←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
اما آنچه که حائز اهمیت است، ناتوانایی برای جدا شدن شعبه یا [[قبیله]] حاشیهای از یک قبیله محوری و وارد شدن آنها در اتحادیه دیگر بود. این موضوع علاوه بر این که مشکل آنها را حل نمیکرد، بلکه آنان را از یک حاشیه به حاشیهای دیگر منتقل میکرد و دشواریهای فراوانی را برای آنها به وجود میآورد. و زمانی این [[مشکلات]] مضاعف میشد که قبیله یا شعبهای از قبیله، در گذشته، خود یک قبیلهٔ محوری و اصلی به حساب میآمد؛ ولی اکنون یک قبیله پیرو شناخته میشد. | اما آنچه که حائز اهمیت است، ناتوانایی برای جدا شدن شعبه یا [[قبیله]] حاشیهای از یک قبیله محوری و وارد شدن آنها در اتحادیه دیگر بود. این موضوع علاوه بر این که مشکل آنها را حل نمیکرد، بلکه آنان را از یک حاشیه به حاشیهای دیگر منتقل میکرد و دشواریهای فراوانی را برای آنها به وجود میآورد. و زمانی این [[مشکلات]] مضاعف میشد که قبیله یا شعبهای از قبیله، در گذشته، خود یک قبیلهٔ محوری و اصلی به حساب میآمد؛ ولی اکنون یک قبیله پیرو شناخته میشد. | ||
اما باید توجه داشت که ایجاد یک اتحادیه قبیلهای بدون قبیله محور نمیتوانست اتحادیهای روشن با دورنمایی خوب و محکم باشد؛ مانند، [[اهل]] عالیه در [[بصره]] که آن [[اتحاد]] [[قبایل]] صرفاً بر مبنای پیشینههای [[تاریخی]] بود و با [[توسعه]] روزافزون [[شهر بصره]]، این اتحاد روزبهروز سستتر و ازهمگسیختهتر میشد؛ تا جایی که بیشترین معترضان بصره از اهل عالیه و از شعبههای [[اسد]] و [[غطفان]] برخاسته بودند<ref>نظام قبیلهای و خاستگاه خوارج نخستین، ص۹۷.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص۷۵.</ref> | اما باید توجه داشت که ایجاد یک اتحادیه قبیلهای بدون قبیله محور نمیتوانست اتحادیهای روشن با دورنمایی خوب و محکم باشد؛ مانند، [[اهل]] عالیه در [[بصره]] که آن [[اتحاد]] [[قبایل]] صرفاً بر مبنای پیشینههای [[تاریخی]] بود و با [[توسعه]] روزافزون [[شهر بصره]]، این اتحاد روزبهروز سستتر و ازهمگسیختهتر میشد؛ تا جایی که بیشترین معترضان بصره از اهل عالیه و از شعبههای [[اسد]] و [[غطفان]] برخاسته بودند<ref>نظام قبیلهای و خاستگاه خوارج نخستین، ص۹۷.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص۷۵.</ref> | ||
==[[قاریان بصره]]== | |||
یکی از مباحث [[تاریخی]] در [[علوم قرآنی]] [[شناسایی]] [[قرائات]] و [[قراء]] است که به بحث و بررسی درباره شیوهها و انواع و شرایط قرائت و طبقات قرا و اصول قرائات آنها میپردازد. [[علم قرائت]]، اصول و [[قواعد]] [[وقف]]، وصل، مد، تشدید، ادغام و غیره را بیان میکند و در شناسایی قرا به شرححال [[قاریان]] و شیوههای قرائت آنان میپردازد<ref>فرهنگنامه علوم قرآنی، ص۳۶۶۰.</ref>. | |||
آغاز علم قرائت و پیدایش جمعی به نام قاریان به عصر [[صحابه]] منتسب میشود. گروهی قاریان را صاحبان [[کرسی]] [[تعلیم]] و [[تدریس]] [[قرآن]] میدانند و قرا را اینگونه تعریف میکنند: قرا جمع [[قاری]] به معنای خوانندگان و [[دانشمندان]] به [[علم قرآن]] و آگاهان به قرآن هستند. صحابه، قرآن را از [[پیامبر]]{{صل}} آموختند و سپس خود [[مأمور]] [[آموزش]] به دیگران میشدند. | |||
از پیامبر{{صل}} نقل است: اگر کسی میخواهد قرآن را همانگونه که نازل شده است با طراوت و [[شادابی]] [[تلاوت]] کند، باید آن را بر طبق [[قرائت]] [[عبدالله مسعود]] بخواند. در جای دیگر، حضرت فرمودند: قرآن را از [[ابی بن کعب]] یاد گیرید؛ زیرا قرائت او بهتر از دیگران است. اُبی، «سیدالقراء» [[لقب]] داشت و از بزرگترین صحابه [[انصاری]] بود. او از [[اصحاب عقبه]] ثانیه بود و در [[بدر]] و [[احد]] و [[خندق]] حضور داشت<ref>مفتخری، حسین، فرشته کوشکی، «قراء و نقش ایشان در تحولات قرن اول هجری»، فصلنامه تاریخ اسلام، س ۶، شمسلسل ۲۲.</ref>. | |||
برخی از [[مورخان]] [[سعد بن عبید]] را اولین قاری معرفی میکنند؛ اما گروهی دیگر بر این [[عقیده]] هستند که [[مصعب بن عمیر]] اولین کسی است که پس از اعزام به یثرب به او لقب قاری داده شد؛ اما بهتر آن است، اولین قاری را خود پیامبر{{صل}} دانست که بهعنوان اولین [[معلم]]، قرآن را از [[جبرئیل]] آموخت. سپس به صحابه آموزش داد<ref>مفتخری، حسین، فرشته کوشکی، «قراء و نقش ایشان در تحولات قرن اول هجری»، فصلنامه تاریخ اسلام، س ۶، شمسلسل ۲۲.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}}، صحابه را مستقیماً تعلیم میدادند و سپس آنان را [[مأمور]] [[تعلیم]] برخی دیگر میکردند. [[صحابه]] نیز سعی کردند [[معارف]] و اطلاعات خود را در [[اختیار]] افراد دیگر قرار دهند. و در این راه شخصیتهای بارز و برجستهای را پدید آوردند. گروهی از [[تابعین]] نیز در [[مدینه]]، [[مکه]]، [[کوفه]]، [[بصره]] و [[شام]] با تلمذ در نزد آن [[صحابی]] توانستند قرائت و [[معارف قرآن]] [[کریم]] را از [[یاران]] آن حضرت دریافت کنند. از جمله این [[شاگردان]] برجسته و ممتاز در بصره، میتوانیم به ابو عالیه، [[ابو رجاء]]، [[ابو الاسود دئلی]]، [[نصر بن عاصم]]، [[یحیی بن یعمر]]، [[حسن بصری]]، [[ابن سیرین]] و [[قتاده]] اشاره کنیم<ref>تاریخ قرآن کریم، ص۳۱۰.</ref>. | |||
عدهای از تابعین و [[پیروان]] آنان، در اوایل [[قرن دوم هجری]] درصدد برآمدند تا به ضبط [[قرائات قرآن]] بپردازند. در نظر آنها [[قرائات]]، [[علمی]] جدا و مستقل بود که [[مسلمانان]] به آن سخت نیازمند بودند؛ همانند [[علم حدیث]] و [[تفسیر]]. این گروه در [[فن قرائت]] و مسائل آن [[شهرت]] چشمگیری داشتهاند و هفت تن از آنان به دلیل حسن شهرت، قرّای سبعه<ref>قرّاء سبعه شامل ابن عامر، ابن کثیر، عاصم، ابوعمرو، حمزه، نافع و کسائی میشود.</ref> نام گرفتند و از دیگران ممتاز شدند. در میان این قرا، نام [[ابو عمرو]] [[قاری بصره]] نیز به چشم میخورد. او [[ابوعمرو]]، [[زبان بن علا بن عمار بن عبدالله بصری مازنی تمیمی]] است که در سال ۶۵ یا ۶۸ یا هفتاد [[هجری]] در مکه متولد شد. نام یا کنیهاش [[یحیی]] بوده است و در [[سال ۱۵۴ هجری]] در کوفه بدرود [[حیات]] گفته است. گروهی معتقداند که او [[عرب]] بوده است و برخی میگویند که ایرانیتبار بوده است. ابوعمرو نزد علمایی چون نافع و [[ابن کثیر]] و عاصم تلمذ کرد و قرائت را آن [[اساتید]] بزرگ آموخت. او از [[قاریان بصره]]، [[یحیی بن یعمر]] و حسن بصری<ref>حسن بن یسار یکی از قرّای بصره است که جزء قرّاء اربعه عشر است و یکی از افرادی است که به قرائت شاذ و خلافِ مشهور قرائت میکرده است. (نگارنده)</ref> را [[ملاقات]] کرد و در این [[دیدارها]] به بحث و بررسی در خصوص قرائت پرداختند<ref>تاریخ جمعآوری قرآن کریم، ص۳۴۱.</ref>. دو [[راوی]] او [[حفص بن عمر]] و [[ابوشعیب سوسی صالح بن زیاد]] هستند که او را ندیدهاند؛ ولی به واسطه یزیدی<ref>یحیی بن مبارک از جمله قاریان بصره بود. جزء قرّاء اربعه عشر است و یکی از افرادی است که به قرائت شاذ و خلاف مشهور قرائت میکرده است. دو راوی باواسطه از او روایت نقل کردهاند.</ref> قرائت او را فراگرفتهاند<ref>تمدن اسلام و عرب، ص۵۵۶.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۳۲۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |