه پیدا کرده و بر اساس [[قوانین]] جزا، جرم شناخته شدهاند. جرمانگاری فرایندی است که به موجب آن، قانونگذار با در نظر گرفتن [[هنجارها]] و ارزشهای اساسی [[جامعه]] و با تکیه بر مبانی مورد قبول خود، رفتارهایی را [[ممنوع]] نموده و برای آن ضمانت اجرایی کیفری تعیین میکند. تفکیک [[قرآن]] میان جرم و [[گناه]] به معنای لغوی و انعطافپذیری در [[تطبیق]] مصادیق، مهمترین رکن [[سازگاری]] با اصول [[عقلانی]] بوده است<ref>حقوقدانان در تعریف جرم گفتهاند: جرم، امور ممنوعِ شرعی است که خداوند به وسیلة اجرای کیفر حد یا تعزیر، مردم را از ارتکاب آن باز میدارد. (فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، ص ۷۴)</ref>. لذا در این مدخل منظور آن دسته از کارهایی است که با آن در [[قرآن]] [[مبارزه]] شده و برای آن کیفری تعیین کرده است. این در حالی است که [[قرآن]] برای اموری ارزشگذاری کرده و حرکت [[نبوی]] در راستای [[حمایت]] از ارزشهای [[انسانی]] و [[مصالح]] اساسی [[جامعه]]، برای کاهش جرم با روش خاص خود بوده است. نکته دیگر در [[قرآن کریم]]، اصل بر جرمانگاری نیست؛ بلکه بر [[تربیت]] [[انسان]] با نگاهی خیرخواهانه و در فرایندی [[تربیتی]] و هدایتی و در نهایت به عنوان راه آخر مجازات تأکید میشود. با این توضیح که روش [[قرآن]] به دگرگونی در ارزشهایی از قبیل: [[کرامت انسانی]]، [[عدالت]]، [[حفظ جان]] و عرض افراد و مصالحی همچون: [[امنیت اجتماعی]]، [[اخلاقی]] و [[سلامت]] گردش [[اموال]]، بوجود آورده است. از سوی دیگر جرمانگاری [[قرآن]] هرچند در راستای تأمین [[سعادت اخروی]] به عنوان اصل و بر پایۀ [[رضایت]] خداوندی [[استوار]] بوده است، اما به [[آسایش]] [[مردم]] و ایجاد زمینه خاطر برای کسب [[معنویت]] و [[رشد]] در این [[دنیا]] را تمهید کرده است. بخشی از آیاتی که کلمه [[مجرم]] آمده، به معنای لغوی آن است و شامل [[گناهان]] بزرگ [[دینی]] است، اما نکته [[انتخاب]] آنها توجه به شکل ارائه نگرشی به تخلفات از [[فرامین الهی]] و [[انحراف]] است، لذا اعم از معنای جرم تعریف شده، میباشد. | *جرم از دیدگاه [[شریعت]]، انجام یا ترک فعلی است که [[شریعت]] آن را [[تحریم]] کرده و برایش [[کیفر]] مقرر نموده و گاهی از آن تعبیر به [[اثم]] کرده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.</ref>البته جرم در [[قرآن کریم]] تعریف نشده؛ بلکه مصادیقی از [[اعمال]] مجرمانه ذکر گردیده که با گسترش [[جوامع انسانی]]، به [[قوانین بشری]] راه پیدا کرده و بر اساس [[قوانین]] جزا، جرم شناخته شدهاند. جرمانگاری فرایندی است که به موجب آن، قانونگذار با در نظر گرفتن [[هنجارها]] و ارزشهای اساسی [[جامعه]] و با تکیه بر مبانی مورد قبول خود، رفتارهایی را [[ممنوع]] نموده و برای آن ضمانت اجرایی کیفری تعیین میکند. تفکیک [[قرآن]] میان جرم و [[گناه]] به معنای لغوی و انعطافپذیری در [[تطبیق]] مصادیق، مهمترین رکن [[سازگاری]] با اصول [[عقلانی]] بوده است<ref>حقوقدانان در تعریف جرم گفتهاند: جرم، امور ممنوعِ شرعی است که خداوند به وسیلة اجرای کیفر حد یا تعزیر، مردم را از ارتکاب آن باز میدارد. (فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، ص ۷۴)</ref>. لذا در این مدخل منظور آن دسته از کارهایی است که با آن در [[قرآن]] [[مبارزه]] شده و برای آن کیفری تعیین کرده است. این در حالی است که [[قرآن]] برای اموری ارزشگذاری کرده و حرکت [[نبوی]] در راستای [[حمایت]] از ارزشهای [[انسانی]] و [[مصالح]] اساسی [[جامعه]]، برای کاهش جرم با روش خاص خود بوده است. نکته دیگر در [[قرآن کریم]]، اصل بر جرمانگاری نیست؛ بلکه بر [[تربیت]] [[انسان]] با نگاهی خیرخواهانه و در فرایندی [[تربیتی]] و هدایتی و در نهایت به عنوان راه آخر مجازات تأکید میشود. با این توضیح که روش [[قرآن]] به دگرگونی در ارزشهایی از قبیل: [[کرامت انسانی]]، [[عدالت]]، [[حفظ جان]] و عرض افراد و مصالحی همچون: [[امنیت اجتماعی]]، [[اخلاقی]] و [[سلامت]] گردش [[اموال]]، بوجود آورده است. از سوی دیگر جرمانگاری [[قرآن]] هرچند در راستای تأمین [[سعادت اخروی]] به عنوان اصل و بر پایۀ [[رضایت]] خداوندی [[استوار]] بوده است، اما به [[آسایش]] [[مردم]] و ایجاد زمینه خاطر برای کسب [[معنویت]] و [[رشد]] در این [[دنیا]] را تمهید کرده است. بخشی از آیاتی که کلمه [[مجرم]] آمده، به معنای لغوی آن است و شامل [[گناهان]] بزرگ [[دینی]] است، اما نکته [[انتخاب]] آنها توجه به شکل ارائه نگرشی به تخلفات از [[فرامین الهی]] و [[انحراف]] است، لذا اعم از معنای جرم تعریف شده، میباشد. |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۶
مقدمه
- جرم از دیدگاه شریعت، انجام یا ترک فعلی است که شریعت آن را تحریم کرده و برایش کیفر مقرر نموده و گاهی از آن تعبیر به اثم کرده است: ﴿وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ﴾[۱]البته جرم در قرآن کریم تعریف نشده؛ بلکه مصادیقی از اعمال مجرمانه ذکر گردیده که با گسترش جوامع انسانی، به قوانین بشری راه پیدا کرده و بر اساس قوانین جزا، جرم شناخته شدهاند. جرمانگاری فرایندی است که به موجب آن، قانونگذار با در نظر گرفتن هنجارها و ارزشهای اساسی جامعه و با تکیه بر مبانی مورد قبول خود، رفتارهایی را ممنوع نموده و برای آن ضمانت اجرایی کیفری تعیین میکند. تفکیک قرآن میان جرم و گناه به معنای لغوی و انعطافپذیری در تطبیق مصادیق، مهمترین رکن سازگاری با اصول عقلانی بوده است[۲]. لذا در این مدخل منظور آن دسته از کارهایی است که با آن در قرآن مبارزه شده و برای آن کیفری تعیین کرده است. این در حالی است که قرآن برای اموری ارزشگذاری کرده و حرکت نبوی در راستای حمایت از ارزشهای انسانی و مصالح اساسی جامعه، برای کاهش جرم با روش خاص خود بوده است. نکته دیگر در قرآن کریم، اصل بر جرمانگاری نیست؛ بلکه بر تربیت انسان با نگاهی خیرخواهانه و در فرایندی تربیتی و هدایتی و در نهایت به عنوان راه آخر مجازات تأکید میشود. با این توضیح که روش قرآن به دگرگونی در ارزشهایی از قبیل: کرامت انسانی، عدالت، حفظ جان و عرض افراد و مصالحی همچون: امنیت اجتماعی، اخلاقی و سلامت گردش اموال، بوجود آورده است. از سوی دیگر جرمانگاری قرآن هرچند در راستای تأمین سعادت اخروی به عنوان اصل و بر پایۀ رضایت خداوندی استوار بوده است، اما به آسایش مردم و ایجاد زمینه خاطر برای کسب معنویت و رشد در این دنیا را تمهید کرده است. بخشی از آیاتی که کلمه مجرم آمده، به معنای لغوی آن است و شامل گناهان بزرگ دینی است، اما نکته انتخاب آنها توجه به شکل ارائه نگرشی به تخلفات از فرامین الهی و انحراف است، لذا اعم از معنای جرم تعریف شده، میباشد.
- ﴿إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى﴾[۳]. ﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴾[۴]
- ﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ﴾[۵]. ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ﴾[۶]، ﴿قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۷]
- ﴿فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ ﴾[۸]
- ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۹]
- ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ﴾[۱۰]... ﴿لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي﴾[۱۱]... ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ﴾[۱۲]. ﴿فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ﴾[۱۳]... ﴿مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا﴾[۱۴]
- ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا﴾[۱۵]
نکات
- این آیات میرساند کسی که خدا او را نیامرزد مجرم است و وارد دوزخ میشود. ﴿إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ﴾[۱۶]. از طرفی مقابلۀ این دو آیه بیانگر آن است که صرفِ ایمان به خدا برای دخول در بهشت برین کفایت نمیکند، بلکه انجام اعمال صالح ضروری است تا در کنار ایمان، فرد مؤمن را به سر منزل مقصود برساند. ﴿وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴾[۱۷]
- در این آیه مفتری و دروغ زننده به خدا به عنوان مجرم شناخته شده است. ﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ﴾[۱۸].
- قرآن کریم ظالمانی را که در پی خوشگذرانی و لذات دنیوی هستند در زمرۀ مجرمین قرار میدهد؛ زیرا خوشگذرانی بیش از حد آدمی را به سوی راحتطلبی سوق میدهد و موجب بیتفاوتی به مسئولیتهای دینی و اجتماعی میشود. ﴿وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ﴾[۱۹]
- خوردن اموال مردم و قتل عمد به عنوان اثم مرادف با جرم شناخته شدهاست البته برای هرکدام مجازاتی مناسب دارد اما برای قتل که هم مجازات دنیوی و هم کیفر اخروی دارد تعبیر به اثم شده و مجازاتی سخت تعیین شده با آنکه از جرایمی است که در قرآن کریم تنها مطرح نشده و قدمتی به عمر بشریت دارد. ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ﴾[۲۰]... ﴿لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي﴾[۲۱]... ﴿إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ﴾[۲۲][۲۳].
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و هر کس با خداوند و فرستاده او نافرمانی ورزد و از حدود او فراتر رود (خداوند) او را در آتشی در میآورد (که) جاودانه در آن است و او را عذابی خوارساز (در پیش) خواهد بود» سوره نساء، آیه ۱۴.
- ↑ حقوقدانان در تعریف جرم گفتهاند: جرم، امور ممنوعِ شرعی است که خداوند به وسیلة اجرای کیفر حد یا تعزیر، مردم را از ارتکاب آن باز میدارد. (فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، ص ۷۴)
- ↑ «چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بیگمان دوزخ او راست که در آن نه میمیرد و نه زندگی میکند» سوره طه، آیه ۷۴.
- ↑ «و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند» سوره طه، آیه ۷۵.
- ↑ «و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد کیست؟» سوره یونس، آیه ۱۷.
- ↑ «و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
- ↑ «و به جای خداوند چیزی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند و نه سودی و میگویند اینان میانجیهای ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه میکنید که خود در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که میورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
- ↑ «پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.
- ↑ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانییی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
- ↑ «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمیکنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان میهراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
- ↑ «من میخواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است» سوره مائده، آیه ۲۹.
- ↑ «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.
- ↑ «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را- جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بیگمان پیامبران ما برای آنان برهانها (ی روشن)» سوره مائده، آیه ۳۲.
- ↑ «از تو درباره شراب و قمار میپرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ اینگونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن میگوید ب» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
- ↑ «چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بیگمان دوزخ او راست که در آن نه میمیرد و نه زندگی میکند» سوره طه، آیه ۷۴.
- ↑ «و آنانکه نزد او با ایمان بیایند در حالی که کارهای شایسته کرده باشند، دارای پایههای والایند» سوره طه، آیه ۷۵.
- ↑ «و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد کیست؟» سوره یونس، آیه ۱۷.
- ↑ «پس چرا در میان مردم دورههایی که پیش از شما میزیستهاند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر میبردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.
- ↑ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمیکنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان میهراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
- ↑ «من میخواهم که تو با گناه من و گناه خود (نزد خداوند) بازگردی تا از دمسازان آتش باشی و این کیفر ستمگران است» سوره مائده، آیه ۲۹.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۱۵.