اراده الهی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲: خط ۱۲:


متکلمان و [[فیلسوفان مسلمان]] اراده انسان را از [[شئون]] نفس و در زمره کیفیات یا افعال آن دانسته و درباره گوهر آن به گفت وگو پرداخته اند: [[جمهور]] [[اشاعره]] آن را صفتی دانسته‌اند که مرجِح یا مخصص یکی از دو طرف فعل و ترک است و آن را وصفی مغایر با [[علم]] و [[قدرت]] به شمار آورده‌اند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۸۱.</ref>؛ شمار زیادی از [[معتزله]] آن را از سنخ [[ادراک]] به شمار آورده، آن گاه اراده را به [[اعتقاد]] نفع و کراهت را به اعتقاد [[ضرر]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>شرح المواقف، ج۶، ص۸۴؛ کشف المراد، ص۲۸۸.</ref>. برخی، آن را [[شوق]] و کسانی شوق مؤکد دانسته‌اند<ref>قواعد المرام، ص۸۸؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص۵۵۲.</ref>. دسته ای از حکیمان، آن را به عزم تعریف کرده و سپس در مقام فرق‌گذاری میان [[عزم]] و [[شوق]]، عزم را میل اختیاری و شوق را میل طبیعی دانسته‌اند، با این [[استدلال]] که: گاه [[اراده انسان]] به انجام دادن کاری تعلق می‌‌گیرد که به آن شوق ندارد بسان خوردن داروی تلخ و زمانی کاری را که به آن [[اشتیاق]] دارد، ترک می‌‌کند همانند ترک کردارهای [[لذت]] بخش [[حرام]] از سوی [[مؤمنان]]<ref>گوهر مراد، ص۲۵۰؛ شرح الاشارات، ج۳، ص۴۱۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فصیحی|فصیحی، محمد حسین]]، [[اراده الهی (مقاله)|مقاله «اراده الهی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۱۴.</ref>
متکلمان و [[فیلسوفان مسلمان]] اراده انسان را از [[شئون]] نفس و در زمره کیفیات یا افعال آن دانسته و درباره گوهر آن به گفت وگو پرداخته اند: [[جمهور]] [[اشاعره]] آن را صفتی دانسته‌اند که مرجِح یا مخصص یکی از دو طرف فعل و ترک است و آن را وصفی مغایر با [[علم]] و [[قدرت]] به شمار آورده‌اند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۸۱.</ref>؛ شمار زیادی از [[معتزله]] آن را از سنخ [[ادراک]] به شمار آورده، آن گاه اراده را به [[اعتقاد]] نفع و کراهت را به اعتقاد [[ضرر]] [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>شرح المواقف، ج۶، ص۸۴؛ کشف المراد، ص۲۸۸.</ref>. برخی، آن را [[شوق]] و کسانی شوق مؤکد دانسته‌اند<ref>قواعد المرام، ص۸۸؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص۵۵۲.</ref>. دسته ای از حکیمان، آن را به عزم تعریف کرده و سپس در مقام فرق‌گذاری میان [[عزم]] و [[شوق]]، عزم را میل اختیاری و شوق را میل طبیعی دانسته‌اند، با این [[استدلال]] که: گاه [[اراده انسان]] به انجام دادن کاری تعلق می‌‌گیرد که به آن شوق ندارد بسان خوردن داروی تلخ و زمانی کاری را که به آن [[اشتیاق]] دارد، ترک می‌‌کند همانند ترک کردارهای [[لذت]] بخش [[حرام]] از سوی [[مؤمنان]]<ref>گوهر مراد، ص۲۵۰؛ شرح الاشارات، ج۳، ص۴۱۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین فصیحی|فصیحی، محمد حسین]]، [[اراده الهی (مقاله)|مقاله «اراده الهی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۱۴.</ref>
== ماهیت [[ارادۀ الهی]] ==
[[ارادۀ الهی]] از صفات ثبوتیۀ [[خداوند]] است و در [[فرهنگ]] اصطلاحات [[علم کلام]]، دارای معانی متعددی از جمله، عدم اکراه، عدم [[اجبار]] [[خداوند]] در کارهای خویش<ref>ر.ک: سبحانی، محمدتقی، منشور عقاید امامیه، ص۶۰.</ref> و [[علم]] به [[نظام احسن]]<ref>ر.ک: صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶.</ref> است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۴.</ref>.
[[متکلمان]] و [[فیلسوفان]] قائل‌اند [[خداوند]]، "[[مرید]]" است. [[اراده]] در [[حقیقت]] به [[صفت علم]] بر می‌‌گردد. دربارۀ اینکه ماهیت ارادۀ [[خداوند]] چیست، دو نظریه مطرح است:
# علم به اصلح: بر اساس این نظریه، ارادۀ [[خداوند]]، [[نفس]] [[داعی]] است و آن، [[علم الهی]] به اصلح است؛ یعنی [[اراده]] عبارت است از [[علم]] [[خدا]] به صلاحی که در امور نهفته است. بیشتر متکلمان شیعه بر همین عقیده‌اند<ref>ر.ک: انوار الملکوت‌، ۶۷.</ref>. حکمای [[الهی]] نیز بر این معنا تصریح کرده و گفته‌اند که ارادۀ [[حق تعالی]]، عین [[علم]] به [[نظام احسن]] است و این [[علم]]، منشأ [[آفرینش جهان]] به شمار می‌‌آید<ref>دانشنامۀ علائی، ۹۳-۹۷؛ اسفار، ج ۲، ص ۳۱۶.</ref>. [[شیخ طوسی]] گفته است: معنای مرید بودن [[حق تعالی]] آن است که هر گاه کاری را [[مصلحت]] بداند، انجامش می‌‌دهد؛ چنانکه اشیای عالم را به تدریج و آنگاه که [[مصلح]] دانسته، آفریده است<ref>ر.ک: الرسائل العشر، ۹۵؛ نهج المسترشدین، ۴۰.</ref>.
# نظریۀ علم و امر: از منظر این دیدگاه، ارادۀ [[خداوند]] به دو معنا باز می‌‌گردد: [[علم]] به معنای [[آفرینش]] و امر به معنای [[تکلیف]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۶۹.</ref>. [[شیخ مفید]] می‌‌گوید" متعلق [[ارادۀ الهی]]، کارهای [[خدا]] و [[بندگان]] است. ارادۀ [[خدا]]، [[علم]] اوست به [[نظام احسن]] و یا [[مصلحت]] نهفته در [[کارها]]؛ [[علمی]] که سبب [[آفرینش]] پدیده‌ها و انجام [[کارها]] در زمان‌های معین می‌‌شود. وصفِ ذات [[حق]] به ارادۀ ازلی، همانا وصف ذات او به [[علم]] ازلی است. وقتی ارادۀ [[حق]] به کارهای [[انسان]] تعلق می‌‌گیرد، مراد آن است که [[خداوند]]، [[انسان]] را به انجام آزادانۀ [[کارها]] [[فرمان]] می‌‌دهد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۶۸ ـ ۶۹.</ref>.


== مراحل فعل ارادی ==
== مراحل فعل ارادی ==
فعل ارادی، مبادی و مراحلی دارد که در شماره و ترتیب آنها [[اختلاف]] است: از یک نظر گاه، مبادی فعل ارادی عبارت‌ند از: [[علم]]، [[اراده]]، شوق و میل. علم همان [[تصور]] امر ملایم با طبع و [[تصدیق]] به [[سودمندی]] آن است. با نظر دقیق مرحله علم ترکیبی از تصور فایده و تصدیق آن است مرحله تصدیق به فایده، [[داعی]] نام دارد؛ مرحله اراده همان آهنگ انجام دادن کار یا ترک آن است و پس از آن در بیشتر موارد مرحله شوق و سپس میل [[نفسانی]] به وجود می‌‌آید<ref>الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۳۴۲.</ref>.
فعل ارادی، مبادی و مراحلی دارد که در شماره و ترتیب آنها [[اختلاف]] است: از یک نظر گاه، مبادی فعل ارادی عبارت‌ند از: [[علم]]، [[اراده]]، شوق و میل. علم همان تصور امر ملایم با طبع و [[تصدیق]] به سودمندی آن است. با نظر دقیق مرحله علم ترکیبی از تصور فایده و تصدیق آن است مرحله تصدیق به فایده، [[داعی]] نام دارد؛ مرحله اراده همان آهنگ انجام دادن کار یا ترک آن است و پس از آن در بیشتر موارد مرحله شوق و سپس میل [[نفسانی]] به وجود می‌‌آید<ref>الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۳۴۲.</ref>.


طبق دیدگاه دیگری، حرکت ارادی در بردارنده مراحلِ تصور، شوق، اراده و انجام دادن یا ترک کار است<ref>شرح الاشارات، ج۲، ص۴۱۱.</ref>. کسانی نیز اراده را همان داعی دانسته‌اند<ref>الأربعین فی أصول الدین، ص۱۴۵؛ کشف المراد، ص۴۰۱.</ref>.
طبق دیدگاه دیگری، حرکت ارادی در بردارنده مراحلِ تصور، شوق، اراده و انجام دادن یا ترک کار است<ref>شرح الاشارات، ج۲، ص۴۱۱.</ref>. کسانی نیز اراده را همان داعی دانسته‌اند<ref>الأربعین فی أصول الدین، ص۱۴۵؛ کشف المراد، ص۴۰۱.</ref>.
۱۱۷٬۵۲۸

ویرایش