اعراف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اعراف در قرآن]] | [[اعراف در حدیث]] | [[اعراف در کلام اسلامی]] | [[اعراف در فلسفه اسلامی]] | [[اعراف در عرفان اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[کرامت در قرآن]] | [[کرامت در حدیث]] | [[کرامت در کلام اسلامی]] | [[کرامت در فلسفه اسلامی]] | [[کرامت در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[کرامت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[کرامت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


*'''اعراف:''' جایگاهی میان بهشت و جهنم<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
==واژه‌شناسی لغوی==
*اَعراف جمع عُرْف، مکانهای بلند و مرتفع را گویند<ref>لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۱۵۶، «عرف».</ref>، از آن جهت که آشکار و به راحتی قابل رؤیت است، برخلاف مکان پست<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰.</ref>. به یال اسب و تاج خروس، نیز عرف گفته می‌شود، زیرا در قسمت مرتفع بدن آنان قرار دارد<ref>مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۱; مفردات، ص‌۵۶۱، «عرف».</ref>. اعراف السحاب نیز به بخشهای بالایی ابر اطلاق می‌گردد<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۱۵۷، «عرف».</ref>. آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ  وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}﴾}}<ref> و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما! و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار!و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۴۶ - ۴۹.</ref> درباره اعراف و اصحاب آن سخن گفته است. به همین مناسبت سوره هفتم قرآن "اعراف" نام گرفته و آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ }}﴾}}<ref> روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد.  (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت.پس، امروز از شما و از کافران سربهایی پذیرفته نیست، جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست و این پایانه، بد است؛ سوره حدید، آیه: ۱۳- ۱۵.</ref> نیز به آن تفسیر شده است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.</ref>


==واژه‌شناسی لغوی==
==اعراف در قرآن==
*اعراف جمع عرف در لغت به قسمت‌های بلند کوه و تپه گفته می‌شود<ref>معجم التهذیب ، ج۳ ، ص۲۴۰۴و لسان العرب ، ج۹ ، ص۲۴۱.</ref> این واژه دوبار در قرآن در سوره اعراف به کار رفته است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}﴾}}<ref> و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!؛ سوره اعراف، آیه:۴۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}﴾}}<ref> آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه:۴۹.</ref> از آیات یاد شده به دست می‌آید که میان بهشت و جهنم جایگاهی است که بر روی آن افرادی قرار دارند که به اهل بهشت سلام می‌کنند و تمنای عدم همنشینی با اهل دوزخ را دارند<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
در چیستی اعراف و هویّت اصحاب اعراف، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد، هر چند قدر مسلم آن است که مسئله اعراف و اصحاب اعراف به قیامت مربوط می‌شود. برخی گفته‌اند: در آیه ۴۶ سوره اعراف چون ابتدا تعبیر "حجاب" آمده و سپس اعراف و صفات اصحاب اعراف نام برده شده، معلوم می‌شود اعراف بلندیهای دیوار یا حجابی است که بین بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}} <ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۱.</ref>؛ همچنین در آیه ۱۳ سوره حدید سخن از دیواری به میان آمده که در قیامت بین مؤمنان و منافقان زده می‌شود که درونش رحمت و برونش عذاب است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ}}﴾}}. گفته شده که اعراف یکی از مقامهای عالی روحانی است که از بهشت و دوزخ خارج بوده و بر آن دو احاطه دارد<ref>التحقیق، ج‌۸، ص‌۹۹، «عرف»; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۲‌ـ‌۱۳۳.</ref>. در برخی تفاسیر، کوهها یا تپه‌های فاصل بین بهشت و جهنم است<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۶۱.</ref> و در روایتی از [[رسول اکرم]]{{صل}} اعراف، کوه اُحد دانسته شده که بر اثر علاقه [[پیامبر]]{{صل}} به آن، در قیامت بین بهشت و جهنم تجسّم می‌یابد<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>. از [[ابن‌ عباس]]، تفسیر اعراف به محل مشرف بر صراط نقل شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.</ref> و حسن و زجّاج، بدون توضیحی روشن، اعراف را از ریشه معرفت و شناخت دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.</ref>. برخی نیز افزوده‌اند که اهل اعراف، کاملان در علم و معرفت‌اند و طوایف مردم را می‌شناسند و بهشتیان و دوزخیان را از یکدیگر تشخیص می‌دهند<ref>العرشیه، ص‌۹۰.</ref>؛ نیز گفته شده که اعراف و اصحاب اعراف به یک معناست<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۸.</ref>. در روایتی آمده‌است که اعراف بزرگوارترین آفریدگان نزد خداوندند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۴۴.</ref>. از آیات‌{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ }}﴾}}<ref> و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها  کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار!و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد.آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد.و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است.(همان) کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد می‌بریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار می‌ورزیدند؛ سوره اعراف، آیه: ۴۶- ۵۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ }}}}<ref> روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد. (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت.پس، امروز از شما و از کافران سربهایی پذیرفته نیست، جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست و این پایانه، بد است؛ سوره حدید، آیه: ۱۳- ۱۵.</ref> برمی‌آید که اعراف، حدّ فاصل میان بهشت و دوزخ است، به‌گونه‌ای که مانعی میان آن‌دو محسوب نمی‌شود و بهشتیان و دوزخیان صدای هم را می‌شنوند و با یکدیگر گفتوگو می‌کنند. و اصحاب اعراف هر دو گروه را مشاهده و با آنان گفتگو‌ می‌کنند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
*در اینکه مقصود از اعراف چیست از سوی دانشمندان اسلامی دیدگاه‌های مختلف و متفاوتی ابراز شده‌اند<ref>المیزان ، ج۸ ، ص۱۲۶.</ref> که بیشتر آنها به این معنا برمی‌گردد که مقصود از آن دیواری است میان بهشت و جهنم<ref>تصحیح الاعتقادات۲۲۳ ، المفردات، ص۳۲۲.</ref> از [[حسن بصری]] و [[زجاج]] نقل شده که اعراف از ریشه معرفت به معنای شناخت است، یعنی در قیامت رجالی هستند که آگاهی از حال مردم دارند و اهل جهنم و بهشت را از سیمای‌شان می‌شناسد<ref>تفسیر کبیر ، ج۱۴ ، ص۸۷ ، جامع البیان ، ج۵ ، ص۲۴۱.</ref>. [[صدرالمتألهین]] نیز این دیدگاه را برگزیده و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}} را گواه آن دانسته است <ref>عرشیه ، ص۹۰.</ref>. [[ابن عربی]] در فتوحات قول مشهور را در مورد اعراف پسندیده و اما درباره اصحاب اعراف گفته است: آنها کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است یک چشمشان به سوی بهشت و چشم دیگر به جهنم دوخته اند در حالی که ورود به هیچ کدام برای آنها رجحان ندارد. اما وقتی دستور سجده به آنها داده می شود همه سجده می کنند و وارد بهشت می شوند<ref>فتوحات ، ج۴ ، ص۴۷۵.</ref>. [[صدرالمتألهین]] در شواهد الربوبیه همین قول را برگزیده است<ref>الشواهد الربوبیه ، ص۳۸۴.</ref>. و در<ref>اسفار ، ج۹ ، ص۳۱۸.</ref> پس از اشاره به دیدگاه [[ابن عربی]] قول مشهور در میان [[شیعه]] را که می‌گویند اصحاب اعراف [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[ائمه طاهرین]]{{عم}} است انتخاب نموده است<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
 
*در اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند به طور کلی در میان مفسرین و علمای مسلمان اختلاف وجود دارد که به چهارده قول می‌رسد. بیشتر کسانی که در مورد اعراف سخن گفته‌اند به اقوال و اختلاف یاد شده اشاره نموده‌اند<ref>المیزان ، ج۸ ، ص۱۲۶ ، تفسیر کبیر ، ج۱۴ ، ص۹۰ ، روض الجنان ، ج۸ ، ص۲۰۴.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
==اصحاب اعراف و ویژگیهای آنان==
*دیدگاه‌های مزبور به سه دسته کلی باز می‌گردد<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>:
*درباره هویّت اصحاب اعراف ۱۲ قول وجود دارد که اساس همه آنها به سه قول باز‌می‌گردد<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.</ref:
#آنها عده‌ای از مقربان درگاه الهی همچون [[انبیا]]، علما و فقها و گواهان بر اعمال و... می‌باشند<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
#انسانهای بزرگ و باشخصیت که بر همه آفریدگان اشراف دارند و اوّلین و آخرین را می‌شناسند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}}، چنان‌که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را می‌شناختند<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref>. آنان بر بهشتیان درود می‌فرستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ}}﴾}} و در قیامت که بسیاری در وحشت و اضطراب به سر می‌برند، تسلّی دهنده دیگران هستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ}}﴾}} و روزی که فرمان و قدرت خدا نافذ است اصحاب اعراف هم به اذن خداوند دارای نفوذ و قدرت هستند، ازاین‌رو برای ورود به بهشت فرمان می‌دهند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ}}}}. آنان دوزخیان را سرزنش می‌کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ}}﴾}} این قراین نشان می‌دهد که اصحاب اعراف، بندگان ویژه الهی‌اند که از میان مردم برگزیده شده و از اهوال و مراحل مختلف حسابرسی قیامت مستثنا هستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ }}﴾}}<ref> پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند.مگر بندگان ناب خداوند را؛ سوره صافات، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.</ref> و در گفتوگوی آنها هیچ‌گونه ترس و اضطرابی مشاهده نمی‌شود. تعبیر به "رجال" نیز نشان دهنده آن است که اصحاب اعراف در مراحل کمال انسانیّت به سر می‌برند، زیرا در آیات قرآن، تعبیر "رجال" غالباً درباره افراد با شخصیت آمده است<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه:۳۷.</ref>؛
#آنها کسانی هستند که سیئات و حسنات شان با هم برابرند<ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ }}﴾}}<ref> هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند  و خداوند پاکیزگان  را دوست می‌دارد؛ سوره توبه، آیه:۱۰۸.</ref>. اشکال شده است که این نظر، با جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ}}﴾}} و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}﴾}} سازگاری ندارد، زیرا سازگاری ندارد، زیرا چگونه کسانی که از همه آفریدگان برترند، وارد بهشت نشده در آرزوی آن به سر می‌برند و زمانی که اهل جهنم را می‌بینند، با تضرّع و دعا از خداوند می‌خواهند که آنان را در زمره ستمکاران قرار ندهد. پاسخ این است که اولاً به نظر می‌رسد این دو عبارت مربوط به اهل بهشت باشد و اصحاب اعراف هنگامی بر آنان سلام می‌کنند که هنوز وارد بهشت نشده باشند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹‌ـ‌۱۳۰.</ref> و برای نجات خود از آتش دوزخ دعا‌می‌کنند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.</ref>. ثانیاً اگر این دو جمله مربوط به اصحاب اعراف باشد، بدین معناست که اهل بهشت وارد بهشت شده‌اند؛ ولی اصحاب اعراف با‌اینکه از آنان برترند هنوز وارد نشده‌اند و آنان می‌دانند که سرانجام وارد خواهند شد، زیرا "طمع" در اینجا به معنای علم<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷.</ref> و یقین<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref> است و اشکالی ندارد که انسانهای با شرافت و برتر، دیرتر از دیگران وارد بهشت شوند<ref>اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.</ref>. دعای مزبور نیز هیچ‌گونه دلالتی بر پایین بودن منزلت آنان ندارد، زیرا پیامبران الهی و بندگان صالح او و فرشتگان مقرّب نیز چنین دعایی دارند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.</ref>. برخی این انسانهای بزرگ را [[انبیا]] می‌دانند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.</ref>. روایاتی نیز وارد شده است که اصحاب اعراف، [[امامان]]{{عم}} هستند<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۸; نورالثقلین، ج‌۲، ص‌۳۲‌ـ‌۳۳.</ref>، چنان‌که در روایتی از امیرالمؤمنین، [[امام علی]]{{ع}} آمده است: ما اعراف هستیم و در روز قیامت، بین بهشت و جهنم قرار‌می‌گیریم، پس هیچ‌کس وارد بهشت نمی‌شود، جز اینکه ما را به ولایت بشناسد و ما او را به‌اطاعت بشناسیم و هیچ‌کس وارد آتش نمی‌شود، مگر اینکه او ولایت ما و ما اطاعت او را انکار‌ کنیم<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۴۵.</ref>. [[ابو علی جبائی]] می‌گوید: آنان انسانهای عادلی هستند که بر امتها گواهی می‌دهند. نظر دیگر آن است که اصحاب اعراف، فقیهان و عالمان‌اند<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۲۲۵; تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۵.</ref>. [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref> و [[حسکانی]]<ref>شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۶۴.</ref> و دیگران از [[ابن‌ عباس]] نقل‌ کرده‌اند که اصحاب اعراف، [[عباس]]، [[حمزه]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[جعفر]] هستند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
#اصحاب اعراف، آن دسته از ملائکه است که بر بالای اعراف ناظر اشخاص اند و هر کس را از سیما و قیافه‌اش می‌شناسند <ref>المیزان ، ج۸ ، ص۱۲۹.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
#اشخاص متوسطی که از کافران و منافقان برترند و در نهایت وارد بهشت خواهند شد. آنان کسانی هستند که آرزوی ورود به بهشت را دارند؛ ولی هنوز به آن وارد نشده‌اند. در آیه ۴۷ سوره اعراف با بیان اینکه صورتهای آنان به‌ سمت جهنّمیان برگردانده می‌شود، وحشت آنان از سرنوشتشان هنگامی که چشمانشان به دوزخیان می‌افتد، ترسیم شده، از‌ این‌رو به خدا پناه می‌برند. بنابراین قول، گفته شده که اصحاب اعراف گروهی هستند که حسنات و سیّئاتشان مساوی است و هیچ یک بر دیگری ترجیحی ندارد تا استحقاق بهشت یا جهنم را داشته باشند، بدین‌ جهت بر اعراف متوقف می‌شوند<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۱.</ref>. آرای دیگر در‌ این باره عبارت است از: فرزندان کافران که در طفولیت مرده باشند<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref>، مردم زمان فترت<ref>روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.</ref>، جنّیان با ایمان<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.</ref>، فرزندان زنا<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>، کسانی‌ که در عبادت دچار خود بزرگ بینی می‌شوند<ref>المیزان، ج۸، ص۱۲۶; روض‌الجنان، ج‌۸، ص۲۰۴.</ref>، کسانی‌که ارتکاب صغایر، آنان را در آخرین رتبه انسانها قرار می‌دهد و کفاره آن، مشکلات و نابسامانیهایی است که در دنیا می‌بینند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.</ref>، کسانی که تنها پدر یا مادر آنها از آنان خشنود باشد<ref>روض الجنان، ج‌۸، ص‌۲۰۳.</ref> و کسانی که بدون اجازه پدر به جهاد رفته‌اند<ref>مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۴۷۶.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
*بیشتر مفسرین و علمای [[اهل سنت]] قول دوم را انتخاب نموده‌اند<ref>البدور السافرة، ص۳۹۹ ، روح المعانی ، ج۸ ، ص۱۲۸ ، جامع الأحکام ، ج۷ ، ص۲۱۲ ، البعث والنشور ، ص۱۰۹.</ref>. در حالی که بسیاری از علمای [[شیعه]] ضمن اشاره به دیدگاه‌های مختلف درباره اصحاب اعراف و با توجه به روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} در این باره رسیده، مایل به این نظراند که اصحاب اعراف [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} می‌باشند<ref>اسفار ، ج۹ ، ص۳۱۸ ، الاعتقادات ، ص۷۰.</ref>. صفار حدود ۱۹ روایت از طرق مختلف از [[ائمه]]{{عم}}، نقل نموده است که اصحاب اعراف [[ائمه اطهار]]{{عم}} می‌باشند<ref>بصائر الدرجات ، ص۴۵۲ همچنین [[شیخ کلینی]] در کافی ، ج ۱ ، ص۱۸۴، صدوق در معانی الاخبار، ص۵۹۰، مفید در مسار الشیعه، ص۳۱.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
#فرشتگان که به‌صورت مردانی بر اعراف آشکار می‌شوند و مأمور تشخیص مؤمن از کافر هستند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۲; تفسیر‌قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.</ref>؛ ولی این رأی درست نیست، زیرا لفظ "رجال" بر فرشتگان اطلاق نمی‌شود، چون فرشتگان به مذکّر یا مؤنّث بودن متّصف نمی‌گردند<ref>المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۲; اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.</ref>. این اختلاف در معرفی اصحاب اعراف در روایات فریقین<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص۴۶۰‌ـ‌۴۶۷; البرهان، ج‌۲، ص‌۵۴۶‌ـ‌۵۵۷.</ref> نیز به چشم می‌خورد. طبق برخی روایات، اعراف جایگاهی است که انسانهای باایمان و قوی از آن می‌گذرند؛ ولی افراد متوسط در آن باز می‌مانند و از سویی، سرپرستان و پیشوایان الهی نیز در آنجا توقف می‌کنند تا هم ضعیفان را یاری رسانند و هم شاهد حال اهل بهشت و جهنم در دو طرف باشند و با آنان گفتوگو کنند، چنان‌که در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} به این مطلب اشاره شده است<ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۵۹.</ref><ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.</ref>
*در یکی از این روایات که از [[یزید بن معاویه العجلی]] نقل شده آمده است که از [[امام محمد باقر]]{{ع}} از تفسیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ}}﴾}} سؤال کردم فرمود این آیه در حق این امت نازل شده و مراد به رجال اعراف [[ائمه]]{{عم}} از آل محمد می‌باشد در روایت دیگر همچنین در تفسیر آیه یاد شده آمده است: ماییم آن رجال و [[امامان]] از ما هستند<ref>بصائر الدرجات، ص:۴۵۳.</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.
*غیر از سه دیدگاه کلی که ذکر شد یک دیدگاه دیگر نیز وجود دارد و آن این است که برخی بین روایات فوق و روایاتی که مستند علمای [[اهل سنت]] می‌باشد و در منابع روایی [[شیعه]] نیز وجود دارد<ref>کافی ، ج۱ ، ص۱۸۴.</ref> که می‌گوید مقصود از اصحاب اعراف کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی‌اند لذا در اعراف مانده، این گونه جمع نموده‌اند که هر یک از این دو دسته روایات بیانگر حالت عده‌ای است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هم افرادی وجود دارند که اعمال خوب و بد آنها مساوی است و ورود به هیچ طرف برای آنها رجحان ندارد. و هم پیامبران، [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} برای کمک به آنها در اعراف حضور دارند<ref>منشور جاوید ، ج۹ص ۵۲۹ ، تفسیر نمونه ، ج۶ ، ص۱۸۹.</ref> البته چنین جمعی از کلام [[شیخ صدوق]] نیز استفاده می‌شود<ref>الاعتقادات ، ص۷۰</ref><ref>[[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۵۵.</ref>.


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[رحمت‌الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت‌الله]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]؛
* [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]؛


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۷

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل کرامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • اَعراف جمع عُرْف، مکانهای بلند و مرتفع را گویند[۱]، از آن جهت که آشکار و به راحتی قابل رؤیت است، برخلاف مکان پست[۲]. به یال اسب و تاج خروس، نیز عرف گفته می‌شود، زیرا در قسمت مرتفع بدن آنان قرار دارد[۳]. اعراف السحاب نیز به بخشهای بالایی ابر اطلاق می‌گردد[۴]. آیات ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ[۵] درباره اعراف و اصحاب آن سخن گفته است. به همین مناسبت سوره هفتم قرآن "اعراف" نام گرفته و آیات ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ [۶] نیز به آن تفسیر شده است[۷]

اعراف در قرآن

در چیستی اعراف و هویّت اصحاب اعراف، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد، هر چند قدر مسلم آن است که مسئله اعراف و اصحاب اعراف به قیامت مربوط می‌شود. برخی گفته‌اند: در آیه ۴۶ سوره اعراف چون ابتدا تعبیر "حجاب" آمده و سپس اعراف و صفات اصحاب اعراف نام برده شده، معلوم می‌شود اعراف بلندیهای دیوار یا حجابی است که بین بهشت و دوزخ قرار دارد و بر هر دو طرف مشرف است﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ [۸]؛ همچنین در آیه ۱۳ سوره حدید سخن از دیواری به میان آمده که در قیامت بین مؤمنان و منافقان زده می‌شود که درونش رحمت و برونش عذاب است﴿فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ. گفته شده که اعراف یکی از مقامهای عالی روحانی است که از بهشت و دوزخ خارج بوده و بر آن دو احاطه دارد[۹]. در برخی تفاسیر، کوهها یا تپه‌های فاصل بین بهشت و جهنم است[۱۰] و در روایتی از رسول اکرم(ص) اعراف، کوه اُحد دانسته شده که بر اثر علاقه پیامبر(ص) به آن، در قیامت بین بهشت و جهنم تجسّم می‌یابد[۱۱]. از ابن‌ عباس، تفسیر اعراف به محل مشرف بر صراط نقل شده است[۱۲] و حسن و زجّاج، بدون توضیحی روشن، اعراف را از ریشه معرفت و شناخت دانسته‌اند[۱۳]. برخی نیز افزوده‌اند که اهل اعراف، کاملان در علم و معرفت‌اند و طوایف مردم را می‌شناسند و بهشتیان و دوزخیان را از یکدیگر تشخیص می‌دهند[۱۴]؛ نیز گفته شده که اعراف و اصحاب اعراف به یک معناست[۱۵]. در روایتی آمده‌است که اعراف بزرگوارترین آفریدگان نزد خداوندند[۱۶]. از آیات‌﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ [۱۷] و ﴿يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ [۱۸] برمی‌آید که اعراف، حدّ فاصل میان بهشت و دوزخ است، به‌گونه‌ای که مانعی میان آن‌دو محسوب نمی‌شود و بهشتیان و دوزخیان صدای هم را می‌شنوند و با یکدیگر گفتوگو می‌کنند. و اصحاب اعراف هر دو گروه را مشاهده و با آنان گفتگو‌ می‌کنند[۱۹]

اصحاب اعراف و ویژگیهای آنان

  • درباره هویّت اصحاب اعراف ۱۲ قول وجود دارد که اساس همه آنها به سه قول باز‌می‌گردد[۲۰]خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد. آنان بر بهشتیان درود می‌فرستند:﴿وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ و در قیامت که بسیاری در وحشت و اضطراب به سر می‌برند، تسلّی دهنده دیگران هستند:﴿لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ و روزی که فرمان و قدرت خدا نافذ است اصحاب اعراف هم به اذن خداوند دارای نفوذ و قدرت هستند، ازاین‌رو برای ورود به بهشت فرمان می‌دهند:﴿ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ. آنان دوزخیان را سرزنش می‌کنند: ﴿وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ این قراین نشان می‌دهد که اصحاب اعراف، بندگان ویژه الهی‌اند که از میان مردم برگزیده شده و از اهوال و مراحل مختلف حسابرسی قیامت مستثنا هستند:﴿ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ [۲۱] و در گفتوگوی آنها هیچ‌گونه ترس و اضطرابی مشاهده نمی‌شود. تعبیر به "رجال" نیز نشان دهنده آن است که اصحاب اعراف در مراحل کمال انسانیّت به سر می‌برند، زیرا در آیات قرآن، تعبیر "رجال" غالباً درباره افراد با شخصیت آمده است[۲۲]. ﴿ رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ [۲۳]؛

﴿ لاَ تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ [۲۴]. اشکال شده است که این نظر، با جمله ﴿لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ و ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ سازگاری ندارد، زیرا سازگاری ندارد، زیرا چگونه کسانی که از همه آفریدگان برترند، وارد بهشت نشده در آرزوی آن به سر می‌برند و زمانی که اهل جهنم را می‌بینند، با تضرّع و دعا از خداوند می‌خواهند که آنان را در زمره ستمکاران قرار ندهد. پاسخ این است که اولاً به نظر می‌رسد این دو عبارت مربوط به اهل بهشت باشد و اصحاب اعراف هنگامی بر آنان سلام می‌کنند که هنوز وارد بهشت نشده باشند[۲۵] و برای نجات خود از آتش دوزخ دعا‌می‌کنند[۲۶]. ثانیاً اگر این دو جمله مربوط به اصحاب اعراف باشد، بدین معناست که اهل بهشت وارد بهشت شده‌اند؛ ولی اصحاب اعراف با‌اینکه از آنان برترند هنوز وارد نشده‌اند و آنان می‌دانند که سرانجام وارد خواهند شد، زیرا "طمع" در اینجا به معنای علم[۲۷] و یقین[۲۸] است و اشکالی ندارد که انسانهای با شرافت و برتر، دیرتر از دیگران وارد بهشت شوند[۲۹]. دعای مزبور نیز هیچ‌گونه دلالتی بر پایین بودن منزلت آنان ندارد، زیرا پیامبران الهی و بندگان صالح او و فرشتگان مقرّب نیز چنین دعایی دارند[۳۰]. برخی این انسانهای بزرگ را انبیا می‌دانند[۳۱]. روایاتی نیز وارد شده است که اصحاب اعراف، امامان(ع) هستند[۳۲]، چنان‌که در روایتی از امیرالمؤمنین، امام علی(ع) آمده است: ما اعراف هستیم و در روز قیامت، بین بهشت و جهنم قرار‌می‌گیریم، پس هیچ‌کس وارد بهشت نمی‌شود، جز اینکه ما را به ولایت بشناسد و ما او را به‌اطاعت بشناسیم و هیچ‌کس وارد آتش نمی‌شود، مگر اینکه او ولایت ما و ما اطاعت او را انکار‌ کنیم[۳۳]. ابو علی جبائی می‌گوید: آنان انسانهای عادلی هستند که بر امتها گواهی می‌دهند. نظر دیگر آن است که اصحاب اعراف، فقیهان و عالمان‌اند[۳۴]. آلوسی[۳۵] و حسکانی[۳۶] و دیگران از ابن‌ عباس نقل‌ کرده‌اند که اصحاب اعراف، عباس، حمزه، امام علی(ع) و جعفر هستند[۳۷]

  1. اشخاص متوسطی که از کافران و منافقان برترند و در نهایت وارد بهشت خواهند شد. آنان کسانی هستند که آرزوی ورود به بهشت را دارند؛ ولی هنوز به آن وارد نشده‌اند. در آیه ۴۷ سوره اعراف با بیان اینکه صورتهای آنان به‌ سمت جهنّمیان برگردانده می‌شود، وحشت آنان از سرنوشتشان هنگامی که چشمانشان به دوزخیان می‌افتد، ترسیم شده، از‌ این‌رو به خدا پناه می‌برند. بنابراین قول، گفته شده که اصحاب اعراف گروهی هستند که حسنات و سیّئاتشان مساوی است و هیچ یک بر دیگری ترجیحی ندارد تا استحقاق بهشت یا جهنم را داشته باشند، بدین‌ جهت بر اعراف متوقف می‌شوند[۳۸]. آرای دیگر در‌ این باره عبارت است از: فرزندان کافران که در طفولیت مرده باشند[۳۹]، مردم زمان فترت[۴۰]، جنّیان با ایمان[۴۱]، فرزندان زنا[۴۲]، کسانی‌ که در عبادت دچار خود بزرگ بینی می‌شوند[۴۳]، کسانی‌که ارتکاب صغایر، آنان را در آخرین رتبه انسانها قرار می‌دهد و کفاره آن، مشکلات و نابسامانیهایی است که در دنیا می‌بینند[۴۴]، کسانی که تنها پدر یا مادر آنها از آنان خشنود باشد[۴۵] و کسانی که بدون اجازه پدر به جهاد رفته‌اند[۴۶][۴۷]
  2. فرشتگان که به‌صورت مردانی بر اعراف آشکار می‌شوند و مأمور تشخیص مؤمن از کافر هستند[۴۸]؛ ولی این رأی درست نیست، زیرا لفظ "رجال" بر فرشتگان اطلاق نمی‌شود، چون فرشتگان به مذکّر یا مؤنّث بودن متّصف نمی‌گردند[۴۹]. این اختلاف در معرفی اصحاب اعراف در روایات فریقین[۵۰] نیز به چشم می‌خورد. طبق برخی روایات، اعراف جایگاهی است که انسانهای باایمان و قوی از آن می‌گذرند؛ ولی افراد متوسط در آن باز می‌مانند و از سویی، سرپرستان و پیشوایان الهی نیز در آنجا توقف می‌کنند تا هم ضعیفان را یاری رسانند و هم شاهد حال اهل بهشت و جهنم در دو طرف باشند و با آنان گفتوگو کنند، چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) به این مطلب اشاره شده است[۵۱][۵۲]

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان‌العرب، ج‌۹، ص‌۱۵۶، «عرف».
  2. التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۰.
  3. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۱; مفردات، ص‌۵۶۱، «عرف».
  4. لسان العرب، ج‌۹، ص‌۱۵۷، «عرف».
  5. و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما! و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار!و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد؛ سوره اعراف، آیه: ۴۶ - ۴۹.
  6. روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد. (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت.پس، امروز از شما و از کافران سربهایی پذیرفته نیست، جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست و این پایانه، بد است؛ سوره حدید، آیه: ۱۳- ۱۵.
  7. اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.
  8. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۱.
  9. التحقیق، ج‌۸، ص‌۹۹، «عرف»; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۲‌ـ‌۱۳۳.
  10. الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۶۱.
  11. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.
  12. التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.
  13. التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.
  14. العرشیه، ص‌۹۰.
  15. اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۸.
  16. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۴۴.
  17. و میان آن دو پرده‌ای است و بر آن پشته‌ها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهره‌شان باز می‌شناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامده‌اند ولی (آن را) امید می‌برند ندا می‌دهند که: درود بر شما!و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده می‌شود می‌گویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار!و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره می‌شناسند بانگ برمی‌دارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد.آیا همینانند که سوگند می‌خوردید خداوند به آنان بخشایشی نمی‌رساند؟ (آنگاه به رهروان بهشت می‌گویند) به بهشت در آیید، نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد.و دمسازان آتش بهشتیان را ندا می‌کنند که از آب یا از آنچه خداوند روزی شما کرده است بر ما (نیز) فرو ریزید! می‌گویند: خداوند هر دو را بر کافران حرام کرده است.(همان) کسانی که دین خویش را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت و امروز ما آنان را از یاد می‌بریم چنان که آنان دیدار این روزشان را از یاد برده بودند و به آیات ما انکار می‌ورزیدند؛ سوره اعراف، آیه: ۴۶- ۵۱.
  18. روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان می‌گویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهره‌ای) بگیریم، (به آنان) گفته می‌شود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی می‌کشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد. (منافقان) آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت.پس، امروز از شما و از کافران سربهایی پذیرفته نیست، جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست و این پایانه، بد است؛ سوره حدید، آیه: ۱۳- ۱۵.
  19. اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.
  20. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹.
  21. پس او را دروغگو انگاشتند از این رو آنان را (در دوزخ) حاضر می‌گردانند.مگر بندگان ناب خداوند را؛ سوره صافات، آیه: ۱۲۷- ۱۲۸.
  22. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵.
  23. مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه:۳۷.
  24. هیچ‌گاه در آن (مسجد) حاضر مشو! بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی؛ در آن مردانی هستند که پاکیزه کردن (خود) را دوست می‌دارند و خداوند پاکیزگان را دوست می‌دارد؛ سوره توبه، آیه:۱۰۸.
  25. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۹‌ـ‌۱۳۰.
  26. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.
  27. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۷.
  28. اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.
  29. اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.
  30. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۳۱.
  31. التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۸۷.
  32. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۸; نورالثقلین، ج‌۲، ص‌۳۲‌ـ‌۳۳.
  33. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۴۵.
  34. تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۲۲۵; تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۵.
  35. روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.
  36. شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۶۴.
  37. اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.
  38. التبیان، ج‌۴، ص‌۴۱۱.
  39. روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.
  40. روح المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۸۴.
  41. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.
  42. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.
  43. المیزان، ج۸، ص۱۲۶; روض‌الجنان، ج‌۸، ص۲۰۴.
  44. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶.
  45. روض الجنان، ج‌۸، ص‌۲۰۳.
  46. مبهمات القرآن، ج‌۱، ص‌۴۷۶.
  47. اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.
  48. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۲; تفسیر‌قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۳۶; المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۶.
  49. المیزان، ج‌۸، ص‌۱۲۲; اسفار، ج‌۹، ص‌۳۱۷.
  50. الدرالمنثور، ج‌۳، ص۴۶۰‌ـ‌۴۶۷; البرهان، ج‌۲، ص‌۵۴۶‌ـ‌۵۵۷.
  51. تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۵۹.
  52. اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص:۳۸۲ -۳۸۵.