شأن در فقه سیاسی

این مدخل زیرشاخهٔ بحث شأن است. شأن از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود: شأن در فقه سیاسی - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

حال و امری پُر اهمیت که مصلحت دارد، ظهور امر یا تجلی عملی از حالت باطنی. کار، قضیه و مسئله.

﴿فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ﴾.

برخی محققان شأن را غیر از عمل دانسته‌اند و دلیل خود را آیه شریفه ﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا﴾ که شأن در مقابل عمل ذکر شده است؛ زیرا شأن چیزی است که از مقتضای حال ظاهر می‌شود، چه اختیاری باشد یا اجباری؛ ولی عمل با اختیار انسان صادر می‌شود.

در آیه ﴿فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ﴾ دو نکته مهم وجود دارد:

1. تفویض برخی امور مردم مانند جنگ با دشمنان و تصمیمات مهمی که نفع یا ضرر عمومی در پی دارد، به رسول‌الله (به عنوان رهبر جامعه اسلامی) تا بر اساس مشاوره با صاحبان تجربه و صاحب‌نظران تصمیم‌گیری کند.
2. فرمان الهی بر اذن‌گرفتن مردم در برخی امور مهم (مانند ترک جبهه جنگ یا مسئولیت‌های اجتماعی) از رسول‌الله (ص) و رهبران الهی.

منابع

1. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم