ولاء: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ولایت | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ولاء در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ولایت | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ولاء در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''ولاء''' به معنای اتصال و نزدیکی در اصطلاح خاص به در مورد [[اهل بیت]]{{ع}} به کار می‌رود و بدان معناست که با ایشان باید رابطه تنگاتنگ باید وجود داشته باشد. ولاء اقسامی دارد مانند ولاء [[امامت]]، [[ولاء محبت]] و ولاء منفی.
'''ولاء''' به معنای اتصال و نزدیکی در اصطلاح خاص به در مورد [[اهل بیت]]{{ع}} به کار می‌رود و بدان معناست که با ایشان باید رابطه تنگاتنگ باید وجود داشته باشد. ولاء اقسامی دارد مانند ولاء [[امامت]]، ولاء [[محبت]] و ولاء منفی.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۲

ولاء به معنای اتصال و نزدیکی در اصطلاح خاص به در مورد اهل بیت(ع) به کار می‌رود و بدان معناست که با ایشان باید رابطه تنگاتنگ باید وجود داشته باشد. ولاء اقسامی دارد مانند ولاء امامت، ولاء محبت و ولاء منفی.

معناشناسی

ولاء، قرار گرفتن بدون فاصلۀ چیزی در کنار چیزی دیگر است[۱].[۲] معنی کلمه “ولاء” “اتصال و نزدیکی” است. وقتی که دو چیز یا دو شخص به یکدیگر آن‌چنان نزدیک باشند که میان آنها فاصله‌ای وجود نداشته باشد، عرب این را “توالی” می‌نامد؛ کما اینکه در اصطلاح فارسی کلمه “توالی” در جایی به کار برده می‌شود که دو چیز بلافاصله پشت سر یکدیگر باشند. یعنی میان آنها فاصله نباشد. ولی وقتی می‌گویند مسلمین باید نسبت به یکدیگر ولایت داشته باشند یا ولاء یکدیگر را داشته باشند مقصود این نیست که بدن‌هاشان به یکدیگر نزدیک باشد، بلکه مقصود این است که روح‌های آنها به یکدیگر نزدیک باشد و روابط اجتماعی‌شان با یکدیگر روابط نزدیک باشد[۳].[۴]

ولاء در قرآن

ولاء، به فتح و به کسر، از ماده "ولی" اشتقاق یافته و از پر استعمال‌ترین واژه‌های قرآن کریم است که یکصد و بیست و چهار مورد، به صورت اسم و یکصد و دوازده مورد، در قالب فعل به کار رفته است. ولاء در قرآن، به طور عام و فراگیر چگونگی سلطۀ تکوینی از ناحیه خداوند بر مردم بوده و بر دو گونه منفی و مثبت آمده است.

قرآن مسلمانان را از این که دوستی و سرپرستی کافران را بپذیرند، سخت برحذر داشته است[۵] و در بخش ولاء اثباتی بر استقلال مسلمانان تأکید ورزیده؛ به گونه‌ای که هر فرد بایستی خود را عضو یک پیکر (جامعه اسلامی) بداند[۶]. ولاء در مفهوم خاص، ویژۀ اهل البیت (ع) است[۷].[۸]

اقسام ولاء

ولاء امامت

ولاء امامت و پیشوایی و به عبارت دیگر مقام مرجعیت دینی، یعنی مقامی که دیگران باید از وی پیروی کنند، او را الگوی اعمال و رفتار خویش قرار دهند و دستورات دینی را بیاموزند، به عبارت دیگر زعامت دینی. چنین مقامی مستلزم عصمت است، و چنین کسی قول و عملش سند و حجت است برای دیگران[۹].[۱۰]

ولاء محبت

ولاء محبت یا ولاء قرابت به این معنی است که اهل‌البیت، ذوالقربای پیغمبر اکرم‌اند و مردم توصیه شده‌اند که نسبت به آنها به طور خاص، زائد بر آنچه ولاء اثباتی عام اقتضا می‌کند، محبت بورزند و آنها را دوست بدارند[۱۱].[۱۲]

ولاء منفی

ولاء منفی در اسلام عبارت است از اینکه یک مسلمان همواره در مواجهه با غیر مسلمان بداند با اعضای یک پیکر بیگانه مواجه است و معنی اینکه نباید ولاء غیر مسلمان را داشته باشد، این است که نباید روابط مسلمان با غیر مسلمان در حدّ روابط مسلمان با مسلمان باشد. به این معنی که مسلمان عملاً عضو پیکر غیر مسلمان قرار گیرد و یا به این شکل درآید که عضویتش در پیکر اسلامی به هیچ‌وجه در نظر گرفته نشود[۱۳].

قرآن کریم، مسلمانان را از اینکه دوستی و سرپرستی غیر مسلمانان را بپذیرند، سخت برحذر داشته است، نه از باب اینکه دوست‌داشتن انسان‌های دیگر را بد بداند و طرفدار بغض مسلم نسبت به غیر مسلم در هر حال و مخالف نیکی با آنها باشد[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص۵۳۳؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۵.
  2. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص۱۸۲.
  3. آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۸۶.
  4. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص۸۴۹.
  5. ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا «ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.
  6. ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹؛ ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۷۱.
  7. ﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده می‌گرداند و او بر هر کاری تواناست» سوره شوری، آیه ۹؛ ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ «این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳؛ و نیز حدیث نبوی غدیر «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»، ر. ک: الغدیر، ج۱، ص۱۴؛ رسالة فی اقسام المولی، مصنفات مفید، ج۸، ص۳۱.
  8. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص۱۸۲.
  9. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۷۷.
  10. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۸۴۹.
  11. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۷۱.
  12. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص۸۴۹.
  13. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۹.
  14. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۸.
  15. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص۸۵۰.