زینب بنت جحش در تراجم و رجال: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[زینب]]، دختر [[جحش بن رباب بن یعمر]]، یکی از [[زنان]] نامدار [[اسلام]] است که دختر عمه [[رسول خدا]]{{صل}} و [[همسر]] آن بزرگوار بود. مادرش، [[امیمه]]، دختر [[عبدالمطلب]]، جد بزرگوار [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱.</ref>.
[[زینب]]، دختر [[جحش بن رباب بن یعمر]]، یکی از [[زنان]] نامدار [[اسلام]] است که دختر عمه [[رسول خدا]] {{صل}} و [[همسر]] آن بزرگوار بود. مادرش، [[امیمه]]، دختر [[عبدالمطلب]]، جد بزرگوار [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱.</ref>.


او زنی بسیار با [[تقوا]] بود که اکثر روزها را به [[روزه]] و شب‌ها را به [[عبادت]] می‌گذرانید و بسیار سخاوتمند و [[اهل کار]] بود و درآمدش را [[صدقه]] می‌داد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} [[مقام]] و [[منزلت]] خاصی داشت. [[عایشه]]، [[همسر رسول خدا]]{{صل}}، می‌گوید: "هیچ یک از زنان در نزد پیامبر{{صل}} با من هم تراز نبود، جز [[زینب دختر جحش]]". عایشه هم چنین گفته است: "هرگز زنی [[دین]] دار‌تر و پرهیزکار‌تر و راستگوتر و به [[خویشان]] مهربان‌تر و [[انفاق]] کننده‌تر از زینب ندیدم<ref>، صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۷، ص۱۳۶؛ سنن الکبری، نسایی، ج۷، ص۶۵.</ref>. از رسول خدا{{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "زینب زنی [[متواضع]] و در عبادت با [[خشوع]] و [[خضوع]] است"<ref>اسد الغابه، این اثیر، ج۵، ص۴۶۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[زینب بنت جحش - عباسی (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۲۳۳.</ref>
او زنی بسیار با [[تقوا]] بود که اکثر روزها را به [[روزه]] و شب‌ها را به [[عبادت]] می‌گذرانید و بسیار سخاوتمند و [[اهل کار]] بود و درآمدش را [[صدقه]] می‌داد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} [[مقام]] و [[منزلت]] خاصی داشت. [[عایشه]]، [[همسر رسول خدا]] {{صل}}، می‌گوید: "هیچ یک از زنان در نزد پیامبر {{صل}} با من هم تراز نبود، جز [[زینب دختر جحش]]". عایشه هم چنین گفته است: "هرگز زنی [[دین]] دار‌تر و پرهیزکار‌تر و راستگوتر و به [[خویشان]] مهربان‌تر و [[انفاق]] کننده‌تر از زینب ندیدم<ref>، صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۷، ص۱۳۶؛ سنن الکبری، نسایی، ج۷، ص۶۵.</ref>. از رسول خدا {{صل}} [[نقل]] شده که فرمود: "زینب زنی [[متواضع]] و در عبادت با [[خشوع]] و [[خضوع]] است"<ref>اسد الغابه، این اثیر، ج۵، ص۴۶۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[زینب بنت جحش - عباسی (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۲۳۳.</ref>


==داستان [[ازدواج]] و [[طلاق]] زینب==
== داستان [[ازدواج]] و [[طلاق]] زینب ==
زمانی که پیامبر{{صل}} از زینب برای فرزند خوانده‌اش، [[زید]]، خواستگاری کرد، زینب خود را از نظر [[خانوادگی]] بالاتر از زید دانست و نپذیرفت. بعد از خودداری زینب، این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.
زمانی که پیامبر {{صل}} از زینب برای فرزند خوانده‌اش، [[زید]]، خواستگاری کرد، زینب خود را از نظر [[خانوادگی]] بالاتر از زید دانست و نپذیرفت. بعد از خودداری زینب، این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.


بعد از [[نزول آیه]] زینب به رسول خدا{{صل}} گفت: یا [[رسول الله]]! [[اختیار]] من به دست شماست<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۴؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۸، ص۳۴۳.</ref>. پس از [[ازدواج]]، [[زید]] و [[زینب]] [[اختلاف]] پیدا کردند و زید نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و از آن [[حضرت]] خواست تا اجازه دهد زینب را [[طلاق]] دهد. رسول خدا{{صل}} به او فرمود: «[[تقوای الهی]] پیشه کن و همسرت را نگهدار و با او [[نیکی]] کن». اما بعد از مدتی زید او را طلاق داد و پس از پایان عده، [[خداوند]] [[دستور]] ازدواج رسول خدا{{صل}} را با زینب طبق [[آیات]] ذیل نازل فرمودند: {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که:» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref><ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[زینب بنت جحش - عباسی (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref>
بعد از [[نزول آیه]] زینب به رسول خدا {{صل}} گفت: یا [[رسول الله]]! [[اختیار]] من به دست شماست<ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۴؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۸، ص۳۴۳.</ref>. پس از [[ازدواج]]، [[زید]] و [[زینب]] [[اختلاف]] پیدا کردند و زید نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و از آن [[حضرت]] خواست تا اجازه دهد زینب را [[طلاق]] دهد. رسول خدا {{صل}} به او فرمود: «[[تقوای الهی]] پیشه کن و همسرت را نگهدار و با او [[نیکی]] کن». اما بعد از مدتی زید او را طلاق داد و پس از پایان عده، [[خداوند]] [[دستور]] ازدواج رسول خدا {{صل}} را با زینب طبق [[آیات]] ذیل نازل فرمودند: {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که:» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref><ref>تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[زینب بنت جحش - عباسی (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref>


==سرانجام زینب==
== سرانجام زینب ==
زینب پس از رسول خدا{{صل}} قبل از همه زنهای ایشان از [[دنیا]] رفت. [[عایشه]] می‌گوید: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: از میان شما [[زنان]] آنکه دستش از همه بلندتر است، زودتر به من ملحق خواهد شد. لذا دست‌ها را اندازه می‌گرفتیم که کدام یک از ما دستش دراز‌تر است؛ ولی بعد از [[وفات]] زینب معلوم شد، غرض حضرت از درازی دست، [[سخاوت]] و [[بخشش]] بوده است<ref>صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۷، ص۱۴۴؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۵؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۲، ص۲۴۸.</ref>.
زینب پس از رسول خدا {{صل}} قبل از همه زنهای ایشان از [[دنیا]] رفت. [[عایشه]] می‌گوید: [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: از میان شما [[زنان]] آنکه دستش از همه بلندتر است، زودتر به من ملحق خواهد شد. لذا دست‌ها را اندازه می‌گرفتیم که کدام یک از ما دستش دراز‌تر است؛ ولی بعد از [[وفات]] زینب معلوم شد، غرض حضرت از درازی دست، [[سخاوت]] و [[بخشش]] بوده است<ref>صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۷، ص۱۴۴؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۵؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۲، ص۲۴۸.</ref>.


[[نقل]] شده، در [[زمان]] [[خلافت عمر]]، اولین بار که او برای هر کس [[حقوقی]] معین کرد، مبلغ [[دوازده]] هزار [[درهم]] را برای زینب فرستاد. زینب تمام آن را میان [[اقوام]] و بستگانش تقسیم کرد و سپس گفت: "خدایا! پس از این دیگر عطای [[عمر بن خطاب]] نصیبم نشود" و چنین هم شد. در [[روایت]] دیگری آمده که این گونه [[دعا]] کرد: "خدایا! [[سال]] دیگر این [[مال]] نصیبم نشود که این مال [[فتنه]] است"، سپس همه آن را بین بستگانش تقسیم کرد و در همان سال، بیستم [[هجری]]، در سن ۵۰ یا ۵۳ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۱۰؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۶۵-۴۶۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵۵؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۲، ص۲۶۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[زینب بنت جحش - عباسی (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۲۳۵.</ref>.
[[نقل]] شده، در [[زمان]] [[خلافت عمر]]، اولین بار که او برای هر کس [[حقوقی]] معین کرد، مبلغ [[دوازده]] هزار [[درهم]] را برای زینب فرستاد. زینب تمام آن را میان [[اقوام]] و بستگانش تقسیم کرد و سپس گفت: "خدایا! پس از این دیگر عطای [[عمر بن خطاب]] نصیبم نشود" و چنین هم شد. در [[روایت]] دیگری آمده که این گونه [[دعا]] کرد: "خدایا! [[سال]] دیگر این [[مال]] نصیبم نشود که این مال [[فتنه]] است"، سپس همه آن را بین بستگانش تقسیم کرد و در همان سال، بیستم [[هجری]]، در سن ۵۰ یا ۵۳ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۱۰؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۶۵-۴۶۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵۵؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۲، ص۲۶۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[زینب بنت جحش - عباسی (مقاله)|مقاله «زینب بنت جحش»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۲۳۵.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۶

مقدمه

زینب، دختر جحش بن رباب بن یعمر، یکی از زنان نامدار اسلام است که دختر عمه رسول خدا (ص) و همسر آن بزرگوار بود. مادرش، امیمه، دختر عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر اسلام (ص) است [۱].

او زنی بسیار با تقوا بود که اکثر روزها را به روزه و شب‌ها را به عبادت می‌گذرانید و بسیار سخاوتمند و اهل کار بود و درآمدش را صدقه می‌داد[۲]. پیامبر (ص) مقام و منزلت خاصی داشت. عایشه، همسر رسول خدا (ص)، می‌گوید: "هیچ یک از زنان در نزد پیامبر (ص) با من هم تراز نبود، جز زینب دختر جحش". عایشه هم چنین گفته است: "هرگز زنی دین دار‌تر و پرهیزکار‌تر و راستگوتر و به خویشان مهربان‌تر و انفاق کننده‌تر از زینب ندیدم[۳]. از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: "زینب زنی متواضع و در عبادت با خشوع و خضوع است"[۴].[۵]

داستان ازدواج و طلاق زینب

زمانی که پیامبر (ص) از زینب برای فرزند خوانده‌اش، زید، خواستگاری کرد، زینب خود را از نظر خانوادگی بالاتر از زید دانست و نپذیرفت. بعد از خودداری زینب، این آیه نازل شد: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۶].

بعد از نزول آیه زینب به رسول خدا (ص) گفت: یا رسول الله! اختیار من به دست شماست[۷]. پس از ازدواج، زید و زینب اختلاف پیدا کردند و زید نزد رسول خدا (ص) آمد و از آن حضرت خواست تا اجازه دهد زینب را طلاق دهد. رسول خدا (ص) به او فرمود: «تقوای الهی پیشه کن و همسرت را نگهدار و با او نیکی کن». اما بعد از مدتی زید او را طلاق داد و پس از پایان عده، خداوند دستور ازدواج رسول خدا (ص) را با زینب طبق آیات ذیل نازل فرمودند: ﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۸][۹].[۱۰]

سرانجام زینب

زینب پس از رسول خدا (ص) قبل از همه زنهای ایشان از دنیا رفت. عایشه می‌گوید: پیامبر (ص) فرمود: از میان شما زنان آنکه دستش از همه بلندتر است، زودتر به من ملحق خواهد شد. لذا دست‌ها را اندازه می‌گرفتیم که کدام یک از ما دستش دراز‌تر است؛ ولی بعد از وفات زینب معلوم شد، غرض حضرت از درازی دست، سخاوت و بخشش بوده است[۱۱].

نقل شده، در زمان خلافت عمر، اولین بار که او برای هر کس حقوقی معین کرد، مبلغ دوازده هزار درهم را برای زینب فرستاد. زینب تمام آن را میان اقوام و بستگانش تقسیم کرد و سپس گفت: "خدایا! پس از این دیگر عطای عمر بن خطاب نصیبم نشود" و چنین هم شد. در روایت دیگری آمده که این گونه دعا کرد: "خدایا! سال دیگر این مال نصیبم نشود که این مال فتنه است"، سپس همه آن را بین بستگانش تقسیم کرد و در همان سال، بیستم هجری، در سن ۵۰ یا ۵۳ سالگی از دنیا رفت[۱۲].[۱۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۱.
  2. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۲۱۳.
  3. ، صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۷، ص۱۳۶؛ سنن الکبری، نسایی، ج۷، ص۶۵.
  4. اسد الغابه، این اثیر، ج۵، ص۴۶۵.
  5. عباسی، حبیب، مقاله «زینب بنت جحش»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۳۳.
  6. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  7. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۴؛ التبیان، شیخ طوسی، ج۸، ص۳۴۳.
  8. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که:» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  9. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۴.
  10. عباسی، حبیب، مقاله «زینب بنت جحش»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۳۴-۲۳۵.
  11. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۷، ص۱۴۴؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۵؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۲، ص۲۴۸.
  12. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۱۰؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۶۵-۴۶۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۵۵؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۲، ص۲۶۴.
  13. عباسی، حبیب، مقاله «زینب بنت جحش»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۲۳۵.