زکات در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'غالب' به 'غالب')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = زکات
| موضوع مرتبط = زکات
خط ۱۲۴: خط ۱۲۳:
#رسیدن به حدّ نصاب طلا و نقره. مال التجاره همچون طلا و نقره دو نصاب دارد. زکات نصاب نخست یک چهلم است. پس از آن، زکات ندارد تا آنکه به حدّ نصاب دوم برسد. <ref>جواهرالکلام، ج ۱۵، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶</ref>
#رسیدن به حدّ نصاب طلا و نقره. مال التجاره همچون طلا و نقره دو نصاب دارد. زکات نصاب نخست یک چهلم است. پس از آن، زکات ندارد تا آنکه به حدّ نصاب دوم برسد. <ref>جواهرالکلام، ج ۱۵، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶</ref>
#گذشت [[سال]] بر مال التجاره از [[زمان]] آغاز تجارت یا از زمان قصد آن، بنابر اختلافی که گذشت. مراد از گذشت سال، تحقق شرایط عمومی و خصوصی از آغاز تا پایان سال است. بنابر این، چنانچه در اثنای سال به یکی از شرایط اخلال وارد شود، زکات نخواهد داشت. <ref>جواهرالکلام، ج ۱۵، ص۲۷۰</ref>
#گذشت [[سال]] بر مال التجاره از [[زمان]] آغاز تجارت یا از زمان قصد آن، بنابر اختلافی که گذشت. مراد از گذشت سال، تحقق شرایط عمومی و خصوصی از آغاز تا پایان سال است. بنابر این، چنانچه در اثنای سال به یکی از شرایط اخلال وارد شود، زکات نخواهد داشت. <ref>جواهرالکلام، ج ۱۵، ص۲۷۰</ref>
#[[استمرار]] قصد تجارت با مال التجاره در طول سال. بنابر این، اگر در بین سال از قصد تجارت برگشته، [[تصمیم]] بر نگهداری مال بگیرد، زکات به آن تعلّق نمی‌‏گیرد و چنانچه دوباره قصد کند با آن تجارت نماید، آغاز سال از زمان قصد تجارت یا آغاز [[مجدد]] تجارت با مال خواهد بود. <ref>مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۰۲</ref>
# [[استمرار]] قصد تجارت با مال التجاره در طول سال. بنابر این، اگر در بین سال از قصد تجارت برگشته، [[تصمیم]] بر نگهداری مال بگیرد، زکات به آن تعلّق نمی‌‏گیرد و چنانچه دوباره قصد کند با آن تجارت نماید، آغاز سال از زمان قصد تجارت یا آغاز [[مجدد]] تجارت با مال خواهد بود. <ref>مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۰۲</ref>
#بقای عین مال التجاره در طول سال بنابر قول برخی. قول مقابل، بقای مقدار و [[ارزش]] آن می‏باشد، هرچند عین آن باقی نماند. بنابر این، تفاوتی میان بقای عین اولیه مال التجاره تا پایان سال و بین تبدیل آن به دیگر اعیان با [[حفظ]] مقدار و ارزش آن در ضمن سال نیست. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۹۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۰۳</ref> قول دوم منسوب به مشهور است. <ref>مصباح الهدی، ج ۱۰، ص۱۱۳</ref> از برخی، بقای کالایی که با سرمایه خریداری شده در طول سال نقل شده است. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۹۲</ref>
#بقای عین مال التجاره در طول سال بنابر قول برخی. قول مقابل، بقای مقدار و [[ارزش]] آن می‏باشد، هرچند عین آن باقی نماند. بنابر این، تفاوتی میان بقای عین اولیه مال التجاره تا پایان سال و بین تبدیل آن به دیگر اعیان با [[حفظ]] مقدار و ارزش آن در ضمن سال نیست. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۹۲؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۰۳</ref> قول دوم منسوب به مشهور است. <ref>مصباح الهدی، ج ۱۰، ص۱۱۳</ref> از برخی، بقای کالایی که با سرمایه خریداری شده در طول سال نقل شده است. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۹۲</ref>
#کاهش نیافتن [[مال التجاره]] در طول سال. بنابر این، چنانچه در اثنای سال، هرچند به مقدار کم، کاهش پیدا کند، [[زکات]] ساقط است. <ref>المعتبر، ج ۲، ص۵۵۰؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۲۶۸</ref>
#کاهش نیافتن [[مال التجاره]] در طول سال. بنابر این، چنانچه در اثنای سال، هرچند به مقدار کم، کاهش پیدا کند، [[زکات]] ساقط است. <ref>المعتبر، ج ۲، ص۵۵۰؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۲۶۸</ref>
خط ۱۸۶: خط ۱۸۵:


== شرایط مستحقان زکات ==
== شرایط مستحقان زکات ==
#[[ایمان]] ([[شیعه دوازده امامی]] بودن). بنابر این، به [[کافر]] و نیز غیر مؤمن زکات داده نمی‏‌شود، مگر از سهم «[[مؤلفة القلوب]]» و «سبیل اللّه‏». <ref>جواهر الکلام، ج، ص۳۷۷ ـ ۳۸۰</ref>
# [[ایمان]] ([[شیعه دوازده امامی]] بودن). بنابر این، به [[کافر]] و نیز غیر مؤمن زکات داده نمی‏‌شود، مگر از سهم «[[مؤلفة القلوب]]» و «سبیل اللّه‏». <ref>جواهر الکلام، ج، ص۳۷۷ ـ ۳۸۰</ref>
#عدالت نزد مشهور قدما. از برخی آنان، شرط بودن اجتناب از [[گناهان کبیره]] نقل شده است؛ لیکن مشهور متأخران، در مستحق زکات، عدالت را شرط ندانسته‌‏اند. <ref>الحدائق الناضرة، ج ۱۲، ص۲۰۹؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۸۸ ـ ۳۹۴</ref> بسیاری از معاصران گفته‏‌اند: [[احتیاط]] [[واجب]] آن است به کسی که آشکارا [[مرتکب گناه]] [[کبیره]]، به‌ویژه [[شراب خواری]] می‏‌شود، زکات داده نشود. البته اگر زکات، مصداق اعانت و کمک به [[گناه]] و [[تشویق]] بر کار [[ناشایست]] باشد، بی‌شک جایز نخواهدبود. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۱۲۹ ـ ۱۳۰</ref> بنابر اعتبار عدالت، اصناف «مؤلفة القلوب»، «سبیل اللّه‏»، «رقاب»، «ابن سبیل» و «غارمان» مستثنایند و در آنها [[عدالت]] شرط نیست. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۹۴</ref>
#عدالت نزد مشهور قدما. از برخی آنان، شرط بودن اجتناب از [[گناهان کبیره]] نقل شده است؛ لیکن مشهور متأخران، در مستحق زکات، عدالت را شرط ندانسته‌‏اند. <ref>الحدائق الناضرة، ج ۱۲، ص۲۰۹؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۸۸ ـ ۳۹۴</ref> بسیاری از معاصران گفته‏‌اند: [[احتیاط]] [[واجب]] آن است به کسی که آشکارا [[مرتکب گناه]] [[کبیره]]، به‌ویژه [[شراب خواری]] می‏‌شود، زکات داده نشود. البته اگر زکات، مصداق اعانت و کمک به [[گناه]] و [[تشویق]] بر کار [[ناشایست]] باشد، بی‌شک جایز نخواهدبود. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۱۲۹ ـ ۱۳۰</ref> بنابر اعتبار عدالت، اصناف «مؤلفة القلوب»، «سبیل اللّه‏»، «رقاب»، «ابن سبیل» و «غارمان» مستثنایند و در آنها [[عدالت]] شرط نیست. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۹۴</ref>
#[[واجب]] النفقه مالک نبودن. مستحق [[زکات]] نباید واجب النفقه مالک (زکات دهنده) باشد، مانند [[پدر]]، [[مادر]]، فرزند، زوجه و برده در صورت [[توانایی مالی]] مالک و بذل [[نفقه]] به آنان. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۹۵</ref> در جواز [[پرداخت زکات]] به آنان از سوی [[اجنبی]] [[اختلاف]] است.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۱</ref> در اینکه مالک می‌‏تواند آن بخش از انفاق‌های غیر واجب ـ همچون [[انفاق]] برای توسعه [[زندگی]] ـ را از زکات به آنان بپردازد یا نه، [[اختلاف]] است. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۱۳۱</ref> زکاتی که دادن آن به واجب النفقه جایز نیست، سهم [[فقرا]] و [[مساکین]] است. بنابر این، دادن دیگر سهام، همچون سهم «عاملان»، «غارمان» و «[[مؤلفة القلوب]]» به واجب النفقه مانعی ندارد و زکات دهنده می‏‌تواند سهام یاد شده را به او بپردازد. <ref>مستند الشیعة، ج ۹، ص۳۱۲؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۵؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۸۹ ـ ۲۹۰</ref>
# [[واجب]] النفقه مالک نبودن. مستحق [[زکات]] نباید واجب النفقه مالک (زکات دهنده) باشد، مانند [[پدر]]، [[مادر]]، فرزند، زوجه و برده در صورت [[توانایی مالی]] مالک و بذل [[نفقه]] به آنان. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۹۵</ref> در جواز [[پرداخت زکات]] به آنان از سوی [[اجنبی]] [[اختلاف]] است.<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۱</ref> در اینکه مالک می‌‏تواند آن بخش از انفاق‌های غیر واجب ـ همچون [[انفاق]] برای توسعه [[زندگی]] ـ را از زکات به آنان بپردازد یا نه، [[اختلاف]] است. <ref>العروة الوثقی، ج ۴، ص۱۳۱</ref> زکاتی که دادن آن به واجب النفقه جایز نیست، سهم [[فقرا]] و [[مساکین]] است. بنابر این، دادن دیگر سهام، همچون سهم «عاملان»، «غارمان» و «[[مؤلفة القلوب]]» به واجب النفقه مانعی ندارد و زکات دهنده می‏‌تواند سهام یاد شده را به او بپردازد. <ref>مستند الشیعة، ج ۹، ص۳۱۲؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۵؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۸۹ ـ ۲۹۰</ref>
#[[هاشمی]] نبودن، در صورتی که زکات دهنده غیر هاشمی باشد. بنابر این، اگر زکات دهنده هاشمی باشد، گیرنده زکات می‏تواند هاشمی باشد. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۶ ـ ۴۰۸</ref>
# [[هاشمی]] نبودن، در صورتی که زکات دهنده غیر هاشمی باشد. بنابر این، اگر زکات دهنده هاشمی باشد، گیرنده زکات می‏تواند هاشمی باشد. <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۶ ـ ۴۰۸</ref>


هاشمیِ [[نیازمندی]] که دسترسی به [[خمس]] ندارد یا آنچه می‌‏گیرد [[کفاف]] زندگی‏اش را نمی‌‏دهد، برای رفع نیاز می‌‏تواند از غیر هاشمی زکات بگیرد؛ لیکن در اینکه باید به حدّ [[ضرورت]] بسنده کند یا فراتر از آن نیز می‏‌تواند بگیرد، اختلاف است <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۹ ـ ۴۱۱</ref>
هاشمیِ [[نیازمندی]] که دسترسی به [[خمس]] ندارد یا آنچه می‌‏گیرد [[کفاف]] زندگی‏اش را نمی‌‏دهد، برای رفع نیاز می‌‏تواند از غیر هاشمی زکات بگیرد؛ لیکن در اینکه باید به حدّ [[ضرورت]] بسنده کند یا فراتر از آن نیز می‏‌تواند بگیرد، اختلاف است <ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۰۹ ـ ۴۱۱</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش