مسجد النبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[رده:مساجد مدینه]]
[[رده:مساجد مدینه]]
[[رده:بناهای تاریخی مدینه]]
[[رده:بناهای تاریخی مدینه]]
[[رده:اماکن تخییر]]

نسخهٔ ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۷

مسجدالنبی در شهر مدینه و در مکانی که محل اسکان موقت پیامبر(ص) در منزل ابوایوب انصاری بود، بنا شده است. این مسجد محل عبادت و جلسات قرآن بود. همچنین تصمیمات مهم در این مسجد گرفته می‌‌شد و محل مشورت حضرت با اصحاب بوده است. پیمان برادری و اخوت نیز در این مسجد منعقد شد. قانون شهروندی نیز در مسجد النبی تدوین و ابلاغ گردید که اسلام و مسلمین را به سمت امت واحده حرکت می‌داد.

مقدمه

مسجد پیامبر خدا در مدینه. حضرت محمد(ص) پس از هجرت به مدینه، اولین کاری که کرد، با همکاری مردم مسجدی ساخت که محل تجمع مردم و برپایی نماز باشد. ابتدا مسجدی ساده و بی‌سقف بود، سپس به مرور و در دوره‌های بعد بر وسعت و بنای آن افزوده شد و به وضع امروز رسید که یکی از ‌بزرگترین و با شکوه‌ترین مساجد در جهان اسلام است و زیارتگانه مقدس به شمار می‌رود.

مسجد النبی فضیلت بسیار دارد و نماز در آن برابر با هزار نماز در جای دیگر است و مسافر می‌تواند نماز خود را در آن تمام بخواند.

قبر مطهر پیامبر(ص) هم اکنون در این مسجد قرار دارد و قبة الخضرا (گنبد سبز) بر روی مرقد اوست و بسیار توصیه شده به رفتن به آن مسجد و نماز خواندن در آن و زیارت قبر حضرت رسول(ص) در زمان آن حضرت، خانه وی و اتاق‌های همسرانش و خانه امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه(س) کنار مسجد بوده که اکنون با توسعه مسجد در داخل آن است[۱].

بنای مسجد یکی از اقدامات پیامبر خاتم در ورود به مدینه

رسول خدا(ص) روز جمعه از قبا حرکت کردند و در وادی "رانوناء" که در محله بنی‌ سالم بن عوف بود، نماز جمعه خواندند، و این، نخستین نماز جمعه پیامبر(ص) در مدینه بود[۲].

بزرگان قبایل مدینه، هر کدام از پیامبر(ص) تقاضا کردند که آن حضرت در منزل ایشان وارد شوند؛ اما پیامبر(ص) می‌فرمود: "راه شتر را باز بگذارید. او مأمور است". سرانجام شتر پیامبر(ص) در محله بنی‌مالک بن نجار زانو به زمین زد، و از آنجا که هنگام زانو زدن شتر، ابوایوب انصاری، زاد و توشه حضرت را به خانه خود برده بود، رسول خدا(ص) در منزل وی سکونت گزید[۳] و تا هفت ماه آنجا ماند[۴].

در منابع تاریخی آمده است که پیامبر خاتم(ص) هنگام ورود به شهر یثرب (مدینه منوره) امر فرمود در زمینی که شتر ایشان در آن زانو زده بود، مسجدی ساخته شود[۵]. درباره مالک زمین گفته شده است: آن زمین که محل نگهداری شتران بود، در ملکیت سهل و سهیل، فرزندان عمرو بود که در آن زمان به علت فوت پدر، تحت سرپرستی معاذ بن عفراء[۶] و یا اسعد بن زراره[۷] قرار داشتند. پیامبر(ص)، تقاضای خرید آن زمین را برای ساختن مسجد مطرح کرد.

آورده‌اند که در پاسخ این تقاضا، سهل و سهیل خواستار هبه زمین به رسول الله(ص) شدند[۸] یا معاذ بن عفراء گفت: من سهل و سهیل را راضی خواهم کرد[۹]؛ اما پیامبر(ص) قبول نکرد و زمین را از آنها خرید[۱۰]. این در حالی است که بنا بر نقلی قابل قبول، نزد طبری، "بنی‌ نجار" مالکان زمین بودند، و در آن چند نخل و قبوری از دوران جاهلیت وجود داشت. پیامبر(ص) از آنها خواست قیمت زمین را از حضرت دریافت کنند؛ اما آنها در پاسخ گفتند: "قیمتی جز ثواب نزد خدا نمی‌خواهیم"[۱۱]. عموم مسلمانان در ساخت این مسجد فعالیت داشتند و خود حضرت، همپای دیگر مسلمانان در این کار می‌کوشید[۱۲]. پایه‌های اصلی را تا سه ذراع با سنگ و بقیه را با خشت چیدند. آن گاه چند ستون از چوب خرما برافراشتند و روی آن را با شاخ و برگ نخل‌ها پوشاندند، و چون از ایشان درباره سقف مسجد پرسیدند، فرمود: "سایه‌بانی چون، سایه‌بان موسی کافی است"[۱۳]. از این پس این مسجد، مرکز فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌های مسلمانان و مقر فرماندهی اسلام شد.

پس از اتمام بنای مسجد، در اطراف آن منازلی برای رسول خدا(ص) و اصحاب ساخته شد[۱۴]. از این منازل، درهایی به مسجد باز بود که بعدها با فرمان الهی و نزول جبرئیل همه آنها جز در منزل پیامبر(ص) و علی بن ابی طالب(ع) بسته شد[۱۵][۱۶].

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۲-۲۱۳.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۹.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.
  4. قاضی خانی، حسین، اقدامات اولیه پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۴۹.
  5. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۹۴: احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۸.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۸.
  9. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۹۶.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۳۸.
  11. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۶.
  12. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۶.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۱۶.
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۵؛ محمد بن جریر طبری، اعلام الوری یا علام الهدی، ج۱، ص۱۵۸.
  15. شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۱۵۹-۱۶۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۶۷.
  16. قاضی خانی، حسین، اقدامات اولیه پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۵۰-۱۵۱.