کوفه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'طاووس یمانی' به 'طاووس یمانی')
خط ۸۰: خط ۸۰:
دختر عبدالله [[شمشیر]] [[پدر]] را به دستش داد و او با اینکه [[نابینا]] بود از خود [[دفاع]] می‌کرد و در آن حال [[رجز]] می‌خواند. مهاجمان از هر سو که [[حمله]] می‌کردند، دختر عبدالله می‌گفت: پدر از فلان طرف آمدند؛ تا اینکه دسته جمعی بر او حمله آوردند و دستگیرش کردند و نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بردند. پس از یک [[مشاجره]] شدید لفظی که طی آن عبدالله با [[شجاعت]]، پاسخ درشت‌گویی‌های [[ابن زیاد]] را داد، عبیدالله بن زیاد [[فرمان]] [[قتل]] او را صادر کرد. عبدالله بن عفیف گفت: الحمدالله [[رب العالمین]]. من قبل از اینکه مادرت تو را بزاید از [[خدا]] [[شهادت]] می‌طلبیدم و از او خواستم به دست ملعون‌ترین [[خلق]] که خدا او را بیش از همه [[دشمن]] بدارد، به شهادت رسم. وقتی نابینا شدم از [[فیض]] شهادت [[نومید]] گشتم. اکنون خدا را [[شکر]] می‌کنم که شهادت را پس از [[نومیدی]] به من ارزانی داشت و دانستم که دعایم را [[مستجاب]] کرده است.
دختر عبدالله [[شمشیر]] [[پدر]] را به دستش داد و او با اینکه [[نابینا]] بود از خود [[دفاع]] می‌کرد و در آن حال [[رجز]] می‌خواند. مهاجمان از هر سو که [[حمله]] می‌کردند، دختر عبدالله می‌گفت: پدر از فلان طرف آمدند؛ تا اینکه دسته جمعی بر او حمله آوردند و دستگیرش کردند و نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بردند. پس از یک [[مشاجره]] شدید لفظی که طی آن عبدالله با [[شجاعت]]، پاسخ درشت‌گویی‌های [[ابن زیاد]] را داد، عبیدالله بن زیاد [[فرمان]] [[قتل]] او را صادر کرد. عبدالله بن عفیف گفت: الحمدالله [[رب العالمین]]. من قبل از اینکه مادرت تو را بزاید از [[خدا]] [[شهادت]] می‌طلبیدم و از او خواستم به دست ملعون‌ترین [[خلق]] که خدا او را بیش از همه [[دشمن]] بدارد، به شهادت رسم. وقتی نابینا شدم از [[فیض]] شهادت [[نومید]] گشتم. اکنون خدا را [[شکر]] می‌کنم که شهادت را پس از [[نومیدی]] به من ارزانی داشت و دانستم که دعایم را [[مستجاب]] کرده است.
ابن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. آن‌گاه او را گردن زدند و پیکر پاکش را در سَبْخه (جای خاکروبه‌ها) به دار آویختند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۱؛ فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۲۲۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۳۴۹.</ref>
ابن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. آن‌گاه او را گردن زدند و پیکر پاکش را در سَبْخه (جای خاکروبه‌ها) به دار آویختند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۱؛ فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۲۲۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۳۴۹.</ref>
==[[تابعان]] مشهور ساکن [[کوفه]]==
با استفاده از کتاب‌های «[[سیر اعلام النبلاء (کتاب)|سیر اعلام النبلاء]]» و «[[طبقات النحاة (کتاب)|طبقات النحاة]]» گزیده‌ای از تابعان مشهور ساکن کوفه، که معمولاً از روی رابطه استاد و شاگردی طبقه‌بندی شده‌اند، نام برده می‌شوند:
===طبقه اول تابعان===
* [[ابوعبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی کوفی]]: [[قاری قرآن]] بود و چهل سال به [[آموزش قرآن]] [[اشتغال]] داشت. وی در سال ۹۲ یا ۹۵ در صد سالگی درگذشت.
* [[ربیع بن خُثَیم]]: از [[قاریان قرآن]] بود که قرائت را از [[عبدالله بن مسعود]] آموخت<ref>وی (همان خواجه ربیع مدفون در مشهد) با اینکه معترف به برتری امیرمؤمنان علی{{ع}} نسبت به معاویه بود، ولی از حضور در جنگ صفیین خودداری کرد و از حضرت علی{{ع}} خواست تا او را به یکی از مرزها اعزام کند. آن حضرت نیز وی را در رأس چهار یا پنج هزار تن که آنها نیز از جنگ با معاویه کراهت داشتند به دیلمستان اعزام کرد (فتوح البلدان، ص۴۵۰).</ref>.
* [[شریح بن هانی]]: از بزرگان [[اصحاب امیرمؤمنان]] علی{{ع}} بود که در سال ۷۸ در سیستان [[شهید]] شد. او [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} را [[درک]] کرد ولی آن [[حضرت]] را ندید.
* [[ابوعایشه مسروق بن اجدع کوفی]]: دانشمند معروف که در سال ۶۲ یا ۶۳ درگذشت.
* [[ابوعمرو یا ابو عبدالرحمن اسود بن یزید بن قیس نخعی کوفی]]: متوفای سال ۷۴ یا ۷۵.
* [[یزید بن غفلة بن عوسجه]]، [[ابوامیه کوفی]]: در سال ۸۱ یا ۸۲ یا ۸۳ در سن ۱۲۰ یا ۱۳۰ سالگی درگذشت.
* [[زید بن حبیش بن حباشه اسدی]]: [[ابومطرف کوفی]] که در سال ۸۱ یا ۸۲ یا ۸۳ به سن ۱۲۰ یا ۱۲۷ سالگی [[وفات]] کرد.
* [[ابووائل شفیق بن سلمه اسدی کوفی]]: [[پیغمبر]]{{صل}} را درک کرد، ولی ندید. او از همه [[مردم کوفه]] به [[حدیث]] [[عبدالله بن عباس]] داناتر بود و در سال ۸۲ درگذشت.
* [[عبدالرحمن بن ابی لیلی کوفی]]: دانشمند مشهور که در سال ۸۳ در [[جنگ]] [[دیرالجماجم]] کشته شد.
* [[قیس بن حازم احمسی]]، [[ابوعبدالله کوفی]]: وی پیغمبر اکرم{{صل}} را [[درک]] کرد و برای [[ملاقات]] آن [[حضرت]] [[هجرت]] نمود، ولی در راه بود که [[پیغمبر]]{{صل}} [[رحلت]] کرد. او از (به اصطلاح) «[[عشره مبشره]]» [[روایت]] کرده است. [[تاریخ]] [[وفات]] او را در سال ۸۴ یا ۹۷ و ۹۸ نوشته‌اند.
* [[عمرو بن میمون اودی]]<ref>همان‌گونه که گذشت، یعقوبی او را از صحابه به شمار آورده است.</ref> ابوعدالله یا [[ابویحیی کوفی]]: [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} را درک کرد، اما ندید. وی مصاحب [[معاذ بن جبل]] و [[عبدالله بن مسعود]] بود و نزد هر دو [[فقه]] آموخت و بین سال‌های ۷۴ تا ۷۷ درگذشت.
* [[ابو عثمان نهدی]]، [[عبدالرحمن بن مسل بن عمرو بن عدی کوفی]]: وی در [[زمان]] پیغمبر{{صل}}، [[اسلام]] آورد، ولی آن حضرت را ندید و بعد از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} ساکن [[بصره]] شد.
* [[زید بن وهب جهنی]]، [[ابوسلیمان کوفی]]: وی در حالی که به [[مدینه]] می‌آمد، پیغمبر{{صل}} رحلت کرد؛ او در سال ۹۶ درگذشت.
* [[معروربن سوید اسدی]]، [[ابوامیه کوفی]]: ۱۲۰ سال یا بیشتر زیست.
* [[مرة بن شراحیل همدانی]]، [[ابو اسماعیل کوفی]]: در سال ۷۶ درگذشت.
* [[ابوعمرو سعد بن ایاس شیبانی کوفی]]: پیغمبر{{صل}} را درک کرد، ولی ندید و ۱۲۰ سال [[زندگی]] کرد.
* [[ربعی بن حراش بن عمرو بن عبدالله غطفانی]]، [[ابومریم کوفی]]: از بهترین افراد بود. وی قسم خورده بود که نخندد، مگر اینکه بداند آیا [[بهشتی]] است یا دوزخی. به همین جهت هرگز نخندید مگر بعد از مرگش. تاریخ وفات او را بین سال‌های ۱۰۰ تا ۱۰۴ نوشته‌اند<ref>همان‌گونه که در آغاز این بحث آمد، این مطلب منقول از دو منبع مهم اهل تسنن است و این دعا در کتاب‌های آنان آمده است.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۶۷.</ref>
===طبقه دوم [[تابعان]]===
* [[ابراهیم بن یزید بن شریک]]، [[ابواسماء تیمی کوفی]]: از [[عابدان]] [[کوفه]] بود و در سال ۹۲ در حالی که چهل سالش نشده بود، درگذشت.
* [[ابراهیم بن یزید نخعی]]: [[فقیه]] [[اهل کوفه]] و مفتی آنجا بود. [[شعبی]] و [[ابراهیم]] و [[ابوالضحی]] در [[مسجد کوفه]] [[اجتماع]] و [[مذاکره]] [[حدیث]] می‌کردند. وی در سال ۹۶ درگذشت.
* [[سعید بن جبیر بن هشام اسدی]]، [[ابومحمد یا ابو عبدالله کوفی]]: وقتی کسی از [[مردم کوفه]] نزد [[ابن عباس]] به منظور [[استفتاء]] می‌رفت، وی می‌پرسید: آیا [[سعید بن جبیر]] در میان شما نیست؟ [[عمرو بن میمون]] از پدرش [[روایت]] می‌کند که گفت: سعید بن جبیر مرد در حالی که هیچ کس در روی [[زمین]] نبود مگر اینکه به [[علم]] او نیازمند بود.
* [[شعبی]]: که نامش [[عامر بن شراحیل ابوعمرو کوفی]] است، پانصد نفر از [[صحابه]] را [[درک]] کرد. وی می‌گفت: هرگز سیاهی بر سفیدی ننوشتم و مردی برایم [[حدیثی]] نگفت که [[دوست]] داشته باشم آن را تکرار کند و مردی [[حدیث]] نگفت که از [[حفظ]] نکرده باشم. [[سال]] [[وفات]] او را ۱۰۳ یا ۱۰۴ یا ۱۰۷ یا ۱۱۰ نوشته‌اند.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۶۸.</ref>
===طبقه سوم [[تابعان]]===
* [[ابواسحاق، سبیعی عمرو بن عبدالله بن عبید همدانی کوفی]]: از بزرگان [[علما]] است از امیرالمؤمنین علی{{ع}} و جابر بن سَمُره، [[زید بن ارقم]]، [[براء بن عازب]]، [[انس بن مالک]]، [[عبدالله بن عباس]] و غیره روایت کرده است. همچنین پسرانش [[یونس]] و شعبه، و نیز سفیان ثوری و [[سفیان بن عیینه]] و [[شریک بن عبدالله]] و [[اعمش]] از وی روایت کرده‌اند. [[ابواسحاق]] در سال ۱۲۶ درگذشت.
* [[حبیب بن ابی ثابت اسدی]]، [[ابو یحیی کوفی]]: از انس بن مالک و [[حکیم بن حزام]] و زید بن ارقم و [[عبدالله بن عمر]] روایت کرده و [[حمزة بن حبیب زیات]] و اعمش و ثوری از وی روایت کرده‌اند. [[ابوبکر بن عیاش]] گفته است سه نفر در [[کوفه]] بودند که چهارمی نداشتند و آنها [[حبیب]] و [[حکم]] و [[حمزه]] هستند که [[فتوا]] می‌دادند. حبیب در سال ۱۱۹ درگذشت.
* [[حکم بن عتیبه کندی کوفی]]: از زید بن ارقم و [[عبدالله بن ابی اوفی]] و [[ابراهیم نخعی]] و [[ابراهیم تیمی]] و [[طاووس یمانی]] روایت کرده است و شعبه و اعمش و ابوعوانه و [[حمزة بن حبیب]] از وی روایت کرده‌اند. حکم در سال ۱۱۳ یا ۱۱۴ یا ۱۱۵ [[وفات]] یافت.
* [[عمرو بن مرة بن مراد]]، [[ابو عبد الله کوفی]]: از [[عبدالله بن ابی اوفی]] و [[سعید بن جبیر]] و شمار بسیاری [[روایت]] کرده است، و [[ابوحنیفه]] و [[اعمش]] و سفیان ثوری و اوزاعی و شعبه و دیگران از او روایت کرده‌اند. وی در سال ۱۱۶ درگذشت.
* [[قاسم بن مخیمرة همدانی ابوعروه کوفی]]: یکی از [[پیشوایان]] [[عامه]] است. او از [[ابوسعید خدری]] و [[ابوعمرو]]، وراد کاتب و [[طایفه]] دیگر روایت کرده است و [[مسلمة بن کهیل]] و [[حکم بن عتیبه]] و [[ابواسحاق سبیعی]] و گروهی دیگر از وی روایت کرده‌اند. او در [[خلافت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] درگذشت.
* [[حماد بن ابی سلیمان]]، [[ابو اسماعیل کوفی فقیه]]: از [[انس بن مالک]] و [[نخعی]] و [[سعید بن جبیر]] و [[سعید بن مسیب]] و [[شعبی]] روایت کرده است. [[حماد بن سلمه]] و [[حمزه زیات]] و ثوری از وی روایت کرده‌اند. [[حماد]] در سال ۱۱۹ یا ۱۲۰ وفات کرد.
* [[منصور بن معتمر]]، [[ابوعتاب کوفی]]: یکی از افرادی است که از [[ربعی بن حراش]] و [[حسن بصری]] و شعبی و [[زهری]] و سعید بن جبیر و [[مجاهد]] روایت کرده است. ابوحنیفه و اعمش به [[حماد بن زید]] و شعبه و گروهی دیگر نیز از او روایت کرده‌اند. [[ابن مهدی]] گفته است کسی در [[کوفه]] از لحاظ [[حفظ]] از او [[برتر]] نبود. منصور در سال ۱۳۳ درگذشت.
* [[عبدالملک بن عمیر]]، [[ابو عمرو کوفی]]: از [[جریر بن عبدالله بجلی]] و [[جابر بن سمره]] و [[مغیرة بن شعبه]] و گروهی دیگر روایت کرده است و پسرش [[موسی]]، و نیز ابوحنیفه و اعمش و سفیان ثوری و [[سفیان بن عیینه]] و [[شریک بن عبدالله]] از وی روایت کرده‌اند. [[عبدالملک]] در سال ۱۳۶ در گذشت.
* [[عطاة بن بن سائب ثقفی]]، [[ابوسائب کوفی]]: از پدرش و حسن بصری و سعید بن جبیر و شماری دیگر روایت کرده است. ابوحنیفه و سفیان ثوری و سفیان بن عیینه و حماد و شعبه و گروهی دیگر از او [[روایت]] کرده‌اند. وی در سال ۱۳۶ [[وفات]] یافت.
* [[یزید بن ابی زیاد هاشمی کوفی]]: وی از [[موالی]] است و از مولایش [[عبدالله بن حارث بن نوفل]]، و نیز [[ثابت بنانی]] و عطا و [[مجاهد]] روایت کرده است و شعبه و سفیان ثوری و [[سفیان بن عیینه]] و عده‌ای از او روایت کرده‌اند.
* [[حصین بن عبدالرحمن سلمی]]، [[ابوالهذیل کوفی]]: پسر عموی [[منصور بن معتمر]]، و از [[عمارة بن رویبه ثقفی صحابی]]، و [[عیاض اشعری]] و [[جابر بن سمره]] و [[سالم بن ابی الجعد]] و [[ابووائل]] و [[شعبی]] و دیگران روایت کرده است و [[جریر بن عبدالحمید]] و ثوری و شعبه و [[اعمش]] از او روایت کرده‌اند. [[احمد حنبل]] گفته است [[حصین]]، [[ثقه]] [[مأمون]] و از بزرگان [[اصحاب]] [[حدیث]] است. وی در سال ۱۳۶ درگذشت.
* [[ابواسحاق شیبانی]]، [[سلیمان بن فیروز کوفی]]: از [[عبدالله بن ابی اوفی]] و [[عبدالله بن شداد بن هاد]] و شعبی و طایفه‌ای روایت کرده است و [[ابوحنیفه]] و [[عاصم احول]] و شعبه و سفیان ثوری و [[سفیان بن عیینه]] و [[اسماعیل فزاری]] از او روایت کرده‌اند.
* [[اسماعیل بن ابی خالد بجلی احمسی]]، [[ابوعبدالله کوفی]]: که از [[عبدالله بن ابی اوفی]]، و [[ابوجحیفه سوائی]]، و [[ابوکامل قیس بن عائذ صحابی]] روایت کرده است و [[زهیر بن معاویه]] و [[عباد بن عوام]] و [[یحیی قطان]] و وکیع و [[یحیی بن هاشم سمسار]] از او روایت کرده‌اند.
* [[سلیمان بن مهران اعمش اسدی کاهلی]]، [[ابومحمد کوفی]]: از موالی، و یکی از سرشناسان است. [[انس بن مالک]] و [[ابوبکره]] را دیده است. از [[عبدالله بن ابی اوفی]] و [[زید بن وهب]] و [[ابووائل]] و [[زر بن جیش]] و مجاهد و گروهی دیگر روایت کرده است و ابوحنیفه و [[ابواسحاق سبیعی]] و سفیان ثوری و سفیان بن عیینه و گروهی دیگر از او روایت کرده‌اند. ابن مدائنی گفته است ابواسحاق سبیعی و شعبه و اعمش [[علم]] را در [[کوفه]] به [[امت]] محمد{{صل}} آموختند. [[عجلی]] می‌گوید او در [[حدیث]]، [[ثقه]] ثبت و در [[زمان]] خود، [[محدث]] [[اهل کوفه]] بود. [[اعمش]] در سال ۱۴۸ درگذشت.
* [[ابوحنیفه نعمان بن ثابت کوفی]]: او [[فقیه]] [[اهل عراق]] و پیشوای [[اهل رأی]] بود. گفته‌اند از [[فرزندان]] [[ایران]] است. [[انس بن مالک]] را دیده و از [[حماد بن ابی سلیمان]] و عطا و [[عاصم بن ابی النجود]] و [[زهری]] و [[قتاده]] و گروهی دیگر [[روایت]] کرده است و پسرش [[حماد]] و نیز وکیع و عبدالرزاق و [[ابویوسف قاضی]] و [[محمد بن حسن شیبانی]] و [[زفر]]، و گروهی بسیار از او روایت کرده‌اند. عجلی گفته است او پارچه خز می‌فروخت و خزاز بود. [[عبدالله بن مبارک]] می‌گوید: من در [[فقه]] مانند او را ندیدم. [[سکّی بن ابراهیم]] نیز گفته است: او [[داناترین]] [[مردم]] زمان خود بود و من در میان علمای [[کوفه]] (از [[عامه]]) پرهیزکارتر از او ندیده‌ام. منصور، [[خلیفه عباسی]] وی را به [[قضاوت]] مجبور کرد، ولی [[ابوحنیفه]] [[امتناع]] ورزید. [[تاریخ]] درگذشت وی را در سال ۱۵۰، ۱۵۱ یا ۱۵۳ نوشته‌اند<ref>نک: محمد بن احمد ذهبی، سیره اعلام النبلاء، جلد اول؛ سیوطی، طبقات الحفاظ.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]] ص ۴۶۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۶٬۰۲۵

ویرایش