اقرار در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ مارس ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'شهید اول' به 'شهید اول'
جز (جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد')
جز (جایگزینی متن - 'شهید اول' به 'شهید اول')
 
خط ۱۹: خط ۱۹:
در تألیفات [[کلامی]]، [[کتابی]] خاص یا عنوان و بابی خاص به موضوع اقرار اختصاص داده نشده است بلکه به مناسبت، از اقرار و برخی از مباحث آن سخن به میان آورده‌اند. از جمله می‌توان از کتاب حقائق الایمان [[شهید ثانی]](۹۶۵ق) یاد کرد<ref>شرح المواقف، ج۸ ص۳۳۰؛ حقایق الإیمان، ص۵۱.</ref>. او نیز از کتاب المسالک فی اصول الدین تألیف [[محقق حلی]] (۶۷۶ق) و کتاب النافع [[یوم]] الحشر فی شرح باب [[الحادی]] [[عشر]] تألیف [[مقداد]] سیوری (۸۲۶ق) نام برد که از [[وجوب]] اقرار به برخی از [[عقاید]] و [[امور غیبی]] همچون [[عذاب قبر]]، [[صراط]] و [[میزان]]، حساب و اصول [[قیامت]] سخن به میان آورده‌اند<ref>المسالک فی أصول الدین، ص۱۴۰؛ النافع یوم الحشر، ص۱۲۶.</ref>.  
در تألیفات [[کلامی]]، [[کتابی]] خاص یا عنوان و بابی خاص به موضوع اقرار اختصاص داده نشده است بلکه به مناسبت، از اقرار و برخی از مباحث آن سخن به میان آورده‌اند. از جمله می‌توان از کتاب حقائق الایمان [[شهید ثانی]](۹۶۵ق) یاد کرد<ref>شرح المواقف، ج۸ ص۳۳۰؛ حقایق الإیمان، ص۵۱.</ref>. او نیز از کتاب المسالک فی اصول الدین تألیف [[محقق حلی]] (۶۷۶ق) و کتاب النافع [[یوم]] الحشر فی شرح باب [[الحادی]] [[عشر]] تألیف [[مقداد]] سیوری (۸۲۶ق) نام برد که از [[وجوب]] اقرار به برخی از [[عقاید]] و [[امور غیبی]] همچون [[عذاب قبر]]، [[صراط]] و [[میزان]]، حساب و اصول [[قیامت]] سخن به میان آورده‌اند<ref>المسالک فی أصول الدین، ص۱۴۰؛ النافع یوم الحشر، ص۱۲۶.</ref>.  


در [[منابع فقهی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] به تفصیل این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و بسیاری از [[فقیهان]] این موضوع را در تألیف‌ها و ابواب و فصول مختلف مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. از آن جمله می‌توان به [[محمد بن حسن شیبانی]](۱۸۱ق)<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۵۷.</ref> و [[ابوبکر]] حضاف (۲۶۱ق)<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۵۹؛ کتاب الوافی بالوفیات، ج۷، ص۱۵۷.</ref> و [[حسین بن علی بصری]] (۳۶۹ق)<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۲۲؛ هدیة العارفین، ج۱، ص۳۰۷.</ref> اشاره کرد که هر یک [[کتابی]] را تحت عنوان «کتاب الاقرار» در این موضوع تألیف کرده‌اند. از [[عالمان]] متأخر می‌توان به [[شیخ انصاری]] از فقیهان [[امامیه]] (۱۲۸۱ق) و حسین بن علی [[محمد]] محلی از فقهای [[شافعیه]](۱۷۵۷م) اشاره کرد که هر یک به ترتیب کتاب‌های قاعدة من [[ملک]] شیئاً ملک الاقرار به<ref>الأعلام، ج۲، ص۲۵۷.</ref> و [[کشف]] الاسرار عن مسألة الاقرار<ref>فهرس التراث، ج۲، ص۱۶۰؛ کتاب الطهارة، انصاری، ج۱، ص۱۹.</ref> را در این بحث تألیف نموده‌اند. افزون بر این بسیاری از فقیهان [[فریقین]] نیز در کتاب‌های جامع [[فقهی]] خود کتابی مستقل را به این موضوع اختصاص داده‌اند که از جمله فقهای متقدم امامیه می‌توان به [[شیخ مفید]] (۴۱۳ق) در کتاب المقنعة<ref>المقنعة، ص۶۶۱.</ref> و [[شیخ طوسی]] (۴۶۰ق) در کتاب الخلاف<ref>کتاب الخلاف، ج۳، ص۳۵۷.</ref> و از فقهای متأخر به [[محمد حسن نجفی]] (۱۲۶۶ق) در کتاب [[جواهر الکلام]]<ref>جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲.</ref> و [[امام خمینی]] (۱۴۱۰ق) در کتاب تحریرالوسیلة<ref>تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۹.</ref> اشاره کرد که هر یک از آنان بحث [[اقرار]] را تحت عنوان «کتاب الاقرار» در تألیف‌های فقهی مذکور مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند و از [[فقهای اهل سنت]] می‌توان به [[نووی]] (۶۷۶ق) از فقهای شافعیه در کتاب المجموع و حطاب رعینی (۹۵۴ق) از فقهای مالکیه در کتاب مواهب الجلیل و سرخسی (۴۸۳ق) از فقهای حنفیه در کتاب المبسوط و [[ابن‌قدامه]] (۶۲۰ق) در کتاب المغنی اشاره کرد که هر یک این موضوع را تحت عنوان «کتاب الاقرار»<ref>المجموع شرح المهذب، ج۲۰، ص۲۸۸؛ المواهب الجلیل، ج۷، ص۲۱۵؛ المبسوط، سرخسی، ج۱۷، ص۱۸۴.</ref> یا «کتاب الاقرار بالحقوق»<ref>المغنی، ابن‌قدامه، ج۵، ص۲۷۱.</ref> مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. همچنین بسیاری از [[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] موضوع [[اقرار]] را در دایره‌ای محدودتر و تحت باب یا فصل با عنوانی مانند آنها مطرح کرده‌اند که از جمله این فقیهان می‌توان از ابنادریس حلی (۵۹۸ق) در کتاب السرائر<ref>کتاب السرائر، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و [[امام شافعی]] (۲۰۴ق) در کتاب الأم<ref>کتاب الأم، ج۶، ص۱۰۵.</ref> یاد کرد که این بحث را تحت عنوان «باب الاقرار» مطرح کرده‌اند. برخی از فقیهان از جمله [[علامه حلی]] در مختلف الشیعه و فرزندش در ایضاح الفوائد<ref>مختلف الشیعة، ج۶، ص۴۶؛ إیضاح الفوائد، ج۲، ص۴۶۰.</ref> این بحث را در ذیل فصلی خاص «الفصل فی الاقرار» آورده و عده‌ای دیگر همچون [[شهید]] اول در غایة المراد و [[محقق اردبیلی]] در [[مجمع]] الفائدة و البرهان این موضوع را در زیر مقصدی خاص «المقصد السادس: فی الاقرار» مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند<ref>غایة المراد و حاشیة الارشاد، ج۲، ص۲۴۳؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۹، ص۳۸۶.</ref>.
در [[منابع فقهی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] به تفصیل این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و بسیاری از [[فقیهان]] این موضوع را در تألیف‌ها و ابواب و فصول مختلف مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. از آن جمله می‌توان به [[محمد بن حسن شیبانی]](۱۸۱ق)<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۵۷.</ref> و [[ابوبکر]] حضاف (۲۶۱ق)<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۵۹؛ کتاب الوافی بالوفیات، ج۷، ص۱۵۷.</ref> و [[حسین بن علی بصری]] (۳۶۹ق)<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۲۲۲؛ هدیة العارفین، ج۱، ص۳۰۷.</ref> اشاره کرد که هر یک [[کتابی]] را تحت عنوان «کتاب الاقرار» در این موضوع تألیف کرده‌اند. از [[عالمان]] متأخر می‌توان به [[شیخ انصاری]] از فقیهان [[امامیه]] (۱۲۸۱ق) و حسین بن علی [[محمد]] محلی از فقهای [[شافعیه]](۱۷۵۷م) اشاره کرد که هر یک به ترتیب کتاب‌های قاعدة من [[ملک]] شیئاً ملک الاقرار به<ref>الأعلام، ج۲، ص۲۵۷.</ref> و [[کشف]] الاسرار عن مسألة الاقرار<ref>فهرس التراث، ج۲، ص۱۶۰؛ کتاب الطهارة، انصاری، ج۱، ص۱۹.</ref> را در این بحث تألیف نموده‌اند. افزون بر این بسیاری از فقیهان [[فریقین]] نیز در کتاب‌های جامع [[فقهی]] خود کتابی مستقل را به این موضوع اختصاص داده‌اند که از جمله فقهای متقدم امامیه می‌توان به [[شیخ مفید]] (۴۱۳ق) در کتاب المقنعة<ref>المقنعة، ص۶۶۱.</ref> و [[شیخ طوسی]] (۴۶۰ق) در کتاب الخلاف<ref>کتاب الخلاف، ج۳، ص۳۵۷.</ref> و از فقهای متأخر به [[محمد حسن نجفی]] (۱۲۶۶ق) در کتاب [[جواهر الکلام]]<ref>جواهر الکلام، ج۳۵، ص۲.</ref> و [[امام خمینی]] (۱۴۱۰ق) در کتاب تحریرالوسیلة<ref>تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۹.</ref> اشاره کرد که هر یک از آنان بحث [[اقرار]] را تحت عنوان «کتاب الاقرار» در تألیف‌های فقهی مذکور مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند و از [[فقهای اهل سنت]] می‌توان به [[نووی]] (۶۷۶ق) از فقهای شافعیه در کتاب المجموع و حطاب رعینی (۹۵۴ق) از فقهای مالکیه در کتاب مواهب الجلیل و سرخسی (۴۸۳ق) از فقهای حنفیه در کتاب المبسوط و [[ابن‌قدامه]] (۶۲۰ق) در کتاب المغنی اشاره کرد که هر یک این موضوع را تحت عنوان «کتاب الاقرار»<ref>المجموع شرح المهذب، ج۲۰، ص۲۸۸؛ المواهب الجلیل، ج۷، ص۲۱۵؛ المبسوط، سرخسی، ج۱۷، ص۱۸۴.</ref> یا «کتاب الاقرار بالحقوق»<ref>المغنی، ابن‌قدامه، ج۵، ص۲۷۱.</ref> مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. همچنین بسیاری از [[فقیهان]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] موضوع [[اقرار]] را در دایره‌ای محدودتر و تحت باب یا فصل با عنوانی مانند آنها مطرح کرده‌اند که از جمله این فقیهان می‌توان از ابنادریس حلی (۵۹۸ق) در کتاب السرائر<ref>کتاب السرائر، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و [[امام شافعی]] (۲۰۴ق) در کتاب الأم<ref>کتاب الأم، ج۶، ص۱۰۵.</ref> یاد کرد که این بحث را تحت عنوان «باب الاقرار» مطرح کرده‌اند. برخی از فقیهان از جمله [[علامه حلی]] در مختلف الشیعه و فرزندش در ایضاح الفوائد<ref>مختلف الشیعة، ج۶، ص۴۶؛ إیضاح الفوائد، ج۲، ص۴۶۰.</ref> این بحث را در ذیل فصلی خاص «الفصل فی الاقرار» آورده و عده‌ای دیگر همچون [[شهید اول]] در غایة المراد و [[محقق اردبیلی]] در [[مجمع]] الفائدة و البرهان این موضوع را در زیر مقصدی خاص «المقصد السادس: فی الاقرار» مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند<ref>غایة المراد و حاشیة الارشاد، ج۲، ص۲۴۳؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۹، ص۳۸۶.</ref>.


[[امام رضا]] {{ع}} [[اقرار به توحید]] را قدم اول [[ایمان]] و اقرار به [[رسالت پیامبر اسلام]] {{صل}} را قدم بعدی و اقرار به این دو را اصل و اساس ایمان شمرده است<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۹؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۱۳.</ref> و نیز آن [[حضرت]] در پاسخ به [[پرسش]] از اولین [[واجبات الهی]]، [[اقرار به خداوند]] و [[رسول]] و [[حجت]] او و آنچه [[پیامبر]] آنها را از جانب [[خداوند]] آورده است را از جمله اولین واجبات الهی بر [[ذمه]] [[انسان‌ها]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. از کمترین مرحله [[معرفت]] از امام رضا {{ع}} سؤال شد<ref>الکافی، ج۱، ص۸۶.</ref>، آن حضرت در پاسخ، کمترین مرحله معرفت را اقرار به عدم وجود خدایی جز خدای یگانه و عدم وجود موجودی شبیه او دانست و اینکه او موجودی قدیم بوده و مفقود نبوده و اینکه خدایی همانند او وجود ندارد<ref>صفات الشیعة، ص۵۱.</ref>. آن حضرت [[مؤمن حقیقی]] را کسی می‌داند که به [[توحید]] اقرار کرده و [[خدا]] را از هر آنچه [[شایسته]] او نیست منزه بداند و نیز [[اقرار]] نماید. به اینکه [[خداوند]] دارای [[قدرت]] و قوت و [[اراده]] و [[مشیت]] و [[خلق]] و امر و [[قضا و قدر]] است و هم [[افعال]] [[بندگان]] مخلوق است و نیز به [[احکام]] و مسائل دیگری که [[پیامبر]] {{صل}} از جانب خداوند آورده همچون [[رجعت]]، [[متعه حج]] و [[متعه]] [[زنان]]، [[معراج]] و سؤال در [[قبر]] و [[شفاعت]] و [[صراط]] و [[میزان]] و [[جزا]] و حساب اقرار داشته و [[ایمان]] آورد<ref>صفات الشیعه، ص۵۱.</ref>. نیز آن [[حضرت]] به نقل از [[رسول خدا]] {{صل}} و آن حضرت به نقل از [[خداوند متعال]] آورده است که فرمود من خدایی هستم که جز من خدایی نیست پس کسی که به [[یگانگی]] من اقرار کرده داخل در [[حصن]] و حصار من خواهد شد و کسی که داخل حصار من شود از [[عذاب]] من در [[امان]] خواهد بود<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۴؛ الجواهر السنیة، ص۱۴۷.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} [[اقرار به توحید]] را قدم اول [[ایمان]] و اقرار به [[رسالت پیامبر اسلام]] {{صل}} را قدم بعدی و اقرار به این دو را اصل و اساس ایمان شمرده است<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۹؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۱۳.</ref> و نیز آن [[حضرت]] در پاسخ به [[پرسش]] از اولین [[واجبات الهی]]، [[اقرار به خداوند]] و [[رسول]] و [[حجت]] او و آنچه [[پیامبر]] آنها را از جانب [[خداوند]] آورده است را از جمله اولین واجبات الهی بر [[ذمه]] [[انسان‌ها]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. از کمترین مرحله [[معرفت]] از امام رضا {{ع}} سؤال شد<ref>الکافی، ج۱، ص۸۶.</ref>، آن حضرت در پاسخ، کمترین مرحله معرفت را اقرار به عدم وجود خدایی جز خدای یگانه و عدم وجود موجودی شبیه او دانست و اینکه او موجودی قدیم بوده و مفقود نبوده و اینکه خدایی همانند او وجود ندارد<ref>صفات الشیعة، ص۵۱.</ref>. آن حضرت [[مؤمن حقیقی]] را کسی می‌داند که به [[توحید]] اقرار کرده و [[خدا]] را از هر آنچه [[شایسته]] او نیست منزه بداند و نیز [[اقرار]] نماید. به اینکه [[خداوند]] دارای [[قدرت]] و قوت و [[اراده]] و [[مشیت]] و [[خلق]] و امر و [[قضا و قدر]] است و هم [[افعال]] [[بندگان]] مخلوق است و نیز به [[احکام]] و مسائل دیگری که [[پیامبر]] {{صل}} از جانب خداوند آورده همچون [[رجعت]]، [[متعه حج]] و [[متعه]] [[زنان]]، [[معراج]] و سؤال در [[قبر]] و [[شفاعت]] و [[صراط]] و [[میزان]] و [[جزا]] و حساب اقرار داشته و [[ایمان]] آورد<ref>صفات الشیعه، ص۵۱.</ref>. نیز آن [[حضرت]] به نقل از [[رسول خدا]] {{صل}} و آن حضرت به نقل از [[خداوند متعال]] آورده است که فرمود من خدایی هستم که جز من خدایی نیست پس کسی که به [[یگانگی]] من اقرار کرده داخل در [[حصن]] و حصار من خواهد شد و کسی که داخل حصار من شود از [[عذاب]] من در [[امان]] خواهد بود<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۴۴؛ الجواهر السنیة، ص۱۴۷.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش