عصمت در لغت: تفاوت میان نسخهها
برچسب: برگرداندهشده |
(←منابع) برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
# [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']] | # [[پرونده:53960800.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|'''پژوهشی در عصمت معصومان''']] | ||
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | # [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']] | ||
# [[پرونده:IM009896.jpg|22px]] [[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۷''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۲
عصمت واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن و سوم به معنای وسیله بازداشتن.
معانی لغوی عصمت
حفظ و نگهداری
استعمال واژه عصمت در این معنا به ویژه هنگامی که این کلمه و مشتقات آن به خداوند اسناد داده شود مورد اتفاق لغتنویسان معروف زبان عربی است[۱].
این واژه و مشتقات آن در برخی آیات قرآن کریم نیز به همین معنا استعمال شده است. به عنوان نمونه خدای تعالی به گفته فرزند نوح به حضرت نوح اشاره کرده و میفرماید: ﴿قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ﴾[۲]. حضرت نوح در پاسخ میگوید: ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾[۳]. در این آیه، معنای «مسک» به معنای پیشگیری و نگهداری به وضوح مشاهده میشود؛ زیرا سخن فرزند نوح در پس این گمان است که کوه میتواند او را از غرق شدن حفظ کند؛ از اینرو با اطمینان کوه را وسیله حفظ و نگهداری خود برمیشمارد.
در آیهای دیگر آمده است: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾[۴]. ظهور آیه در این معناست که اگر امّت به حبلالله متمسّک شوند، ریسمان خداوند آنان را از گمراهی مصون خواهد داشت[۵].
منع و امتناع
اهل لغت یکی دیگر از معانی واژه عصمت و مشتقات آن را، منع و امتناع دانستهاند. چنانچه گفتهاند: «عصم» ثلاثی مجرد و صحیح است که دلالت بر امساک و منع و ملازمت دارد و از همین باب است عصمت که دلالت بر معصوم بودن از گناه دارد[۶]. نیز گفته شده: «عصمت» در کلام عرب به معنی منع است و عصمت خداوند نسبت به بنده خود به این معنی است که او را از آنچه موجب هلاکت او است باز میدارد[۷].[۸].[۹]
منع کردن میتواند به دو صورت انجام گیرد:
- کسی دیگری را مجبور به ترک کاری کند؛ به نحوی که از او سلب اختیار شود.
- وسایل و مقدماتی برای او فراهم آورد که با اختیار خویش از انجام کاری امتناع ورزد.
برخی گفتهاند: وقتی عرب میگوید: «من فلانی را از کاری بازداشتم»، هم با این میسازد که وی را با قهر و اجبار از انجام کاری باز داشته باشد و هم میتواند به این معنا باشد که مثلاً او را نصیحت کرده تا از انجام کاری اجتناب ورزد، و او نیز با اختیار خود به نصیحت عمل کرده باشد.[۱۰].[۱۱]
وسیله باز داشتن
برخی عصمت را به معنای «وسیله باز داشتن» و «ابزار مصونیت» گرفتهاند؛ نه عمل بازداری. به عنوان مثال: اگر برای نجات شخص غریق، طنابی را به درون آب بیفکنیم، اگر او طناب را گرفته و نجات یابد، گفته میشود که این طناب برای او «عصمت» بود و به همین معنا، آیه شریفه ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾[۱۲] را تفسیر کردهاند؛ یعنی ریسمان الهی را «عصمت» خویش قرار دهید[۱۳].
ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود[۱۴].[۱۵]
جمعبندی
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۱۶]. تفاوت این دو معنا نیز آشکار است؛ چراکه «مَسْک» - یعنی گرفتن و نگهداری - اخص از «منع» است. گرفتن و نگهداری شخصی که بالای کوه است، هنگامی معنا پیدا میکند که حرکت او را از سوی پرتگاه باز دارند. اما «منع» هنگامی صادق است که شخص در معرض سقوط قرار گرفته باشد؛ ولی به جهتی راه او سد گردیده و از سقوط وی جلوگیری شود. با توجه به همین تفاوت معنایی است که میتوان «عصمت» را نیرویی دانست که انسان را از حرکت به سوی خطا باز میدارد، نه آنکه فقط به هنگام لغزش مانع تحقق آن شود[۱۷].
مفهومشناسی
اهل لغت واژه عصمت را به معنای محفوظ ماندن، مصونیت[۱۸] و «وسیله باز داشتن» و «ابزار مصونیت» معنا کردهاند[۱۹]. «عصمه الطعام»، یعنی غذا او را از گرسنگی حفظ کرد[۲۰] و در اصطلاح، لطفی از سوی خداوند تبارک و تعالی است که شامل حال برخی افراد خاص میشود و او را از وقوع در معصیت و ترک اطاعت باز میدارد؛ با اینکه آن شخص قادر به انجام آن دو است[۲۱]. از مجموع تعاریفی که از سوی دانشمندان درباره عصمت ارائه شده، به دو نکته تأکید شده است: اول اینکه عصمت لطفی است که از طرف خداوند متعال به برخی از انسانهای خاص عطا میگردد؛ دوم اینکه در عصمت جبر وجود ندارد و اینگونه نیست که شخص معصوم قادر به انجام گناه نباشد، بلکه در عین توانایی بر انجام گناه از آن خودداری میکند؛ مانند آنچه در جریان حضرت یوسف و زلیخا پیش آمد. حضرت یوسف(ع) در عین حال که قدرت بر انجام فعل داشت، از آن گذشت: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ﴾[۲۲].
به اعتقاد شیعه عصمت معصومان نه تنها شامل پاک بودن از گناهان صغیره و کبیره است، بلکه شامل مصونیت از خطا و نسیان، حتی کارهایی که منافی مروت است، نیز میگردد. مرحوم علامه مظفر در این باره میگوید: عصمت عبارت است از: پاک و منزه بودن از گناهان و معاصی کوچک و بزرگ و همچنین مصون بودن از خطا و نسیان؛ هر چند از نگاه عقلی صدور این موارد از پیامبر ممنوع نیست. بلکه واجب است که پیامبر از آنچه با مروت منافات دارد، پاک و منزه باشد؛ برای مثال هرگز در میان راه غذا نخورد یا با صدای بلند نخندد و به طور کلی هر آنچه در عرف عموم مردم انجامش زشت باشد، انجام ندهد[۲۳].[۲۴]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب«العین» میگوید: «عصمت، یعنی اینکه خداوند تو را از بدی حفظ کند». العین، ج۱، ص۳۱۳. بر این اساس، عَصَمَهُ، یعنی او را حفظ و نگهداری کرد. مصباح المنیر، جزء ۲، ص۷۴. راغب اصفهانی نیز با استناد به آیه ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ﴾ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد» سوره هود، آیه ۴۳. میگوید: «امروز، نگهدارنده و حافظی از امر خدا نیست». المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۷.
- ↑ «او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ این واژه در «مسک» و «تمسّک» ظهور دارد؛ از اینرو برخی از تفاسیر در ذیل آیه، به نقل حدیث شریف ثقلین مبادرت کردهاند. در تفسیر مجمع البیان آمده است: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ﴾ أي: تمسكوا به.... آنگاه شیخ طبرسی مینویسد: پیامبر خدا(ص) فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ حَبْلَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ».تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۵۶.ای مردم! همانا من در میان شما دو ریسمان باقی گذاردم که اگر به آن دو تمسک کنید، هرگز پس از من گمراه نخواهید شد که یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: یکی کتاب خداست که به مانند ریسمانی است که از آسمان به سوی زمین آویخته شده است و دومی خاندان و اهلبیت من هستند. آگاه باشید که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. در روایت دیگری امام صادق(ع) میفرماید: «نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الَّذِي قَالَ ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳. وَ وَلَايَةُ عَلِيٍّ الْبَرُّ فَمَنِ اسْتَمْسَكَ بِهِ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ تَرَكَهُ خَرَجَ مِنَ الْإِيمَانِ»تفسیر فرات الکوفی، ص۹۱. ما همان ریسمان الاهی هستیم که خدای تعالی در قرآنش فرموده است: «همگی به رشته الاهی تمسک نمایید و متفرق نشوید» و ولایت علی(ع) همان نیکی است. پس هر کس به آن تمسک جوید، مؤمن است و آن کس که آن را ترک گوید از ایمان خارج است. افزون بر این، در خود حدیث ثقلین نیز واژه «عصم» آمده است. آنجا که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ: كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي». کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷، ح۹۵۱، به نقل از ابن ابیشیبه و خطیب بغدادی. همانا من در میان شما چیزی را قرار دادهام که اگر پس از من به آن تمسّک جویید هرگز گمراه نمیشوید و آن کتاب خدا و عترتم اهل بیتم هستند. سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۰۷-۲۱۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص۲۳؛ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۴.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۳۳۱.
- ↑ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.
- ↑ زبیدی هم میگوید: «عصمت به معنای منع و بازداشتن (از چیزی) است کار و این سخن خداوند که ﴿لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾ «امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود» سوره هود، آیه ۴۳.هیچ بازدارندهای از کار خداوند نیست».زبیدی، تاج العروس، ج۸، ص۳۹۹؛ ابراهیم انیس و دیگران، معجم الوسیط، ص۶۰۵. طریحی هم گفته است: عصمة الله للعبد یعنی منع کردن عبد از معصیت و عصمة الله من المکروه یعنی خداوند او را از ناگواریها حفظ کرد. مجمع البحرین، ج۶، ص۱۱۶.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۰۷-۲۱۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص۲۳.
- ↑ و تقول العربُ: أعْصَمتُ فلاناً، أى هيّأتُ له شيئاً يعتصم بما نالته يدُه أى يلتجئ و يتمسَّك به مقاییس اللغة، ج۴، ص۳۳۱.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص۶-۱۲.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ اوائل المقالات، ص۶۶-۶۷.
- ↑ أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۲۱.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص ۱۴.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ذیل واژه «عصم».
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۴.
- ↑ العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليهما؛ (مفید، النکت الاعتقادیة و رسائل أخری، ص۳۷؛ جرجانی، التعریفات، ص۱۵۰).
- ↑ «و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ و العصمة هي التنزه عن الذنوب و المعاصي صغائرها و كبائرها و عن الخطأ و النسيان و إن لم يمتنع عقلا على النبي أن يصدر منه ذلك، بل يجب أن يكون منزها حتى عما ينافي المروة كالتبذل بين الناس من أكل في الطريق أو ضحك عال و كل عمل يستهجن فعله عند العرف العام؛ (مظفر، عقائد الأمامیة، ص۵۴).
- ↑ مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۱۲۳.