آیات ملک: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده')
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر')
خط ۱۵: خط ۱۵:
* به دیگر سخن [[رأی]] و نظر [[مردم]] برای [[قدرت]] بخشیدن و اجرایی شدن [[حکومت الهی]]، لازم و ضروری است اما [[مشروعیت حکومت]]، وابسته به [[رأی]] و نظر [[مردم]] نیست؛ زیرا اساساً منبع [[مشروعیت]]، منبعی قبل از [[مردم]] است، چون [[مشروعیت]] به معنای [[حقانیت]] و [[عدالت]] است و [[حقانیت]] و [[عدالت]] نمى‌تواند تابع خواست و [[اراده]] [[مردم]] باشد بلکه این خواست و [[اراده]] [[مردم]] است که باید تابع [[حق]] و [[عدل]] باشد و همین جهت است که [[انسان‌ها]] را در برابر [[حق]] و [[عدل]] [[مسئول]] و پاسخگو مى‌کند. [[انسان‌ها]] مسئولند که به [[حق]] و [[عدل]] عمل و آن را [[اجرا]] کنند و لذا آنچه به [[ملت]] مربوط مى‌شود، [[تمکین]] به فرمانروای [[مشروع]] و [[قدرت]] بخشیدن به او و [[یاری]] او جهت [[برپایی حکومت عدل]] در عالم خارج است، طبیعی است که اگر [[اطاعت]] و [[یاری]] آنها از [[حاکم]] نباشد هر اندازه که [[حاکمیت]] حاکم و [[فرمانروایی]] او [[مشروعیت]] داشته باشد و به هر مرتبه که [[فرمانروا]]، [[شایستگی]] [[فرمانروایی]] داشته باشد و برای [[حکومت]] [[شایسته]] و لایق باشد عملاً کاری از او ساخته نیست و نمى‌تواند [[حکومت]] را بر پا کند.
* به دیگر سخن [[رأی]] و نظر [[مردم]] برای [[قدرت]] بخشیدن و اجرایی شدن [[حکومت الهی]]، لازم و ضروری است اما [[مشروعیت حکومت]]، وابسته به [[رأی]] و نظر [[مردم]] نیست؛ زیرا اساساً منبع [[مشروعیت]]، منبعی قبل از [[مردم]] است، چون [[مشروعیت]] به معنای [[حقانیت]] و [[عدالت]] است و [[حقانیت]] و [[عدالت]] نمى‌تواند تابع خواست و [[اراده]] [[مردم]] باشد بلکه این خواست و [[اراده]] [[مردم]] است که باید تابع [[حق]] و [[عدل]] باشد و همین جهت است که [[انسان‌ها]] را در برابر [[حق]] و [[عدل]] [[مسئول]] و پاسخگو مى‌کند. [[انسان‌ها]] مسئولند که به [[حق]] و [[عدل]] عمل و آن را [[اجرا]] کنند و لذا آنچه به [[ملت]] مربوط مى‌شود، [[تمکین]] به فرمانروای [[مشروع]] و [[قدرت]] بخشیدن به او و [[یاری]] او جهت [[برپایی حکومت عدل]] در عالم خارج است، طبیعی است که اگر [[اطاعت]] و [[یاری]] آنها از [[حاکم]] نباشد هر اندازه که [[حاکمیت]] حاکم و [[فرمانروایی]] او [[مشروعیت]] داشته باشد و به هر مرتبه که [[فرمانروا]]، [[شایستگی]] [[فرمانروایی]] داشته باشد و برای [[حکومت]] [[شایسته]] و لایق باشد عملاً کاری از او ساخته نیست و نمى‌تواند [[حکومت]] را بر پا کند.
* یکی از تفاوت‌های اساسی جهان‌بینی [[الهی]] با جهان‌بینی مادی که به هیچ خدایی در عالم [[اعتقاد]] ندارد، همین مطلب است. ما معتقدیم پیش از اینکه [[مردم]] بخواهند چیزی را به عنوان [[حق]] و [[عدل]] [[انتخاب]] کنند، [[حق]] و [[عدل]] وجود دارد و [[مردم]] مى‌توانند - با ابزار [[عقل]] و [[فطرت انسانی]] خود - [[ضرورت]] [[تسلیم]] در برابر آن را [[ادراک]] کنند؛ اما در طرف مقابل، [[جهان‌بینی]] مادی قائل به وجود هیچ [[حق]] و عدلی قبل از [[انتخاب مردم]] نیست. این دیدگاه، [[اخلاق]] و ارزشها را از ریشه و اساس نابود مى‌کند؛ زیرا اگر وجود [[حق]] و [[عدل]] را پیش از [[اختیار]] و [[گزینش]] [[بشر]] نفی کنیم دیگر ارزشهای [[اخلاقی]] یا آرمانهایی که سزاوار است [[مردم]] از آنها [[تبعیت]] کنند و [[مصلحان]]، [[بشریت]] را به سوی آنها فرا بخوانند، معنی نخواهد داشت؛ بلکه ارزشها و آرمانها، آن چیزهایی خواهد بود که [[مردم]]، خود بر مى‌گزینند و فرقی نخواهد کرد که چه کسانی چه چیزی را [[انتخاب]] کنند. به عنوان مثال، اگرگروهی از [[مردم]] به تحریک [[مفسدان]] و [[مستکبران]]، بر کشتن [[صالحان]] و [[پیامبران]]، [[اتفاق نظر]] پیدا کنند - همانطور که در بسیاری از دورههای [[تاریخ]]، چنین اتفاقی به وقوع پیوسته است به هیچ روی از لحاظ [[اخلاقی]]، محکوم نخواهند بود؛ زیرا این امر را خود [[مردم]] خواستهاند و هر چه [[مردم]] بخواهند [[حق]] و [[مشروع]] است! در چنین پنداری جایی برای [[رسالت]] [[مصلحان]] و اخلاقیون و [[مربیان]] [[بشر]] نیست، بلکه [[اخلاق]] و ارزشها در [[جامعه انسانی]] پوچ و بیمعنا مى‌شود و در ورای اوضاع فردی و [[اجتماعی]] [[بشر]]، هیچ هدفی که [[مصلحان]] در پی آن باشند یا مقصدی که اخلاقیون و [[مربیان]] به آن [[دعوت]] کنند، وجود نخواهد داشت.
* یکی از تفاوت‌های اساسی جهان‌بینی [[الهی]] با جهان‌بینی مادی که به هیچ خدایی در عالم [[اعتقاد]] ندارد، همین مطلب است. ما معتقدیم پیش از اینکه [[مردم]] بخواهند چیزی را به عنوان [[حق]] و [[عدل]] [[انتخاب]] کنند، [[حق]] و [[عدل]] وجود دارد و [[مردم]] مى‌توانند - با ابزار [[عقل]] و [[فطرت انسانی]] خود - [[ضرورت]] [[تسلیم]] در برابر آن را [[ادراک]] کنند؛ اما در طرف مقابل، [[جهان‌بینی]] مادی قائل به وجود هیچ [[حق]] و عدلی قبل از [[انتخاب مردم]] نیست. این دیدگاه، [[اخلاق]] و ارزشها را از ریشه و اساس نابود مى‌کند؛ زیرا اگر وجود [[حق]] و [[عدل]] را پیش از [[اختیار]] و [[گزینش]] [[بشر]] نفی کنیم دیگر ارزشهای [[اخلاقی]] یا آرمانهایی که سزاوار است [[مردم]] از آنها [[تبعیت]] کنند و [[مصلحان]]، [[بشریت]] را به سوی آنها فرا بخوانند، معنی نخواهد داشت؛ بلکه ارزشها و آرمانها، آن چیزهایی خواهد بود که [[مردم]]، خود بر مى‌گزینند و فرقی نخواهد کرد که چه کسانی چه چیزی را [[انتخاب]] کنند. به عنوان مثال، اگرگروهی از [[مردم]] به تحریک [[مفسدان]] و [[مستکبران]]، بر کشتن [[صالحان]] و [[پیامبران]]، [[اتفاق نظر]] پیدا کنند - همانطور که در بسیاری از دورههای [[تاریخ]]، چنین اتفاقی به وقوع پیوسته است به هیچ روی از لحاظ [[اخلاقی]]، محکوم نخواهند بود؛ زیرا این امر را خود [[مردم]] خواستهاند و هر چه [[مردم]] بخواهند [[حق]] و [[مشروع]] است! در چنین پنداری جایی برای [[رسالت]] [[مصلحان]] و اخلاقیون و [[مربیان]] [[بشر]] نیست، بلکه [[اخلاق]] و ارزشها در [[جامعه انسانی]] پوچ و بیمعنا مى‌شود و در ورای اوضاع فردی و [[اجتماعی]] [[بشر]]، هیچ هدفی که [[مصلحان]] در پی آن باشند یا مقصدی که اخلاقیون و [[مربیان]] به آن [[دعوت]] کنند، وجود نخواهد داشت.
* به هر حال یکی از آشکارترین اموری که [[وجدان]] بشری و [[ضمیر]] [[انسانی]] به آن [[حکم]] مى‌کند، وجود ارزشها و آرمانهایی است که پیش از [[اراده]] و [[انتخاب]] [[انسان]] وجود دارد که به آن [[حق]] و [[عدل]]، گفته مى‌شود و همین ارزش‌ها و آرمان‌ها، ملاک و معیار اساسی [[مشروعیت]] است که در [[ارادۀ الهی]] متجلی مى‌گردد. از این رو فقط [[ارادۀ الهی]] است که مى‌تواند منبع [[مشروعیت حکومت]] و [[سلطه]] باشد و این همان چیزی است که [[آیات]] پیشین بر آن تأکید مى‌کنند. چنانکه [[آیات]] دیگری نیز بر این مسئله دلالت دارند، ازجمله: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ}}<ref>«و بگو: ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده، و نه شریکى در حکومت دارد» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«پس بلندمرتبه است خداوندى که سلطان حقّ است» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ}}<ref>«فرمانروایى ویژه اوست، همه سپاس و ستایش مخصوص اوست» سوره تغابن، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ}}<ref>«بزرگ و پربرکت است کسى که سلطنت و فرمانروایی تنها در دست اوست» سوره ملک، آیه ۱.</ref>.
* به هر حال یکی از آشکارترین اموری که [[وجدان]] بشری و ضمیر [[انسانی]] به آن [[حکم]] مى‌کند، وجود ارزشها و آرمانهایی است که پیش از [[اراده]] و [[انتخاب]] [[انسان]] وجود دارد که به آن [[حق]] و [[عدل]]، گفته مى‌شود و همین ارزش‌ها و آرمان‌ها، ملاک و معیار اساسی [[مشروعیت]] است که در [[ارادۀ الهی]] متجلی مى‌گردد. از این رو فقط [[ارادۀ الهی]] است که مى‌تواند منبع [[مشروعیت حکومت]] و [[سلطه]] باشد و این همان چیزی است که [[آیات]] پیشین بر آن تأکید مى‌کنند. چنانکه [[آیات]] دیگری نیز بر این مسئله دلالت دارند، ازجمله: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ}}<ref>«و بگو: ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده، و نه شریکى در حکومت دارد» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«پس بلندمرتبه است خداوندى که سلطان حقّ است» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ}}<ref>«فرمانروایى ویژه اوست، همه سپاس و ستایش مخصوص اوست» سوره تغابن، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ}}<ref>«بزرگ و پربرکت است کسى که سلطنت و فرمانروایی تنها در دست اوست» سوره ملک، آیه ۱.</ref>.
* همه [[مُلک]] به دست خداست و اوست سلطانی که در همه هستی، [[سلطان]] حقی غیر از او وجود ندارد. این [[مُلک]] تنها [[اخروی]] نیست؛ بلکه به طور مطلق، [[مُلک]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] از آن خداست. علاوه بر [[آیات]] مذکور، [[آیات]] بسیار دیگری نیز در [[قرآن کریم]] وجود دارد که به صراحتِ غیرقابل تأویلی بر این مطلب تأکید مى‌کند، از جمله: {{متن قرآن|نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ}}<ref>«ما اولیاء شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم» سوره فصلت، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ}}<ref>«همه ستایش‌ها در دنیا و آخرت ویژه اوست، و فرمانروایى فقط براى اوست» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«او شب را در روز و روز را در شب داخل مى‌‌کند و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه مى‌‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما، سلطنت و حاکمیت تنها از آن اوست، و کسانى را که جز او مى‌‌خوانید [و به آنان مى‌‌گروید] حتى به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مى‌‌بخشد و احسان خداوند، وسیع است و [از لیاقت افراد براى منصّب‌ها] آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
* همه [[مُلک]] به دست خداست و اوست سلطانی که در همه هستی، [[سلطان]] حقی غیر از او وجود ندارد. این [[مُلک]] تنها [[اخروی]] نیست؛ بلکه به طور مطلق، [[مُلک]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] از آن خداست. علاوه بر [[آیات]] مذکور، [[آیات]] بسیار دیگری نیز در [[قرآن کریم]] وجود دارد که به صراحتِ غیرقابل تأویلی بر این مطلب تأکید مى‌کند، از جمله: {{متن قرآن|نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ}}<ref>«ما اولیاء شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم» سوره فصلت، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ}}<ref>«همه ستایش‌ها در دنیا و آخرت ویژه اوست، و فرمانروایى فقط براى اوست» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«او شب را در روز و روز را در شب داخل مى‌‌کند و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه مى‌‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما، سلطنت و حاکمیت تنها از آن اوست، و کسانى را که جز او مى‌‌خوانید [و به آنان مى‌‌گروید] حتى به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مى‌‌بخشد و احسان خداوند، وسیع است و [از لیاقت افراد براى منصّب‌ها] آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
* افزون بر این [[آیات]]، [[آیات]] بیشمار دیگری در [[قرآن کریم]] وجود دارد که به [[توحید در اطاعت]] [[خدای متعال]] تصریح مى‌کند و این مطلب را مورد تأکید قرار مى‌دهد که [[حقیقت]] یگانهپرستی، [[توحید در اطاعت]] [[خدا]] است و [[توحید]] در [[عقیده]] و [[عبادت]]، فقط و فقط با [[توحید در اطاعت]] کامل مى‌گردد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۲۲-۳۱</ref>.
* افزون بر این [[آیات]]، [[آیات]] بیشمار دیگری در [[قرآن کریم]] وجود دارد که به [[توحید در اطاعت]] [[خدای متعال]] تصریح مى‌کند و این مطلب را مورد تأکید قرار مى‌دهد که [[حقیقت]] یگانهپرستی، [[توحید در اطاعت]] [[خدا]] است و [[توحید]] در [[عقیده]] و [[عبادت]]، فقط و فقط با [[توحید در اطاعت]] کامل مى‌گردد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۲۲-۳۱</ref>.

نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۹

متن آیه: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ[۱].

مقدمه

منابع

پانویس

  1. «بگو: پناه مى‌‌برم به پروردگار مردم، به پادشاه و فرمانروای مردم» سوره ناس، آیه ۱-۲.
  2. «بگو: بارالها! مالک مُلک و فرمانروایی تویى، به هر کس بخواهى، مُلک و فرمانروایی عطا مى‌‌کنی و از هر کس بخواهى، مُلک و فرمانروایی مى‌‌ستانی - یعنی خدایا، این تویی که مُلک را به کسی مى‌‌بخشی یا از کسی باز مى‌‌ستانی و جز تو هیچ کس نیست که این مُلک را به کسی بدهد یا بازگیرد - هر که را بخواهی عزت مى‌‌دهی و هر کس را اراده کنی ذلیل مى‌‌کنی؛ خیر، به دست توست و تو بر هر چیز توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
  3. «و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند، طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث [و انتخاب] کرده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و [قدرت] جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، فرماروایی و ملکش را به هر کس بخواهد، مى‌‌بخشد و قدرت خداوند، وسیع است و [از لیاقت افراد براى منصّب‌ها] آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  4. «و بگو: ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده، و نه شریکى در مُلک و فرمانروایی دارد» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  5. «و بگو: ستایش براى خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده، و نه شریکى در حکومت دارد» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  6. «پس بلندمرتبه است خداوندى که سلطان حقّ است» سوره طه، آیه ۱۱۴.
  7. «فرمانروایى ویژه اوست، همه سپاس و ستایش مخصوص اوست» سوره تغابن، آیه ۱.
  8. «بزرگ و پربرکت است کسى که سلطنت و فرمانروایی تنها در دست اوست» سوره ملک، آیه ۱.
  9. «ما اولیاء شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم» سوره فصلت، آیه ۳۱.
  10. «همه ستایش‌ها در دنیا و آخرت ویژه اوست، و فرمانروایى فقط براى اوست» سوره قصص، آیه ۷۰.
  11. «او شب را در روز و روز را در شب داخل مى‌‌کند و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه مى‌‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما، سلطنت و حاکمیت تنها از آن اوست، و کسانى را که جز او مى‌‌خوانید [و به آنان مى‌‌گروید] حتى به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند» سوره فاطر، آیه ۱۳.
  12. «خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مى‌‌بخشد و احسان خداوند، وسیع است و [از لیاقت افراد براى منصّب‌ها] آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  13. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۲۲-۳۱