خشیت در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق')
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
راغب در مفردات، «[[خشیت]]» را به معنای [[ترس]] همراه با [[تعظیم]] معنا می‌کند؛ چنین ترسی معمولاً به واسطه [[آگاهی]] به موقعیت مخشی منه است؛ مثل ترس آگاهانه [[علما]] از [[پروردگار]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref><ref>(مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة. ۱۴۱۲ ه. ق.). ص۲۸۳).</ref>.
راغب در مفردات، «[[خشیت]]» را به معنای [[ترس]] همراه با [[تعظیم]] معنا می‌کند؛ چنین ترسی معمولاً به واسطه [[آگاهی]] به موقعیت مخشی منه است؛ مثل ترس آگاهانه [[علما]] از [[پروردگار]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref><ref>(مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة. ۱۴۱۲ .ق). ص۲۸۳).</ref>.


تفاوت خشیت با «[[خوف]]» در آن است که خوف به مطلق ترس از وقوع امری خطرناکی گفته می‌شود؛ به گونه‌ای که شخص عملاً از امر مخوف [[احتراز]] می‌کند؛ ولی خشیت در مقابل [[اهمال]] و بی‌توجهی در نگه‌داشتن [[حریم]] امری به کار می‌رود؛ لذا خشیت بیشتر به تأثر [[قلبی]] و اهتمام در [[حفظ]] حریم یک چیز اشاره دارد و از این جهت، لفظاً و معناً شبیه به واژه «[[خشوع]]» است. در تفاوت خشوع با [[خضوع]] گفته شده که خشوع در تأثر و [[فروتنی]] قلبی به کار می‌رود ولی خضوع در [[تواضع]] در ظاهر استفاده می‌شود؛ لذا در خشیت، تأکید بر تأثر [[باطنی]] از امری می‌باشد؛ به همین جهت، درباره پروردگار و [[مردم]] هر دو به کار رفته است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref><ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت ارشاد، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۳، ص۶۴.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۳۰۳.</ref>
تفاوت خشیت با «[[خوف]]» در آن است که خوف به مطلق ترس از وقوع امری خطرناکی گفته می‌شود؛ به گونه‌ای که شخص عملاً از امر مخوف [[احتراز]] می‌کند؛ ولی خشیت در مقابل [[اهمال]] و بی‌توجهی در نگه‌داشتن [[حریم]] امری به کار می‌رود؛ لذا خشیت بیشتر به تأثر [[قلبی]] و اهتمام در [[حفظ]] حریم یک چیز اشاره دارد و از این جهت، لفظاً و معناً شبیه به واژه «[[خشوع]]» است. در تفاوت خشوع با [[خضوع]] گفته شده که خشوع در تأثر و [[فروتنی]] قلبی به کار می‌رود ولی خضوع در [[تواضع]] در ظاهر استفاده می‌شود؛ لذا در خشیت، تأکید بر تأثر [[باطنی]] از امری می‌باشد؛ به همین جهت، درباره پروردگار و [[مردم]] هر دو به کار رفته است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref><ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت ارشاد، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۳، ص۶۴.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۳۰۳.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۲

مقدمه

راغب در مفردات، «خشیت» را به معنای ترس همراه با تعظیم معنا می‌کند؛ چنین ترسی معمولاً به واسطه آگاهی به موقعیت مخشی منه است؛ مثل ترس آگاهانه علما از پروردگار: ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ[۱][۲].

تفاوت خشیت با «خوف» در آن است که خوف به مطلق ترس از وقوع امری خطرناکی گفته می‌شود؛ به گونه‌ای که شخص عملاً از امر مخوف احتراز می‌کند؛ ولی خشیت در مقابل اهمال و بی‌توجهی در نگه‌داشتن حریم امری به کار می‌رود؛ لذا خشیت بیشتر به تأثر قلبی و اهتمام در حفظ حریم یک چیز اشاره دارد و از این جهت، لفظاً و معناً شبیه به واژه «خشوع» است. در تفاوت خشوع با خضوع گفته شده که خشوع در تأثر و فروتنی قلبی به کار می‌رود ولی خضوع در تواضع در ظاهر استفاده می‌شود؛ لذا در خشیت، تأکید بر تأثر باطنی از امری می‌باشد؛ به همین جهت، درباره پروردگار و مردم هر دو به کار رفته است: ﴿فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ[۳][۴][۵]

منابع

پانویس

  1. «از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.
  2. (مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة. ۱۴۱۲ ﻫ.ق). ص۲۸۳).
  3. «پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید» سوره مائده، آیه ۴۴.
  4. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت ارشاد، ۱۳۶۸ ه. ش.)، ج۳، ص۶۴.
  5. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۳۰۳.