جندب بن عفیف ازدی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:یاران امام علی\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]' به 'رده:مدخل رده:اصحاب امام علی رده:اعلام') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[جندب بن عفیف ازدی در تاریخ اسلامی]] - [[جندب بن عفیف ازدی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[جندب بن عفیف ازدی در تاریخ اسلامی]] - [[جندب بن عفیف ازدی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
خط ۵: | خط ۴: | ||
*جندب بن عفیف از جنگجویان و مردان [[شجاع]] نیروهای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود. | *جندب بن عفیف از جنگجویان و مردان [[شجاع]] نیروهای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود. | ||
*در [[تاریخ]] آمده: هنگامی که خبر غمانگیز حمله ناجوانمردانه [[سفیان بن عوف غامدی]] به [[شهر انبار]] و [[شهادت]] فرماندار آن [[ناحیه]] [[حسان بن حسان بکری]] و همراهانش به گوش [[امام]]{{ع}} رسید، [[حضرت]] [[مردم کوفه]] را به [[جهاد]] و مقابله با [[غارتگران]] [[دعوت]] نمود؛ اما [[مردم]] [[سکوت]] کردند و جوابی به [[امام]]{{ع}} ندادند. | *در [[تاریخ]] آمده: هنگامی که خبر غمانگیز حمله ناجوانمردانه [[سفیان بن عوف غامدی]] به [[شهر انبار]] و [[شهادت]] فرماندار آن [[ناحیه]] [[حسان بن حسان بکری]] و همراهانش به گوش [[امام]]{{ع}} رسید، [[حضرت]] [[مردم کوفه]] را به [[جهاد]] و مقابله با [[غارتگران]] [[دعوت]] نمود؛ اما [[مردم]] [[سکوت]] کردند و جوابی به [[امام]]{{ع}} ندادند. | ||
*[[حضرت]] از [[مسجد]] بیرون آمد و [[مردم]] به همراهش بودند که [[جندب بن عفيف]] [[دست]] برادرش را گرفت و آمد تا مقابل باب شده بر زانوهای خود نشست و گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! امروز من و برادرم مصدداق این [[آیه شریفه]] هستیم: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم» سوره مائده، آیه ۲۵.</ref>؛ پس ای [[امیرمؤمنان]] ما را به هرچه میخواهید، [[فرمان]] دهید که به [[خدا]] قسم خود را به [[سفیان]] خواهیم رساند، اگرچه بین ما و او [[آتش]] دیرپا و [[زمین]] پر از خار و خاشاک باشد. | * [[حضرت]] از [[مسجد]] بیرون آمد و [[مردم]] به همراهش بودند که [[جندب بن عفيف]] [[دست]] برادرش را گرفت و آمد تا مقابل باب شده بر زانوهای خود نشست و گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! امروز من و برادرم مصدداق این [[آیه شریفه]] هستیم: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم» سوره مائده، آیه ۲۵.</ref>؛ پس ای [[امیرمؤمنان]] ما را به هرچه میخواهید، [[فرمان]] دهید که به [[خدا]] قسم خود را به [[سفیان]] خواهیم رساند، اگرچه بین ما و او [[آتش]] دیرپا و [[زمین]] پر از خار و خاشاک باشد. | ||
*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} برایشان [[دعا]] کرد و سپس فرمود: "آخر از [[دست]] شما دو نفر چه کاری ساخته است؟"<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۶ و قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref> | * [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برایشان [[دعا]] کرد و سپس فرمود: "آخر از [[دست]] شما دو نفر چه کاری ساخته است؟"<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۶ و قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref> | ||
*البته بنا به قول [[ابراهیم ثقفی]] در [[الغارات]] کسی که خود را به [[امام]]{{ع}} عرضه کرد و اعلام [[وفاداری]] نمود، [[حبیب بن عفیف]] و [[برادر]] زادهاش [[عبدالرحمان بن عبدالله بن عفيف]] بوده است<ref>ر.ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۶.</ref> | *البته بنا به قول [[ابراهیم ثقفی]] در [[الغارات]] کسی که خود را به [[امام]]{{ع}} عرضه کرد و اعلام [[وفاداری]] نمود، [[حبیب بن عفیف]] و [[برادر]] زادهاش [[عبدالرحمان بن عبدالله بن عفيف]] بوده است<ref>ر.ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۶.</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۷
مقدمه
- جندب بن عفیف از جنگجویان و مردان شجاع نیروهای امیرالمؤمنین(ع) بود.
- در تاریخ آمده: هنگامی که خبر غمانگیز حمله ناجوانمردانه سفیان بن عوف غامدی به شهر انبار و شهادت فرماندار آن ناحیه حسان بن حسان بکری و همراهانش به گوش امام(ع) رسید، حضرت مردم کوفه را به جهاد و مقابله با غارتگران دعوت نمود؛ اما مردم سکوت کردند و جوابی به امام(ع) ندادند.
- حضرت از مسجد بیرون آمد و مردم به همراهش بودند که جندب بن عفيف دست برادرش را گرفت و آمد تا مقابل باب شده بر زانوهای خود نشست و گفت: ای امیرمؤمنان! امروز من و برادرم مصدداق این آیه شریفه هستیم: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي﴾[۱]؛ پس ای امیرمؤمنان ما را به هرچه میخواهید، فرمان دهید که به خدا قسم خود را به سفیان خواهیم رساند، اگرچه بین ما و او آتش دیرپا و زمین پر از خار و خاشاک باشد.
- امیرمؤمنان(ع) برایشان دعا کرد و سپس فرمود: "آخر از دست شما دو نفر چه کاری ساخته است؟"[۲]
- البته بنا به قول ابراهیم ثقفی در الغارات کسی که خود را به امام(ع) عرضه کرد و اعلام وفاداری نمود، حبیب بن عفیف و برادر زادهاش عبدالرحمان بن عبدالله بن عفيف بوده است[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ «(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم» سوره مائده، آیه ۲۵.
- ↑ ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۶ و قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.
- ↑ ر.ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۶.