بحث:وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ اوت ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷۴: خط ۲۷۴:
#در آیاتی از قرآن به پیامبر اسلام تذکر داده شده است که در گرفتن وحی عجله نکند، بلکه تا اتمام قرائت وحی آرام بگیرد؛ این مسأله به روشنی بر گفتاری بودن وحی دلالت دارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ  فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ }}﴾}}<ref> زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی.گردآوری و خواندن آن با ماست.پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن ؛ سوره قیامت، آیه: ۱۶- ۱۸.</ref>.
#در آیاتی از قرآن به پیامبر اسلام تذکر داده شده است که در گرفتن وحی عجله نکند، بلکه تا اتمام قرائت وحی آرام بگیرد؛ این مسأله به روشنی بر گفتاری بودن وحی دلالت دارد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ  فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ }}﴾}}<ref> زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی.گردآوری و خواندن آن با ماست.پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن ؛ سوره قیامت، آیه: ۱۶- ۱۸.</ref>.
#آیاتی از قرآن کریم حکایت از آن دارد که گاهی با وجود آن‌که [[پیامبر]] منتظر نزول وحی بود وحی نازل نمی‌شد. قرآن کریم می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا }}﴾}}<ref> و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه:۶۴.</ref> گفته شده است که بعد از حادثه افک، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یک ماه انتظار کشید تا وحی نازل شد؛ بنا بر این نزول وحی به دست [[پیامبر]] نبود، بلکه در دست خداوند بود و هرگاه او صلاح می‌دانست کلام خود را بر پیامبر نازل می‌کرد<ref>ر.ک: پژوهش‌هایی در بارۀ قرآن و وحی، صبحی صالح، ترجمۀ محمد مجتهد شبستری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳ ش، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>.
#آیاتی از قرآن کریم حکایت از آن دارد که گاهی با وجود آن‌که [[پیامبر]] منتظر نزول وحی بود وحی نازل نمی‌شد. قرآن کریم می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا }}﴾}}<ref> و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه:۶۴.</ref> گفته شده است که بعد از حادثه افک، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یک ماه انتظار کشید تا وحی نازل شد؛ بنا بر این نزول وحی به دست [[پیامبر]] نبود، بلکه در دست خداوند بود و هرگاه او صلاح می‌دانست کلام خود را بر پیامبر نازل می‌کرد<ref>ر.ک: پژوهش‌هایی در بارۀ قرآن و وحی، صبحی صالح، ترجمۀ محمد مجتهد شبستری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳ ش، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>.
#در برخی آیات خداوند قرآن را کلام خود دانسته است. به عبارت دیگر قرآن به عنوان کلام خدا معرفی شده است نه کلام [[پیامبر]]؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلا }}﴾}}<ref> چون برای گرفتن غنیمت‌هایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک می‌برید! (چنین نیست) بلکه آنان جز اندکی درنمی‌یابند؛ سوره فتح، آیه:۱۵.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۴ - ۶۷.</ref>.
#در برخی آیات خداوند قرآن را کلام خود دانسته است. به عبارت دیگر قرآن به عنوان کلام خدا معرفی شده است نه کلام [[پیامبر]]؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِيلا }}﴾}}<ref> چون برای گرفتن غنیمت‌هایی رهسپار شوید جهادگریزان خواهند گفت: بگذارید دنبال شما بیاییم، آنان برآنند که گفتار خداوند را دگرگون سازند؛ بگو: هرگز دنبال ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است؛ آنگاه خواهند گفت بلکه به ما رشک می‌برید! (چنین نیست) بلکه آنان جز اندکی درنمی‌یابند؛ سوره فتح، آیه:۱۵.</ref>
<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۴ - ۶۷.</ref>.
==طرق وحی بر [[پیامبر]]{{صل}}==
==طرق وحی بر [[پیامبر]]{{صل}}==
*پیش‌تر گفتیم که خداوند به سه نوع ارتباط کلامی با بشر اشاره کرده است؛ بنا بر این وحی بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز از این سه نوع بیرون نیست. مشهورترین نوع وحی بر انبیا، وحیی است که فرشته یا فرشتگان وحی آورده‌اند. برای این نوع وحی نیز حالات مختلفی فرض می‌شود. حالات فرد در هنگام وحی را می‌توان به سه صورت تصور کرد:
*پیش‌تر گفتیم که خداوند به سه نوع ارتباط کلامی با بشر اشاره کرده است؛ بنا بر این وحی بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز از این سه نوع بیرون نیست. مشهورترین نوع وحی بر انبیا، وحیی است که فرشته یا فرشتگان وحی آورده‌اند. برای این نوع وحی نیز حالات مختلفی فرض می‌شود. حالات فرد در هنگام وحی را می‌توان به سه صورت تصور کرد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۴ - ۶۷.</ref>:
===وحی در حال رؤیا===
===وحی در حال رؤیا===
*در روایات آمده است که رؤیا جزئی از نبوت است<ref>ر.ک: المستدرک، محمد حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۵ و ج ۴، ص ۳۹۶؛ صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۴۴.</ref> و نیز برخی از پیامبران تنها در حال [[رؤیا]] وحی را دریافت می‌کرده‌اند<ref>ر.ک: کافی، کلینی، تحقیق علی ‌اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص ۱۷۶</ref> همچنین به گفته قرآن، پیامبران بزرگی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت یوسف]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} رؤیاهای صادقه‌ای داشتند که یا کاشف حقیقت بود و یا در آن‌ها دستور العمل‌هایی را از خداوند دریافت می‌کردند. بنا بر این شایسته است که به این موضوع بیش‌تر توجه کنیم تا معلوم شود که رؤیا با وحی چه نسبتی دارد.
*در روایات آمده است که رؤیا جزئی از نبوت است<ref>ر.ک: المستدرک، محمد حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ ﻫ، ج ۲، ص ۵۴۵ و ج ۴، ص ۳۹۶؛ صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ ﻫ، ج ۱، ص ۴۴.</ref> و نیز برخی از پیامبران تنها در حال [[رؤیا]] وحی را دریافت می‌کرده‌اند<ref>ر.ک: کافی، کلینی، تحقیق علی ‌اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ﻫ، چاپ سوم، ج ۱، ص ۱۷۶</ref> همچنین به گفته قرآن، پیامبران بزرگی چون [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت یوسف]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} رؤیاهای صادقه‌ای داشتند که یا کاشف حقیقت بود و یا در آن‌ها دستور العمل‌هایی را از خداوند دریافت می‌کردند. بنا بر این شایسته است که به این موضوع بیش‌تر توجه کنیم تا معلوم شود که رؤیا با وحی چه نسبتی دارد.
خط ۲۸۳: خط ۲۸۴:
*نفس گاهی حقایقی را که در حال رؤیا با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند با حالت اصلی مشاهده می‌کند و در آن‌ها هیچ تصرّفی نمی‌کند که این‌گونه خواب‌ها صادقه هستند. گاهی نیز نفس در آن حقایق تصرف می‌کند و آن‌ها را به صورت‌هایی که با آن‌ها مأنوس است مشاهده می‌کند. به طور مثال علم را به صورت نور و جهل را به صورت ظلمت مشاهده می‌کند<ref>مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۷.</ref> قرآن کریم به هر دو نوع رؤیا اشاره دارد؛ خواب [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در مورد [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} و خواب [[رسول اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه از نوع اول است و خواب [[حضرت یوسف]]{{ع}} و نیز خواب رفقای زندانی‌اش از نوع دوم است.
*نفس گاهی حقایقی را که در حال رؤیا با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند با حالت اصلی مشاهده می‌کند و در آن‌ها هیچ تصرّفی نمی‌کند که این‌گونه خواب‌ها صادقه هستند. گاهی نیز نفس در آن حقایق تصرف می‌کند و آن‌ها را به صورت‌هایی که با آن‌ها مأنوس است مشاهده می‌کند. به طور مثال علم را به صورت نور و جهل را به صورت ظلمت مشاهده می‌کند<ref>مباحثی در وحی و قرآن، محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، ۱۳۶۰ ش، ص ۴۷.</ref> قرآن کریم به هر دو نوع رؤیا اشاره دارد؛ خواب [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در مورد [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} و خواب [[رسول اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه از نوع اول است و خواب [[حضرت یوسف]]{{ع}} و نیز خواب رفقای زندانی‌اش از نوع دوم است.
*بنا بر این رؤیا را می‌توان یکی از راه‌های وحی حقایق بر افراد بر شمرد و مانعی ندارد که خداوند از طریق آن بر پیامبرانش وحی فرستاده باشد. اما آیا وحی تمام یا حداقل بخشی از قرآن از طریق رؤیا بوده است یا خیر؟ اثبات یا نفی این مسأله به دلیل نیاز دارد<ref>سیوطی آورده است که برخی گفته‌اند که جبرئیل در خواب بر پیامبر نازل می‌شد و برخی از سوره‌‌های قرآن را بر پیامبر قرائت می‌کرد و سورۀ کوثر را نیز از جملۀ آن‌ها دانسته‌اند. ر.ک: الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ش، ج ۱, ص ۱۶۱ (نوع شانزدهم).</ref>
*بنا بر این رؤیا را می‌توان یکی از راه‌های وحی حقایق بر افراد بر شمرد و مانعی ندارد که خداوند از طریق آن بر پیامبرانش وحی فرستاده باشد. اما آیا وحی تمام یا حداقل بخشی از قرآن از طریق رؤیا بوده است یا خیر؟ اثبات یا نفی این مسأله به دلیل نیاز دارد<ref>سیوطی آورده است که برخی گفته‌اند که جبرئیل در خواب بر پیامبر نازل می‌شد و برخی از سوره‌‌های قرآن را بر پیامبر قرائت می‌کرد و سورۀ کوثر را نیز از جملۀ آن‌ها دانسته‌اند. ر.ک: الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۳ ش، ج ۱, ص ۱۶۱ (نوع شانزدهم).</ref>
*هیچ منعی نیست که برخی از آیات و سُوَر قرآن در حال رؤیا بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شده باشد، اما ظاهراً نزول قرآن در حال رؤیا نبوده است. شاهد این ادّعا آن است که خداوند رؤیای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه را نیز در قرآن نقل کرده است که این امر نشان می‌دهد که نزول آیات از طریق [[رؤیا]] نبوده است، چرا که حکایت [[رؤیا]] در رؤیا معنا ندارد.
*هیچ منعی نیست که برخی از آیات و سُوَر قرآن در حال رؤیا بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نازل شده باشد، اما ظاهراً نزول قرآن در حال رؤیا نبوده است. شاهد این ادّعا آن است که خداوند رؤیای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد فتح مکه را نیز در قرآن نقل کرده است که این امر نشان می‌دهد که نزول آیات از طریق [[رؤیا]] نبوده است، چرا که حکایت [[رؤیا]] در رؤیا معنا ندارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۸ - ۶۹.</ref>.
===وحی در حال بیداری (با حواس باطن)===
===وحی در حال بیداری (با حواس باطن)===
*بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که نزول جبرئیل و وحی در ظرف نفس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صورت می‌گیرد، نه در عالم ظاهر و حس. قرآن کریم نیز می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}﴾}}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است.بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه:۱۹۳.</ref>.
*بسیاری از صاحب‌نظران بر این باورند که نزول جبرئیل و وحی در ظرف نفس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} صورت می‌گیرد، نه در عالم ظاهر و حس. قرآن کریم نیز می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}﴾}}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است.بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه:۱۹۳.</ref>.
خط ۲۸۹: خط ۲۹۰:
*در تأیید این سخن می‌توان به آیات سوره نجم اشاره کرد که خداوند رؤیت را به قلب نسبت داده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى }}﴾}}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.</ref>. این آیه نشان می‌دهد که انسان غیر از رؤیت حسی، رؤیت شهودی هم دارد. همچنین نشان می‌دهد که [[پیامبر]] جبرئیل و آیات الهی را در ظرف وجودی قلب دیده است <ref>ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۹.</ref>.
*در تأیید این سخن می‌توان به آیات سوره نجم اشاره کرد که خداوند رؤیت را به قلب نسبت داده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى }}﴾}}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت؛ سوره نجم، آیه:۱۱.</ref>. این آیه نشان می‌دهد که انسان غیر از رؤیت حسی، رؤیت شهودی هم دارد. همچنین نشان می‌دهد که [[پیامبر]] جبرئیل و آیات الهی را در ظرف وجودی قلب دیده است <ref>ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۹.</ref>.
*[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نیز بر این اعتقاد است که حواس ظاهری [[پیامبر]] در هنگام وحی تعطیل بوده است، همان طور که در رؤیاهای صادقه چشم و گوش و حواس انسان بسته است. اما در هر حالت میان روح انسان و عالم غیب رابطه‌ای برقرار می‌شود<ref>مجموعۀ آثار، مرتضی مطهری، قم، صدرا، ۱۳۷۴ ش، ج ۴، ص ۴۱۱.</ref>.
*[[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نیز بر این اعتقاد است که حواس ظاهری [[پیامبر]] در هنگام وحی تعطیل بوده است، همان طور که در رؤیاهای صادقه چشم و گوش و حواس انسان بسته است. اما در هر حالت میان روح انسان و عالم غیب رابطه‌ای برقرار می‌شود<ref>مجموعۀ آثار، مرتضی مطهری، قم، صدرا، ۱۳۷۴ ش، ج ۴، ص ۴۱۱.</ref>.
*بنا بر این اگر نزول وحی بر [[پیامبر]] را به ترتیبی که در بالا آمد بپذیریم، باید قبول کنیم که نزدیک‌ترین قالب برای بیان ظرف وحی، حالت کشف و شهود است؛ چرا که از طرفی [[پیامبر]] در حال خواب و رؤیا نیست و از طرف دیگر حواس ظاهری‌اش کار نمی‌کند.
*بنا بر این اگر نزول وحی بر [[پیامبر]] را به ترتیبی که در بالا آمد بپذیریم، باید قبول کنیم که نزدیک‌ترین قالب برای بیان ظرف وحی، حالت کشف و شهود است؛ چرا که از طرفی [[پیامبر]] در حال خواب و رؤیا نیست و از طرف دیگر حواس ظاهری‌اش کار نمی‌کند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۶۹ - ۷۰.</ref>.
===وحی در حال بیداری (با حواس ظاهری)===
===وحی در حال بیداری (با حواس ظاهری)===
*برخی از روایات حاکی از آن است که فرشته وحی به صورت یک انسان معمولی<ref>در روایات آمده است که جبرئیل{{ع}} به صورت دحیۀ کلبی ظاهر می‌شده است. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۲۳۸؛ ج ۲۰، ص ۲۱۰؛ ج ۵۶، ص ۱۴۹؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، نور ‌الدین هیثمی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق، ج ۸، ص ۲۳۷؛ کافی، ج ۲، ص ۵۸۷؛ سنن النسائی، احمد بن شعیب نسائی، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸، ج ۸، ص ۱۰۳؛ مسند، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج ۲، ص ۱۰۷.</ref> متمثل می‌شده و به حضور [[پیامبر]]{{صل}} می‌رسیده و آیات قرآن را برای [[پیامبر]]{{صل}} تلاوت می‌کرده است. اگر این دسته از روایات صحیح باشد، لازم نیست بگوییم که [[پیامبر]]{{صل}} همیشه وحی را در حالت غیر عادی دریافت می‌کرده است.
*برخی از روایات حاکی از آن است که فرشته وحی به صورت یک انسان معمولی<ref>در روایات آمده است که جبرئیل{{ع}} به صورت دحیۀ کلبی ظاهر می‌شده است. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۹، ص ۲۳۸؛ ج ۲۰، ص ۲۱۰؛ ج ۵۶، ص ۱۴۹؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، نور ‌الدین هیثمی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق، ج ۸، ص ۲۳۷؛ کافی، ج ۲، ص ۵۸۷؛ سنن النسائی، احمد بن شعیب نسائی، بیروت، دار الفکر، ۱۳۴۸، ج ۸، ص ۱۰۳؛ مسند، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج ۲، ص ۱۰۷.</ref> متمثل می‌شده و به حضور [[پیامبر]]{{صل}} می‌رسیده و آیات قرآن را برای [[پیامبر]]{{صل}} تلاوت می‌کرده است. اگر این دسته از روایات صحیح باشد، لازم نیست بگوییم که [[پیامبر]]{{صل}} همیشه وحی را در حالت غیر عادی دریافت می‌کرده است.
*صرف نظر از درستی یا نادرستی این دسته از روایات، این صورت از وحی غیر ممکن یا دور از ذهن نیست. اگر بپذیریم که فرشته می‌تواند در صورت انسان متمثل شود و با کسی سخن بگوید، چه لزومی دارد که این تمثل در حالت غیر عادی باشد؟ باید گفت ظاهر آیاتی که به تمثل فرشته برای [[حضرت مریم]]{{س}} و تمثل فرشتگان برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[حضرت لوط]]{{ع}} اشاره دارد نشان می‌دهد که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[حضرت لوط]]{{ع}} و [[حضرت مریم]]{{س}} فرشتگان را در حالت عادی دیده و با آن‌ها گفتگو کرده‌اند.
*صرف نظر از درستی یا نادرستی این دسته از روایات، این صورت از وحی غیر ممکن یا دور از ذهن نیست. اگر بپذیریم که فرشته می‌تواند در صورت انسان متمثل شود و با کسی سخن بگوید، چه لزومی دارد که این تمثل در حالت غیر عادی باشد؟ باید گفت ظاهر آیاتی که به تمثل فرشته برای [[حضرت مریم]]{{س}} و تمثل فرشتگان برای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[حضرت لوط]]{{ع}} اشاره دارد نشان می‌دهد که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، [[حضرت لوط]]{{ع}} و [[حضرت مریم]]{{س}} فرشتگان را در حالت عادی دیده و با آن‌ها گفتگو کرده‌اند.
*در داستان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌بینیم که همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز صدای فرشتگان را شنیده و در برابر آن عکس ‌العمل نشان داده است. حتی اگر فرض کنیم که همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هم به تحول روحی دچار شده و سخنان آن‌ها را با حواس ظاهر نشنیده است، بریان کردن گوساله و گذاشتن آن در برابر فرشتگان چگونه قابل توجیه است؟ این امر جز با فرض عادی بودن حالت و فضا قابل توجیه نیست. همچنین همین فرشتگان نزد قوم [[حضرت لوط]]{{ع}} رفتند و نه فقط [[حضرت لوط]]{{ع}}، بلکه قوم خطاکار او نیز آن‌ها را مشاهده کردند و بلکه به تعقیب آن‌ها پرداختند!
*در داستان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} می‌بینیم که همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز صدای فرشتگان را شنیده و در برابر آن عکس ‌العمل نشان داده است. حتی اگر فرض کنیم که همسر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هم به تحول روحی دچار شده و سخنان آن‌ها را با حواس ظاهر نشنیده است، بریان کردن گوساله و گذاشتن آن در برابر فرشتگان چگونه قابل توجیه است؟ این امر جز با فرض عادی بودن حالت و فضا قابل توجیه نیست. همچنین همین فرشتگان نزد قوم [[حضرت لوط]]{{ع}} رفتند و نه فقط [[حضرت لوط]]{{ع}}، بلکه قوم خطاکار او نیز آن‌ها را مشاهده کردند و بلکه به تعقیب آن‌ها پرداختند!
*نتیجه آن است که با نظر به مطالب قرآن در مورد نزول فرشتگان و تمثل آن‌ها به شکل انسان، هیچ لزومی ندارد که بگوییم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} همیشه وحی را در حال غیر عادی دریافت می‌کرده است، بلکه ممکن است قرآن را با گوش ظاهر از فرشته وحی شنیده باشد.
*نتیجه آن است که با نظر به مطالب قرآن در مورد نزول فرشتگان و تمثل آن‌ها به شکل انسان، هیچ لزومی ندارد که بگوییم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} همیشه وحی را در حال غیر عادی دریافت می‌کرده است، بلکه ممکن است قرآن را با گوش ظاهر از فرشته وحی شنیده باشد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۷۰ - ۷۱.</ref>.
==ویژگی‌های وحی رسالی==
==ویژگی‌های وحی رسالی==
*آنچه وحی پیامبران را از دریافت دیگران از الهام و مکاشفه و رؤیا متمایز می‌سازد وضوح پیام و مبدأ آن و نیز مصون بودن محتوای پیام از خطا و نادرستی است.
*آنچه وحی پیامبران را از دریافت دیگران از الهام و مکاشفه و رؤیا متمایز می‌سازد وضوح پیام و مبدأ آن و نیز مصون بودن محتوای پیام از خطا و نادرستی است.
*حقیقت آن است که بحث کامل در این‌باره نیازمند مباحث مفصل کلامی در باره وحی، [[نبوت]] و [[عصمت]] پیامبران است که دانش‌پژوهان محترم در درس‌های علم کلام به این مطالب خواهند پرداخت. آنچه در اینجا به اجمال می‌گوییم این است که از نظر همه مسلمانان پیامبران حداقل در اخذ و ابلاغ وحی از هرگونه خطا معصوم و مصون هستند؛ زیرا عاقلانه نیست که خداوند عده‌ای را به عنوان فرستاده خود برگزیند و ایشان پیام او را به گوش مردم برسانند و بر آن‌ها اتمام حجت کنند، در حالی که خود هنگام دریافت وحی ندانند آنچه را گرفته‌اند همه از جانب خدا است یا شیاطین هم در آن دخل و تصرف کرده‌اند! همین طور عاقلانه نیست پیامبری که از سوی خدای قادر متعال برگزیده شود تا پیام خدا را به مردم برساند ولی دچار خطا و اشتباه شود و کلام خدا را به طور کامل به مردم نرساند.
*حقیقت آن است که بحث کامل در این‌باره نیازمند مباحث مفصل کلامی در باره وحی، [[نبوت]] و [[عصمت]] پیامبران است که دانش‌پژوهان محترم در درس‌های علم کلام به این مطالب خواهند پرداخت. آنچه در اینجا به اجمال می‌گوییم این است که از نظر همه مسلمانان پیامبران حداقل در اخذ و ابلاغ وحی از هرگونه خطا معصوم و مصون هستند؛ زیرا عاقلانه نیست که خداوند عده‌ای را به عنوان فرستاده خود برگزیند و ایشان پیام او را به گوش مردم برسانند و بر آن‌ها اتمام حجت کنند، در حالی که خود هنگام دریافت وحی ندانند آنچه را گرفته‌اند همه از جانب خدا است یا شیاطین هم در آن دخل و تصرف کرده‌اند! همین طور عاقلانه نیست پیامبری که از سوی خدای قادر متعال برگزیده شود تا پیام خدا را به مردم برساند ولی دچار خطا و اشتباه شود و کلام خدا را به طور کامل به مردم نرساند.
با توجه به این‌که وحی ابلاغی، و به ویژه وحی قرآنی، را نوعی وحی گفتاری دانستیم، روشن است که هم وضوح و روشنی پیام وحیانی و هم مصونیت آن از خطا و اشتباه لازمه چنین شکلی از وحی است.
با توجه به این‌که وحی ابلاغی، و به ویژه وحی قرآنی، را نوعی وحی گفتاری دانستیم، روشن است که هم وضوح و روشنی پیام وحیانی و هم مصونیت آن از خطا و اشتباه لازمه چنین شکلی از وحی است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۷۱.</ref>.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش