جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۳
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| موضوع فرعی | | موضوع فرعی = [[دلایل]] وجود [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟ | ||
| تصویر | | تصویر = 7626626268.jpg | ||
| اندازه تصویر | | اندازه تصویر = 200px | ||
| مدخل بالاتر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[آشنایی با امام مهدی]] / [[وجود امام مهدی]] / [[ضرورت وجود امام مهدی (اثبات وجود و چرایی نیاز به امام مهدی)]] | ||
| مدخل اصلی | | مدخل اصلی = [[اثبات وجود امام مهدی]] | ||
| مدخل وابسته | | مدخل وابسته = | ||
| پاسخدهنده | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان | | پاسخدهندگان = ۴ پاسخ | ||
}} | }} | ||
'''[[دلایل]] وجود [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''[[دلایل]] وجود [[امام مهدی]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| پاسخ = [[آیت الله]] '''[[سید محمد باقر صدر]]'''، در کتاب ''«[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = [[آیت الله]] '''[[سید محمد باقر صدر]]'''، در کتاب ''«[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«این اصل که مهدى [[رهبر موعود]] و منجى عالم [[بشریت]] است بهصورت عام در [[احادیث]] نبوى، و به صورت خاص در [[روایات]] [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}}، آمده است. در این [[روایات]] مسأله به گونهاى مورد تأکید قرار گرفته که جاى هیچگونه شکى باقى نمىگذارد. چهار صد [[حدیث]] فقط از طریق برادران [[اهل سنت]]<ref>در این زمینه کتاب المهدى که عموى بزرگوارم، سید صدر، قدس اللّه روحه الزکیه، تألیف فرمودهاند، ملاحظه شود( شهید صدر)؛ ر. ک: العباد، عبد المحسن، همان، مجله الجامعة الاسلامیة ش ۳، سال ۱۹۶۹؛ العسکرى، نجم الدین، المهدى الموعود المنتظر.</ref>. شمارش شده که به ضمیمه [[روایات]] [[شیعه]] به بیش از شش هزار [[روایت]] میرسد<ref>کتاب منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر از شیخ لطف اللّه صافى ملاحظه شود( شهید صدر).</ref>؛ و چنین آمارى بسیار بالاست. در مورد خیلى از مسائل بدیهى [[اسلام]] که [[مسلمانان]] به آن معتقدند، این همه [[روایت]] وارد نشده است. اما تجسم این [[اندیشه]] در وجود [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}}، هم [[دلایل]] کافى دارد که کاملا اقناع کننده است. این [[دلایل]] را میتوان در دو [[دلیل]] یکى نقلى و دیگرى علمى، خلاصه کرد: | «این اصل که مهدى [[رهبر موعود]] و منجى عالم [[بشریت]] است بهصورت عام در [[احادیث]] نبوى، و به صورت خاص در [[روایات]] [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}}، آمده است. در این [[روایات]] مسأله به گونهاى مورد تأکید قرار گرفته که جاى هیچگونه شکى باقى نمىگذارد. چهار صد [[حدیث]] فقط از طریق برادران [[اهل سنت]]<ref>در این زمینه کتاب المهدى که عموى بزرگوارم، سید صدر، قدس اللّه روحه الزکیه، تألیف فرمودهاند، ملاحظه شود(شهید صدر)؛ ر. ک: العباد، عبد المحسن، همان، مجله الجامعة الاسلامیة ش ۳، سال ۱۹۶۹؛ العسکرى، نجم الدین، المهدى الموعود المنتظر.</ref>. شمارش شده که به ضمیمه [[روایات]] [[شیعه]] به بیش از شش هزار [[روایت]] میرسد<ref>کتاب منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر از شیخ لطف اللّه صافى ملاحظه شود(شهید صدر).</ref>؛ و چنین آمارى بسیار بالاست. در مورد خیلى از مسائل بدیهى [[اسلام]] که [[مسلمانان]] به آن معتقدند، این همه [[روایت]] وارد نشده است. اما تجسم این [[اندیشه]] در وجود [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}}، هم [[دلایل]] کافى دارد که کاملا اقناع کننده است. این [[دلایل]] را میتوان در دو [[دلیل]] یکى نقلى و دیگرى علمى، خلاصه کرد: | ||
'''۱. [[دلیل]] نقلى'''، وجود [[امام موعود]] را اثبات میکند و [[دلیل]] علمى، ثابت میکند که مهدى یک اسطوره و یک فرضیه نیست، بلکه حقیقتى است که وجود او در [[تاریخ]] لمس شده است. [[دلیل]] نقلى [صدها [[روایت]] و [[حدیث]] رسیده از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}،<ref>ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ج ۱، احادیث نبوى.</ref> و [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} صدها [[روایت]] و [[حدیث]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، <ref>ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ج ۱، احادیث نبوى.</ref> و [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است که میگوید مهدى [[موعود]] داراى این خصوصیات است: از [[اهل بیت]]<ref>احمد و ابن ابى شیبه و ابن ماجه و نعیم بن حماد در باب فتن از [[امام على|علی]]{{ع}}، روایت کردهاند که: [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]]{{صل}}، فرمود: " مهدى از ما [[اهل بیت]] است خداوند کار او را در یک شب سامان میبخشد". ر. ک: السیوطى، جلال الدین، الحاوى للفتاوى، ج ۲، ص ۲۱۳ و ۲۱۵ در این کتاب احمد، ابن ابى شیبه و ابو داود از [[امام على|علی]]{{ع}} روایت کردهاند که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "اگر از دنیا بیش از یک روز باقى نمانده باشد خداوند فردى از [[اهل بیت]] مرا مبعوث میکند تا دنیا را پر از عدالت کند چنانکه پر از ستم شده است"؛ همچنین ر. ک: فقیه ایمانى، مهدى( گردآورنده)، موسوعة الامام المهدى، ج ۱، که در آن تصویر دهها صفحه از کتابهاى علما و محدثان [[اهل سنت]] درباره مهدى، صفات و آنچه مربوط به اوست و همچنین و تصویر یک نسخه از درس استاد عبّاد، درباره روایات و آثار وارد شده در موضوع [[امام مهدی|مهدى]]{{ع}}، آمده است. همچنین ر. ک: ابو داود، سلیمان بن الاشعث، صحیح سنن المصطفى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ ابن ماجه، سنن، ج ۲، شماره ۱۳۶۷ و ۴۰۸۵. همچنین ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، ج ۱، ص ۱۴۷ و بعد از آنکه در این زمینه احادیث بسیارى از صحاح و مسانید نقل کرده است.</ref> است، از [[فرزندان]] [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}}<ref>السیوطى، جلال الدین، الحاوى للفتاوى، ج ۲، ص ۲۱۴، که میگوید: "ابو داود و ابن ماجه و طبرانى و حاکم از امّ سلمه روایت کردهاند که گفت از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، شنیدم فرمود: "مهدى از [[عترت]] من و از فرزندان [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} است".</ref> است، از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}}<ref>حدیثى که میگوید: "مهدى از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}}، است" بنابر نقل کتاب معجم الامام المهدى، در مصادر زیر آمده است: الاصفهانى، ابو نعیم، الاربعون حدیثا( به نقل از: المقدس الشافعى، عقد الدرر) الطبرانى، الاوسط،( به نقل از: ابن القیم، المنار المنیف)؛ السیرة الحلبیة ج ۱، ص ۱۹۳؛ ابن حجر، القول المختصر. همچنین ر. ک: الصافى گلپایگانى، لطف اللّه، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، که از منابع [[شیعه]] این حدیث را نقل کرده است. براى آشنایى با ضعف روایاتى که میگوید مهدى از نسل [[امام حسن]]{{ع}}،است. ر. ک: العمیدى، ثامر هاشم، همان، ج ۱، ص ۲۹۶.</ref> و نهمین [[فرزند]] آن حضرت است. همچنین روایاتى وجود دارد که میگویند [[جانشینان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[دوازده نفر]] میباشند.<ref>حدیثى که میگوید:{{عربی|«الخلفاء بعدى اثنا عشر کلهم من قریش»}}؛ جانشینان من دوازده نفرند که همه از قریشاند. یا {{عربی|«لا یزال هذا الدین قائما ما ولیه اثنا عشر کلهم من قریش»}}؛ این [[دین]] پابرجاست تا دوازده نفر که همه از قریشاند آن را سرپرستى کنند. متواتر است، کتب صحاح و مسانید با طرق مختلف آن را نقل کردهاند گرچه در متن آن کمى اختلاف است و در تفسیر آن نیز اختلاف وجود دارد. ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۹. کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱؛ المسلم، صحیح المسلم، ج ۲، کتاب الاماره، ص ۱۱۹؛ حنبل، احمد، مسند، ج ۵، ص ۹۰، ۹۳ و ۹۷.</ref> | '''۱. [[دلیل]] نقلى'''، وجود [[امام موعود]] را اثبات میکند و [[دلیل]] علمى، ثابت میکند که مهدى یک اسطوره و یک فرضیه نیست، بلکه حقیقتى است که وجود او در [[تاریخ]] لمس شده است. [[دلیل]] نقلى [صدها [[روایت]] و [[حدیث]] رسیده از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}،<ref>ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ج ۱، احادیث نبوى.</ref> و [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} صدها [[روایت]] و [[حدیث]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}، <ref>ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ج ۱، احادیث نبوى.</ref> و [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} رسیده است که میگوید مهدى [[موعود]] داراى این خصوصیات است: از [[اهل بیت]]<ref>احمد و ابن ابى شیبه و ابن ماجه و نعیم بن حماد در باب فتن از [[امام على|علی]]{{ع}}، روایت کردهاند که: [[پیامبر خاتم|رسول اللّه]]{{صل}}، فرمود: " مهدى از ما [[اهل بیت]] است خداوند کار او را در یک شب سامان میبخشد". ر. ک: السیوطى، جلال الدین، الحاوى للفتاوى، ج ۲، ص ۲۱۳ و ۲۱۵ در این کتاب احمد، ابن ابى شیبه و ابو داود از [[امام على|علی]]{{ع}} روایت کردهاند که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "اگر از دنیا بیش از یک روز باقى نمانده باشد خداوند فردى از [[اهل بیت]] مرا مبعوث میکند تا دنیا را پر از عدالت کند چنانکه پر از ستم شده است"؛ همچنین ر. ک: فقیه ایمانى، مهدى(گردآورنده)، موسوعة الامام المهدى، ج ۱، که در آن تصویر دهها صفحه از کتابهاى علما و محدثان [[اهل سنت]] درباره مهدى، صفات و آنچه مربوط به اوست و همچنین و تصویر یک نسخه از درس استاد عبّاد، درباره روایات و آثار وارد شده در موضوع [[امام مهدی|مهدى]]{{ع}}، آمده است. همچنین ر. ک: ابو داود، سلیمان بن الاشعث، صحیح سنن المصطفى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ ابن ماجه، سنن، ج ۲، شماره ۱۳۶۷ و ۴۰۸۵. همچنین ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، ج ۱، ص ۱۴۷ و بعد از آنکه در این زمینه احادیث بسیارى از صحاح و مسانید نقل کرده است.</ref> است، از [[فرزندان]] [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}}<ref>السیوطى، جلال الدین، الحاوى للفتاوى، ج ۲، ص ۲۱۴، که میگوید: "ابو داود و ابن ماجه و طبرانى و حاکم از امّ سلمه روایت کردهاند که گفت از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، شنیدم فرمود: "مهدى از [[عترت]] من و از فرزندان [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} است".</ref> است، از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}}<ref>حدیثى که میگوید: "مهدى از نسل [[امام حسین|حسین]]{{ع}}، است" بنابر نقل کتاب معجم الامام المهدى، در مصادر زیر آمده است: الاصفهانى، ابو نعیم، الاربعون حدیثا(به نقل از: المقدس الشافعى، عقد الدرر) الطبرانى، الاوسط،(به نقل از: ابن القیم، المنار المنیف)؛ السیرة الحلبیة ج ۱، ص ۱۹۳؛ ابن حجر، القول المختصر. همچنین ر. ک: الصافى گلپایگانى، لطف اللّه، [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، که از منابع [[شیعه]] این حدیث را نقل کرده است. براى آشنایى با ضعف روایاتى که میگوید مهدى از نسل [[امام حسن]]{{ع}}،است. ر. ک: العمیدى، ثامر هاشم، همان، ج ۱، ص ۲۹۶.</ref> و نهمین [[فرزند]] آن حضرت است. همچنین روایاتى وجود دارد که میگویند [[جانشینان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[دوازده نفر]] میباشند.<ref>حدیثى که میگوید:{{عربی|«الخلفاء بعدى اثنا عشر کلهم من قریش»}}؛ جانشینان من دوازده نفرند که همه از قریشاند. یا {{عربی|«لا یزال هذا الدین قائما ما ولیه اثنا عشر کلهم من قریش»}}؛ این [[دین]] پابرجاست تا دوازده نفر که همه از قریشاند آن را سرپرستى کنند. متواتر است، کتب صحاح و مسانید با طرق مختلف آن را نقل کردهاند گرچه در متن آن کمى اختلاف است و در تفسیر آن نیز اختلاف وجود دارد. ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۹. کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱؛ المسلم، صحیح المسلم، ج ۲، کتاب الاماره، ص ۱۱۹؛ حنبل، احمد، مسند، ج ۵، ص ۹۰، ۹۳ و ۹۷.</ref> | ||
این [[روایات]]، مهدى [[موعود]] را در شخص [[امام دوازدهم]]، منحصر و متعی نمیکند و با اینکه [[ائمه]]{{عم}}، براى حفظ آن [[حضرت]] از [[ترور]] و قتل<ref>ر. ک: الصدر، السید محمد، الغیبة الکبرى، ص ۲۷۲ به بعد.. ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰؛ در این کتاب آمده که روایت مزبور را شیخان و ترمذى روایت کردهاند. دخیل، على محمد على، الامام المهدى، که به تحقیق درباره این حدیث پرداخته است.</ref>، سعى داشتند مسأله در سطح عمومى مطرح نشود، در عین حال [[روایات]] زیادى در این زمینه وارد شده است. البته زیادى [[روایت]] به تنهایى نمىتواند [[مقبولیت]] آن را برساند بلکه در اینجا قرینه و [[گواه]] خاصى وجود دارد که [[دلیل]] بر صحت این [[روایات]] است. در [[حدیث شریف]] نبوى، سخن از [[امامان]]، [[جانشینان]]، [[امیران]] و سخن از [[دوازده تن]] آمده است. متن [[احادیث]] مختلف است؛ در بعضى [[دوازده]] [[امام]] و در بعضى [[دوازده خلیفه]] و در بعضى دیگر [[دوازده]] [[امیر]]، ذکر شده است. | این [[روایات]]، مهدى [[موعود]] را در شخص [[امام دوازدهم]]، منحصر و متعی نمیکند و با اینکه [[ائمه]]{{عم}}، براى حفظ آن [[حضرت]] از [[ترور]] و قتل<ref>ر. ک: الصدر، السید محمد، الغیبة الکبرى، ص ۲۷۲ به بعد.. ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰؛ در این کتاب آمده که روایت مزبور را شیخان و ترمذى روایت کردهاند. دخیل، على محمد على، الامام المهدى، که به تحقیق درباره این حدیث پرداخته است.</ref>، سعى داشتند مسأله در سطح عمومى مطرح نشود، در عین حال [[روایات]] زیادى در این زمینه وارد شده است. البته زیادى [[روایت]] به تنهایى نمىتواند [[مقبولیت]] آن را برساند بلکه در اینجا قرینه و [[گواه]] خاصى وجود دارد که [[دلیل]] بر صحت این [[روایات]] است. در [[حدیث شریف]] نبوى، سخن از [[امامان]]، [[جانشینان]]، [[امیران]] و سخن از [[دوازده تن]] آمده است. متن [[احادیث]] مختلف است؛ در بعضى [[دوازده]] [[امام]] و در بعضى [[دوازده خلیفه]] و در بعضى دیگر [[دوازده]] [[امیر]]، ذکر شده است. | ||
بعضى از مؤلفان، تعداد این [[احادیث]] را بیش از دویست و هفتاد، شمارش کردهاند که همگى از کتابهاى معتبر [[شیعه]] و سنى از قبیل: صحیح البخارى<ref>ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۳، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱،( بیروت، دار احیاء التراث العربى).</ref>، صحیح مسلم<ref>ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰. نویسنده این کتاب به دنبال حدیث مزبور میگوید: آن را شیخان و ترمذى روایت کردهاند و در حاشیه کتاب میگوید: ابو داود در کتاب المهدى آن را به اینصورت نقل کرده است: {{عربی|«لا یزال هذا الذین قائما حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفة»}}: این دین پیوسته پابرجاست تا دوازده خلیفه بر شما بیاید. ر. ک: ابو داود، سنن ابى داود ج ۲، ص ۲۰۷.</ref>، [[سنن]] ترمذى<ref>همان.</ref>، [[سنن]] ابى [[داود]]<ref>همان.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>ر. ک: ابن حنبل، احمد، مسند امام احمد، ج ۵، ص ۹۳- ۱۰۰.</ref> و المستدرک على الصحیحین، [[حاکم]] نیشابورى<ref>ر. ک: الحاکم النیشابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۶۱۸.</ref> [[نقل]] شده است. | بعضى از مؤلفان، تعداد این [[احادیث]] را بیش از دویست و هفتاد، شمارش کردهاند که همگى از کتابهاى معتبر [[شیعه]] و سنى از قبیل: صحیح البخارى<ref>ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۳، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱،(بیروت، دار احیاء التراث العربى).</ref>، صحیح مسلم<ref>ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰. نویسنده این کتاب به دنبال حدیث مزبور میگوید: آن را شیخان و ترمذى روایت کردهاند و در حاشیه کتاب میگوید: ابو داود در کتاب المهدى آن را به اینصورت نقل کرده است: {{عربی|«لا یزال هذا الذین قائما حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفة»}}: این دین پیوسته پابرجاست تا دوازده خلیفه بر شما بیاید. ر. ک: ابو داود، سنن ابى داود ج ۲، ص ۲۰۷.</ref>، [[سنن]] ترمذى<ref>همان.</ref>، [[سنن]] ابى [[داود]]<ref>همان.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>ر. ک: ابن حنبل، احمد، مسند امام احمد، ج ۵، ص ۹۳- ۱۰۰.</ref> و المستدرک على الصحیحین، [[حاکم]] نیشابورى<ref>ر. ک: الحاکم النیشابورى، محمد بن عبد اللّه، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۶۱۸.</ref> [[نقل]] شده است. | ||
مسأله ویژه و قرینه مهم این است که بخارى که از ناقلان این [[حدیث]] است خود از معاصران [[امام]] نهم و دهم و یازدهم بوده است و این خیلى معنا دارد؛ زیرا نشان میدهد که این [[روایت]] قبل از اینکه مفاد و مضمون آن در خارج، تحقق پیدا کند و قبل از اینکه [[اندیشه]] [[دوازده]] امامى وجود و [[ظهور]] یابد از زبان [[پیامبر]] به ثبت رسیده است و این میرساند که [[نقل]] این [[حدیث]]، انعکاس یک پدیده خارجى نبوده است؛ چرا که معمولا [[احادیث]] ساختگى، به توجیه جریانهاى خارجى و وقوع یافته، میپردازد. | مسأله ویژه و قرینه مهم این است که بخارى که از ناقلان این [[حدیث]] است خود از معاصران [[امام]] نهم و دهم و یازدهم بوده است و این خیلى معنا دارد؛ زیرا نشان میدهد که این [[روایت]] قبل از اینکه مفاد و مضمون آن در خارج، تحقق پیدا کند و قبل از اینکه [[اندیشه]] [[دوازده]] امامى وجود و [[ظهور]] یابد از زبان [[پیامبر]] به ثبت رسیده است و این میرساند که [[نقل]] این [[حدیث]]، انعکاس یک پدیده خارجى نبوده است؛ چرا که معمولا [[احادیث]] ساختگى، به توجیه جریانهاى خارجى و وقوع یافته، میپردازد. | ||
پس ما میتوانیم با توجه به اینکه این [[حدیث]] قبل از تحقق کامل و پیدایش [[امامان]] دوازدهگانه، ثبت شده است، تأکید کنیم این [[حدیث]]، توجیه نمىکند بلکه حقیقتى است که از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}؛ و کسى که جز از زبان [[وحى]] سخن نمىگوید<ref>اشاره است به آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى }}؛ و سخن از روى هوى نمىگوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحى میشود.( سوره نجم، آیه ۳- ۴).</ref>، بازگو شده است. ابتدا فرموده است: [[جانشینان]] من [[دوازده تن]] میباشند<ref>پیش از این مصادر این حدیث بیان شد.</ref> و سپس [[دوازده]] [[امام]] از [[امام علی|على]]{{ع}}، تا [[امام مهدی]]{{ع}}، آمدهاند تا این [[حدیث شریف]] معنا و [[تفسیر]] واقعى<ref>علماى [[اهل سنت]] صحت روایت را پذیرفتهاند ولى در تأویل آن اختلاف دارند. مصادیقى که براى دوازده نفر ذکر کردهاند براى ما قابل پذیرش نیست بلکه بعضى از این مصادیق غیرمعقول است مانند: یزید بن معاویه فردى که تجاهر به فسق میکرد و کسى که متهم به کفر و خروج از [[دین]] است. سید ثامر عمیدى در کتاب خود سخنان [[اهل سنت]] در این زمینه را نقل کرده و به صورتى کاملا علمى به پاسخگویى سخنان آنها پرداخته و تأویلات آنها را باطل ساخته است. ر. ک: دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۴۰ و بعد از آن.</ref> خود را باز یابد. | پس ما میتوانیم با توجه به اینکه این [[حدیث]] قبل از تحقق کامل و پیدایش [[امامان]] دوازدهگانه، ثبت شده است، تأکید کنیم این [[حدیث]]، توجیه نمىکند بلکه حقیقتى است که از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}}؛ و کسى که جز از زبان [[وحى]] سخن نمىگوید<ref>اشاره است به آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى }}؛ و سخن از روى هوى نمىگوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحى میشود.(سوره نجم، آیه ۳- ۴).</ref>، بازگو شده است. ابتدا فرموده است: [[جانشینان]] من [[دوازده تن]] میباشند<ref>پیش از این مصادر این حدیث بیان شد.</ref> و سپس [[دوازده]] [[امام]] از [[امام علی|على]]{{ع}}، تا [[امام مهدی]]{{ع}}، آمدهاند تا این [[حدیث شریف]] معنا و [[تفسیر]] واقعى<ref>علماى [[اهل سنت]] صحت روایت را پذیرفتهاند ولى در تأویل آن اختلاف دارند. مصادیقى که براى دوازده نفر ذکر کردهاند براى ما قابل پذیرش نیست بلکه بعضى از این مصادیق غیرمعقول است مانند: یزید بن معاویه فردى که تجاهر به فسق میکرد و کسى که متهم به کفر و خروج از [[دین]] است. سید ثامر عمیدى در کتاب خود سخنان [[اهل سنت]] در این زمینه را نقل کرده و به صورتى کاملا علمى به پاسخگویى سخنان آنها پرداخته و تأویلات آنها را باطل ساخته است. ر. ک: دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۴۰ و بعد از آن.</ref> خود را باز یابد. | ||
'''۲. [[دلیل]] علمى''' [تجربهاى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از [[مردم]] با آن زندگى کردند]. [[دلیل]] علمى تجربه است، تجربهاى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از [[مردم]] با آن زندگى کردند؛ یعنى [[غیبت]] صغرى که بایستى مختصرى درباره این [[غیبت]]<ref>ر. ک: الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الصغرى. او در این کتاب به تفصیل در این زمینه سخن گفته است.</ref>، توضیح دهیم: [[غیبت]] صغرى مرحله اول [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده که آن [[حضرت]] پس از رسیدن به [[امامت]] میبایستى بلافاصله از دید عمومى پنهان شود و در ظاهر از آنچه در [[جامعه]] رخ میدهد فاصله بگیرد؛ اگرچه در واقع او از نزدیک همه وقایع را احساس و [[ادراک]] میکند. اما باید توجه داشت که اگر آن [[غیبت]] به یکباره رخ میداد ضربه سنگینى به پایگاههاى مردمى و طرفداران [[امامت]] وارد میشد؛ زیرا [[مردم]] قبل از آن با [[امام]] خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او [[رجوع]] میکردند و اگر ناگهان [[امام غایب]] میشد و [[امت]] احساس میکرد که دیگر دسترسى به [[رهبر]] فکرى و معنوى خود ندارد ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به [[تفرقه]] دچار شود. | '''۲. [[دلیل]] علمى''' [تجربهاى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از [[مردم]] با آن زندگى کردند]. [[دلیل]] علمى تجربه است، تجربهاى که مدت زمان هفتاد سال گروهى از [[مردم]] با آن زندگى کردند؛ یعنى [[غیبت]] صغرى که بایستى مختصرى درباره این [[غیبت]]<ref>ر. ک: الصدر، السید محمد، تاریخ الغیبة الصغرى. او در این کتاب به تفصیل در این زمینه سخن گفته است.</ref>، توضیح دهیم: [[غیبت]] صغرى مرحله اول [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده که آن [[حضرت]] پس از رسیدن به [[امامت]] میبایستى بلافاصله از دید عمومى پنهان شود و در ظاهر از آنچه در [[جامعه]] رخ میدهد فاصله بگیرد؛ اگرچه در واقع او از نزدیک همه وقایع را احساس و [[ادراک]] میکند. اما باید توجه داشت که اگر آن [[غیبت]] به یکباره رخ میداد ضربه سنگینى به پایگاههاى مردمى و طرفداران [[امامت]] وارد میشد؛ زیرا [[مردم]] قبل از آن با [[امام]] خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او [[رجوع]] میکردند و اگر ناگهان [[امام غایب]] میشد و [[امت]] احساس میکرد که دیگر دسترسى به [[رهبر]] فکرى و معنوى خود ندارد ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به [[تفرقه]] دچار شود. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بنابراین لازم بود که براى این [[غیبت]] زمینهسازى شود تا [[مردم]] بهتدریج با آن خو بگیرند و خود را براساس آن بسازند. با [[غیبت]] صغرى در واقع این زمینهسازى صورت گرفت. در این زمان [[امام مهدی]]{{ع}} از دیدهها پنهان بود ولى ایشان از طریق [[نمایندگان]]، [[وکیلان]] و [[یاران]] مورد وثوق که به منزله حلقه اتصال ایشان با [[مردم]] [[معتقد]] به طریق [[امامیه]]، بودند با [[شیعیان]] خود ارتباط داشتند.<ref>ر. ک: البحرانى، السید هاشم، تبصرة الولى فى من رأى القائم المهدى؛ العمیدى، ثامر هاشم، دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۶۸ و بعد از آن.</ref> در این مدت، چهار تن از پاکترین و باتقواترین [[مؤمنان]] [[نیابت]] و جانشینى آن [[حضرت]] را برعهده داشتند؛ بدین ترتیب: | بنابراین لازم بود که براى این [[غیبت]] زمینهسازى شود تا [[مردم]] بهتدریج با آن خو بگیرند و خود را براساس آن بسازند. با [[غیبت]] صغرى در واقع این زمینهسازى صورت گرفت. در این زمان [[امام مهدی]]{{ع}} از دیدهها پنهان بود ولى ایشان از طریق [[نمایندگان]]، [[وکیلان]] و [[یاران]] مورد وثوق که به منزله حلقه اتصال ایشان با [[مردم]] [[معتقد]] به طریق [[امامیه]]، بودند با [[شیعیان]] خود ارتباط داشتند.<ref>ر. ک: البحرانى، السید هاشم، تبصرة الولى فى من رأى القائم المهدى؛ العمیدى، ثامر هاشم، دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۶۸ و بعد از آن.</ref> در این مدت، چهار تن از پاکترین و باتقواترین [[مؤمنان]] [[نیابت]] و جانشینى آن [[حضرت]] را برعهده داشتند؛ بدین ترتیب: | ||
#[[عثمان بن سعید|عثمان بن سعید عمرى]]؛ | # [[عثمان بن سعید|عثمان بن سعید عمرى]]؛ | ||
#[[محمد بن عثمان|محمد بن عثمان بن سعید عمرى]]؛ | # [[محمد بن عثمان|محمد بن عثمان بن سعید عمرى]]؛ | ||
#[[حسین بن روح|ابو القاسم حسین بن روح]]؛ | # [[حسین بن روح|ابو القاسم حسین بن روح]]؛ | ||
#[[علی بن محمد سمری|ابو الحسن على بن محمد سمرى]]. | # [[علی بن محمد سمری|ابو الحسن على بن محمد سمرى]]. | ||
این چهار تن<ref>براى مطالعه زندگى این چهار تن ر. ک: الصدر، السید محمد، همان، فصل سوم، ص ۳۹۵ به بعد.</ref> به ترتیب [[نیابت]] را برعهده داشتند و هریک [[وفات]] میکرد دیگرى به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، [[جانشین]] اومیشد. [[نایب]] با [[شیعیان]] رابطه داشت، پرسشها و مشکلاتشان را به [[امام]] میرساند و جوابها<ref>این جوابها که معروف به توقیعات هستند؛ پاسخهایى بودند که بهصورت کتبى و یا شفاهى از [[امام مهدی]]{{ع}}، نقل میشدند ر. ک: الطبرسى، احمد بن على، الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۲۳.</ref> را گاه شفاهى و بسیارى از اوقات مکتوب به آنان بازمیگرداند، و با این روابط غیرمستقیم تو دههایى که از دیدن [[امام]] محروم شده بودند [[آرامش]] مییافتند. آنها میدیدند که همه نامهها و مکتوبهایى که از [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، به دستشان میرسد با یک اسلوب و با یک سبک<ref>در مجامع ادبى گذشته و حال ثابت شده است که اسلوب و روش، همان شخص است و این حرف درستى است؛ از همینجا است که دیده و شنیدهایم بسیارى از بزرگان ادب به مجرد شنیدن یک متن حکم میکنند که از آن کیست. هر نویسندهاى در نوشتار خود سبکى دارد که شناخته میشود. و درباره حضرت گذشته از اینها خط شریفش مشخص بوده است.</ref> است و در طول این هفتاد سال و [[نیابت]] این چهار تن، هیچ تغییرى در آن دیده نشد. | این چهار تن<ref>براى مطالعه زندگى این چهار تن ر. ک: الصدر، السید محمد، همان، فصل سوم، ص ۳۹۵ به بعد.</ref> به ترتیب [[نیابت]] را برعهده داشتند و هریک [[وفات]] میکرد دیگرى به [[دستور]] [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، [[جانشین]] اومیشد. [[نایب]] با [[شیعیان]] رابطه داشت، پرسشها و مشکلاتشان را به [[امام]] میرساند و جوابها<ref>این جوابها که معروف به توقیعات هستند؛ پاسخهایى بودند که بهصورت کتبى و یا شفاهى از [[امام مهدی]]{{ع}}، نقل میشدند ر. ک: الطبرسى، احمد بن على، الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۲۳.</ref> را گاه شفاهى و بسیارى از اوقات مکتوب به آنان بازمیگرداند، و با این روابط غیرمستقیم تو دههایى که از دیدن [[امام]] محروم شده بودند [[آرامش]] مییافتند. آنها میدیدند که همه نامهها و مکتوبهایى که از [[امام مهدی|حضرت مهدى]]{{ع}}، به دستشان میرسد با یک اسلوب و با یک سبک<ref>در مجامع ادبى گذشته و حال ثابت شده است که اسلوب و روش، همان شخص است و این حرف درستى است؛ از همینجا است که دیده و شنیدهایم بسیارى از بزرگان ادب به مجرد شنیدن یک متن حکم میکنند که از آن کیست. هر نویسندهاى در نوشتار خود سبکى دارد که شناخته میشود. و درباره حضرت گذشته از اینها خط شریفش مشخص بوده است.</ref> است و در طول این هفتاد سال و [[نیابت]] این چهار تن، هیچ تغییرى در آن دیده نشد. |