بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
در این که در واپسین روزهای [[زندگی پیامبر]]{{صل}} و کمی پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]]، عدهای از [[دین اسلام]] برگشتند و مرتّد شدند، تردیدی نیست؛ کما این که در [[لزوم]] برخورد [[دستگاه خلافت]] با این گروه هم نباید هیچ [[شک]] و شبههای به [[دل]] راه داد. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که عدّه زیادی از [[شورشیان]]، که توسط [[ابوبکر]] [[سرکوب]] و کشته شدند، نه [[مرتد]]، بلکه به [[اذعان]] بسیاری از بزرگان، [[مسلمان]] بودند و انگیزههایی متفاوت، آنان را وادار به [[مخالفت]] با [[حکومت]] مرکزی [[مدینه]] کرده بود. از این رو باید تلاش نمود تا صف [[مرتدان]] را از [[مخالفان]] حکومت [[قریش]] و نیز معترضان به دستاورد [[سقیفه]] و برخی جویندگان [[جانشین]] [[واقعی]] [[پیامبر]]{{صل}} جدا نمود و آنها را از اتّهام «[[ارتداد]]» [[تبرئه]] کرد. و این امر جز با مطالعه دقیق منابع دسته اول [[تاریخ اسلام]] صورت نمیپذیرد. با مطالعه دقیق این منابع، محقق ضمن [[نفی]] تعمیم و گستردگی [[مبالغه]] آمیز -که برخی [[مورخان]] در این ماجرا به آن [[مبتلا]] شده اند-<ref> بیشتر مورخان در بیان گستره ارتداد در جزیرة العرب دچار مبالغه شده و با به کار بردن جمله «اِرْتَدّتْ العَرَب» (واقدی، کتاب الردّه، ص۴۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج ۶، ص۳۱۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۳، ص۲۴۲)، این گونه وانمود کردهاند که به جز سه شهر مکّه، مدینه و طائف همه شهرها از دین اسلام برگشتند، در حالی که بسیاری از قبایل به اسلام وفادار ماندند و حتی در سرکوب مرتدان با مدینه هم کاری کردند. آنچه از مطالعه دقیق منابع به دست میآید این است که منطقه جغرافیایی ارتداد گسترده بود، اما این گونه نبود که تمام قبایل ساکن در آن مناطق مرتد شده باشند. در این باره، یکی از محققان معاصر پژوهشی انجام داده و کتابی به نام الثابتون علی الاسلام ایام فتنة الردّه منتشر نموده است. (مهدی رزق الله احمد، الثابتون علی الاسلام ایّام فتنة الردّه، ص۳۲) ر.ک. سامانه نشریات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)(معرفت)، مقاله "جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر{{صل}}"، علی غلامی دهقی، ص۳۴.</ref> به این نتیجه خواهد رسید که [[شورشیان]] بر اساس انگیزههای خود به دستههای مختلف تفکیک میشوند؛ در مقابل گروهی از شورشیان که از [[دین]] برگشته و [[مرتد]] شده بودند، گروه زیادی هم، [[اسلام]] و [[احکام]] آن را قبول داشتند و تنها به انگیزههای [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] علیه [[نظام خلافت]] در [[مدینه]] قد [[علم]] کرده بودند، به خصوص آنکه عدهای هم از ایشان با [[اندیشه شیعی]] در پی یافتن [[جانشین]] [[واقعی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بودند. با این وجود، [[دستگاه خلافت]] و به خصوص [[ابوبکر]] در مواجهه با [[بحران]] [[خلافت]] با دامن زدن به مسأله [[ارتداد]]، [[مخالفان سیاسی]] خود را -علی رغم [[مخالفت]] برخی [[صحابه]]- با برچسب «ارتداد» [[سرکوب]] و [[مطیع]] و منقاد خود کردند. | در این که در واپسین روزهای [[زندگی پیامبر]]{{صل}} و کمی پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]]، عدهای از [[دین اسلام]] برگشتند و مرتّد شدند، تردیدی نیست؛ کما این که در [[لزوم]] برخورد [[دستگاه خلافت]] با این گروه هم نباید هیچ [[شک]] و شبههای به [[دل]] راه داد. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که عدّه زیادی از [[شورشیان]]، که توسط [[ابوبکر]] [[سرکوب]] و کشته شدند، نه [[مرتد]]، بلکه به [[اذعان]] بسیاری از بزرگان، [[مسلمان]] بودند و انگیزههایی متفاوت، آنان را وادار به [[مخالفت]] با [[حکومت]] مرکزی [[مدینه]] کرده بود. از این رو باید تلاش نمود تا صف [[مرتدان]] را از [[مخالفان]] حکومت [[قریش]] و نیز معترضان به دستاورد [[سقیفه]] و برخی جویندگان [[جانشین]] [[واقعی]] [[پیامبر]]{{صل}} جدا نمود و آنها را از اتّهام «[[ارتداد]]» [[تبرئه]] کرد. و این امر جز با مطالعه دقیق منابع دسته اول [[تاریخ اسلام]] صورت نمیپذیرد. با مطالعه دقیق این منابع، محقق ضمن [[نفی]] تعمیم و گستردگی [[مبالغه]] آمیز -که برخی [[مورخان]] در این ماجرا به آن [[مبتلا]] شده اند-<ref> بیشتر مورخان در بیان گستره ارتداد در جزیرة العرب دچار مبالغه شده و با به کار بردن جمله «اِرْتَدّتْ العَرَب» (واقدی، کتاب الردّه، ص۴۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج ۶، ص۳۱۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۳، ص۲۴۲)، این گونه وانمود کردهاند که به جز سه شهر مکّه، مدینه و طائف همه شهرها از دین اسلام برگشتند، در حالی که بسیاری از قبایل به اسلام وفادار ماندند و حتی در سرکوب مرتدان با مدینه هم کاری کردند. آنچه از مطالعه دقیق منابع به دست میآید این است که منطقه جغرافیایی ارتداد گسترده بود، اما این گونه نبود که تمام قبایل ساکن در آن مناطق مرتد شده باشند. در این باره، یکی از محققان معاصر پژوهشی انجام داده و کتابی به نام الثابتون علی الاسلام ایام فتنة الردّه منتشر نموده است. (مهدی رزق الله احمد، الثابتون علی الاسلام ایّام فتنة الردّه، ص۳۲) ر.ک. سامانه نشریات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)(معرفت)، مقاله "جنگهای ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر{{صل}}"، علی غلامی دهقی، ص۳۴.</ref> به این نتیجه خواهد رسید که [[شورشیان]] بر اساس انگیزههای خود به دستههای مختلف تفکیک میشوند؛ در مقابل گروهی از شورشیان که از [[دین]] برگشته و [[مرتد]] شده بودند، گروه زیادی هم، [[اسلام]] و [[احکام]] آن را قبول داشتند و تنها به انگیزههای [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] علیه [[نظام خلافت]] در [[مدینه]] قد [[علم]] کرده بودند، به خصوص آنکه عدهای هم از ایشان با [[اندیشه شیعی]] در پی یافتن [[جانشین]] [[واقعی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بودند. با این وجود، [[دستگاه خلافت]] و به خصوص [[ابوبکر]] در مواجهه با [[بحران]] [[خلافت]] با دامن زدن به مسأله [[ارتداد]]، [[مخالفان سیاسی]] خود را -علی رغم [[مخالفت]] برخی [[صحابه]]- با برچسب «ارتداد» [[سرکوب]] و [[مطیع]] و منقاد خود کردند. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۵: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:حوادث تاریخ اسلام]] |